میراث مکتوب- «نامه بفرزند؛ پندنامۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن» با یادداشتهایی از استادان: غلامحسین امیرخانی، اصغر دادبه، محمّدجعفر یاحقی، میر جلال الدّین کزّازی و فریدون مجلسی، به خطّ: غلامحسین امیرخانی و محمود رهبران، تهران: سبزه، چاپ دوم، 1401(چاپ نخست،1397)، رحلی،40 ص، رنگی.
همواره پدر به عنوان بزرگ تر، با زبان به پند و اندرز با پسر سخن می گوید. او از تجربه های زیستن خود در جهان و در میان مردمان می گوید، از آزموده های سیاسی و اجتماعی خود، تا راه را از چاه بازشناسد. از سختی ها و پلشتی ها و سرد و گرم روزگار و از مردمی ها و نامردمی ها می گوید. همه مان این تجربه را در دوران کودکی تا میانسالی داریم.
بسیار نامه های پدران از روزگار کتابت تاکنون نوشته شده که برخی از سودمند ترین و ارزنده ترین آن ها در مجموعه ها چاپ شده است. چند سال پیش سال هم به کوشش و پژوهش رضا زمانی و شیرین عاصمی مجموعۀ دو جلدی با نام «نامه ای به فرزندم» چاپ شد که در بردارندۀ تاثیر گذارترین این نامه ها بود. برخی نامه ها کوتاه و برخی در اندازۀ یک کتاب هستند، مانند نامه های جواهر لعل نهرو به دخترش و یا در ایران خودمان نامه های نویسنده و مترجم نامی محمود اعتماد زاده (م.آ به آذین ) به فرزندش زرتشت که به نام «نامههایی به پسر» چاپ شد؛ که این ها به راستی، نامه نیستند، درس نامه هستند.
دکتر اسلامی ندوشن (1304-1401ش) پیش از آنکه در سال 1395 قلم خود را غلاف کند و از نوشتن باز ایستد، در سال 1394 کتابی با نامی پر مفهوم به نام «برگریزان» که جزو آخرین آثار چاپ شدۀ اوست، نامه ای به دو پسر خود رامین و مهران (که هر دو دانش آموختۀ دکترا هستند) که در شهریور 1367 ش نوشته بود درج کرد (ص 107- 121) و گرچه خطابش بدان دو بود، ولی چنانکه خود نوشته در حقیقت، مخاطب آن همۀ فرزندان ایران بودند. لحن نامه بسیار صمیمی و دلسوزانه و از سر درد نوشته شده است آن هم از سوی کسی که در آثار شصت گانۀ خود بارها تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را زیرو کرده و خود آزموده و در آثار خود پالوده است. آنگاه که از ایران می نویسد و می گوید:« ایران را از یادنبریم» یا «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» او ایران را لوک پیری می داند که همه باید در اندیشۀ تنهایی اش باشند. تا زمانی که از درون جان خویش و از سر دلسوزی فریاد می کشد:«سخن ها را بشنویم» و در اندیشۀ «دیروز، امروز [و] فردا» ی ایران است.
خوشبختانه چنانکه انتظار می رفت این نامه بازتاب خوبی در بین اندیشمندان ایران داشت و آن را به سان مانیفست دکتر اسلامی ندوشن دانستند. نخستین آن ها از سوی دکتر یدالله جلالی پندری بود که در گفتاری با نام «پدران و پسران» در کتاب« مردی که ایران را از یاد نبرد» پس از بررسی پیشینۀ تاریخی و ادبی این نامه ها از «جاویدان خرد» منسوب به هوشنگ ( پادشاه پیشدادی) تا قابوسنامه از امیر عنصرالمعالی، گریزی هم به نامه های معاصران مانند احمد شاملو و محمود اعتمادزاده زده و چون بیشتر نامهها جنبۀ خصوصی پدر به پسر بوده که گهگاه در لابهلای آنها نیز اندرزهایی سودمند جای گرفته و صرفا هدف نویسندگان این نامهها، «فرزندان خود و نه فرزندان ایران بوده است»، بدان ها نپرداخته است و از میان معاصران به مقایسۀ نامۀ دکتر پرویز ناتل خانلری (1292-1369ش) با نامۀ دکتر اسلامی ندوشن پرداخته و از سودمند های آن گفته است. او در این گفتار با بهره وری از نامۀ دکتر اسلامی می آورد:
«دکتر اسلامی ندوشن به فرزندان خود و درواقع فرزندان ایران نصیحت میکند: “شما باید هدفتان آن باشد که پس از خاتمة تحصیل به کشورتان بازگردید و در آنجا زندگی دائمی خود را بنا نمایید. هیچ کشوری هرچه آباد و آزاد، جای سرزمین خود انسان را نمیگیرد. یک ایرانی که در خارج زندگی بکند، ولو زندگی راحتی داشته باشد، یکنیمه انسان است، زیرا رشتة فرهنگی او قطعشده است.” (ص 116) و سپس بر حفظ غرور ایرانی بودن تأکید میکند: “کشور شما از پرمعنی ترین کشورهای جهان است. همواره غرور ایرانی بودن را در خود نگهدارید. به آن افتخار کنید. حتّی اگر گاهگداری ایرانی بودن برای شما دردسر و مشکل فراهم کند، اعتماد و اعتقاد خود را از او بازمگیرید.”(ص 113)»
این گفتار به دلیل محتوای خوب آن در همان سال در روزنامۀ اطلاعات با نام «ریشه در خاک» چاپ شد.
دیگر بازتاب آن در میان هنرمندان بود که یکی از آن ها استاد محمود رهبران، خوشنویس و هنرمند نامی نستعلیق ایران است که برای ماندگاری این سند ارجمند در سال 1396 دست به کار کتابت آن شد تا مردم این سامان آن را چون تحفه ای گرانسنگ به خانه ببرند. خوشبختانه کتاب در مدّت کمی نایاب شد و از سوی ناشر در سال 1401 تجدید چاپ شد.
کتاب به غیر از محتوای آموزندۀ آن به ویژه بهره وری از تابلوهای چشم نواز استاد امیرخانی که از رباعی های کتاب «بهار در پاییز» برگرفته شده در بردارندۀ پنج گفتار پرمایه از سوی چهار تن از اندیشمندان ایران به نام های دکتر اصغر دادبه، دکتر محمّدجعفر یاحقی، دکتر میر جلال الدین کزّازی، استاد غلامحسین امیرخانی و استاد فریدون مجلسی است.
دکتر دادبه با عنوان« در اندیشۀ فرزند ایران » نوشته است:
«بزرگ مردی که در همۀ عمر به ایران اندیسشیده و نگران سرنوشت ایران بوده است و در هیچ حال ایران را از یاد نبرده است، وقتی به فرزندان خود نامه می نویسدتا آنچه بایسته است بدان ها بیاموزد و راه و رسم زندگی را در این جهان پرآشوب به آنان بنماید، پیداست که مخاطبان او، تنها فرزندان او نیستند که تمام فرزندان ایران زمین مخاطبان سخن او به شمار می آیند و این از آن روست که این بزرگ مرد چونان دیگر مردان بزرگ در طول تاریخ ایران می دانند که چو ایران نباشد تن من مباد.»(ص 10)
دکتر یاحقی با عنوان «فرّ و هنگ فرزند بافرهنگ» نوشته است:
«چشم انداز اندرزهای دکتر اسلامی به فرزندان ایران، تصویر آینده ای را روشن می کند که خالی از دلهرۀ بیم و امید نیست، امّا امیدها در این آینده بر بیمناکی ها راه می بندد و ریشه ها را در خاکی استوار می دارد که بالندگی و سرزندگی و خوش آیندی نشانۀ بارز آن است.» (ص13)
دکتر کزّازی با عنوان «اندرزهای بارز» نوشته است:
«اندرزهای دانشور و سخن سنج گرانمایه، استاد محمدعلی اسلامی که درختی است تناور و پرشاخ و برگ فرهیزش و فرهنگ را بر رسته از گلشن ندوشن اندرزنامه ای است که همواره فرزندان برومند ایران این سرزمین اهورایی سپند را به کار می تواند آمد و راه راست و روشن زندگانی بهین و به آمین، به شیوۀ ایرانی آن را فراپیشششان می تواند نهاد و درهای بهروزی و بختیاری پایدار را فرارویشان به فراخی بر می تواند گشاد.» (ص 11)
استاد امیرخانی با عنوان «اندرزنامۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن به جوانان ایران»نوشته است:
«امیدوارم این پندنامه همچون یک مشاور خردمند با همۀ فرزندان داخل و خارج کشور همراهی کند تا بهتر بتوانند نظام فکری مناسب این دوران پر تلاطم را در ذهن خود تنظیم کنند و روحیه و شخصیّت آن ها برای روبرویی با دشواری های زندگی سرشار از غرور و امید باشد.»(ص 9)
و سرانجام استاد فریدون مجلسی با عنوان« مروری بر اندرزنامه» نوشته است:
«قلم دکتر ندوشن همیشه هم از لحاظ محتوی ارزشمند است و موضوعی ارزنده را از زندگی، تاریخ، اوضاع اجتماعی و سیاسی مطرح می کند، هم از لحاظ شکلی، نمایش و سرمشق نویسندگی صحیح و بلیغ و روزآمد زبان فارسی است، بی پیرایه و با سادگی و گاه همراه با طنزی ظریف و لطیف و زیبا از آغاز به سوی معنی می رود.» (ص 12)
نکتۀ پایانی را که نگارنده با استاد رهبران هم در میان گذاشته، اینجا با خوانندگان هم درمیان می نهد، این است که امیدوارم ناشر ترتیبی بگذارد که چونان کتاب نفیس «سرو سایه فکن» اثر دکتر اسلامی به خط استاد امیرخانی که یک بار هم به صورت سیاه و سفید و ساده در قطع وزیری و با بهای کمتر دسترس خوانندگان گذاشته شد، این کتاب نفیس هم به همان گونه چاپ شود تا خوانندگان و بهره وران بیشتری یابد به ویژه در این اوضاع اقتصادی ناخوش که کتاب گران شده و خرید آن برای همه آسان نیست.
کتابنامه
جلالی پندری، یدالله:
«پدران و پسران، نامههای دکتر خانلری و دکتر اسلامی ندوشن به فرزندان خود » در کتاب: مردی که ایران را از یاد نبرد (جشن نامۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن): زیر نظر: محمّدجواد حق شناس، تهران: بامداد نو (دفترهای تهران،6)، 1399: 292-300.
—————-:
«ریشه در خاک»، روزنامۀ اطلاعات، س 95، ش 27729(26/9/1399): 5.
مسرّت، حسین:
«کتابشناسی توصیفی آثار دکتر اسلامی ندوشن» در کتاب: مردی که ایران را از یاد نبرد (جشن نامۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن): زیر نظر: محمّدجواد حق شناس، تهران: بامداد نو (دفترهای تهران،6)، 1399: 45-54.
حسین مسرت
منبع: روزنامه اطلاعات