کد خبر:4011
پ
zabanshenasi-m

وامواژه‌های فارسی در دیوان بحتری

فرهنگ واژگانی هر شاعر گویای نوع اندیشه و حساسیت‌های فرهنگی‌اش می‌باشد، زیرا هنر شعر در ظرف زبان روی میدهد و واژگان و اصطلاحات به کار رفته در دیوان هر شاعری، نشانه‌های ارزشمندی هستند

میراث مکتوب – فرهنگ واژگانی هر شاعر گویای نوع اندیشه و حساسیت‌های فرهنگی‌اش می‌باشد، زیرا هنر شعر در ظرف زبان روی میدهد و واژگان و اصطلاحات به کار رفته در دیوان هر شاعری، نشانه‌های ارزشمندی هستند که به وسیلهٔ آنها می‌توان متن شعری را درک و دلالت‌های آن را یافت و به اندیشه شاعر و موقعیت متن شعری در زمان خود پی برد.
در دیوان بحتری، شاعر نوگرا و برجسته دوره عباسی، وامواژه‌های فارسی فراوانی یافت می‌شود، مانند: طبل، نای و مزهر (نام آلات موسیقی)، اردشیر، خسرو انوشیروان، قباد، یزدگرد، هرمز و… ( نام پادشاهان ساسانی)؛ نوروز و مهرگان… (جشنها و اعیاد پارسی) و اسطول، منجنیق… (ابزار جنگی)، دیگر واژگانی چون دیزج، ابلق، دیباج، زاج، دستیجه، حرباء، مرزاب، تسوج، جوسق، جلِنار، ارجوان و … که فراوانی آنها در دیـــوان بحتری شگفت انگیز مینماید.
این واژگان بیشتر بر عناصر مادی تمدن ایرانی دلالت دارد. این امر نشان میدهد که بحتری با توجه به شرایط و اوضاع و احوال عصر خویش، به نوعی گرایش به فرهنگ و تمدن ایران داشته است. وی از جمله شاعرانی است که دیوانش سرشار از نمونه های شعری بدیع در بیان عظمت و بزرگی تمدن فارسی و بزرگان آن می‌باشد.

ادامه مقاله «وامواژه‌های فارسی در دیوان بحتری» که در شماره ۵
دوفصلنامه پژوهش‌های زبان‌شناسی تطبیقی منتشر شده است در فایل پایین بخوانید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612