ميراث مكتوب- هشتاد و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، با عنوان «رونمايي از ديوان قائميات» تاليف حسن محمود كاتب(قرن هفتم هجري) روز چهارشنبه 11 آبانماه 90 در مجتمع باغ زيبا تهران برگزارشد.
سخنرانان اين نشست، پروفسور هرمان لندلت(استاد مطالعات اسلامي مؤسسه مطالعات اسماعيليه لندن)، سيدمحمد عمادي حائري(پژوهشگر و مصحح) و دكتر سيدجلال حسيني بدخشاني(پژوهشگر و مصحح اثر) بودند.
در آغاز نشست مدير عامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: بسياري از مواريث ارزشمند فرهنگي و ذخائر خطي ما هنوز در بوتۀ غفلت و بي مهري و فراموشي است.
دكتر اكبر ايراني، افزود: عالم اتفاقات و رخدادهاي تصادفي يكي از موضوعاتي است كه همواره بشر را به خود مشغول داشته كه بر عهدۀ فلاسفه است در اين باره حل معما كنند. مثلاً افتادن سيب از زمين كه منجر به كشف جاذبه زمين شد. كشف اشعه ايكس و پني سيلين و صدها اويداد علمي ديگر كه همه دستاوردهاي جهاني داشته است. در حوزۀ نسخ خطي و ميراث مكتوب فارسي و عربي اسلامي نيز از اين حوادث زياد اتفاق افتاده است.
وي ادامه داد: بسياري از مواريث ارزشمند فرهنگي و ذخائر خطي ما هنوز در بوتۀ غفلت و بي مهري و فراموشي است. برخي از آثاري كه توفيق نشر آنها را داشته ايم، ابتدا چنين سرنوشتي را داشته اند.
دكتر ايراني اشاره اي به داستان تأسيس دايرة المعارف عثماني در حيدرآباد دكن كرد و گفت: در اواخر قرن 13 هجري يكي از علماي هند به نام ملا عبدالقيوم ميهماني ترتيب داده بود. پسرش مقداري شيريني خريداري مي كند. ملا عبد القيوم متوجه مي شود كه شيريني ها داخل يكي از نسخ خطي بسيار نفيس و ناياب پيچيده شده. سخت نگران مي شود و آستين همت بالا مي زند و براي نجات نسخه هاي خطي فرهنگ اسلامي اعم از فارسي و عربي به فكر تأسيس مؤسسه اي مي افتد و از مديران و وزير فرهنگ وقت كمك مي گيرد و حاصل تلاش او تأسيس مؤسسۀ دايرة المعارف عثماني مي شود كه در صول كمتر از يكصد سال 145 عنوان و 460 جلد كتاب منتشر مي شود، مانند الحاوي رازي،……
به گفته وي، ديوان قائميات حسن محمود كاتب مشهور به حسن صلاح منشي هم چنين سرنوشتي داشته است. اين كتاب حدود 400 سال درشكاف ديواري پوشانده شده بود كه با ريزش ديوار، هويت آن مشخص مي شود و به لطف انسان نيك سرشتي اين اثر گرانسنگ به دست دكتر بدخشاني مي رسد.
در ادامه نشست، پروفسورهرمان لندولت گفت كه معتقد است حاصل كار اين شاعر، هفت جلد بوده و او دخالت قوي در تدوين تصورات يا روضه التسليم خواجه نصير داشته و فكر مي كند كه بايد روي اين قائمياتي كه الان موجود است، بيشتر تحقيق شود.
استاد مطالعات اسلامي مؤسسه مطالعات اسماعيليه لندن، افزود: جاي افتخار بزرگي است براي من كه اينجا باشم و سخني چند براي شما عرض كنم و به خصوص خواستم ابتداي كار به همكار عزيز دكتر بدخشاني براي اين كار واقعاً خوبي كه داشتند، تبريك بگويم. ديروز نسخه اول يا اولين نسخه اي كه از انتشارات آمده بود را دريافت و كمي نگاه كردم. واقعاً جاي افتخار است براي دانشمندان اسماعيلي و به خصوص هم براي موسسه مطالعات اسماعيليه و البته جاي تأسف است كه آقاي دكتر دفتري مدير دفتر مطالعات اسماعيليه نتوانستند اينجا باشند، حتما ايشان هم خيلي افتخار مي كنند. در اين موسسه دو سال يا سه سال پيش بود كه يك قصيده از ديوان قائميات ترجمه شد (شماره بيست و شش) و بنابراين براي مردمان انگليسي زبان، اين يك راز نيست. يك نكته اي كه در ادبيات اسماعيلي وجود دارد و بايد گاهي آن را تكرار كرد، اين است كه كه آنها به خصوص بعد از قيامت، بيشترشان شعر نوشته اند، نه تنها در زبان فارسي، اما مهمتر از همه همين است.
وي ادامه داد: در بدخشان هم يك نوع خاصي از افراد وجود داشته اند كه بيشتر پيرو ناصر خسرو بوده اند. در آسياي جنوبي هم، قبل از قيامت شايد بيشتر به زبان نثر مي نوشتند. ناصر خسرو نه تنها شاعر بوده، بلكه بسيار تعقل گرا كتابهاي خيلي ارزشمندي نوشته همانند زادالمسافرين كه جناب حائري آن را تصحيح كرده اند و تصحيح دوم هم شنيدم كه نسخه جديدي از آن پيدا شده كه ما درباره آن همكاري و مكاتبه داشتيم. اهميت نوشته هاي اسماعيلي به خاطر وجود زبان ادبي و مذهبي – فارسي، خيلي مهم است و ناصر خسرو نيز آثارش را از عربي ترجمه كرده ، چراكه زبان اصلي اسماعيليان عربي بوده و ناصر خسرو و ديگران مثل محمد بن حسين نيشابوري شاعر قصيده گوي اسماعيليه و ابوهيثم جرجاني، زباني تازه يعني فارسي علمي تأسيس كردند و تنها كلمات با ارزش آنها همانند ابوعلي سيناست در دانشنامه علائي.
پروفسور هرمان لندولت، افزود: شايد به گفته اسماعيلي ها از قبل از بحث قيامت، با صوفيان هم نزديكي داشتند، مثلا مسئله زبان كه قبلا اشاره كردم صوفيان هم بودند كه زبان فارسي را به كار مي بردند و از متون قديمي فارسي، كشف المحجوب هجويري كه نبايد اشتباه كرد با كشف المحجوب ابويعقوب سجستاني، شايد سند اين ترجيح فارسي در هر دو يكي بوده، مثلا در تبليغ كه مي خواهد مردم به هم نزديك شوند، يعني زبان اشاره را ترجيح مي دهند. آن را بهتر دوست دارند تا زبان شريعت كه خيلي صريح و واضح، روشن مي كند – و اين كار شاعر نيست،- شاعر مي خواهد روح نشان بدهد و اين حتما به سبب داشتن شعر است. مسئله شريعت و حقيقتي كه هجويري مي گويد، حقيقت، رابط دروغ دارد و شريعت، رابط بدل. اسماعيلي ها معتقدند كه يكي از معاني قيامت، همان حقيقت است و يكي از معاني كه زياد در اين ديوان قائميات آمده، همين واژه است.
سخنران بعدي نشست، سيدمحمد عمادي حائري بود. وي گفت: نشر ديوان قائميات كار بسيار ارزنده اي است، چراكه اين اثر فوايد بسياري در بردارد و در تفسير مفاهيم كلامي و فلسفي اسماعيليان نزاري بايد از اين كتاب مدد گرفت.
وي افزود: شواهدي كه امروزه در دست است نشان ميدهد كه يك ادبيات غني اسماعيلي هم به زبان عربي و هم به زبان فارسي در طول تاريخ وجود داشته است. شواهد و قرائن گوياي اين است كه اين آثار هم شامل آثار منثور بوده و هم شامل آثار منظوم. پس متون اسماعيلي موجود و از جمله همين ديوان قائميات در سنت ادبيات اسماعيلي ريشه داشته دارند. با توجه به بيت معروفي بلخي كه مي گويد: «از رودكي شنيدم سلطان شاعران/ كاندر جهان به كس مگرو جز به فاطمي»، ميتوانيم حدس بزنيم كه اگر ديوان رودكي امروزه موجود بود، قصايد اسماعيلي متعددي را در خود داشت. يكي ديگر از نويسندگان درجه اول اسماعيلي كه از قضا به سنت اسماعيليان ضد فاطمي تعلق داشته، ابوحاتم رازي است كه كتاب بسيار مهمي به نام الزينه دارد كه متاسفانه هنوز به طور كامل چاپ نشده است. الزينه يك كتاب لغتشناسي است و به نظر من حكم يك دايرةالمعارف علوم انساني را عصر خود دارد. در مقدمه الزينه ابوحاتم رازي ميگويد من اين كتاب را الزينه ناميدم تا زينت مجالس اهل معرفت باشد. اين نقل نشان ميدهد كه اين اثر در محافل اسماعيليه مورد توجه بوده است. حتي امام اسماعيليان فاطمي كه ابوحاتم رازي مخالف آنان بود، جانشين خود را به مطالعه و تحفظ بر اين كتاب سفارش ميكند. ميدانيم كه فرق غير اسماعيلي هم به اين كتاب توجه داشتهاند، چنان كه در كتاب مفقود تاريخ ري منتجبالدين ابنبابويه رازي هم كه شيعه امامي است منقولاتي از اين كتاب وجود داشته، همچنان كه ميبينيم سيوطي در الاتقان خود مطالبي را به نقل از آن آورده است.
مصحح زادالمسافر ناصرخسرو ادامه داد: اندكي كه جلوتر مي آييم به آثار ناصر خسرو ميرسيم كه در حد خودش فوقالعاده پخته است و حاوي مجموعه اي از لغات فلسفي فارسي است كه پيش از آثار ناصر خسرو در هيچ جا سابقه ندارد، مانند “باشاينده” كه ناصرخسرو آن را به معناي “موجد” به كار ميبرد. تا حالا تصور مي شد كه آثار ناصرخسرو، در كنار شرح قصيده ابوالهيثم محمد بن سرخ نيشابوري و كشف المحجوب سجستاني، جزء قديميترين آثار منثور اسماعيليه به زبان فارسي است. تا اينكه اخيراً كتاب بنياد تأويل پيدا شد و من در مقاله اي كه در اثبات اصالت آن نوشتم نشان دادم كه بر اساس قرائن موجود بايد اصالت و قدمت اين اثر را پذيرفت. بنياد تاويل ترجمه اساس التاويل قاضي نعمان است به قلم مؤيدالدين شيرازي كه استاد و راهنماي معنوي ناصر خسرو بوده است و ناصرخسرو آن قصايد غرا را در ستايش وي سروده است. در هرحال وجود بنياد تأويل نشان مي دهد كه ناصرخسرو در فارسينويسي متون فلسفي و كلامي اسماعيلي پيشگامي به نام مؤيدالدين شيرازي داشته است. پس از آثار ناصرخسرو نيز اين سنت ادبي اسماعيلي ادامه پيدا كرده و قطعاً آثاري وجود داشته كه به دست ما نرسيده است، همچون بستان العقول و دليل المتحيرين خود ناصرخسرو يا لسان العالم وي كه من حدسهايي درباره موضوع اين كتاب اخير طرح كردهام كه احتمالاً حاوي تطبيق جهان آفرينش با ايدههاي باطني اسماعيلي بوده است. آثار نزاري خواجه نصيرالدين طوسي، ازجمله روضه تسليم، را هم بايد در ادامه همين سنت ادبي اسماعيلي در نظر گرفت.
سيدمحمد عمادي حائري با تأكيد بر اينكه ديوان قائميات يك اثر منظوم است، گفت: اين ديوان هم از جهت منظوم بودن بلاشك عقبهاي از اشعار فارسي اسماعيلي دارد كه بسياري از آنها به دست ما نرسيده است. مفقود شدن بسياري از اين آثار منظوم با توجه به وضعيت تاريخييي كه براي اسماعيليه پيش آمده، البته دور از ذهن نيست. اين از ميان رفتن آثار اختصاص به اسماعيليان ندارد و بسياري از متون فارسي اماميه هم به اين سرنوشت دچار شدهاند، مثلاً مؤلف النقض از كتابي با نام رامشافزاي آل محمد نام ميبرد كه در 10 مجلد تدوين شده بود حال آنكه ما امروزه هيچ بخشي از آن را در اختيار نداريم.
مؤلف بازسازي متون كهن شيعه افزود: ديوان قائميات از بعضي جهات يك اثر منحصر به فرد است. اين كتاب حاوي اطلاعاتي است كه بعضاً در هيچ جاي ديگر يافت نميشود. اشعار ديوان قائميات را ميتوان به موازات آثار نزاري خواجه نصيرالدين طوسي مانند روضه تسليم پيش برد و تفسير كرد. من بر خلاف نظر بعضي از استادان بزرگوار معتقدم كه اين اشعار يك تفنن هنري نيست و بازگوكننده آراي و عقايد اسماعيليان است، همچنان كه نبايد اشعار ناصر خسرو در تطبيق ميان عالم طبيعت با مفاهيم باطني اسماعيلي را يك بازي هنري تلقي كرد. اگر شما اشعار ناصر خسرو را كنار آثار فلسفي و كلامياش، مانند زادالمسافر و جامع الحكمتين، بگذاريد ميبينيد كه اينها كاملاً با هم متناظر هستند. ديوان قائميات هم همينطور است، يعني خيلي از مفاهيم روضه تسليم را به بياني ديگر ميتوانيد در سرودههاي آن ميبينيد.
سيد جلال حسيني بدخشاني به عنوان آخرين سخنران نشست، گفت: به قول استاد شفيعي كدكني اين كتاب از چند جهت بي نظير است، اولاً، از قيامت. تنها كتابي است كه مسلماً در آن زمان نوشته شده و از لحاظ لغات مصطلح در ادبيات اسماعيلي غني ترين كتاب است.
پژوهشگر و مصحح اثر، افزود: به نظر من جناب شفيعي كدكني كبريت احمر هستند، همه كس مي خواهد ايشان را بينند و با ايشان تماس داشته باشد، ولي هيچ وقت كسي ايشان را نمي بينند،ان شاء الله هرجا هستند سالم، سر حال و شاد باشند و كاري كه براي ديوان قائميات كردند، هيچگاه فراموش نخواهد شد. من با شعر زياد دم خور نيستم، شاعر نيستم، شعر هم نگفته ام و آنچه باعث شد من زحمت اين كتاب را قبول و براي چاپش اقدام كنم، اين بود كه اين كتاب از ورطه فراموشي 400 ساله اش بيرون ببرد. حدود 760 سال پيش اين ديوان سروده شده است. در مملكت ما ايران، مثل ساير كشورهاي اسلامي متاسفانه فرقه گرايي زياد است، يك فرقه كه بيايد مي خواهند فرقه ديگر از بين برود. فلسطيني ها و اسرائيلي ها دو پسر عمو هستند، اما مي خواهند همديگر را از بين ببرند. دارنده اين كتاب به خاطر اينكه به دست نااهل نيفتد و از اذهان گم نشود، آن را داخل جرز ديوار گذاشته و روي آن را گچ مي كند و به اميد اينكه روزي دوباره ديوار خراب و كتاب بيرون بيايد، اين كتاب را پنهان كرد. اتفاقاً از وجه دين ناصر خسرو اقدم نسخ موجود در اين كتاب هم در جرز ديوار بوده، 40-50 سال پيش كه من در دهات اسماعيليه گشت مي كردم، به يكي از دوستان گفتم در مملكت شما كه يك زمان قهستان نام داشت و يكي از مراكز بزرگ اسماعيليه ايران بوده و پدران شما هم شاعر و هم صاحب علم و حكمت بوده اند و ميراث دارش شما هستيد، چه چيزي باقي مانده، آخوند ملا مرتضي كه 20 سال پيش فوت كردند، گفتند ديواني هست كه تا حالا كسي آن را نديده و اين ميراث ماست. گفتم اين را به آقاي ايوانف نشان داده ايد، گفتند نه ايشان آمدند اينجا، اما آن را نشان نداديم، چون كسي جلد هاي كامل اين ديوان را نديده، اين ديوان 7 جلد است و اين فقط 2 جلدش موجود است، البته آن زمان من خيلي جوان بودم و به قول معروف از اين گوش مي شنيدم و از گوش ديگر مي رفت. وقتي مدت ها بعد به موسسه مطالعات اسماعيليه لندن پيوستم و آنجا كار را شروع كردم، باز نسخه پراكنده اي از ديوان پيدا شد و من تصميم گرفتم اين كتاب را از نهانخانه تاريخ بيرون بكشم و در اذهان عام قرار دهم.
وي ادامه داد: در مورد ضبط علي ذكر السلام، تبادل نظرهاي زيادي با استاد شفيعي كدكني و آقاي ايراني داشته ام، استاد كدكني اصرار داشتند كه اين علي ذكرُالسلام است. وي در بين جماعت اسماعيليه اگر غلط باشد غلط مصطلحي است و به صورت علي ذكرالسلام تلفظ مي شود. همانطوركه جويني گفته مشهوري شد براي امامان اسماعيليه، اين علي(علا) ذكره سلام است، اما آن زمان كه نسخه برداري و حروف چيني مي شده بعضي جاها، علي مانده كه ان شاء الله در چاپ بعدي با گزارش ها و اطلاعاتي كه اساتيد فني بدهند، اصلاح خواهد شد. علي ذكره سلام در بين 49 امامي كه اسماعيليه(فرقه اسماعيليه) تا امروز دارند، يكي از شاخص ترين افراد اين سلسله امامت است، يعني اسماعيليه كه امروز يكي از پيشرفته ترين جوامع اسلامي است؛ هيچگاه نمي توانست به شكلي كه الان كريم آقاخان آن را رهبري مي كند، رهبري كند. اگر اين علي ذكر سلام دعوت قيامت را ارائه نكرده بود. با اعلام دعوت قيامت، البته در زمان خلفاي فاطمي ما داريم زماني كه فلسفه وارد اسلام شد، امامان اسماعيلي تأويل را گرفتند و يك راهي پيدا كردند براي تلفيق دين و فلسفه، ولي كاري كه علي ذكره السلام كرده بود، يك مقدار چرب تر است، نه تنها تلفيق دين و فلسفه است، بلكه دين و تصوف را هم وارد اين معركه كرده. يعني دين اسماعيليه بعد از علي ذكره سلام اين گونه بود كه يك شخص مي توانست متشرع صد در صد باشد، يعني بدون اينكه يك دقيقه عبادتش و يا نمازش را فراموش نكند، وي مي توانست يك فيلسوف تمام عيارهم باشد، مثل خواجه نصيرالدين طوسي، مي توانست اصلا آشنايي مذهبي كمي داشته باشد. براي تمام اينها جايي باز بود و مكتب اسماعيلي براي آن ارزش قايل بود.
در پايان اين نشست، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد.
– شما فرموديدكه ديوان قائميات بهتر از شعرهاي ناصر خسرو است در مباحث اسماعيليه، آيا اين نظر خودتان است؟
دكتر بدخشاني: نظر خود من نيست، كساني كه شعر را مي شناسند، از لحاظ هنري اين نظر را دارند، البته در اين كه ناصرخسرو شاعر بزرگ ايران است، شكي نيست.
– در مورد شخصيت حسن محمد بفرماييد
دكتر بدخشاني: حسن محمود به گفته استاد شفيعي كدكني، تا قبل از پيدا شدن ديوان، كسي او را نمي شناخت تا اينكه اين ديوان آمد. در اين دوره از تاريخ اسماعيليه 2 نفر هستند بنام حسن، يكي رئيس حسن و يكي هم همين حسن محمود كاتب. اتفاقا من چون در كتاب هفت باب ديده بودم و مي دانستم كه اين كتاب مال حسن صباح نيست و مال حسن ديگر است، به ذهنم خطور كرد كه ممكن است، مولف آن همين حسن محمود باشد، تا اينكه نسخه اي كامل از هفت باب به دستم رسيد و ديدم كه حسن محمود كاتب مولف است و مي گويد«هم ديوان نظم دارم و هم ديوان نثر كه ديوان دوم من حدود 5000 بيت است و اگر توفيق داده شود، بازهم شعرخواهم گفت». وقتي تمام جزئيات را كنارهم گذاشتم ديدم كه در ديوان قائميات 60 قصيده تخلص حسن دارد و يك شعري هم دركتاب هفت باب است كه مي گويد اين كتاب از حسن علي ذكر سلام است و از روي لطف اسم من را روي آن گذاشته اند،
شاهنشه اين حسن خدا نرهاد/ پيوسته كند بنده حسن را دلشاد
ديوان ثناي دين خود او گفت نه من/ ليك سر لطف نام هر بنده نهاد
يعني حسن محمود كاتب و بعد كه سير و سلوك را تعقيب مي كردم وديدم زماني كه آغاز و انجام كارهايش را مي كرده و روضه تسليم را، به تصريح فهميدم كه اين حسن محمود كسي است كه با خواجه نصير هميشه همراه بوده و در زماني كه خواجه سير و سلوك را نوشته و مي خواست به جامعه اسماعيليه نزديك بشود، نامه اي را كه به شهاب الدين در دامغان نوشته، جواب نامه به خط حسن محمود كاتب است و معلوم مي شود كه حسن محمود كاتب قبلاً با خواجه نصير در تماس بوده، بعدا مدتي در بيرجند بوده از بيرجند به الموت مي روند، البته ايشان در حوالي 645 فوت مي كنند و خواجه 20 سال بعد و خواجه به اين شخص ارادت فوق العاده اي داشته، به خاطر اينكه در مؤخر تصورات، از او به عنوان سلطان دعات اسم مي برد، البته ديوان قائميات 7 جلد است كه مي گويند همه اش مال كاتب نبوده. حسن محمود در اين ديوان از رئيس حسن يك قصيده را تضمين مي كند و از 4 شاعر ديگر اسم مي برد و مي گويد اين 4 شاعر از شعرايي اند كه من بر مبناي آنها شعر مي گويم و در اين كتاب يكي از نكات عجيب اين است كه سنايي شاعر مشهور را به نام سلطان الدعات نام برده –يعني متمايل به اسماعيليه است و بعدكتابي از او كه به الموت آورده شده، مي خوانده و آن را شرح و تعبير كرده و مي گويد من بر مبناي شعر سنايي اين را مي گويم. شاعر پركاري بوده كه در يك روز دو قصيده سروده كه حدود 120 بيت است و در رابطه بين حكماي مغول كه چطور اسماعيليان و فدائيان با هم درگير شدند، در اينجا شرح دقيق آمده، به ويژه كه تاريخ دان هم بوده است.
يكي ديگر از مسائلي كه شايد الآن افتخار نباشد، اما آن زمان افتخار بزرگي بوده، كشتن چنگيز خان است. در تاريخ كه نگاه كنيم، كسي نمي داند چنگيز چطور مرده، در اينجا مي گويد زماني كه چنگيزخان عدول كرد از معاهده اي كه با اسماعيليان بسته بود و خواست كه امام به دربارش برود، فدائيان در بيرجند گفتند كه كار بي ربطي است و رفتند و او را به شيوه خود مغوليان بدون خنجر كشتند و خفه كردند كه شايد تنها قتلي بوده كه فدائيان بدون استفاده از كارد، انجام داده اند، البته استاد شفيعي كدكني مي گويند، شايد اينها دور از حقيقت و تنها استفاده تبليغاتي داشته است.
– براساس اطلاعاتي كه هست آيا مي توان زواياي پنهان ديگري را در تاريخ كشف كرد؟
دكتر بدخشاني: دعوت قيامت در الموت بوده، از زماني كه اعلام شده تا زماني كه القا شده 50 سال طول كشيد و حسن محمود در دوره اول كتاب هفت باب را نوشته و در دوران القاي قيامت، ديوان را نوشته. خود حسن محمود تاريخي دارد كه چند صفحه آن را جويني نقل مي كند، مي گويد: اينجا را از كتاب رئيس حسن برداشتم و…
– آيا مي توان مواردي ديگري را از اين كتاب استخراج كرد؟
دكتر بدخشاني: استاد شفيعي كدكني پيشنهاد كردند كه مي شود بر اساس اين ديوان چندين مونوگراف نوشت، از لحاظ تاريخي، اجتماعي، ادبي، جامعه شناسي، فلسفي و كلامي و غيره. يكي از نكاتي كه در ديوان قائميات آمده و جالب است بدانيم، اين است كه حسن محمود 25 سال با خواجه نصير دم خور بوده و زماني كه خواجه نصير مجالس تدريس داشته او از كتاب نسخه برداري مي كرده و… خيلي از مطالب تصورات ما در اين ديوان به شعر آورده شده كه مسلم است، مطالب از خواجه است، چون حسن محمود در كنار خواجه بوده و تفكرات او را مي دانسته و مسلماً به خواجه هم نشان مي داده كه آيا مسائلي كه نوشته ام درست است يا خير؟ من هرچه سعي كردم شعري پيدا كنم كه با مكتب اسماعيليه نخواند، پيدا نكردم. خيلي دقيق دعوت اسماعيليه را خوب مي شناخته، دعوت حسن علي ذكر سلام را خوب مي شناخته، چون سخن گوي دعوت اسماعيليه در زمان علا الدين محمد خواجه طوسي است و در معيت طوسي بوده و افكار خواجه را خوب دانسته، دليلي ندارد كه آنچه را كه به شعر نوشته از خود او بدانيم.
اميدوارم در آينده از ما افراد پركارتر بيايند و چندين منوگراف بنويسند و مسلماً بازسازي تاريخ دعوت اسماعيليان در دوره الموت، يكي از آنها خواهد بود.