کد خبر:27174
پ
محمد حسین فروغی ۳

نگاهی به زندگی محمدحسین فروغی

میرزا محمدحسین خان ادیب اصفهانی، ملقب به فروغی و ذکاء الملک، پدر محمدعلی فروغی، از شخصیت‌های چند وجهی عصر ناصری و مظفری بود.

میراث مکتوب- محمدعلی فروغی، دولتمرد و ادیب معروف، نخستین تشویق‌ها را از پدرش دید و نخستین ترجمه‌هایش را در دوره‌ی نوجوانی و جوانی، پدرش مقابله و ویرایش کرد، اما آوازه‌ی پسر چنان اوج گرفت که شهرت پدر در سایه‌ی آن قرار گرفت. آیا فروغی پدر را از نو باید شناخت؟ شاید این نوشته تلاشی در راه پاسخ گفتن به همین پرسش باشد.

میرزا محمدحسین خان ادیب اصفهانی، ملقب به فروغی و ذکاء الملک، از شخصیت‌های چند وجهی عصر ناصری و مظفری بود، مردی شاعر، ادیب، مترجم، مولف، ویراستار زبانی و ادبی، سردبیر مجله‌ای پیشگام، نوآور و تاثیرگذار، مدیر فرهنگی و انتشاراتی، مدرس و از صف اول پیشگامان معتدل جریان اصلاح طلبی و تجدد خواهی در ایران عصر قاجار.

 فروغی در ۱۲۵۵ ق در خانواده ای قدیمی، بازرگان و با فرهنگ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش آقا محمدمهدی ارباب اهل علم و ادب و مولف کتاب نصف جهان بود، اثری درباره‌ی تاریخ اصفهان و از منابع مهم در خصوص این شهر تاریخی. فروغی تحصیلات مقدماتی را در اصفهان گذراند، با ادب فارسی و عرب آشنایی یافت، طبع شاعریش از نوجوانی آشکار شد و به سرودن شعر پرداخت. در ایام جوانی، هم به قصد تجارت و هم برای سیر و سیاحت و آشناشدن با دنیای خارج، عزم سفر هند کرد، اما از بد روزگار کشتی حامل مال التجاره‌اش در خلیج فارس دستخوش توفان و غرق شد. در پی این حادثه چندگاهی گرفتار بود، حتی از این بابت به زندان افتاد.

فروغی سرانجام پس از رها شدن از بند، به کرمان رفت، به دستگاه وکیل‌الملک، حاکم وقت کرمان، راه یافت و با استفاده از فراغتی که نصیب او شد، به سرودن شعر پرداخت و بهترین قصیده‌هایش را در آن شهر سرود. سپس به قصد زیارت راهی عتبات عالیات شد، اما سر راه در کرمانشاه موقتاً اقامت گزید. شهر کرمانشاه در آن زمان شهر با رونقی به‌شمار می‌رفت، زیرا یکی از مراکز چهارگانه و اصلی واردات کالاهای خارجی به ایران بود. تبریز، رشت و بوشهر سه شهر دیگر و مراکز عمده‌ی واردات بودند. از آن‌جا که به حکم قاعده‌ای تجربه و ثابت شده، افکار، اندیشه‌ها، فرهنگ‌ها همراه با کاروان‌های تجارتی و دادوستدهای بازرگانی همراه هستند، آن شهر هم یکی از دروازه‌های ورود مدرنیته به روایت عثمانی و عربی به ایران بود. مدرنیته به روایت قفقازی از راه تبریز، به روایت روسی از راه رشت، و به روایت انگلیسی و هندی از راه بوشهر به ایران راه می‌یافت. از همین روست که از آغاز تحرکات تجددطلبی و مشروطه‌خواهی، تکاپوهایی را در آن چهار شهر می‌توان دید.

در هر حال، فروغی در کرمانشاه با شماری از معاریف از نزدیک آشنا شد؛ از جمله با تنی چند از مشایخ عرفا نشست و برخاست داشت و از طریق آنان به عرفان گرایش یافت. کرمانشاه در آن زمان، در عین حال یکی از کانون‌های فعال شاخه‌ای از متصوفه بود. او از کرمانشاه به کربلا و نجف رفت. در منابعی آمده است که مدتی به تکمیل تحصیلات قدیمه‌اش مشغول شد و در کنار تحصیل به سرودن شعر هم ادامه داد. قصیده‌های بلند و غرّایی از او در مدح ائمه یادگار دوره‌ی اقامتش در عتبات و حال و هوای آن ایام اوست.

 فروغی زمانی که به ایران که بازگشت، شاعر و ادیبی توانا و به زبان عربی مسلط بود و با زبان فرانسوی هم آشنایی داشت. از اشاره‌ی فرزندش محمدعلی فروغی این طور بر می آید که پدرش به زبان فرانسوی به قدر کافی یا لازم آشنایی داشته که می توانسته است به این زبان کتاب بخواند. همچنین وجود منابعی به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی در کتابخانه‌ی شخصی‌اش، نیز می‌تواند گواهی بر آشنایی او با این دو زبان اروپایی بوده باشد.

 فروغی پس از چندگاهی اقامت در تهران، با میرزا محمدحسن خان صنیع‌الدوله، بعداً ملقب و معروف به اعتمادالسلطنه، از اجزای دربار ناصری، آشنا شد. او دانش و هنر فروغی را آزمود و برای همکاری نزدیک با خود مناسب یافت. تشخیص‌اش کاملاً درست بود و وقایع بعدی هم آن را ثابت کرد. اعتمادالسلطنه او را همراه خود به دربار برد و به ناصرالدین شاه قاجار معرفی کرد. فروغی قصیده‌هایی را که در مدح شاه سروده بود، عرضه داشت و مقبول طبع سلطان قرار گرفت. از آن پس در جشنهایی که به مناسبت‌های مختلف در دربار ناصری برگزار می‌شد حضور می‌یافت و قصیده‌هایش را می خواند. لقب «فروغی» را شاه به او داد و او هم این لقب را تخلص شعریش قرار داد، بعدها با همین نام اشتهار یافت و پس از تصویب قانون شناسنامه در دوره‌ی پهلوی اول، نام خانوادگی فرزندان و خاندان او شد.

اعتمادالسلطنه، فروغی را به دارالترجمه‌ی ناصری برد و چندین وظیفه و مسئولیت را به او سپرد، از جمله: همکاری با چند روزنامه و مجله و «تصحیح و تهذیب»(به اصطلاح امروز ما ویرایش زبانی و ادبی)، و به ویژه هرآنچه به قلم خود اعتماد السلطنه، یا به نام وی، تالیف و ترجمه می‌شد. گفته‌اند، از جمله علامه محمد قزوینی، همسن و سال محمدعلی فروغی و در دوره‌ی مظفری همکار او در موسسه‌ای انتشاراتی، که شماری از آثار، و یحتمل غالب آثاری که به نام اعتمادالسلطنه چاپ و منتشر شده است، به قلم محمدحسین فروغی بوده است؛ البته این واقعیت نادیده گرفته نشود که خود اعتمادالسلطنه صاحب‌قلم بود و کتاب خاطرات شخصی او (روزنامه‌ی خاطرات اعتمادالسلطنه) گواه تسلط او بر نگارش نثر ساده و روان است. اگر نخواهیم داوری‌هایی را درباره‌ی خلقیات اعتمادالسلطنه و استفاده‌جویی های او مبنای صدور حکم اخلاقی و رفتاری قرار بدهیم ـ البته از باب احتیاط ـ شاید کثرت مشغله‌ی او مجال لازم و کافی برای نگارش و ترجمه باقی نمی‌گذاشته است. احتمال دارد و به نظر می رسد که اعتمادالسلطنه در ازای منصب‌هایی که در دارالترجمه‌ی ناصری و سپس در دارالطباعه و وزارت انطباعات به فروغی می سپرده، حداکثر بهره‌برداری شخصی را هم از او می‌کرده است. اعتمادالسلطنه از او با عنوان «میرزای خودم»(منشی و ویراستار شخصی‌ام) یاد کرده است.

هرچه بود فروغی سال‌ها زیر نظر مستقیم اعتمادالسلطنه به انواع کارهای قلمی اشتغال داشت، تا آن‌که در ۱۳۰۸ ق، حدود ۵ سال پیش از کشته شدن ناصرالدین‌شاه، فرمان «درجه‌ی اول استیفا» در باره‌ی او صادر، و به ریاست دارالطباعه‌ی دولتی (تشکیلات چاپ و انتشارات) منصوب شد. اعتمادالسلطنه به وزارت رسیده بود و همه‌ی مسئولیت‌های پیشین او در دارالترجمه و دارالطباعه‌ی ناصری به فروغی سپرده شده بود. حدود سه سال بعد، شاه در ۱۳۱۱ ق لقب «ذکاء الملک» را به او اعطا کرد، لقبی که پس از او به پسرش محمد علی فروغی به ارث رسید. در منابعی هم از او با لقب «ذکاءالملک اول» و از پسرش با لقب «ذکاءالملک دوم» یاد شده است.

فروغی در چند نشریه مسئولیت «مصحح و منشی»(به اصطلاح امروزی ما سردبیر و ویراستار) و نیز مترجم را برعهده داشت، از جمله در: روزنامه‌ی ایران، روزنامه‌ی علمی، روزنامه‌ی نیمه رسمی اطلاع، اکو دُ پرس (صدای ایران)، اردوی همایون و تربیت. روزنامه‌ی ایران از ۱۲۸۸ ق و هفته‌ای سه شماره منتشر می شد. در این روزنامه وظیفه‌ای را که امروزه ویرایش زبانی و ادبی می‌نامیم، نخست با میرزا علیخان نائینی بود و پس از او این وظیفه به فروغی سپرده شد. اطلاع بیش‌تر حاوی خبرهای خارجی بود و فروغی برای آن نشریه مطالبی را از فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کرد. اردوی همایون خبرهای سفر ناصرالدین شاه به خراسان را انعکاس می‌داد، و مسئولیت تهیه و انتشار مطالب آن با فروغی بود.

مجله‌ی تربیت، که فروغی حدود ۱۰ سال سردبیری آن را به عهده داشت، نقطه‌ی عطفی در تاریخ مطبوعات ایران قلمداد شده است. میرزا جهانگیر خان شیرازی (صور اسرافیل)، از شهیدان راه مشروطیت و آزادی بیان و قلم، تاثیر تربیت را بر روزنامه‌خوانی، و بیان صریح آن را در بسیاری نکات ستوده است. محمد صدرهاشمی، تاریخنگار مطبوعات فارسی، به مطالب سودمند، نثر و خط زیبای آن نشریه اشاره کرده و از تاثیر آن بر بیداری ایرانیان و اندیشه‌های مشروطه خواهان یاد کرده است. فروغی در دوره‌ی مظفرالدینشاه (۱۳۱۳ ـ ۱۳۲۴ ق)، که محدویت‌های سیاسی به نسبت کم‌تر از دوره‌ی پیش و نیز با آغاز مقدمات جنبش مشروطیت همزمان شده بود، مطالب را با بیان صریح‌تری در تربیت طرح می‌کرد. مشروطه خواهان از همین مطالب تاثیر گرفتند و شماری از آنان به مناسبت‌های مختلف از این تاثیر یاد کرده‌اند.

فروغی تدریس هم می‌کرد. او به مدت هفت سال در مدرسه‌ی علوم سیاسی مبحث تاریخ ادبیات فارسی را درس داد و نسلی از پیشگامان جنبش مشروطه خواهی را از این راه با تاریخ شعر و شاعران ایران آشنا کرد. او از ۱۳۲۳ ق تا زمان مرگش مدیریت این مدرسه را هم عهده‌دار بود.

افزون بر این فعالیت‌ها، فروغی به تالیف چند اثر و ویراستاری شماری کتاب دست زد. او را باید در سلک آن دسته از ویراستاران زبانی و ادبی دوره‌ی قاجار به شمار آورد که پس از آغاز چاپ و نشر در ایران در دوره‌ی عباس میرزا نایب السلطنه و محمد شاه قاجار، به صورت حرفه‌ای با مطبوعات و انتشارات عصر ناصری و مظفری همکاری داشتند.

همچنین از کتاب‌هایی باید کرد که فروغی در آن سهم اصلی، یا سهمی، دارد. تاریخ ایران، با همکاری فرزندش محمد علی فروغی و دوست و همکار فرزندش محمد قزوینی تالیف و منتشر شد (تهران، ۱۳۱۸ ق). از دیگر آثار او: دیوان اشعار (همراه با چند نامه‌ی عاشقانه به نثر، تهران، ۱۳۲۵ ق)؛ علم بدیع (تهران، ۱۳۳۳ ق)؛ و شرح احوال شعرای متقدمین (تهران، ۱۳۳۵ ق).

از جمله‌ی کتاب‌هایی که با ویرایش او انتشار یافته است: تاریخ سلاطین ساسانی (نوشته‌ی رالینسن، ترجمه‌ی محمدعلی فروغی، تهران، ۲ جلد، ۱۳۱۳۱۳۱۶ ق)؛ غرائب زمین و عجایب آسمان (ترجمه‌ی محمد قزوینی، تهران، ۱۳۱۶ ق)؛ چرا و بدین جهت (ترجمه‌ی مشترک میرزا کاظم خان و محمد علی فروغی، تهران، ۱۳۱۸ ق)؛ دستور حکومت (ترجمه‌ی احمد ادیب کرمانی و محمد ابراهیم نواب، تهران، ۱۳۲۱ ق)؛ بوسه‌ی عذرا (ترجمه‌ی مشترک سید حسین صدرالمعالی و محمد علی فروغی، تهران، ۱۳۲۶ ق)؛ و

چند اثر دیگر. آثاری که فروغی ویراسته است، از حیث تاریخ ویراستاری در ایران، تاریخ تحول نثر فارسی جدید وتاریخ ترجمه‌ی ادبی جزو منابع ارزش‌مند، درخور توجه و ماندگار است. نثر فارسی او ویژگی‌هایی دارد که در منابع مربوط به تاریخ و تحول نثر به آن اشاره شده است.

فروغی در دوره‌ی مظفری از روشن‌فکران و حتی دگراندیشان زمان خود بود. او را می توان در شمار آن دسته از دگراندیشان و تجدد خواهان عصر قاجار جای داد که به تقابل با نظام سیاسی حاکم روی نیاوردند، در ساختار حکومتی منصب و مقام و فعالیت داشتند و مناصب خود را حفظ کردند، اما اندیشه‌های ترقی‌خواهانه و تجدد و اصلاح‌طلبانه شان را از راه تالیف، ترجمه، روزنامه نگاری، تدریس و محافل خصوصی و دوستانه و با پرهیز از تنش و برخورد با مقامات حکومتی دنبال می کردند. کارنامه‌ی فروغی را در این زمینه بر اساس سرجمع آثاری که به نام او ثبت است، می توان ارزشیابی کرد.

 در داوری‌های شماری از تاریخنگاران و نویسندگان معاصر، از فروغی با عنوان «روشنفکر»، «دارای گرایشهای اصلاح طلبانه»، «طرفدار ترویج آموزش به شیوه‌ی جدید» و «متمایل به اندیشه های تجددخواهانه‌ی میرزا ملکم خان ناظم الدوله» یاد شده است. به‌رغم آن‌که فروغی شرایط احتیاط را به جا می‌آورد، و شاید هم بسیار محافظه‌کارانه رفتار می کرد، از تهدیدهای مخالفانش در امان نبود. در ماجرای دستگیری طرفداران میرزا ملکم‌خان، از بیم جان حتی چند روزی مخفی شد. نگرانی و شاید وحشت اعتمادالسلطنه را از این ماجرا از لا به لای یادداشتهای او می توان احساس کرد. به گفته او، فروغی به حشر و نشر با بابی‌ها هم متهم شده بود و گزارش‌هایی داده بودند که نشستهای آن‌ها در خانه‌ی وی برگزار می‌شده است. اعتمادالسلطنه این عبارت را در یادداشتهایش آورده است که عیناً نقل می‌شود: «خدا می داند، حالا هر نوع تهمت هست، چون [فروغی] مخفی شده، به او می بندند…»(روزنامه‌ی خاطرات اعتمادالسلطنه، ص ۷۴۷-۷۴۹). سپس به دنبال همان عبارت می‌افزاید: «مکرر به فروغی گفته بودم ترک دوستی را با آن مرد [سید ولی، از طرفداران میرزا ملکم خان و به اصطلاح از اصلاح طلبان] بکند و حرف مرا نمی شنید.»(همان کتاب، ص ۷۴۷). از گفته‌ی اعتمادالسلطنه این طور بر می‌آید که بارها در باره‌ی مناسبات فروغی با این گونه افراد(مقصود: دگراندیشان، که معمولاً در دوره‌ی پس از جنبش بابیه به همه‌ی آن‌ها «بابی» اطلاق می کردند، صحبت شده است، اگرچه اشاره به جزئیات این مناسبات در خاطرات اعتمادالسلطنه و ظاهراً در منابع دیگر دیده نمی‌شود. در همان روزها که گفته می‌شد شماری از بابی‌ها را دستگیر کرده بودند، فروغی به میرزا علی اصغرخان امین‌السلطان پناه برد و پس از چندین روز با وساطت او از مخمصه نجات یافت و توانست به سر کار و زندگیش بازگردد.

محمد حسین فروغی در رمضان ۱۳۲۵، حدوداً یک سال پس از انقلاب مشروطیت، در تهران در گذشت و در ابن بابویه (شهر ری) به خاک سپرده شد. از او دو پسر (محمد علی و ابوالحسن فروغی) و دو دختر بر جای ماند. پسران و تنی چند از نواده هایش در عرصه های سیاسی و فرهنگی سرشناس‌اند. کمال الملک نقاش تک‌چهره ای از او نقاشی کرده و عکسی از او با محمد علی فروغی در دست است. بازچاپ آثارش قطعاً به شناخت بهتر او و تعیین شدن جایگاهش در تاریخ ادب معاصر فارسی، تاریخ ترجمه، تاریخ ویرایش، تاریخ روزنامه‌نگاری و تاریخ تحول اندیشه‌های جدید در ایران کمک خواهد کرد.

منابع:

آدمیت، فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران، ۱۳۷۱.

 آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۵۱، ۲ ج.

اعتمادالسلطنه، محمد حسن، روزنامه‌ی خاطرات اعتماد السلطنه، چ ۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۷.

 اقبال آشتیانی، عباس، «ذکاء الملک فروغی»، یغما، سال ۱۴، ش ۱۱، تهران، ۱۳۴۰.

 بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، چ ۲، تهران، ۱۳۵۷، ۵ ج.

 صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، چ ۲، اصفهان، ۱۳۶۴.

 فروغی، محمد علی، مقالات فروغی، تهران، ۱۳۵۳ ـ ۱۳۵۲، ۲ ج.

 قاسمی، سید فرید، سرگذشت مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۸۰، ۲ ج.

 قزوینی، محمد، یادداشتهای قزوینی، به کوشش ایرج افشار، تهران،  ۱۳۴۵، ج ۸.

 محیط طباطبائی، محمد، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، چ ۲، تهران،  ۱۳۷۵.

 معصومی همدانی، حسین، «کتاب در هشتاد سال پیش»، نشر دانش، سال ۴، ش ۳ (۱۳۶۳).

معلم حبیب آبادی، محمد علی، مکارم آلاثار، تهران، ۱۳۵۱.

 مینوی، مجتبی، «اولین کاروان معرفت/۵»، یغما، سال ۹، ش ۶ (۱۳۳۲).

 ناتل خانلری، پرویز، «نثر فارسی در دوره‌ی اخیر»، نخستین کنگره‌ی نویسندگان ایران، تیرماه ۱۳۲۵، تهران ۱۳۲۶.

 واردی، احمد، زندگی و زمانه‌ی فروغی، ترجمه‌ی عبدالحسین آذرنگ،  تهران، ۱۳۹۱.

 همایی، جلال، «خاندان فروغی»، یغما، سال ۹، ش ۶ (۱۳۳۲).

 یغمایی، حبیب، «آثار و تالیفات مرحوم محمد حسین فروغی»، یغما، سال  ۱۹، ش ۳ (۱۳۴۵).

*از سلسله مقاله‌های دانشنامه‌ای عبدالحسین آذرنگ که همراه با تغییرها و حذف و اضافه‌هایی متناسب با نشریه، در اختیار مجله‌ی مترجم قرار گرفته است.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612