کد خبر:35370
پ
غالب دهلوی

غالب دهلوی رند سخن‌پیشۀ گمنام

میرزا اسدالله غالب دهلوی شاعر فارسی­‌سرا و اردونویس ملقب به دبیرالملک در آگره زاده شد. او خود را از تبار ترکان ایبک قومی جنگجو معرفی می­‌کند که قلمش تیر شکستۀ نیاکان است.

میراث مکتوب- میرزا اسدالله غالب دهلوی (۱۲۱۲- ۱۲۸۵ق/ ۱۷۹۷- ۱۸۶۹م) شاعر فارسی­‌سرا و اردو نویس ملقب به دبیرالملک در آگره زاده شد. او خود را از تبار ترکان ایبک قومی جنگجو معرفی می­‌کند که قلم او تیر شکستۀ نیاکان است. او ترک نژادی است که نسبش به افراسیاب و پشنگ می‌­رسد، «مرزبان­زادۀ سمرقندی» که شغل آبا و اجدادی او کشاورزی بوده است:

ترک زاده‌­ایم و در نژاد همی   به سترگان قوم پیوندیم

فن آبای ما کشاورزی است    مرزبان­‌زادۀ سمرقندیم

غالب در آغاز به اردو شعر می‌­سرود اما پس از فراگیری زبان فارسی از جهانگردی ایرانی به نام ملاعبدالصمد هرمزد و گرایش به مذهب شیعه به شعر فارسی روی آورد. او خود را این گونه معرفی ­می­‌کند:

غالب نام‌آورم نام و نشانم مپرس      هم اسداللهی‌ام و هم اسداللهی‌ام

زندگی غالب با دشواری و مصائب بسیار همراه بود از جمله مرگ فرزندان و برادر که در شعر او بازتاب یافته است. تلاطم زندگی چنان او را از هند دلگیر کرده بود که همواره آرزوی ایران را در سر داشت:

غالب از خاک کدورت‌خیز هندم دل گرفت      اصفهان هی، یزد هی، شیراز هی، تبریز هی

غالب سخت دلبستۀ ایران است و جا‌به‌جا در دیوان به این موضوع اشاره کرده است، از جمله:

غالب ز هند نیست نوایی که من می­‌کشم  گویی ز اصفهان و هرات و قمیم ما

و یا

غالب از هندوستان بگریز فرصت مفت توست    در نجف مردن خوش است و در صفاهان زیستن

او که به هر دو زبان اردو و فارسی شعر می­‌سرود، دربارۀ زبان فارسی و اردو چنین می‌­سراید:

فارسی بین تا ببینی نقش­های رنگ رنگ     بگذر از مجموعۀ اردو که بی‌رنگ من است

غالب در انواع قالب‌های شعر فارسی (مثنوی، غزل، قصیده، رباعی، ترکیب‌بند و ترجیع‌بند) طبع‌آزمایی کرده و در قصیده به خاقانی و انوری و در غزل به عرفی شیرازی و حزین و بیدل و نظیری و طالب آملی نظر داشته است. او در شعر چنان‌که تصریح کرده به معنی بیگانه و پیچیدگی بیان گرایش داشته است:

سخن ساده دلم را نفریبد غالب     نکته‌­ای چند ز پیچیده‌بیانی به من آر

غالب شاعر شیعی اثنی عشریِ معتقدی بود و ازاین‌رو، دیوان او پر است از منقبت پیامبر(ص) و اهل بیت به‌ویژه مدح حضرت علی(ع) که گاه در آن غلو کرده است:

هزار آفرین بر من و دین من      که منعم‌پرستی است آیین من

نیاساید اندیشه جز با علی     ز اسما نیندیشم الا علی

پاره‌­ای از اشعار او حاوی نگرشی عرفانی است و از عارفان بزرگی چون ابراهیم ادهم، بایزید بسطامی و جنید بغدادی و به‌ویژه بارها از حلاج نام برده است:

منصور فرقۀ علی‌اللهیان منم   آوازۀ انا اسدالله درافکنم

از غالب آثار منظوم و منثور بسیاری به زبان فارسی و اردو بر جای مانده است. آثار منظوم او به فارسی علاوه بر دیوان عبارت است از: سبد چین، سبد باغ دو در، دعاء الصباح و رسالۀ فن بانگ و در نثر فارسی کلیات نثر او  (شامل پنج آهنگ، مهر نیمروز و دستنبو)، قاطع برهان، درفش کاویانی، مآثر و مکتوبات غالب است.

شعر غالب شعری است سرشار از مضامین تازه و تخیّلات بدیع که از یک سو برخاسته از تجربیات شخصی اوست و محیطی که در آن می­‌زیست و از سویی، مبتنی است بر اندیشه و حکمت ایرانی و متأثر از کلام شاعران نامدار ایرانی. او خود شعرش را برخاسته از الهام می­‌داند:

شعر غالب نبود وحی و نگوییم ولی    تو و یزدان نتوان گفت که الهامی هست؟

کاربرد لغات جدید در دایرۀ واژگانی زبان (مانند: تلواسه= اضطراب)؛ واژه­‌های پربسامد سبک هندی (مانند: فلاخن، مخمل، شیشه)؛ استفاده از اسم‌های فرنگی و بیگانه؛ ساخت ترکیبات جدید از جمله ویژگی‌های زبانی شعر غالب است. تسلط او بر زبان فارسی را در آثار منثور نیز می­توان مشاهده کرد آنجا که در قاطع برهان، نقد و بررسی فرهنگ برهان قاطع، از ترکیب‌های فارسی به جای لغات و ترکیب‌های غیرفارسی استفاده کرده است، مانند: آرامشداد به جای انتظام، بارنامه به جای تجمّل، بهرام‌روز به جای روز سه‌شنبه و پساوند به جای قافیه.

کلام غالب دهلوی آن زمان اهمیت می­‌یابد که در زمانی که زبان فارسی به دلیل استیلای استعمار انگلیس بر هند در سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م از رونق افتاده و رو به افول بود، او نامدارترین شاعر پس از امیرخسرو دهلوی و بیدل دهلوی بود که پرچم زبان فارسی را در سرزمین هند برافراشت.

فریبا شکوهی

منبع: فرهنگستان زبان و ادب فارسی

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612