کد خبر:39725
پ
فاطمه نیروی آغمیونی

شخصیت و سبک شعری و جهان‌بینی عطار نیشابوری

فاطمه نیروی آغمیونی، نویسنده و پژوهشگر ادبی گفت: عطار هیچ‌گاه مدح پادشاهی را نکرد و قدم از راه صلاح و عفاف بیرون ننهاد.

میراث مکتوب- فاطمه نیروی آغمیونی، به مناسبت روز بزرگداشت عطار نیشابوری به بیان توضیحاتی درباره زندگی، شخصیت و سبک شعری و جهان‌بینی این شاعر پرداخت و عنوان کرد: عطار از شاعران و نویسندگان قرن ششم و هفتم هجری قمری است. نام اصلی او «محمد» و لقب وی «فریدّالدین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بوده است. اطلاع دقیقی از سال تولّد وی در دست نیست و ولادتش را از سال ۵۱۳ تا ۵۳۷ هجری قمری دانسته‌اند. شیخ عطّار در روستای کدکن از توابع نیشابور به دنیا آمد و از دوران کودکی وی نیز اطلاعی در دست نیست. پدر او به شغل عطّاری (داروفروشی) مشغول بوده و فریدالدّین هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد. عطار به گفته خود «من محمد نامم و این شیوه نیز / ختم کردم چون محمد ای عزیز» و در مدح رسول اکرم (ص) گفته است «از گنه رویم نگردانی سیاه / حقّ همنامی من داری نگاه»

این پژوهشگر ادبی با اشاره به اینکه عطار در اواسط عمر خود دچار تحوّلی روحی شده و به عرفان روی آورده است، افزود: چگونگی این انقلاب روحی عطار را جامی نیز در نفحات‌الانس خود ذکر کرده است. روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله «چیزی برای خدا بدهید» از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت «ای خواجه تو چگونه می‌خواهی از دنیا بروی؟»عطار گفت «همان‌گونه که تو از دنیا می‌روی.» درویش گفت «تو مانند من می‌توانی بمیری؟» عطار گفت «بله؛ درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا رفت.» عطّار چون این را دید، شدیداً منقلب و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد. عطار پس از اینکه حال درویش را دید، دست از کسب وکار کشید و توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد. زمان مرگ وی احتمالاً بین سال‌های ۶۲۷ یا ۶۳۲ هجری قمری بوده است. آرامگاه وی در نزدیکی شهر نیشابور واقع شده است. البته باید گفت که سال وفات شیخ عطار مثل سال تولدش متفاوت است. گروهی او را مقتول درسال ۶۱۸ هجری قمری به‌دست مغولی می‌دانند. صفا ۶۲۷ هجری قمری را ترجیح می‌دهد و استدلال می‌کند که اکثر مورخین و تذکره‌نویسان مثل قاضی نورالله شوشتری، دولتشاه سمرقندی، هدایت جامی و امین محمد رازی این تاریخ را ذکر کرده‌اند. به هر حال داستان قتل عطار را تذکره‌نویسان هر یک به نوعی بیان کرده‌اند اما داستانی که بیشتر آنها نقل کرده‌اند این است. که وی به دست مغولی خونریز کشته شد.

نیروی آغمیونی با تاکید بر اینکه عطار از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام‌آور تاریخ ادبیات ایران است، توضیح داد: کلام ساده و گیرنده او که با عشق و اشتیاقی سوزان همراه است، همواره سالکان راه حقیقت را چون تازیانه شوق به جانب مقصود راهبری کرده است. وی برای بیان مقاصد عالی عرفانی خود بهترین راه را که آوردن کلام بی‌پیرایه روان و خالی از هر آرایش و پیرایش است، انتخاب کرده و استادی و قدرت کم‌نظیر او در زبان و شعر بوی این توفیق را بخشیده است که در آثار اصیل و واقعی خود این سادگی و روانی را که یه روانی آب زلال شبیه است، با فصاحت همراه داشته باشد. وی اگرچه به ظاهر کلام خود وسعت اطلاع سنایی و استحکام سخن و استادی و فرمانروایی آن سخنور نامی را در ملک سخن ندارد، ولی زبان نرم و گفتار دل‌انگیز او که از دلی سوخته و عاشق و شیدا بر می‌آید حقایق عرفان را به نحوی بهتر در دل‌ها جایگزین می‌کند و توسل او به تمثیلات گوناگون و ایراد حکایات مختلف هنگام طرح یک موضوع عرفانی مقاصد معتکفان خانقاه‌ها را برای مردم عادی بیشتر و بهتر روشن و آشکار می‌کند.

وی با اشاره به اینکه مولانا، عطار را قدوه عشاق می‌دانسته، گفت: مولانا عطار را به منزله روح و سنایی را چون چشم او معرفی کرده و گفته است «عطار روح بود و سنایی دو چشم او / ما از پی سنایی و عطار آمدیم»

این پژوهشگر ادبی درباره آثار به جای مانده از عطار عنوان کرد: آثار عطّار به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می‌شود. از این آثار یکی دیوان اشعار شامل غزلییت، قصاید و رباعیات است و کتاب‌های دیگرش، منطق الطّیر، اسرارنامه، الهی‌نامه، مصیبت‌نامه، مختارنامه و تذکرهالاولیا و نیز مظهرالعجایب، هیلاج‌نامه، لسان‌الغیب، مفتاح الفتوح و بیسرنامه هستند. عطار در ابیاتی آثار خود را این‌گونه معرفی کرده است «مصیبت‌نامه که اندوه جهان است / الهی‌نامه که اسرار عیان است / به داروخانه کردم هر دو آغاز / چه گویم زود رستم زین و آن باز / مصیبت‌نامه زاد رهروان است / الهی‌نامه گنج خسروان است / جهان معرفت اسرارنامه است / بهشت اهل دل مختارنامه است / مقامات طیور امّا چنان است / که مرغ عشق را معراج جان است / چو خسرونامه را طرزی عجیب است / ز طرز او که مه را نصیب است»

ثبات قدم عطار نیشابوری در جاده صلاح و عفاف

وی درباره «منطق‌الطیر» توضیح داد: اولین آثار عطار مثنوی منطق‌الطیر بالغ بر ۴۶۰۰ بیت با موضوع عرفان و تعلیم است. در این داستان گروهی از مرغان برای جستن و یافتن سیمرغ، سفری را آغاز می‌کنند و در هر مرحله، گروهی از مرغان از ادامه راه باز می‌مانند تا اینکه پس از عبور از هفت مرحله از پرندگان فقط سیمرغ باقی می‌ماند و با نگریستن در آیینه حق درمی‌یابند که سیمرغ در وجود خود آنهاست. در نهایت با این خودشناسی مرغان جذب جذبه خداوند می‌شوند و حقیقت را در وجود خویش پیدا می‌کنند. این کتاب شرح مراحل سیر و سلوک عرفانی و اتّصال به حضرت دوست است. مرغان را سالکان راه حق می‌دانند و هدهد را هدایت‌کننده و راهنمای سالکان و پیر و مرشدی که سختی و مشکلات راه را از قبل می‌داند و سیمرغ نیز در این منظومه وجود حق است.

این پژوهشگر ادبی درباره دیگر آثار عطار گفت: دومین آثار عطار مصیبت‌نامه است که یکی از برجسته‌ترین آثار وی و دارای پختگی فکر و تنوع اندیشه‌های بسیار است. سومین آثار عطار اسرارنامه است و همان‌طور که از نامش پیداست به بیان اسرار می‌پردازد. این اثر دارای ۳۳۰۰ بیت و ۲۲ مقاله و شروع آن بحث توحید است و در مقالات میانی به اصطلاحات صوفیه و بیان عشق می‌پردازد و از مقاله‌های نهم به بعد به شدت یاد مرگ و مُردن را در خواننده زنده می‌کند. چهارمین آثار عطار الهی‌نامه است که شامل ۲۸۰ حکایت با معانی عرفانی است و داستان مناظره پدری با شش فرزند خود را شامل می‌شود و شروع آن متضمن گفت‌وگویی با روح انسان کامل است. تذکرهالاولیا نیز از آثار منثور عطار است که در این کتاب سرنوشت ۹۶ تن از اولیا و مشایخ را با ذکر مقامات و مناقب و مکارم اخلاق و نصایح و مواعظ و سخنان حکمت‌آمیز بیان کرده و نثر آن ساده و دور از تکلّف و مقرون به فصاحت طبیعی کلام پارسی است. در تذکره، عطار مشایخ را با عنوان اولیا آورده است و در آغاز کتاب چنین گفته «گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بوده‌اند». در این مورد باید گفت اولیایی که عطار از آنها نام می‌برد صوفیان و عارفانی هستند که در درجه زهد به حد بالا رسیده‌اند اما در برخی صاحب ولایت نیستند و کرامتشان حاصل ریاضت بسیار و تزکیه نفس است.

وی درباره سبک شعری عطار نیز عنوان کرد: عطار در سرودن اشعار از همان روش معمول زمان خود که کم‌کم در حال اوج‌گیری بود یعنی از سبک عراقی پیروی کرده ولی اصولاً خود را شاعر نمی‌دانسته و تأکید می‌کند که قصدش از شعر بیان حال است «شاعرم مشمر که من راضی نیم / مرد حالم شاعر ماضی نیم» با این حال ظاهراً بی‌آنکه قصد تکلف داشته باشد گهگاه در شعرش سنت‌های ادبی شعرفارسی مثل تناسب، ایهام و ایهام تناسب رعایت شده است. او در قصیده و در تمام دوران حیات کسی را مدح نگفت و قدم از راه صلاح و عفاف بیرون ننهاد. قصایدی که از او در دست است در شرح و بیان موضوعات اخلاقی و عرفانی و مانند قصاید اخلاقی سنایی، عاری از تغزل و هرگونه تشبیب و نسیب است. غزل او نشان‌دهنده تحول و تکاملی سریع در غزل‌های عرفانی است. عطار مضامین عرفانی سنایی و روانی غزلیات انوری را در هم آمیخت و مقدمات طرزی را به وجود آورد که بعدها به وسیله خواجو و حافظ تکامل یافت و به اوج خود رسید.

نیروی آغمیونی با بیان اینکه تنوع‌جویی عطار و سوز و گداز کلام او نیز مورد توجه است، گفت: شعر صوفیه قبل از آنکه در نزد مولانا جلال‌الدین به کمال واقعی برسد در کلام عطار شور و سوز تازه‌ای به دست آورد که در سخن سنایی هم نبود. شعر صوفیه نزد عطار هم از لحاظ قالب‌های تمثیلی تنوع قابل ملاحظه‌ای یافت و هم از لحاظ قالب‌های غنایی نیز در بیان افکار و تعالیم صوفیه بهره یافت. چنانکه پاره‌ای رباعیات مختارنامه شیخ و همچنین تعدادی از غزلیات دیوانش در عین اشتمال بر معانی غنایی تنوع‌جویی او را در طرز بیان تعلیم صوفیانه نیز نشان می‌دهد. زبان قصه‌ها نیز برخلاف زبان امثال عنصری ونظامی بی‌پیرایه و عاری از سادگی‌ها وبی‌تکلفی‌های مصنوع شاعرانی چون فرخی است.

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612