کد خبر:3465
پ
adabibalaghi-m

زیباشناسی تمثیل و تحلیل ساختاری ادبیات تمثیلی مولانا بر مبنای نظریه فلسفی صورتهای مثالی

نظریه فلسفی جهان مثالی که پیش از نظریه عالم مُثُلی افلاطون در اندیشه‌­های زرتشت و حکمت خسروانی ریشه داشته است، در اندیشه حکیمان و عرفای مسلمان چون مولانا نیز بسیار تاثیرگذار بوده است

میراث مکتوب – نظریه فلسفی جهان مثالی که پیش از نظریه عالم مُثُلی افلاطون در اندیشه‌­های زرتشت و حکمت خسروانی ریشه داشته است، در اندیشه حکیمان و عرفای مسلمان چون مولانا نیز بسیار تاثیرگذار بوده است. این نظریه در زیباشناسی هنری رویکرد خاصی را پدید می­آورد که بر پایه صدور معقول در محسوس و و نزول از وحدت به کثرت مبتنی است و شکلی از ادبیات تمثیلی یا رمزی را به وجود می­آورد که ساختی دوگانه به اثر می­بخشد. در این ساختار تمثیل جانشین مجازی معقول در صورت محسوس است. این تمثیل­گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، یک پدیدارشناسی سه بعدی به تمثیل می­دهد: روساخت روایی، استعاره مثالی (نمونه­وار) بین صورت و حقیقت (وجه­ شبه تمثیل) و ژرف ساخت فکری (معنا) یا ممثل فلسفی. این ساختار در پیوند میان نمادگرایی و مطلوب گرایی متبلور می شود. در آثار مولانا- به خصوص مثنوی- پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار روایی قصه­های مثنوی می توان تحلیل کرد. در این جستار، ضمن بررسی سیر تحول نظریه فلسفی جهان مثالی در ارتباط با نمادگرایی و ادبیات تمثیلی و بررسی بنیادهای زیباشناسی تمثیل در ارتباط با این نظریه، به تحلیل ساختاری نمودهای فکری و ادبی این نظریه در جهان بینی و ادبیات تمثیلی مولانا در مثنوی می­پردازیم.

متن کامل مقاله «زیباشناسی تمثیل و تحلیل ساختاری ادبیات تمثیلی مولانا بر مبنای نظریه فلسفی صورتهای مثالی» نوشته فرزاد قائمی که در شماره اول فصلنامه پژوهش‌های ادبی و بلاغی به چاپ رسیده است را در فایل پایین مطالعه کنید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612