در طول تاریخ، بسیاری از آثار خوارزمی، دانشمند ایرانی، تأثیر عمیقی بر ریاضیات مغرب زمین گذاشته است. علاوه بر آشنایی غربیان با دانش جبر و مقابله که اکنون به جبر شناخته میشود، او اثرگذاری مهمی نیز بر دانش عددی آنان داشت، تا جایی که فن قدیمی حساب با چرتکه در غرب منسوخ و شیوههای نوین محاسبه جایگزین شد.
محمد بن موسی خوارزمی کسی نبود که تاریخِ علم جهان او را از یاد ببرد. هرچند تاریخ از زندگانی خصوصیاش کم گذاشت! به بیان دیگر، از زیست غیرعلمی خوارزمی، حتی تاریخ تولد و مرگ او، دادههای دقیقی در دست نیست. از خانوادهاش، علایقش، دوستیها و روابطش یا سیما و منش و خلقیاتش در ورای شخصیت علمی او بهندرت دادهای پیدا میشود. یکی از دلایل این کمبود یا مبهمبودن حیات شخصی او، تقارن زمانی و همنامیاش با شخصیت دیگری به اسم «محمدبنموسی» از خاندان معروف و دانشمند بنوموسی است که ظاهراً این تشابه اسمی به ضرر هر دو تمام شد!
به هر روی، میلاد او را در حدود ۱۶۰ هجری قمری و وفاتش را تقریباً ۲۳۲ هجری قمری حدس زدهاند. اگر این اعداد را بپذیریم، باید بگوییم خوارزمی ۷۰ سال یا درست تر، احتمالاً ۷۰ سال عمر کرده است. درباره زادگاهش سادهترین حدسی که میشود زد، همان خوارزم است؛ خوارزمی که به باور برخی محققان مهد و خاستگاه قوم «آریا» و «حضرت زرتشت» به شمار میآید و امروزه بخشی از آسیانه میانه است. اما در این خصوص دادههای دیگری هم پیدا میشود، از جمله اینکه قسمتی از عراق امروزی را زادگاه او دانستهاند. آنچه مسلم است، پدران و مادران محمدبنموسی زردشتی و ایرانی بودند. البته خوارزمی به گواه آثار علمیاش و مقدمههایی که بر رسالهها و کتب خویش نوشته است و چنانکه نامش عیان میکند، مسلمان بود.
همچنین عضو هیئت علمی و یکی از پژوهشگران مرکز معروف بیتالحکمه محسوب میشد که در طول قرون نخستین اسلامی مهمترین مرکز علمی به شمار میرفت. در واقع، از طریق مرکز دولتی بیتالحکمه مورد حمایت چند تن از خلفای عباسی قرار داشت که از بینشان نامِ «مأمون» با توجه به روابطش با حضرت رضا(ع) برایمان نامی آشناتر است. خوارزمی در همین مرکز شکوفا شد. در طول تاریخ علم و دانایی همواره اینگونه بوده، تشویق معنوی و مادی سیاستمداران یا دوستداران معرفت یکی از راههای پیشرفت محسوب میشده که خوارزمی هم از این فرصت به خوبی استفاده کرد.
خوارزمی؛ رامکننده عددهای چموش و معادلات دشوار
خوارزمی همهچیزدان بود. دانشمندی تام و کامل بود که به رسم نوابغ روزگارش در اغلب علوم و دانشها تخصص یافت. اما بیش از همه ریاضیدان بود! سرش درد میکرد برای یکهتازی در قلمرو حساب و کتاب، برای اینکه ساعتها یک گوشه بیتالحکمه بنشیند و رموز جهان اعداد را کشف کند و با معادلات غامض سرشاخ شود و در نهایت همه را رام خود کند، به زانو درآورد و به همه بگوید که شایستگی پدری دانش جبر را دارد؛ خوارزمی «پدر جبر» است.
این دانشور تاریخ ایرانمان سه کتاب در ریاضیات نوشت که برخی مورخان علم به اشتباه دو اثر «الجمع و التفریق» و «حساب العدد الهندی» او را یکی و وی را صاحب دو رساله در ریاضی پنداشتهاند. در حالی که «الجمع و التفریق»، «الجبر و المقابله» و «حساب العدد الهندی» سه کتاب و اثر مجزا هستند. یکی از اساسیترین دستاوردهای خوارزمی در مطالعاتش این بود که به دانش جبر استقلال بخشید. او مخصوصاً با کتاب «الجبر و المقابله» که از ابعاد مختلف، یعنی انتخاب عنوان، پرداختن به عناصر و موضوعات مستقل، روشهای حلّی و سرانجام برهانها و زمینههای کاربردی ممتاز بود، به آن مهم دست یافت.
دقت و ظرافت محاسبات خوارزمی مشهور بود و مخصوصاً ارائه و حل معادلات ششگانه با نمادهای جبری جدید که به معادلات خوارزمی هم شهرهاند، دارای اهمیت بسیار است. واکاوی چهار عنصر مهمِ «توصیف، عملیات، الگوریتم، اثبات» در دانش جبر اقدامی برجسته به شمار میرفت که پیشتر کسی به آن دست نیافته بود و همانطور که معروف است «الگوریسمی» در ریاضی امروز، ترجمه و تغییر و تحریفی از «الخوارزمی» است که بهدست غربیان انجام شد.
گِراردو کِرمونائی یکی از نخستین مترجمان اهل اسپانیا بود که اروپاییان را از طریق ترجمه «الجبر و المقابله» با خوارزمی آشنا کرد. امروزه، دو نسخه از این ترجمه او در جهان وجود دارد که یکی در کتابخانه فلورانس ایتالیا و دیگری در کتابخانه واتیکان حفظ میشود. این ترجمه به زبان لاتینی و احتمالاً در سال ۱۱۵۰ میلادی صورت گرفته است.
کتاب یاد شده و دیگر آثار ترجمه شده از خوارزمی تاثیر عمیقی بر ریاضیات مغرب زمین گذاشت. به جز آشنایی آنان با دانش جبر و مقابله که اکنون به جبر تنها شناخته میشود، اثرگذاری مهمی نیز بر دانش عددی غربیان داشت. تا جایی که فن قدیمی حساب با چرتکه در غرب منسوخ و شیوههای نوین محاسبه جایگزین شد. فیبوناتچی نامدار، دانشور ایتالیایی قرن یازدهم میلادی، که نام کاملش لئوناردو پیزایی است، در جایگاه نخستین ریاضیدان غرب، به معنای راستینش شناخته میشود. او یکی از خوانندگان جدی آثار خوارزمی به زبان لاتین بود.
جبر و دیگر دانشهای ریاضی که به کوشش خوارزمی متحول شده بود، بر جنبههای مختلفی از زیست روزمره مردم، چه در شرق و چه در غرب تأثیر داشت. آسانشدن تقسیم میراث و اجرای وصیت یکی از آنها بود. همچنین بهکاربستن برخی احکام دینی، کمک به تجارت و معاملات گوناگون اقتصادی، حفر قنات و محاسبات مربوط به آن، کمک به علم مهندسی از جمله آنها به شمار میرفت.
خوارزمی و سفرهایش به ماه!
برجستگی و تشخص علمی خوارزمی برای دانشوران اهلش عیان است؛ همین امر سبب شده تا در طول تاریخ، نهادهای مختلف از نام وی برای نامگذاری اماکن و رویدادهای گوناگون استفاده کنند. در ایران و دیگر نقاط دنیا کم نیستند دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی یا میدانهایی که نام او را به خود گرفتهاند. برای نمونه، ناسا یا «سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا» در سال ۱۹۷۳ میلادی مجموعهای از «دهانههای برخوردی اقماری» را به اسم خوارزمی نامید. پس از ناسا، «اتحادیه بینالمللی اخترشناسی» نیز یک «فرورفتگی» یا «دریاچال» را به نام دو دانشمند ایرانی و آمریکایی «الخوارزمی ـ کینگ» گذاشت.
خوارزمی، دانشمند دنیای شیرین و مرموز ریاضیات که بیتردید شیرینی این عالم را او بهتر از هرکسی چشیده و رازهایش را شایسته تر از هرکس دیگری پدیدار کرده، تنها دانشمندی به شمار میآید که نام او دو بار بر ناهمواریهای ماه گذاشته شده است. چند دانشمند دیگر ممکن است در ایرانزمین چشم به جهان بگشایند، در همین سرزمین درس بخوانند و ببالند و بعد در خاک زادگاهشان به خواب ابدی روند و به اندازه کسی چون محمدبنموسی خوارزمی جهان را میخکوب اعتبار خویش کنند؟ در کجای تاریخ به سر میبردیم و اکنون در کجای تاریخ قدم میزنیم؟ از امروز تا هزاران سال بعد میتوان منتظر ماند، به تماشا نشست و خیالپردازی کرد.
مراجع:
ـ جبار، احمد و حمیدرضا گیاهی یزدی (۱۳۹۰)، دانشنامه جهان اسلام؛ مدخل «خوارزمی، محمدبنموسی»، زیرنظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی.
ـ خوارزمی (۱۳۶۲)، «جبر و مقابله»، ترجمه حسین خدیو جم، تهران: کمیسیون ملی تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد «یونسکو» در ایران.
ـ کنعانی، ناصر (۱۳۹۶)، «محمدبنموسی خوارزمی؛ بنیانگذار جبر در جهان»، تهران: دانشگاه خوارزمی.
منبع: ایسنا