میراث مکتوب- چهارشنبه ۲۲ آذر (۱۴۰۲) داشتم کتاب “این دفتر بیمعنی” (یادداشتهای زندهیاد ایرج افشار) را که به لطف آرش افشار، دکتر افشینوفایی برایم فرستاده بود، تورق میکردم، دیدم در نمایۀ اعلام، حدود ۲۰جا استاد افشار از بنده یاد کردهاند، کنجکاو شدم یکیک را ببینم که صدای زنگ تلفنِ همراهم آهنگ داد و نام دکتر علیاشرف صادقی بر صفحهٔ تلفنم روشن شد. دکتر علیاشرف صادقی، هممدرسهای و همشهریام که از بن جان دوستش دارم، پس از احوالپرسی دعوت کرد که شب بروم به منزلشان. دو شمارۀ ۲۰۰ و ۲۰۱ آینۀ پژوهش را هم خواستند که زود رفتم و از کتابفروشی توس برایشان خریدم و با شمارۀ جدید آینۀ میراث بردم و تقدیم کردم.
صادقی، به مصداق شرف المکان بالمکین، به جامعه ادبی، دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شرافت و اعتبار بخشیدهاست. گوهری است از نسل دوم دانشگاه تهران دهۀ چهل، از دانشیمردان بیجایگزین و بیتکرار. جایی از او خواندم از اینکه شاگرد استادانی چون فروزانفر، معین، گوهرین، کیا، صفا، مدرس رضوی و… را بوده، خود را نیکبخت میداند. اتفاقاً ما نیز از اینکه در کنار صادقی نفس میکشیم و عطر یاد استادانش را از او میشنویم و از دانشنامۀ خاطراتش بهره میبریم، احساس غرور و سعادتمندی میکنیم. چقدر مجتبی مینوی صادقی را دوست میداشت. وقتی صادقی در عنفوان جوانی، نقدی بر فرهنگستان دوم نوشت، مرحوم مینوی او را ستود. محمد مهدی بدیع به صادقی نامهای نوشت که ایرج افشار آن را عیناً در مجلۀ راهنمای کتاب منتشر کرد:
“آفرین بر علیاشرف صادقی که دربارۀ زبان فارسی هرچه باید گفت، گفته است و سخنش به هزار اشرفی میارزند.”
صادقی تجربۀ همکاری با یارشاطر را در تألیف برخی مداخل دانشنامه ایران و اسلام و سپس با همکاری با مرحوم معین در لغتنامۀ دهخدا دارد. از این رو، بهترین دانشمندی بود که بحق سرپرستی “فرهنگ جامع فارسی” به او سپرده شد که تاکنون ۳جلد آن منتشر شده است.
دکتر صادقی حافظهای قوی دارد، بهخصوص در حفظ اشعار طنز! بیش از ۲۵ سال است که سعادت دوستی با او را دارم. همواره در میراث مکتوب همراه و یاریرسانم بوده. در سفرهای متعدد از پاکستان، هند، ژاپن، اتریش، ترکیه و… از خرمن فضل و دانشش بهرهها بردهام.
در علم زبانشناسی که فرید و یگانۀ زمان ماست. دایرۀ اطلاعات ادبی او وسیع است. تاریخ گذشته و معاصر را هم خوب خوانده. او اگرچه هیچوقت شعر نگفته، ولی هزاران بیت شعر در سینه دارد.
صادقی عاشق ایران و فرهنگنویسی و زبان فارسی است. در فرهنگستان با حقوق ناچیزی کار میکند. هر از گاهی که منزل خدمتشان میرسم، حجم فیشها و نمونههای چاپی فرهنگ جامع، او را احاطه کرده و گاه با حال نزار، دست از کار نمیکشد و آدم را یاد پشتکاریهای دهخدا و آقابزرگ تهرانی میاندازد.
از طریق تبیین زبان و ادب فارسی، همواره از هویت ایرانی در مقالاتش دفاع کردهاست. صدها مقاله در بارۀ گویشهای زبان فارسی و فارسی میانه و فهلویات نوشته و عظمت این زبان را نشان داده است. زمانی که در فرانسه تحصیل میکرد، وقتی استادش ژیلبر لازار به مناسبتی سخن نسنجیدهای میزند و میگوید: “ما ایران چندپاره میخواهیم که براساس زبانهای اقوام تجزیه شود”. صادقی تاب نیاورده، برمیآشوبد و پاسخ محکمی به لازار میدهد.
دربارهٔ دکتر صادقی به مناسبتهای دیگر خواهم نوشت. به قول رودکی سمرقندی:
دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
جان گرامی به جانش اندر پیوند
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب