میراث مکتوب- آن زمان که دانشجوی رشته تاریخ بودم، برای یکی از درسها نیاز شد که به سراغ کتاب «تاریخ جهانگشای نادری» بروم. چنان که احتمالاً میدانید کتاب را یکی از درباریان نادرشاه به اسم میرزا مهدی خان استرآبادی، که گویا منشی شخصی او بوده نوشته است و او کوشیده زندگی و زمانه نادرشاهی را که کنارش زیسته بود روایت کند. اما زیر اسم نویسنده کتاب، نام سید عبدالله انوار نیز به چشم میخورد که کار تصحیح کتاب را انجام داده بود. از مقدمه مصحح در توضیح محتوای کتاب و روش کارش در تصحیح متن، دو جمله یا به عبارت دقیقتر دو نکنه هنوز یادم مانده است. یکی اینکه او کار تصحیح کتاب را با مقایسه و بررسی خط به خط هجده نسخه خطی موجود از «تاریخ جهانگشای نادری» انجام داده بود و میگفت میخواستم متن تا آنجا که میشود شبیه همان متنی باشد که میرزا مهدی مکتوب کرد.
نکته دیگرش، به واقعیتی درباره تاریخنویسی در کشور ما، بهویژه روایتهای رسمی اشاره داشت. نوشته بود: «گرچه جهانگشا از بهترین و مستندترین تواریخ دوره نادری است ولی از آنجا که نویسنده آن منشی نادر بوده و به دست او برکشیده شده است و نیز ما ایرانیان را در ستایش قلدرها و دیکتاتورها دستی است که در کمتر ملتی است، لذا پارهای از مطالب آن مجمل و نارسا مینمود.» حرفش این بود که کتاب «تاریخ جهانگشای نادری» هرچقدر هم معتبر، حتماً ناگفتههای زیادی هم دارد و روایت میرزا مهدی از عصر نادری دربرگیرنده همه حقیقت نیست. آن زمان، این نگاه نسبی مصحح برایم بسیار جالب و آموزنده بود، که کسی در تصحیح کتابی خطی چنین وقت بگذارد و هجده نسخه از آن را باهم قیاس کند و بعد هنگام عرضه متن نهایی به خواننده بگوید کتابی که قرار است بخوانی، صدای تملق از شاهی مستبد است و نباید از آن توقع غیرواقعی داشته باشی.
سید عبدالله انوار، که هرگز توفیق دیدنش را پیدا نکردم، در همان مقدمه رسم استادی را برایم به جا آورد و چیزی به من آموخت. چیزی که هنوز هم به خاطر دارم. اما در خبرها خواندم که تالاری در کتابخانه به کتابهای ایشان اختصاص داده شده و قرار است از این پس آنجا تالار استاد سید عبدالله انوار نامیده شود. گفتند کتابخانه استاد انوار که کتب موجود در آن به کتابخانه ملی اهدا شده است بین پنج تا شش هزار جلد کتاب اعم از فارسی، لاتین و فرانسه و تعدادی کتاب چاپ سنگی و نسخه خطی دارد و اهمیت این کتابها بهخاطر حواشی است که مرحوم انوار در این کتابها نوشته بودند و این حاشیهنگاری برای پژوهشگران و محققان حائز اهمیت است.
اما چند جملهای هم درباره خود استاد سید عبدالله انوار. هجدهم مرداد ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. تبارش به ادبیان و حکماً میرسید و چنانکه نوشتهاند پدرش از مبارزان مشروطیت و مدافعان نظام جدید کشور مبتنی بر نظم و قانون و آزادی بود. از اینرو سید عبدالله در خانوادهای بافرهنگ و فرهیخته رشد کرد و از فرصت تحصیل و کسب معارف بهره برد. مدتی سرش با دروس حوزوی گرم بود و مقدمات علوم و خواندن و نوشتن به دو زبان عربی و فارسی را از این طریق فراگرفت. بعد به ادبیات دل بست و دیپلم ادبی گرفت. سپس به دانشکده حقوق رفت و از محضر استاد موسی عمید کسب علم کرد. گویا عمید به سید عبدالله گفته بود ضمن حرکت در مسیری که انتخاب کردهای، از پیگیری دروس حوزوی نیز غفلت نکن.
سید عبدالله در همان سالهای بَدو جوانی با برخی مشاهیر زمانه، از خلیل ملکی و کریم مجتهدی گرفته تا محمود صناعی همصحبت و همنشین شد و از آنان بسیاری چیزها درباره زندگی آموخت. همان مقطع، پیش پدرش برگشت و برای فراگیری سطح یک حوزوی نزد او شاگردی کرد. نمیشود گفت که مسیر زندگیاش صاف و سرراست بود. مدتی کار در بانک، دورهای تدریس در هنرسرا و مقطعی هم خدمت نظامی را تجربه کرد. به جز عربی، به دو زبان انگلیسی و فرانسوی نیز مسلط بود و ترجه از این زبانها به فارسی را هم انجام میداد.
بعدتر به جمع اعضای اداری کتابخانه ملی پیوست و مدیریت بخش نسخههای خطی را به عهده گرفت. تا اواخر دهه ۱۳۵۰ در همین نهاد مشغول خدمت بود و همزمان به اصرار دکتر محمد معین با مجموعه لغتنامه دهخدا – در تدوین مداخل دو حرف «خ» و «کاف» – همکاری میکرد. با بزرگانی مثل امیرحسین آریانپور، دکتر مهدی محقق، پروفسور فلاطوری، سید جلالالدین آشتیانی، دکتر سید جعفر شهیدی، سیداحمد فردید، غلامرضا شهری، محمدباقر هوشیار، علیاکبر شهبازی، سید علی موسوی بهبهانی و ناصر فربد همنشین بود و خودش نیز یکی از آنان محسوب میشد.
سید عبدالله انوار در سالهای حیات چندین و چند عنوان کتاب را شرح و تفسیر و ترجمه کرد که از میانشان میشود به آثاری از ابوعلی سینا و غزالی و فخر رازی و ناصرخسرو اشاره کرد. همچنین چند عنوان تصحیح از جمله «اساس الاقتباس» خواجه نصیر را نیز از خودش به جای گذاشت. تا اواخر زمستان ۱۴۰۱ عمر کرد. زمان فوت ۹۸ سال داشت. وصیت کرده بود کنار پدرش، سید یعقوب انوار شیرازی در قبرستان ابنبابویه خاک شود. به وصیتش عمل کردند. او اکنون آنجا آرام گرفته است.
مرتضی میرحسینی
منبع: ایبنا