در این جلسه که به نقد و بررسی کتاب سام نامه اختصاص داشت وحید رویانی، به عنوان مصحح کتاب و دکتر محمدرضا راشد محصل و دکتر ابوالفضل خطیبی به عنوان منتقد به بررسی کتاب سام نامه پرداختند.
این جلسه با سخنان دکتر سلمان ساکت، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و دبیر سلسله نشستهای نقد و بررسی کتاب، آغاز شد. وی در سخنان خود گفت: «این کتاب در واقع رسالۀ دکتری آقای دکتر رویانی بوده است که در سال ۱۳۸۶ در همین دانشکده از آن دفاع شده است. از همان زمان مرکز پژوهشی میراث مکتوب درصدد چاپ و نشر این رساله بر آمده است. سام نامه که در زمرۀ کتابهای حماسی ما جای میگیرد سال ها منسوب به خواجوی کرمانی بوده و یکی از دستاوردهای دکتر رویانی رد این انتساب بوده که در مقدمه به آن پرداختهاند.
ساکت افزود: ایشان برای تصحیح این کتاب زحمات بسیاری کشیدهاند، زیرا نسخههای این اثر آشفته و با اختلافات بسیار است. بههر حال، ایشان به خوبی از عهدۀ این کار برآمدهاند. پیش از این چاپ، چاپهای دیگری هم از این اثر وجود داشته که مهمترین آنها چاپ بنشاهی است. همینطور، افراد کتابساز از روی چاپ بنشاهی، چاپهایی بازاری ترتیب دادهاند. یکی از این چاپها چاپ خانم مهرآبادی است که با انتقادات بسیاری نیز مواجه شده.
سپس دکتر وحید رویانی، مصحح کتاب سامنامه ضمن قدردانی از برگزارکنندگان مراسم، گفت: «سام نامه به عنوان رسالۀ دکتری بنده، عملاً و نظراً، مرهون راهنمایی های مرحوم دکتر انزابینژاد، دکتر راشد محصل و دکتر یاحقی است. این کتاب پیشتر در سال ۱۳۱۹ به صورت چاپ سنگی در هند منتشر شده است. بعدها هم دکتر رستگار فسایی گزیدهای از آن بهمناسبت بزرگداشت خواجو ترتیب دادند.
وی ادامه داد: ما هشت نسخه در اختیار داشتیم که یکی از آنها در پاکستان بود. پس از بررسی این نسخ به این نتیجه رسیدیم که اصل اثر همان همای و همایون خواجوست که ۴۵۰۰ بیت دارد و نقالان آن را مفصل کرده و به ۱۴۰۰۰ بیت رساندهاند. نسخۀ فعلی ۱۱۷۰۰ تا ۱۱۸۰۰ بیت دارد. مشکل اصلی در تصحیح این اثر اختلاف بسیار زیاد نسخ است. دو نسخه هم اساساً روایتی متفاوت با آن شش نسخۀ دیگر دارند. در این تصحیح نسخۀ کتابخانۀ مجلس و نسخۀ مینوی را بهدلیل شباهت بسیارشان اساس قرار دادهایم. بر اساس قرائن تاریخی و سبک شناختی، می توان گفت که این اثر، احتمالاً، پس از قرن دهم سروده شده است. ضمناً، سام نامه هیچ نسخهای که مربوط به پیش از قرن دهم باشد، ندارد.
در ادامۀ این نشست، دکتر محمدرضا راشد محصل، ضمن خیر مقدم به مهمانان و گرامیداشت روز ۱۶ آذر، روز دانشجو، و سپاسگزاری از دکتر رویانی برای تقدیم کتاب به خود، گفت: «طبق آمار، ۲۲۴۲ مؤسسۀ آموزش عالی، اعم از دولتی و آزاد و …، در کشور وجود دارد که همه ادعای داشتن کتابخانه دارند. اما چرا باید از این کتاب که اهمیت فراوان دارد فقط ۲۰۰ نسخه چاپ شود؟ این، نه اندوه افزا، بلکه شرمآور است.
بههر حال، نام گرشاسپ یا سام در سه اثر عمده، مستقیم و غیرمستقیم، آمده، در شاهنامه، گرشاسپ نامه و سام نامه. سام، چه هندو ایرانی باشد چه سکایی، در شمار بزرگترین قهرمانان است. شخصیت سام در هر سه منظومه مشترکاتی دارد، مثلاً، در مقام کمانکشی و پهلوانی و … . در مقایسه با شاهنامه، سامنامه اثری بیهدف است. شخصیتها در این منظومه به خوبی شکل نگرفتهاند و روایت انسجام ندارد.
دکتر راشد محصل با توجه به ویژگی های تصحیح جدید سام نامه خطاب به دکتر رویانی گفت: به نظر میرسد بهرهگیری از کوته نوشت ها در کار لازم بوده است. جای تحلیلی از ویژگیهای کل کتاب، با توجه به همۀ نسخ، خالی است. با توجه به اختلاف نسخۀ شما و نسخۀ بنشاهی خوب بود که برخی از موارد ذکر شود؛ مثلاً، برخی از توصیفات در نسخۀ شما نیست و در نسخۀ بنشاهی هست. بعضی عبارات نیاز به توضیح دارند. معتقدم که این کتاب سرودۀ افراد مختلفی نیست، بلکه بافتۀ خاصی است که برای انسجام دادن به روایتها ابیاتی به آن افزودهاند. اصل نسخه قطعاً متعلق به یک طومار نقالی بوده است، ولی در عین حال ریشۀ برخی روایت های اصیل نیز هم در این سروده و هم در گرشاسپنامه پیداست.
وی افزود: مشابهتهایی در روایت هر سه منظومه هست: در هر سه یاریگری سیمرغ به چشم میخورد؛ داستان اژدهاکشی در هر سه منظومه هست؛ در هر سه روایت از بازرگانی سخن گفته میشود. در سامنامه و گرشاسپ نامه، سام شخصیت یکدستی ندارد؛ گاه حقیر است و گاه گردنکش. اینها نشاندهندۀ انسجام نداشتن شخصیت سام است. تأثرات سامنامه از شاهنامه بسیار است، به طوری که برخی ابیات شاهنامه، با اندک تغییری، در سام نامه مضبوط است. داستان های مشابهی مانند چرانیدن اسبان در مرغزار هم در هر دو منظومه دیده میشود.
به گفتۀ دکتر راشد محصل برخی توصیفات غنایی سامنامه خوب است که ممکن است متأثر از همای و همایون خواجو باشد. سراینده از مخزن الأسرار نظامی هم متأثر است. معتقدم برخی از ابیات و مصراعها را میتوان بهگونهای دیگر هم خواند؛ مثلاً، مصراع دوم «چو شاخش بیازید دیو پلید/ بیازید چنگال سالارِ دید» را میشود «بیازیدهچنگال سالار دید» و «که پوشید رخسار خور تیره کرد» را میشود «که پوشید رخسار خور تیرهگرد» خواند. در تصحیح اینطور نسخهها بهتر است، با حفظ سبک زمان، از روش تلفیقی و التقاطی استفاده شود.
دکتر سلمان ساکت ضمن تشکر اظهار داشت: «آقای دکتر راشد مثل همیشه با احاطهای که بر متون حماسی دارند نکاتی عالی را یادآور شدند. از بخت بلند یک مؤلف است که آقای دکتر راشد کتاب او را بخواند چرا که با تذکرات خود نکات زیادی را به کتاب اضافه میکنند. در تکمیل سخنان ایشان، دوستان را به مقالۀ جناب آقای دکتر رویانی در مجلۀ گوهر گویا با عنوان «بررسی تأثیر و تأثرات شاهنامه و سامنامه» ارجاع میدهم.»
سخنران بعدی نشست ابوالفضل خطیبی، معاون گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. وی، پس از سپاسگزاری از برگزارکنندگان این نشست، بهویژه دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر سلمان ساکت، و نقل خاطرهای مرتبط، گفت: «روایات شفاهی روی تحقیقات حماسی و اسطورهشناختی ما تأثیر بسزایی میگذارند؛ سامنامه هم یکی از این روایات است. جنبۀ روایی این کتاب بسی مهمتر از جنبۀ هنری آن است. این کتاب بهلحاظ هنری اثری نازل است و بههیچ وجه قابل مقایسه با، مثلاً، شاهنامه نیست.
دکتر خطیبی تصریح کرد: پیشینۀ روایت گرشاسپ به اوستا میرسد. او شخصیتی هندوایرانی است که در متون بعدی در دورههای بعد سه پاره میشود: گرشاسپ، نریمان و سام. ضمناً، بعضی از خصوصیات او به رستم و برخی به فرامرز میرسد. در اصل، همۀ این افراد یک تناند. سام اکثر خویشکاریهای گرشاسپ را بهعهده میگیرد، از مبارزه با اژدها گرفته تا کشتن دیو گَندَرو. کار دیگر گرشاسپ همخوابگی با پری است که از منظر دینی جرم بزرگی بوده و سرنوشت شومی را برای او رقم میزند. مشابه این روایت در سامنامه هم هست. نام آن پری در آنجا عالم افروز است. گرشاسپ قرار است در پایان جهان ضحاک را که بند پاره کرده است با ضربهای بکشد. او در دنیای باستان منجی بوده است. در دین مندایی هم سام یاور منجی است. تجزیۀ شخصیت گرشاسپ به سه شخصیت مجزا سابقه در متون دوران اشکانی دارد. آنجا هم از سام و هم از نریمان نام میبرند.
وی افزود: خود من علاقۀ بسیاری به چاپ این کتاب داشتم و شخصاً از چاپ آن بسیار خوشحال شدم. کلیات کار از نظر تصحیح متن برای من پذیرفته است؛ البته در بسیاری از موارد میشود چون وچرا کرد. توضیحاً میگویم که دو شیوۀ عمده در تصحیح متن وجود دارد، یکی بر اساس نسخۀ اساس و انتخاب اقدم و دیگری التقاطی و ترجیح اصح. فاصلۀ زمانی نسخه با سال اثر تعیین میکند که ما باید تا چه حد به نسخۀ اساس اعتماد کنیم؛ هرچه فاصله بیشتر باشد از میزان وفاداری مصحح به نسخۀ اساس کم میشود.
دکتر خطیبی شیوه تصحیح دکتر رویانی از سامنامه را ترجیح اصح دانست و گفت: هر متنی خودش شیوۀ درست تصحیح خود را مشخص میکند. در مورد سامنامه هم همینطور است. برای متونی از این دست روش ترجیح اصح بهتر است و شیوۀ جناب رویانی در ترجیح اصح درست بوده است. کار درست دیگر ایشان جدا کردن تحریرهای مختلف بوده، چون با وجود آنها در بعضی موارد اصلاً نمیتوان نسخه بدل داد. ایشان شش نسخه را از یک خانواده دانستهاند. با بررسی تحریرهای دیگر خیلی از ابهامات منظومه برطرف میشود و از آقای دکتر رویانی خواهش میکنم این مسئله را پیگیری کنند.
دوستانی که مرا میشناسند میدانند که در مسائل علمی با کسی تعارف ندارم. در نقد این کار باید بگویم که در مورد انتساب این اثر به خواجو هنوز حرف بسیار است. جناب آقای رویانی در مقدمۀ کتاب به تفصیل در این باره سخن گفتهاند، اما من جای یک اثر را در این بحث خالی دیدم. مرحوم دکتر بهمن سرکاراتی در مقالۀ «بازشناسی افسانۀ گشتاسپ» میگوید که سامنامه به وسیلۀ خواجو یا هرکس دیگری از روی همای و همایون پرداخته شده است و اگرچه نسبت به آن نازل است، اما برخی روایتها و ضبطهای آن اصیل است. آیا شاعر دیگری بهنام خواجو وجود داشته است؟
معاون گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: سخن دکتر سرکاراتی این است که خود روایت روایت اصیلی است. روایت سام نامه در بین مردم رواج داشته است. خواجو آمده از بخشی از داستان استفاده کرده و همای و همایون را سروده است. بعد، صاحب سام نامه اعادۀ حیثیت کرده و نام شخصیت ها را تغییر داده و بخشهایی را هم در تکمیل اثر خواجو به آن افزوده است. در مورد منشأ ناهمخوانیهای نسخه ها هم با دکتر راشد موافقم؛ ناهمخوانیها مربوط به افراد مختلف نیست؛ منبع یک طومار نقالی است و این اثر یک شاعر بیشتر نداشته است. همینطور حس میکنم که این اثر به پیش از قرن دهم تعلق دارد چرا که واژههای کهنی در این متن هست.»
در ادامه، دکتر سلمان ساکت در تکمیل سخنان خطیبی افزود: «آقای دکتر آیدنلو مقالهای در معرفی و نقد این اثر در کتاب ماه ادبیات آذرماه نوشتهاند. ضمناً، این بخش از صحبتهای آقای خطیبی را برجسته میکنم: هر اثری شیوۀ تصحیح خاصی را میطلبد و راه و روش جداگانهای را. اینجا جای آقای دکتر ایرانی، رئیس کوشا و توانای مرکز پژوهشی میراث مکتوب، که در چاپ و عرضه نسخ خطی نقشی اساس ایفا میکنند خالی است.
در پایان این نشست دکتر رویانی در سخنانی گفت: « این تصحیح خالی از ایراد نیست. هم در زمان دفاع از رساله و هم در زمان چاپ کتاب نکاتی به نظرم رسید که آنها را در متن اعمال کردم. باید بگویم که من از مقالۀ دکتر سرکاراتی استفاده کردهام. آنچه باعث شد من نظریۀ چند مؤلفی بودن اثر را طرح کنم آشفتگی در ضبط و انسجام نداشتن آن بود.
مصحح کتاب سام نامه افزود: در مورد پیشینۀ اساطیری داستان هم جناب آقای دکتر خطیبی سخن گفتند. این اثر یک آبشخور اساطیری هندی هم دارد؛ مثلاً، در این اثر دیوی بهنام «کرود» یا «گرود» داریم که نمیدانیم از کجا آمده است. اخیراً مقالهای از آقای حیدری چاپ شده است که دیوی «گرودا» نام را بهعنوان مرکب شیوا معرفی کرده است. گویا این اساطیر هندی پس از قرون هفت و هشت و در دورۀ تیموریان هند وارد ادبیات ما شده اند و این خود حدس ما را در مورد زمان تألیف این اثر تأیید میکند. واژههایی هم در سام نامه وجود دارند که در فرهنگ ها نیامدهاند، مثل «بکده» (نوعی سلاح) و «ساریخ» (نوعی سلاح).»
در پایان مراسم، دکترمحمدجعفر یاحقی، مدیر قطب علمی شاهنامه و فردوسی، در سخنانی، ضمن گرامیداشت سالگرد درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی، گفت: «تصحیح این کار با پیچیدگیهای فراوانی همراه بوده است. هرچند تصحیحی موفق بوده، طبیعتاً اشکالاتی هم دارد. در تصحیح این نوع آثار به تخصصهای بسیاری نیاز است. جناب آقای دکتر رویانی مقدمه و تعلیقات راهگشایی بر اثر نوشتهاند؛ البته جا برای تعلیقات مفصلتر باز است. بنده چاپ و نشر این کار را به ایشان تبریک میگویم.» جلسه با طرح چند پرسش و پاسخ به پایان رسید.
شایان ذکر است که در حاشیۀ این نشست نمایشگاه کتابی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد که کتب را با تخفیف به دانشجویان عرضه می کرد. این نمایشگاه به آثار منتشرۀ آن مرکز در زمینۀ حماسه و اسطوره اختصاص داشت.
در این نشست همچنین جمعی از استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی و نیز دانشجویان و علاقهمندان حضور داشتند.
گزارش از علی باقریان