به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و سی و یکمین نشست از سلسله نشستهای این مؤسسه، به رونمایی و معرفی کتاب «رسائل خواجو» اختصاص داشت که با همکاری دانشگاه شهید باهنر کرمان، روز شنبه 11 مردادماه 1399، در بخش لایو (پخش زنده) صفحۀ اینستاگرام مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.
در بخش نخست این نشست محمود عابدی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمود مدبری، استاد دانشگاه شهیر باهنر کرمان، و محمد شادرویمنش، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، سخن گفتند و مدیریت این بخش نیز به عهدۀ الوند بهاری بود. در بخش دوم این نشست نیز پس از سخنان حامد حسینخانی، اشعاری از خواجوی کرمانی با خوانندگی مجید حسینخوانی و نوازندگی اردلان میرزایی اجرا شد.
در ابتدای این نشست الوند بهاری غزلی از خواجوی کرمانی خواند که آن را یکی از مشهورترین و پررنگترین نمونههای اثرگذاری خواجو بر حافظ توصیف کرد.
پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادست
بلکه آنست سلیمان که ز ملک آزادست
آنکه گویند که بر آب نهادست جهان
مشنو ای خواجه که تا در نگری بر بادست
خیمهٔ انس مزن بر در این کهنه رباط
که اساسش همه ناموضع و بیبنیادست
دل در این پیرزن عشوهگر دهر مبند
نوعروسی است که در عقد بسی داماد است
هر زمان مهر فلک بر دگری میتابد
چه توان کرد که این سفله چنین افتاده است
خاک بغداد به خون خلفا میگرید
ورنه آن شط روان چیست که در بغداد است
آنکه شداد در ایوان زر افکندی خشت
خشت ایوان شه اکنون ز سر شداد است
گر پر از لاله سیراب بود دامن کوه
نیست آن لاله که خون جگر فرهاد است
حاصلی نیست به جز غم به جهان خواجو را
خرم آنکس که به کلی ز جهان آزاد است
وی در ادامه ضمن اشاره به درگذشت بدرالزمان قریب وی را استادی بیمانند خواند و گفت: تردیدی نیست که در میان بانوان و آقایان دانشمند ایران و بسیاری کشورهای دیگر جهان، در حوزۀ تخصص بدرالزمان قریب، نظیری برای او سراغ نداشتیم.
بهاری با اشاره به انتشار رسائل خواجو به عنوان ۳۳۹مین کتاب مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، گفت: این کتاب شامل چهار متن منثور از خواجوی کرمانیست و اولین بار است که این چهار رساله به چاپ میرسد. این رسالهها در ۷۴۸ قمری در کرمان نوشته شده است و به حساب سال قمری ۶۹۵ سال از نگارش این چهار متن کوتاه خواجوی کرمانی میگذرد و خوشحالیم که به شیوهای آراسته به چاپ رسیده است.
وی در ادامه به معرفی سخنرانان این نشست پرداخت و گفت: امروز در خدمت دو مصحح ارجمند کتاب، استاد دکتر محمود عابدی و دکتر محمد شادرویمنش هستیم که مقدمه، تصحیح و تعلیقات این کتاب کار مشترک این دو استاد دانشگاه خوارزمی است. همچنین افتخار داریم در خدمت دکتر محمود مدبری، استاد بازنشستۀ دانشگاه شهید باهنر کرمان، باشیم.
بهاری ادامه داد: از برجستهترین متونی که با تصحیح دکتر عابدی منتشر شده است میتوان به نفحات الانس جامی، کشف المحجوب هجویری، و سیر الملوک خواجه نظامالملک طوسی اشاره کرد. میراث مکتوب ۱۲ سال پیش روضة الانوار، از سرودههای خواجو را با تصحیح ایشان منتشر کرد و به تازگی هم رسائل خواجو منتشر شد.
وی ادامه داد: ویژگی اغلب تصحیحهای دکتر عابدی این بوده است که چاپهای قبلی آن متون را معمولا از میدان خارج کرده است. پژوهشگران، محققان و خوانندگان، پس از انتشار کارهای دکتر عابدی، معمولا از تصحیحات ایشان استفاده کردهاند؛ هم به سبب منقح بودن متن و معتبر بودن نسخههای اساس کار ایشان و هم به جهت دقت مثال زدنیشان در مواجهه با ظرائف متن و پایبندی به روش تصحیح. علاوه بر این، مقدمههای سودمند و تعلیقات راهگشایی که دکتر عابدی بر متون مینویسند و فهارس بسیار کارآمدی که ضمیمۀ اغلب کتابهای ایشان است از خصوصیات متونی است که با تصحیح ایشان خواندهایم.
معرفی رسائل خواجو با تصحیح دکتر عابدی
بهاری در معرفی رسائل خواجو گفت: این اثر شامل چهار رسالۀ شمع و شمشیر، سراجیه، شمس و سحاب، و نمد و بوریا است. سه رساله از نوع متون مبتنی بر مناظره هستند؛ مناظره شمع و شمشیر، مناظره خورشید و ابر، و مناظره نمد و بوریا. که این رسالات، به ویژه در قرن هشتم، نظائری داشتهاند.
وی دربارۀ محتوای مقدمۀ دکتر عابدی بر رسائل خواجو گفت: دکتر عابدی، به دلیل اینکه در مقدمه روضة الانوار به زندگی خواجو پرداختهاند، در مقدمۀ ۸۵ صفحهای رسائل بیشتر به نکتههای ناگفته آن مقدمه و مباحثی که حاصل دقت ایشان در سرودهها و نوشتههای خواجو بوده است، توجه داشتهاند. ایشان در این مقدمه مختصری در باب خواجو و آثارش، نسبت و تخلص، نقاشی و نخلبندی، پیوند با موسیقی، رابطۀ خواجو با صوفیان و تصوف، اشعار مدحی خواجو نوشتهاند.
بهاری ادامه داد: دکتر عابدی در بخش بعدی مقدمه به دیوان، خمسه و منتخبی که خواجو از سرودههایش فراهم آورده است و رسائل او به اختصار پرداختهاند. در بخش خواجو و نوآوری از این مقدمه، با ابداعات خواجو از جمله در اوزان عروضی تازه آشنا میشویم. در بخش خواجو با دیگران، به اثرپذیری خواجو از خمسه نظامی، از زبان، تصویرسازی و مضمونپردازی سعدی و همچنین از مشابهت سرودههای خواجو با امیرخسرو دهلوی میخوانیم. سرانجام دکتر عابدی ذیل عنوان حافظ با خواجو به اثرپذیری خواجه از کلام خواجو پرداختهاند.
وی با اشاره به بخشی از مقدمه با عنوان مناظره و مناظرهنویسی، که به جهت مناظرهای بودن سه رساله از این مجموعه به تحریر در آمده، گفت: آقای دکتر عابدی پیشینۀ مناظره را در ادب پارسی از مناظرههای پیش از اسلام، یعنی درخت آسوریک، که از متونی است که از پارسی پیش از اسلام به روزگار ما رسیده، تا آثار مربوط به قرن هفتم، که مناظره رونق افزونتری در این دوران گرفته است، بررسی کردهاند. ایشان اشارۀ طنزآمیزی در این قسمت مقدمه دارند به اینکه ظاهرا فارسیزبانان همیشه اهل مناظره بودهاند و پیشینۀ آن لااقل به درخت آسوریک میرسد و همچون امروز، ما در گفتوگوهایمان با مناظره و برتریجویی و دعویداری بیگانه نبودهایم.
بهاری با اشاره به ارائۀ خلاصهای از مقالۀ دکتر عابدی در جشننامه دکتر حسن انوری (سخن عشق) با عنوان «نثر خواجو در رسائل و نمونهای از بهرههای زبانی و ادبی آن» در مقدمۀ رسائل برای معرفی خواجو، افزود: دکتر عابدی بعد از توصیف خصوصیات زبانی رسائل، به معرفی نسخهها پرداختهاند.
وی با اشاره به این که متن رسالهها کمتر از یک سوم حجم کتاب 440 صفحهای رسائل خواجو را به خود اختصاص داده است، گفت: دکتر عابدی برای هر کدام از این رسالههایِ تقریبا ۳۰ صفحهای، تعلیقات سودمندی نوشتهاند که هم مشکلات فهم متن را برطرف میکند و هم نکتههای مفیدی را در اختیار خوانندگان این اثر و پژوهندگان قرار میدهد.
بهاری با اشاره به اختصاص ۱۰۰ صفحه پایان کتاب به فهرستها، این فهرستها را برای مراجعان متن بسیار سودمند دانست و گفت: عنوان فهرستها عبارتند از: آیات، احادیث، کلمات و عبارات عربی، مثلها و مثلوارهها، ابیات عربی، ابیات فارسی، مصراعهای فارسی، آیینها، اصطلاحات تصوف، معارف و دین، اصطلاحات علمی، لغات، ترکیبات و تعبیرات، تشبیهات و توصیفات، اعلام اعم از اشخاص، کتابها و جایها و سرانجام راهنمای تعلیقات و توضیحات. در کتابهایی که دکتر عابدی تصحیح کردهاند پیدا کردن بخشی از متن، چه برای کسانی که قبلا آن را خواندهاند و چه برای کسانی که برای اولین بار به قصد یاد گرفتن مطلبی به تعلیقات یا متن رجوع میکنند، به واسطۀ نمایهها و فهرستها بسیار آسان است.
وی در ادامه با بیان این که «رسائل خواجو» از محل هدیۀ آقای مهندس انوشه کیوانی، مقیم کالیفرنیا، به مرکز میراث مکتوب، منتشر شده است، حمایت مهندس کیوانی را یادآور انتشار مجموعهای از کتابها در انتشارات دانشگاه تهران از محل هدیه برادران دکتر مهدوی دانست و گفت: سالهاست که «درمداران عالم را کرم نیست / کرمداران عالم را درم نیست» و آنهایی هم که کرم و درمشان هست راههای دیگری را برای سودرسانی به مردم و فرهنگ این مرز و بوم ترجیح میدهند. امیدواریم جوانمردان فرهنگدوست دیگری نیز به آقای مهندس انوشه کیوانی تأسی بجویند و از انتشار چنین کتابهایی حمایت کنند.
ارزش و اهمیت آثار خواجو
در ادامه این نشست دکتر محمود عابدی مطالب خود را بیان کرد و با اشاره به این نکته که رفتن به سراغ آثار شاعران درجه دوم و سوم و چهارم دلیل میخواهد، دربارۀ دلیل پرداختن به رسائل خواجو، گفت: من زمانی که برای کنگرۀ خواجو به سراغ روضة الانوار، که منظومۀ به ظاهر عرفانی خواجو بود، رفتم، دریافتم که شعر خواجو بیشتر از آنچه دیگران گفتهاند با شعر حافظ در ارتباط است. همین امر مرا تشویق کرد تا بیشتر به آثار خواجو توجه کنم. از آنجا که رسائل خواجو چاپ نشده بود، همان سالها نسخههایش را فراهم کردم و دیدم برای مقصود من بسیار مفید است، اما در این سالها به دلایلی به صورت جدی به آن نپرداخته بودم و در حقیقت به دنبال نسخههای دیگری بودم که بتواند برخی از مشکلات رسائل را حل کند.
وی با اشاره به تولد خواجو در سال 689 در کرمان و درگذشت وی در سال ۷۵۰ یا سال ۷۵۳ در شیراز، گفت: حدود سالهای ۷۲۰ که حافظ متولد شده است، قریب سی سال از عمر خواجو گذشته بود، و در زمان درگذشت خواجو نیز حافظ سی ساله بوده است. در روزهای جوانی حافظ، خواجو مشهورترین شاعر کرمان و شیراز به حساب میآمد.
دکتر عابدی بر همین اساس دربارۀ ارزش آثار خواجو و دلیل توجهاش به این آثار، گفت: نکته مهم این است که بیتردید حافظ شعر خواجو را به خوبی خوانده و پیوسته خوانده و از آن تأثیر پذیرفته است؛ به حدی که امروز دیوان خواجو بیشتر از دیوان سعدی میتواند مشکلات حافظ را حل کند. اگر نظیری برای آثار خواجو در این زمینه بتوانیم پیدا کنیم، دیوان کمال اسماعیل است. حافظ تحت تأًثیر این دو نفر شعر گفته است و بسیاری از نکات تازه، کلمات نادر و تصاویر خاص حافظ را میتوان در شعر خواجو و در شعر کمال اسماعیل جستوجو کرد.
وی افزود: من هر چه پیش رفتم بر این عقیده راسختر شدم و به همین دلیل هرگاه فرصتی پیش میآمد سری به رسائل خواجو میزدم و نکتهای در باب آن جستوجو میکردم تا این که در سالهای اخیر کار آماده شد و به لطف مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به چاپ رسید.
دکتر عابدی با بیان این که رسائل خواجو، نثر یک شاعر بزرگ قرن هشتم، است، افزود: این رسائل نشان میدهد خواجو در نثر هم بسیار استاد و صاحب شیوه و سبک بوده است، اما با تأسف همان خاصیتی که در شعر داشته و از حد اعتدال غالباً عدول میکرده، در نثر هم همین شیوه بر کار او غالب بوده است؛ و اگر چنین نبود آثار نثر او چه بسا از آثار بسیار خوب قرن هشتم به حساب میآمد. همین الان هم، با وجود خاصیتی که گفتم، رسائل خواجو یکی از آثار منثور بسیار مهم و خواندنی قرن هشتم است و به نظرم کمتر اثری در قرن هشتم میتوان پیدا کرد که از نظر نکات ادبی، کلمات خاص، و ترکیبهای استثنایی بتواند با آن برابری کند.
وی با اشاره به انعکاس شخصیت و اندیشۀ خواجو در رسائلش، گفت: رسائلی که از نوع مناظرهاند غالبا به گونهای عرضه میشوند که خود شاعر در بخشی از مناظره حضور دارد. علاوه بر این رسالههای خواجو رمزی و استعارهای هستند؛ به گونهای که در ضمن گفتگوها، و به خصوص در رساله سراجیه، که فقط توصیف سراج یعنی چراغ است، در پشت این توصیف میتوان شخصیت خواجو را جستوجو کرد.
وی زبان خاص خواجو را در این رسالهها زبانی خواندنی، تازه، پر از اطلاعات ادبی، و دارای اشارات به انواع علومی که خواجو از آنها آگاهی داشته و احیانا بر آنها مسلط بوده است، دانست و با اشاره به فهرستهای پایانی رسائل خواجو، گفت: این فهرستها فرهنگنامۀ شعری این رسائل است و نشان میدهد چگونه نویسنده میتوانسته به سادگی برای مثال همه اصطلاحات موسیقی را در جای جای رسائل به کار ببرد.
خوش اقبالی و بد اقبالی خواجو
دکتر عابدی در بخش دیگری از این نشست خواجو را از این جهت که در زمان حیاتش دیوانش نوشته شده یک شاعر بالنسبه خوش شانس دانست و گفت: بخش اعظم آثار خواجو در یک مجموعه فراهم آمده و به چاپ عکسی رسیده و در کتابخانۀ ملی ملک محفوظ است. بخشی از آن افتاده است که آن را هم یک خانم بسیار با فضل جستوجو کرده و انشاالله به دست ما خواهد رسید. از این نظر خواجو خوششانس بوده است و ای کاش ما دیوانی از حافظ هم داشتیم که در زمان حیات او نوشته شده بود.
وی در عین حال خواجو را به جهت قرار گرفتن میان دو قله بسیار بزرگ ادب و شعر فارسی شاعری بداقبال خواند و گفت: خواجو که در روزگار میان سعدی و حافظ میزیسته چنان که باید به محافل ادب راه پیدا نکرده تا شعر او را بخوانند و مقام او را بشناسند.
دکتر عابدی خواجو را یک نابغه ضایع شده توصیف کرد و گفت: خواجو از نظر اطلاعات، حافظه، هنر شاعری، و هنرش در نثر به تمام معنا استاد است اما به دلایلی که در مقدمه به برخی از آنها اشاره کردهام، از جمله اینکه نتوانسته است در جایی و در خدمت یک ممدوح به تمام معنا ادبپرور استقرار پیدا کند و خودش را، بهتر از آنچه میبینیم، کشف کند، یک نابغه ضایع شده است.
وی افزود: در عین حال خواجو توانسته شاهنامه را با آثار نظامی تلفیق کند و برخی از منظومههایش را پدید بیاورد. او توانسته شعر سنایی را با ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی تلفیق کند و برخی منظومهها را به شکل آنها به سامان برساند.
دکتر عابدی دربارۀ تأثیرات خواجو، گفت: تأثیر خواجو بیش از هر شاعری در حافظ است. بسیاری از مشکلات حافظ با دیوان خواجو حل میشود. در حالی که شعر سعدی در حل مشکلات حافظ به آن اندازه تأثیر ندارد. یکی از شاهد مثالهای این موضوع واژۀ «خمری» در بیت «شکفته شد گل خمری و گشت بلبل مست / صلای سرخوشی ای صوفیان وقتپرست» است. یک یا دو نسخه از دیوان حافظ «گل حمری» را ضبط کردهاند و باقی «همراه» آوردهاند و بسیار کسانی که در باب شعر حافظ سخن گفتهاند همان «همراه» را پسندیدهاند؛ به غیر از استاد بزرگ و دانشمند مرحوم دکتر زریاب که گل خمری خوانده است و استاد دکتر خانلری که در دیوان حافظی که به تصحیح ایشان رسیده، گل خمری آوردهاند. بر اساس آنچه من در نسخۀ خطی روضة الانوار و دیگر آثار خواجو دیدهام همین «گل خمری» درست است و این واژه نشان از اثرپذیری حافظ از خواجو دارد.
وی یکی از جلوههای ضایع شدن نبوغ خواجو را در نوع به کار بردن کلمات دو معنایی و چند معنایی دانست و گفت: هیچ کلمۀ چند معنایی یا دو معنایی بر زبان خواجو نگذشته که این کلمه را به گونهای به کار ببرد که همۀ معانی کلمه ضمن سخن او ظهور داشته باشد. اصرار خواجو بر این نوع استخدام کلمات، به نظرم درس عبرتی برای حافظ شده است و حافظ کلمات را به گونهای به کار برده که باید زیباییهای آنها را کشف کرد.
همراهان دکتر عابدی در تصحیح رسائل
دکتر عابدی دربارۀ نقش دکتر شادرویمنش در تصحیح و تکمیل این اثر، گفت: اصولا نسخههای خطی به گونهای است که با یکبار خواندن تمام ارزشها، ضبطها و ساختار کیفی یک نسخه دریافت نمیشود. خود من یک نسخه را چند بار با متن مقابله میکنم؛ چون یک کلمه، حتی کلمهای مانند از، بر، و، در هم مهم هستند و چه بسا در مقابله از چشم ما بیافتند. بنابراین مقابله رسائل خواجو و بیرون آمدن آنها به سلامت از نسخهها کار سادهای نبود. علاوه بر خانم اسدنیا که در مقابله نسخهها بسیار به من کمک کردند و نسخ را خواندند، آقای دکتر شادرویمنش هم در مقابله نسخهها، و با دقتی که در الفاظ و کلمات داشتند، بسیار به من یاری دادند و بخشی از این کار نتیجه تأملات ایشان است.
وی همچنین با اشاره به نیاز به جستوجو در متون برای مقدمه و تعلیقات، گفت: شیوه کار من به این گونه است که مثلا متنی مانند دیوان کمال اسماعیل را از آغاز تا انجام میخوانم و سؤالات را یادداشت میکنم. در مورد رسائل خواجو هم، غیر از برخی از یاران و یاورانم که یا در مقدمه اسم عزیزشان را آوردهام یا احیانا نخواستهاند که اسمشان را بگویم، آقای شادرویمنش هم در پیدا کردن اطلاعات به من بسیار کمک کردند. علاوه بر این، ایشان در خواندن و ویراستن و تکمیل هم مقدمه و هم تعلیقات و بازخوانی متن نیز کمک کردند و من از یادآوریهای ایشان استفاده کردم.
دکتر عابدی افزود: این کار احتیاج به تأیید و تشویق و تحسین داشت و نیاز بود کسی ما را در این کار تشویق و از نظر روحی و روانی تقویت کند و آقای دکتر شادرویمنش یکی از کسانی بودند که در این زمینه به من بیاندازه کمک کردند.
وی گفت: دقتها و تأملات همکار ارجمندم آقای دکتر مسعود جعفری هم، با یادآوریهایی که داشتند، در کیفیت کتاب بسیار مؤثر افتاده است. بنابراین ملاحظه میکنید که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا ما در این ولایت غربت بتوانیم این کار را به چنین سامانی برسانیم. هنوز هم چه بسا خوانندۀ دقیق النظری بتواند نکته یا نکاتی در مقدمه، متن و تعلیقات پیدا کند و ما را بیش از گذشته به نقص کارمان معترف کند.
معرفی دکتر شادرویمنش
در ادامه بهاری در معرفی دکتر شادرویمنش گفت: آقای دکتر عضو هیئت علمی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی هستند. ایشان از سالیان نسبتاً دور به فرهنگنویسی اشتغال داشتند و از همکاران دکتر حسن انوری در تدوین فرهنگ بزرگ سخن بودند. من از دکتر انوری شنیدم که در مجموع حداقل به اندازۀ یک جلد از هشت جلد فرهنگ بزرگ سخن کار شخص دکتر شادرویمنش بوده است. ایشان همچنین با فرهنگ جامع زبان فارسی که زیر نظر آقای دکتر صادقی در فرهنگستان در حال تألیف است، همکاری دارند.
وی ادامه داد: علاوه بر فرهنگنویسی که از حوزههای جدی علاقه دکتر شادرویمنش است و حتما این کار بر دقت و تیزبینی و حضور ذهن ایشان اثر گذاشته، در زمینۀ ادبیات معاصر، به خصوص در زمینۀ طنز در ادبیات معاصر هم کار کردهاند. شاگردان ایشان و کسانی که زیر نظر ایشان مقاله و پایاننامهای نوشتهاند، با دقت و اهتمامشان به راهنمایی دانشجویان به خوبی آشنا هستند.
سخنرانی دکتر شادرویمنش
در ادامه دکتر شادرویمنش به بیان مطالب خود پرداخت و گفت: پیش از هر چیز لازم است عرض کنم که اسم من در این کتاب به سهو رفته و در کنار نام استاد عابدی نشانده شده است و ذکر اسم من در این کتاب از مقولۀ بوریابافی در کنار زردوزان است. این نظر لطف مهربانانۀ ایشان و ذرهپروری و شاگردنوازی ایشان بوده که اجازه دادند در این اثر خجستۀ خواجو نام من هم در کنار نام ایشان ذکر شود. بنده بیش از ۴۰ سال است که در محضر استاد عابدی مشغول شاگردی هستم؛ یعنی از سال ۱۳۶۴ تا کنون. من در دورۀ کارشناسی افتخار آشنایی با ایشان را پیدا کردم و بعد در دوره کارشناسی ارشد و سالهای بعد از آن به شاگردی و تتلمذ خودم همچنان ادامه دادم.
وی ادامه داد: در سالهایی که دکتر عابدی به کار تصحیح کشف المحجوب اشتغال داشتند بنده هم دورۀ کارآموزی خود را در کنار ایشان شروع کرده بودم و در کنارشان کارهایی را که از یک شاگرد برمیآید، انجام میدادم. از سالهای ۷۰ به این سو من هیچ چندسطری مطلب ننوشتم مگر اینکه از نظر دقیق استاد گذشته باشد. البته در این سالها نوشتههای ایشان را هم من با نگاه شاگردانۀ خودم نگاه کردهام و در واقع یک نوع تعاطی وجود داشته است. طی این سالها بنده صبوری و دقتنظر را از ایشان آموختم.
دکتر شادرویمنش در ادامه گفت: در کتاب کشف المحجوب آمده است که «روا بود که مرید به پنج یا شش یا بیش از این شیخ به مقصد رسد و هر شیخی او را سبب کشف مقامی گردد». بنده در حضور دکتر عابدی برخی از مقامات دانش ادبی را آموختم و گذراندم؛ اگر به درستی گذرانده باشم. به خصوص در حیطۀ تصحیح متن، دقت نظر، تأمل و گذر نکردن از هیچ نکتهای و هر نقطه شکی را که در متن باقی است با دقت و ملاحظۀ خاص نگریستن، مهمترین چیزی بود که من در عرصۀ تصحیح متن از ایشان آموختم.
وی دکتر عابدی را در عرصۀ تصحیح متن از اصحاب دقت توصیف کرد و گفت: با توجه به تقسیم پژوهشگران به اصحاب دقت و اصحاب سرعت، ایشان از اصحاب دقت بودهاند و تصور میکنم تأنی و طمانینهای که ایشان در کار دارند بنده را هم تحت تأثیر قرار داده است. من به خاطر دارم در سالهایی که ایشان به تصحیح کشف المحجوب اشتغال داشتند، یک وقت به ایشان گفتم استاد این طور که شما این متن را تصحیح میکنید، به عمر من قد نمیدهد. پیشنهاد میکنم با پسر خردسالتان رضا کار را شروع کنید که بالاخره به جایی برسد. این سخن من که متضمن دعای طول عمر برای ایشان بود، خالی از واقعیت نبود.
دکتر شادرویمنش همچنین با ذکر خاطرهای از گفتوگوی دکتر عابدی با یکی از پژوهشگران دربارۀ دقت در تصحیح متن، گفت: در همان سالها یکی از چهرههای نامدار معاصر که شاید بیش از صد کتاب منتشر کرده است، به ایشان گفته بود کتاب را زودتر چاپ کن؛ و ایشان فرموده بود که اشکالاتی دارد که باید برطرف شود. آن شخص گفته بود، چه کسی این کتابها را میخواند؟ زودتر آن را چاپ کن! دکتر عابدی فرموده بودند بالاخره چند نفری هستند که بخوانند؛ و آن شخص پاسخ داده بود که آنهایی که میخوانند میگویند غلط است، و شما هم میگویید خیلی ممنون، اصلاحش میکنم.
وی افزود: منظورم از ذکر این خاطره این است که برخیها نگاهشان نسبت به متن این چنین است؛ یعنی به سادگی از کنار هر چیزی گذشتن. این روش استاد عابدی نبوده و من در همین کار رسائل خواجو و پیش از آن روضة الانوار و آثار دیگر در کنار ایشان دیدهام که چه قدر در روند کار با تأمل پیش میروند.
دکتر شادرویمنش افزود: به هر حال اینکه بنده افتخار پیدا کردم در این کتاب اسمم در کنار اسم ایشان بیاید احساس افتخار دارم ولی در عین مسئولیت خودم را در این باب سنگینتر میبینم.
نسخههای رسائل خواجو
وی در ادامه به بیان مطالبی دربارۀ نسخههای رسائل خواجو پرداخت و گفت: این کتاب با استفاده از شش نسخه تصحیح شده است که نسخهها در مقدمه به اندازۀ لازم معرفی شده است؛ نسخۀ کتابخانۀ ملک، نسخۀ کتابخانۀ مجلس سنا که در مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود، نسخۀ کتابخانۀ مرادملای ترکیه، دو نسخه از کتابخانه سلطنتی سابق و نسخۀ فضلالله از ترکیه. لازم است اشاره کنم دو نسخۀ موجود در ترکیه به پایمردی استاد دکتر اکبر ایرانی و فاضل سختکوش جوان آقای علی صفری آققلعه ـ که همه او را در حیطه نسخهشناسی و متنشناسی با وجود سن کمی که دارند یکی از شخصیتهای مرجع در این زمینه میشناسند ـ تهیه شده است و جا دارد از این بزرگواران تشکر کنم.
در بخش دیگری از این نشست دکتر شادرویمنش پس از خواندن بخشی از مناظرۀ شمس و سحاب و اشاره به نکات متن، گفت: از جمله بهرههایی که از متن میتوان برد این است که لغاتی در این رسائل وجود دارد که در هیچ یک از فرهنگهای فارسی تا کنون ثبت نشده است. برخی از آنها ثبت نشده و برخی هم ثبت شده اما نه به آن معنی خاصی که در این رساله آمده است. من تصور میکنم انتشار رسائل خواجو اطلاعاتی را به فرهنگهای فارسی افزوده خواهد کرد.
معرفی دکتر مدبری
بخش دیگری از این نشست به سخنرانی دکتر محمود مدبری، استاد بازنشستۀ دانشگاه شهید باهنر کرمان، اختصاص داشت که پیش از آن الوند بهاری به معرفی ایشان پرداخت و در این باره گفت: دکتر مدبری کارهای مهم فراوانی در زمینۀ تصحیح متون و در زمینۀ فرهنگنویسی دارند. ایشان سالها با مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا همکاری کردهاند و کارشان در زمینۀ تصحیح و چاپ فرهنگهای کهن از جمله سرمۀ سلیمان، تراجم الأعاجم بسیار مفید و راهگشا و شایستۀ تحسین بوده است. کتاب مشهور دکتر مدبری، که حدود ۳۰ سال از انتشارش میگذرد، «شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان در قرنهای ۳ و ۴ و ۵ هجری» است که داستان پر آب چشمی هم بعد از انتشارش دارد؛ اما به هر حال همان چاپ نخستش همچنان راهگشای محققین احوال و سرودههای آن شاعران است و از اولین منابعی است که به آن رجوع میکنند.
وی ادامه داد: از جمله متونی که ایشان تصحیح کردهاند میتوان به دیوان نجیب جرباذقانی و حمله حیدری، که با دو استاد دیگر دانشگاه کرمان تصحیح کردهاند، اشاره کرد. ایشان همچنین کتابهای مرجعی برای دانشجویان، استادان و سایر علاقهمندان ادب پارسی فراهم آوردهاند که کمتر کسی همت تدوین این کتابها را دارد؛ از جمله فرهنگ لغات متون مصنوع و فنی، سالشمار ادبیات معاصر ایران از ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰، و کتاب کمحجم و بسیار سودمند و متأسفانه کمشناختۀ «فهرست حواشی و تعلیقات بر متون فارسی» که لازم است در کتابخانۀ هر کسی باشد. ایشان در این کتاب، با زحمت فراوان، از تعلیقات و حواشی ۱۵۰ متن مهم ادبی که مصححینشان تعلیقات سودمندی بر آنها نوشته بودند، فهرستی را به ترتیب الفبایی در این فرهنگواره فراهم کردهاند. این کتاب محققان را در کار بسیار پیش میاندازد.
سیری بر خواجوشناسی و خواجوپژوهی
دکتر مدبری که سخنان خود را با بیت «به نام نقشبند صفحۀ خاک / عذار افروز مهرویان افلاک» آغاز کرد، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این نشست گفت: من هر چند از حضور در کلاسهای آقای دکتر عابدی محروم بودهام اما سالهاست که از خرمن آثار پربار ایشان، از چاپ نفحات الانس تا کنون، بهرهها بردهام و همواره مقالات و کتابهایشان سرلوحه کارهای ما و ابجدخوانان این حوزه بوده است.
وی در ادامه به ارائۀ مطالبی در ارتباط با خواجو و خواجوشناسی پرداخت و گفت: خواجوی کرمانی بعد از شاعران ممتاز فارسی از قرن چهارم تا هشتم، در ردیف بعدی در کنار افرادی مانند سلمان ساوجی، عبید زاکانی و دیگر شاعران برجسته قرن ششم، هفتم و هشتم قرار میگیرد. این که نزدیک به ۵۰ نسخه خطی از آثار خواجو در دست است نشاندهنده توجه قدما به شعر او بوده است. همچنین نقل فراوان اشعارش در جُنگهای متعددی که از قرن هشتم به بعد پدید آمده، حاکی از همین توجه است.
دکتر مدبری ادامه داد: همچنین بیش از ۶۵ اثر در موضوعات مختلفِ تذکره و تاریخ و ادب، از دولتشاه سمرقندی تا آثار فرصت شیرازی، به نوعی به خواجو پرداختهاند که این هم مزید توجهات زیاد به خواجو بوده است. چندین نسخۀ بسیار نفیس از روضة الانوار که یکی از آنها اخیرا به صورت عکسی چاپ شد و همین طور همای و همایون که تصاویر و مینیاتورهای زیبایی در برخی از نسخ آن هست، نشان میدهد که در گذشته، مخصوصا از عصر خود خواجو تا قرن دهم، به او و اشعارش توجه میشده است.
وی دربارۀ خواجوشناسی در دوران معاصر و قرن اخیر نیز گفت: از آغاز قرن اخیر تا کنگرۀ خواجو در سال ۱۳۷۰ دربارۀ خواجو واقعا کم کار شده بود و تعداد اندکی مقاله نوشته شده بود. این مقالات هم بیشتر دربارۀ همای و همایون و روضة الانوار بود. اولین کسانی که دربارۀ آثار خواجو کار کردند دو نفر از ادبای بزرگ کرمانی هستند. یکی از این افراد حسین کوهی کرمانی بود که اولین بار روضة الانوار را در سال ۱۳۰۶ تصحیح و چاپ کرد و این تصحیح تا سالها مرجعی برای علاقهمندان به این شاعر بود. کوهی کرمانی در سال بعد منتخبی از دیوان خواجو را با مقدمۀ مرحوم نفیسی منتشر کرد. مرحوم نفیسی نیز دومین فردی است که دربارۀ خواجو کار کرده است. مرحوم نفیسی مقدمهای بر سامنامه منتسب خواجو مینویسد که در بمبئی در دوجلد چاپ شد.
دکتر مدبری ضمن بیان این مطلب که در تاریخهای ادبیات و آثار متعدد نوشته شده دربارۀ ادبیات فارسی، اشارات مختصری به خواجو شده است، افزود: در ادامه مهمترین کارهایی که در این زمینه انجام شد، چاپ کلیات اشعار خواجو توسط مرحوم احمد سهیلی خوانساری در سال ۱۳۳۶ بود که خدمت بزرگی به حساب میآید. این کتاب سالها تنها مرجع قابل توجه بود و مقدمۀ مفصلی در زندگی، آثار، احوال و افکار این شاعر داشت که هر چند بعدها ایرادهایی به آن وارد شده است، اما در زمان خودش خیلی خوب بود.
وی در پاسخ به نکتۀ مطرح شده از سوی الوند بهاری که تصحیح آقای خوانساری از اشعار خواجو هنوز هم معتبرترین چاپ محسوب میشود، اظهار کرد: بله، همچنان این تصحیح مهمترین کار است که از جهتی اعتبار کار آقای خوانساری را میرساند، اما از جهتی هم جای تأسف است که بعد از سالها، اشعار خواجو هنوز فاقد تصحیحی انتقادی بر اساس شیوههای مرسوم است. در عین حال البته کار آقای خوانساری همچنان بهترین چاپ دیوان خواجو است.
دکتر مدبری دربارۀ دیگر نوشتههای مرتبط با خواجو که در سالهای بعد پدید آمده، گفت: مرحوم دکتر ذبیحالله صفا در جلد سوم کتاب تاریخ ادبیات، به طور مفصل به خواجو پرداخته و مطالب تازهای هم نقل کرده است. بعد از آن هم دو مورد از منظومههای خواجوی کرمانی برای اولین بار با مقدمه و توضیحات توسط مرحوم کمال عینی، از ادبای تاجیکستان، و توسط بنیاد فرهنگ ایران چاپ شد و ما غبطه میخوردیم که چرا خودمان نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. هر چند اشارات فراوان در باب خواجو در طول ۷۰ سال منتهی به کنگره خواجو وجود داشته، اما کارهایی که اشاره شد اندک مواردی است که قابل ذکر بودند.
وی در اشارهای گذرا به علتهای کمتر پرداخته شدن به خواجو، گفت: از این جهت که ایشان بعد از شاعران درجه یک قرار گرفتهاند هیچ وقت آثارشان به عنوان واحدهای درسی ارائه نمیشد. دانشجویان هم معمولا به شاعران درجه یک میپردازند و کمتر به این نمونهها توجه میکنند.
کنگره خواجو؛ نقطه عطف خواجوپژوهی
دکتر مدبری با اشاره به برگزاری کنگره خواجوی کرمانی در مهرماه ۱۳۷۰ و فراهم شدن مقدمات آن از سال 1368، گفت: این کنگره سرفصلی بود هم برای این شاعر، که بزرگترین شاعر کرمان و جنوب شرق ایران محسوب میشود، و هم برای کرمان که پس از آن از نظر مسائل فرهنگی رشدی را تجربه کرد و چهره شهر با عناصر فرهنگی دگرگون شد. در واقع با توجه به این که اکثر عوامل فرهنگی و دولتی، از استانداری و شهرداری تا دانشگاه کرمان و اداره فرهنگ و … در این کنگره مشارکت داشتند، این رویداد فرهنگی بازتاب و تأثیرات گستردهای در کرمان داشت.
وی ادامه داد: من هم افتخار داشتم که به عنوان دبیر علمی این کنگره فعالیت کنم و موفق شدم بیش از ۳۰۰ نفر از استادان تراز اول کشور را تا آنجا که امکان داشت از همه دانشگاههای شرق، غرب، شمال و جنوب در این کنگره گرد آورم. برای مثال دکتر زرینکوب هر چند مقالهای نداشتند اما اینکه بعد از انقلاب برای اولین بار در یک همایش شرکت کرده بودند، اهمیت زیادی داشت. استادان بزرگی از هندوستان مانند مرحوم نظیر احمد، مرحوم اظهر دهلوی، مرحوم امیرحسین عابدی و استادانی از پاکستان، تاجیکستان، چین، ژاپن و مصر به این کنگره آمدند.
دکتر مدبری با اشاره به تعطیلی دانشگاههای کرمان در ایام برگزاری کنگرۀ خواجو، گفت: با وجود این که شخصا تمایل داشتم دانشجوها هم در این کنگره حضور داشته باشند، اما به قدری تدارکات زیاد بود و گنجایش شهر هم محدود که دانشگاهها یک هفته تعطیل شد. در این کنگره در طول سه روز 30 مقاله ارائه شد و تعدادی هم مقالات پذیرفتهشده داشتیم که مجموعۀ آنها با نام «نخلبند شعرا» به کوشش دکتر امیری خراسانی به چاپ رسید.
وی با اشاره به انتشار 10 کتاب در زمان کنگره و مدتی قبل و بعد از آن، گفت: دیوان خواجو که چاپ نخست آن در سال ۳۶ انجام شده بود، در سال ۶۹ برای دومین بار با اجازه خانواده مرحوم خوانساری و توسط مرحوم سعید نیاز کرمانی که در آن زمان نشر پاژنگ را مدیریت میکرد، تجدید چاپ شد. خود آقای نیاز کرمانی خمسۀ خواجو را به این مناسبت تصحیح کردند و در ایام کنگره برای اولین بار این خمسه به صورت یکجا منتشر شد. دکتر رستگار فسایی از شیراز گزیدۀ سامنامه را با مقدمهای که بر آن نوشت، به چاپ رساند و در برگزاری کنگره نیز فعال بود. همچنین در آن زمان 3 ضمیمه ویژۀ خواجو برای نشریۀ دانشکده ادبیات با کمک آقای کوروش کمالی سروستانی به چاپ رساندیم. این ضمایم مشتمل بر مقالاتی بود از استادان برجستهای که برخی مقاله خود را در کنگره ارائه کردند و برخی هم اصلا در کنگره شرکت نکرده بودند.
دکتر مدبری با اشاره به افول خواجوپژوهی بعد از کنگره سال 1370، گفت: در حالی که تا دو سال بعد از کنگره همچنان به خواجو توجه میشد و نشریاتی دربارۀ خواجو کار میکردند، دیگر این امر تکرار نشد و خواجو به جز در پایاننامههای ارشد و بعضا دکتری، دوباره به حاشیه رفت.
وی از حرکت دوبارهای در عرصۀ خواجوشناسی در 10 سال اخیر سخن گفت و اظهار کرد: یکی از پایههای حرکت جدید خواجوشناسی دکتر عابدی بود که چندین مقالۀ متعدد در باب خواجو نوشت و اهمیت آن را نشان داد و بعد روضة الانوار را چاپ کرد. این که ایشان قصد داشتند رسائل را منتشر کنند نیز خوشحالکننده بود؛ چرا که ما حتی در کنگره هم در بین حدود 200 مقاله هیچ مقالهای درباب نثریات و رسالههای خواجو نداشتیم و فقط در کتابشناسیها دیده بودیم که چنین رسائلی وجود دارد. حتی بعضا احصاء درستی هم از تعداد و عناوین این رسائل وجود نداشت و دکتر عابدی نشان دادند که چهار رساله بیشتر از خواجو وجود ندارد و با تصحیح آن چشم ما را روشن کردند.
دکتر مدبری افزود: در واقع در ده سال اخیر کارهای دکتر عابدی در شناسایی خواجو در رده اول قرار دارد و کرمانیها خود را مدیون ایشان میدانند. البته من کرمانی نیستم اما بیش از ۳۵ سال است که در کرمانم و کرمانی شدهام و ما خودمان را به خاطر کارهای دکتر عابدی مدیون ایشان میدانیم.
وی دربارۀ دیگر کارهای انجام شده در حوزۀ خواجوپژوهی در سالهای اخیر نیز گفت: اخیرا یکی از هنرمندان و محققان کرمانی، یعنی آقای علیرضا هاشمینژاد، هم چند اثر از خواجو را به صورت نسخۀ عکسی با مقدمه به چاپ رساندهاند. اولین کار ایشان کلیات اشعار خواجو بود که نسخهای مورخ ۷۵۰ است که در موزه ملی ملک نگهداری میشود و من هم مقدمهای بر چاپ آن نوشتم. ایشان سه منظومه از خواجو را هم که مینیاتورهای زیبایی در آن وجود دارد و در بریتانیا نگهداری میشود، کار کردهاند. یکی از آنها نسخهای بسیار قدیمی از روضة الانوار، مربوط به دهه ۹۰ قرن هشتم، یعنی مربوط به عصر خواجو، است. ایشان یکی از نسخ بسیار نفیس قرن یازدهم روضة الانوار را هم چاپ کرده است.
دکتر مدبری با اشاره به رونق مجدد خواجوپژوهی، گفت: دکتر محمدصادق بصیری، استاد دانشگاه کرمان، و خانم دکتر غفاری، از دانشآموختگان همین دانشگاه، کارهای مختلفی در این سالها انجام دادهاند و زندگی و احوال او را منتشر کردهاند. در شیراز نیز چندین سال است که پروژه بزرگی در باب سه سخنور بزرگ یعنی سعدی، حافظ و خواجو، زیر نظر دکتر کاووس حسنلی در حال انجام است که بخش خواجوی آن را به دانشگاه کرمان سپردهاند. در این بخش سه کتاب تهیه شده که یکی از آنها کتابی مفصل در باب زندگی و احوال خواجوی کرمانی است.
الوند بهاری در این بخش ضمن سپاس از دکتر مدبری، گفت: به لحاظ تاریخی صحبتهای شما خیلی مهم بود. من و همنسلانم اطلاعات محدودی دربارۀ کنگره داشتیم اما به خاطر دارم که استادان در این سالها بسیار در ستایش کنگره سخن گفته بودند. این کنگره که بعد از هشت سال جنگ و وقایع منجر به انقلاب برگزار شده بود، رویداد خاصی بود. جالب است که دکتر زرینکوب در آن کنگره به یکی از استادان دیگر که هر دو در تهران زندگی میکردند گفته بودند ۲۰ سال بود که شما را ندیده بودم.
پژوهشهای انجامشده دربارۀ رسائل خواجو
مدبری در ادامه به بیان مطالبی دربارۀ رسائل خواجو پرداخت و ضمن اشاره به سابقۀ 30 سالۀ خود در مطالعات خواجوشناسی، گفت: در این مدت متوجه شدم که دربارۀ رسائل مطلبی گفته نمیشود و ای بسا غلط گفته میشود و همان مطالب هم مدام در جاهای مختلف رونویس میشود. حدود پنج سال پیش، یکی از دانشجویان یکی از دانشگاههای تهران به من گفت که این رسالهها را به عنوان پایاننامه کار کرده است و ما وعده دادیم که آن را چاپ کنیم، اما دیگر خبری از آن فرد نشد. بنابراین وقتی خبردار شدیم که دکتر عابدی در حال تصحیح رسائل هستند، خوشحال شدیم.
وی همچنین از چند مقاله که در سالهای اخیر دربارۀ رسائل به چاپ رسیده است، یاد کرد و گفت: در چند سال اخیر چند مقاله مختصر در باب رسالهها نوشته شده است. خانم دکتر فاطمه غلامرضایی کهن در مقالۀ خود، که در مجموعه مقالات دهمین همایش ترویج زبان فارسی (سال ۹۴) به چاپ رسید، آثار منثور خواجوی کرمانی را بررسی کردند و ایرادها و اشکلات احتمالی را که در باب نامهای آنها وجود داشت، نشان دادند. دکتر عبدالرضا مدرسزاده، استاد دانشگاه کاشان نیز راجع به یکی از این رسالهها با عنوان «تیغ و قلم» به صورت گذرا مطلبی منتشر کردهاند. در سال ۹۷ هم دکتر بصیری و خانم دکتر غفاری در فصلنامۀ پژوهشگران فرهنگ در کرمان مقالهای با عنوان «الگوی ساختاری رسالههای منثور خواجو» به چاپ رساندند. کارهایی که من در باب رسائل خواجو دیدم همین چند نمونه گذرا و محدود بوده است.
دکتر مدبری در ادامه با بیان این که دکتر عابدی به حق رده اول مصححان طول تاریخ تصحیح است، اظهار کرد: من برای کتابی که در همین زمینه نوشتهام و در این جلسه اشارهای به آن شد، تصحیحات متعددی را تورق کرده بودم. بر همین اساس میتوانم بگویم که از این همه آثاری که چاپ شده است، تعداد خیلی کمی توضیحات و حاشیههای خوبی دارند مثل کارهای مرحوم همایی و مرحوم محدث ارموی، یا کار سیستماتیکی مانند استاد شفیعی کدکنی انجام دادهاند. در واقع همین موارد است که در میان تصحیحات زیاد، رونق این کار را حفظ کردهاند و میتوانند الگویی برای همه باشند تا کار تصحیح را به درستی انجام بدهند.
وی افزود: من همیشه کمترین شاگرد این مکتب هستم و هیچ وقت نتوانستم کار تصحیح را به شیوه دکتر عابدی انجام بدهم؛ چون ایشان بسیار دقیق هستند. من هر چه تورق کردم جایی را ندیدم که مطلبی جا افتاده باشد؛ مثل همیشه. ایشان در توضیحات و تعلیقات چیزی را فروگذار نمیکند. ایشان ترکیبات و نمونهها را از دواوین نزدیک به عصر شاعر میآورند که این از کارهایی است که ما کمتر میبینیم و به همین مناسبت من دست ایشان را میبوسم.
دکتر مدبری دربارۀ مقدمه و فهرستهای کتاب هم گفت: در مقدمه به درستی از زندگی و احوال خواجو صرفنظر و به ناگفتهها و ظرایف و خود رسائل پرداخته شده است. این که ترکیبات جالب و کلماتی را که کمتر ممکن است در متون ببینیم، نشان دادهاند کار ارزشمندی بوده است. فهرستهای دوازدهگانهای هم که در پایان کتاب آمده بسیار ارزنده و کارآمد است. با توجه به این که دکتر عابدی هم مانند ما این کار را از طریق ابزارهای مدرن انجام نمیدهند، میدانم که برای تدوین این فهرستها بسیار زحمت کشیدهاند.
ویژگیهای نثر خواجو
وی در ادامه در توصیف نثر رسائل خواجو گفت: نثر رسائل نثری بسیار زیبا و نثر مزین است اما در عین حال بر خلاف دیگر نثرهای همدورهاش مصنوع نیست. به قول ملک الشعرای بهار از قرن هشتم دورۀ انحطاط نثر شروع میشود، اما ما در این رسائل با یک نثر زیبا برخورد میکنیم و دلیل آن هم این است که یک شاعر آن را نوشته است. ما تسلط شعر بر نثر را در کارهای خاقانی هم میبینیم. آنچه در نثر خواجو میبینیم تصویرها، تشبیهات، استعارات، ترکیبات جدید، صنایع و بدایع فراوان، موازنه و مماثله، و آیات قرآنی است که خیلی زیبا و به جا به کار رفته است. یکی از ویژگیهای این رسائل، همچون اشعار خواجو، اشارات و تلمیحات به داستانها و اسطورههای گذشته است.
دکتر مدبری ادامه داد: برخی فرازهای این رسائل چنان پر است از ترکیبات شاعرانه که شما تصور نمیکنید در حال خواندن نثر هستید، چنان که جایی در مناظره شمع میگوید: ناوکی تیغزن، تیری ناوکافکن، سروی شبخیز، نخلی گلریز، منجمی ارتفاعیاب، اسطرلابی آفتابتاب، سرگردانی بند بر پای، تیزچنگی پای بر جای، امامی غزالی، شاهبرگی نهالی، دریاباری متموج، درازدستی متشنج، نَقّابی زرین مِسقب، عقابی آتشین مِخلب، ساقیای ماهطلعتِ سوقی، عاشقی در مقام معشوقی.
وی با اشاره به فرازی دیگر گفت: در بخش دیگری از رسائل میخوانیم: زال زر تردستان، ساقیکِش سرمستان، خادمی با مگسرانی زرین، تاجداری بر سریری سیمین، شجری فستقی، ساغری راوقی، فردوسیای عنصری، رودکیای انوری، عسجدیای سنایی، سوزنیای علائی، غنچهای خندان، ناری آبدندان، طوطیای چشم بازنهاده، شبپرهای از مگسزاده، عرعرقدی گلروی، عنبربویی مشکموی، خوشنفسی بینوا، شوخچشمی بیحیا، لعبتی لموع، مهوشی شموع، مقولی لسن، تیزروی زمن، دستمالی رشتهخواه، ماهیچهای ماهکردار، نوالهای پیچیده، قراضهای سنجیده، چشمی چشمهنما فیخرج منه الماء؛ طفلی زبانآور چون شهد، یکلم الناس فی المهد، شاهی زرینتاجِ سیمینفجر ثم استوا علی العرش، ماهی منزلش کف الخضیب، بیماری مرضش از دست طبیب، إن هذا لشیء عجیب. میبینید که این رسائل دارای نثری بسیار زیبا است.
پس از سخنرانی دکتر مدبری نیز دکتر عابدی ضمن یاد کردن از خانم دکتر فاطمه غلامرضایی کهن که رسائل خواجو را به عنوان پایاننامه گذرانده بود، گفت: من از دیرزمان افتخار آشنایی با این سرکار خانم بزرگ را داشتم. اگر بخاطر این که من به این کار پرداختم ایشان از چاپ رسائل دست بازداشتند، من عذرخواهی میکنم و توصیه دارم که تصحیح خودشان را چاپ کنند؛ چه بسا کار ایشان بتواند آنچه را از نظر ما گذشته و یا آنچه را از نظر ما نگذشته، جبران کند. اگر هم این کار را نکند من در مقابل اقدامات فرهنگی ایشان و اقدامات دیگر کسانی که به فرهنگ ایرانی، از جمله به شعر خواجو و کسی که دیوانش مخزن بسیاری از تصاویر، تعابیر و کلمات و اصطلاحات شعر حافظ است، خدمت میکنند، سر تعظیم فرود میآورم.
بخش دوم نشست: موسیقی و اشعار خواجو
در بخش دوم این نشست حامد حسینخانی به بیان مطالبی دربارۀ موسیقی و اشعار خواجو پرداخت و در ابتدا دربارۀ ارتباط شاعران برجستۀ ادب فارسی و موسیقی، گفت: در میان شاعران بزرگ تاریخ ادبیات فارسی برخی از چهرهها، شعر، زبان و جهان شعرشان به لحاظ آوایی و ظرافتهای موسیقایی برجسته است، و برخی هم بر هنر و علم موسیقی دانش و اشراف داشتهاند. برای مثال یکی از وجوه تسمیه حضرت حافظ به این عنوان، در کنار حافظ قرآن بودن، تسلط وی بر آواز و موسیقی بوده است.
وی یکی از بزرگترین موسیقیشناسان عرصۀ ادبیات را خواجوی کرمانی دانست و ضمن اشاره به نوشته شدن مقالاتی در این باب، افزود: اصطلاحات موسیقی ایرانی، همچون نام گوشهها، گامها، دستگاهها، سازها و پردهها در غزل خواجو و حتی در مثنویهایش به کار رفته و این اصطلاحات در آثار خواجو پربسامدتر از آثار دیگر شاعران است.
حسینخانی افزود: از سوی دیگر در شعر خواجو از ظرفیتهای آوایی، واژگانی و نحوی که در زبان فارسی وجود دارد ـ ظرفیتهایی که میتواند یک زبان را به لحاظ ملودیک، ریتمیک و موسیقایی برجسته جلوه دهد ـ بسیار هنرمندانه بهره برده شده است. همچنین به نظر میآید خواجه حافظ شیرازی از این جهت هم از خواجو تأثیر پذیرفته باشد.
وی غزل خواجو را دارای مزیتهای موسیقایی ناب و جذاب برای آوازخوانان و آهنگسازان به ویژه در حوزه موسیقی ایرانی دانست و گفت: با همه مهجور ماندن خواجو و عدم استفادۀ فراگیر شعر خواجو در موسیقی ایرانی، در چند دهۀ اخیر آثار موسیقایی درخشانی با استفاده از شعر خواجو پدید آمده است که اگر چه کمند اما مهمند.
حسینخانی با اشاره به آلبومهای موسیقی تولید شده با استفاده از اشعار خواجو در ایام کنگره بینالمللی خواجو در سال 1370، گفت: در سال برگزاری کنگره آلبومی با غزلهای درخشان از خواجو، با آهنگسازی مرحوم استاد مشکاتیان و صدای آسمانی زندهیاد ایرج بسطامی با نام «افق مهر» تولید و به شکل صحنهای نیز اجرا شد. در همان سال آلبوم دیگری نیز با صدای مهدی بهزادپور و با آهنگسازی مؤید محسنی به نام «درد محبت» منتشر شد. اما بعد از آن رویداد متأسفانه بزرگان موسیقی کمتر به سراغ اشعار خواجو رفتند.
وی ادامه داد: یکی از آن معدود موارد استفاده شده از اشعار خواجو تصنیف ساختۀ استاد کیانینژاد بر یکی از غزلهای خواجو با مطلع «نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم / ز مهر در تو نشانی نه دیدم و نه شنیدم» در دستگاه همایون بود که با صدای استاد علیرضا افتخاری اجرا شد.
حسینخانی با اشاره به انتشار آلبومی با عنوان «سبز آشیان» با اشعار خواجو گفت: این آلبوم چند سال پیش با صدای هنرمند جوان و توانمند و میراثدار زندهیاد بسطامی، جناب مجید حسینخانی، که علقه و دلبستگیای به حوزۀ فرهنگ و هنر کرمان به عنوان سرزمین و زادگاهشان دارند، با تنظیم آقای فاضل، در قالب ارکسترال، و با حمایت مجموعه صنایع ملی مس ایران منتشر شد. میتوان گفت بعد از آثار دهه هفتاد جدیترین اثری که روی شعر خواجو خلق شد همین آلبوم بود که به صورتی بسیار تمیز و یکدست و درخشان ارائه شد.
وی دربارۀ انتخاب غزلها برای این آلبوم گفت: پس از بررسیای که در اشعار خواجو داشتیم چندین غزل ناب و قابل تأمل و مهم خواجو که ظرفیتهای موسیقایی و ملودیک خوبی داشتند، یعنی هم به لحاظ تصویر و شگردهای بلاغی درجه یک بودند و هم زبان روانی داشتند، انتخاب شد. به طور کلی آنچه به کارگیری کلام را در موسیقی با توفیق همراه میکند، روان بودن کلام و زبان است به نحوی که بتواند با مخاطب ارتباط شفاف و عاطفهمندی برقرار کند. همه این ویژگیها در شعر خواجو و به ویژه غزلهایی که برای این آلبوم انتخاب کردیم، وجود داشت. در نهایت ملودیهای بسیار زیبایی با انتخاب آقای مجید حسینخانی بر غزلها استوار شد و ایشان چند آواز را هم طراحی کردند و کار با تنظیم هنرمند برجسته آقای حسین فاضل، اجرا شد.
پایانبخش این نشست آوازخوانی با اشعاری از خواجوی کرمانی به صورت بداهه در مایه بیات ترک یا بیات زند با خوانندگی مجید حسینخوانی و نوازندگی اردلان میرزایی بود.