میراث مکتوب – استاد بزرگ تاریخ و ادب، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی در آغازین روزهای سال به تاریخ پیوست. او را از طریق نوشتههایش که با طنز و حلاوت خاص و دلنشینی همراه بود میشناختیم. از قلم آن پیر حکیم و همه چیزدان شهد و شادی میترواید و حوادث تلخ تاریخ را نیز با طبع شوخ و شیرین خود خواندنی می ساخت. برخی بر او ایراد می گرفتند که خیلی حاشیه می رود و گاهی از اصل موضوع دور می افتد و رشتۀ سخن از دستش خارج می شود اما این شاخه به آن شاخه پریدن ها و حاشیه بر متن زدن ها و زیرنویس به متن آوردن ها و اصل وفرع کردن ها، برای خودش سبکی بود که نه فقط نوشته های او را از دیگران متمایز می ساخت بلکه در تاریخ فرهنگ وادب فارسی هم بی سابقه نبود مگر حضرت مولانا در مثنوی شریف کم بدین نمط رفته است؟
قلم روان و پرمغز باستانی از اطلاعات و اخبار تاریخی گوناگونی مشحون بود و از حافظۀ قوی و ذهن و قادی حکایت داشت که حتی جزیی ترین حوادث یومیه تاریخی را نیز با حکمت و اندرز بیان می داشت. تاریخ نوشته های او همواره در دامنی از سیر تا پیاز متل و مثل فارسی و عربی، شعر و روایت و داستان می غنود و دائماً با شاهدمثالهایی گوناگون از تاریخ انذار می داد که در جهان هیچ حادثۀ تازگی ندارد و هر اتفاقی که در روزگار امروز عجاب مردمان برمی انگیزد حدیثی مکرر و عبرت آموز است هرچند عبرت انگیزتر از آن عبرت ناپذیری بشراست و ما اکثر العبر و اقل الاعتبار!
او تا همین اواخر دست به قلم بود و در روزنامۀ اطلاعات نوشته های خواندنی فراوانی به قلم می راند سالها بود که مشتری پروپاقرص این دست نوشته هایش بودم. باستانی علاوه بر مقالاتی که در نشریات می نوشت کتابهای زیادی هم دارد شاید چیزی بالغ بر ۶۰ اثر داشته باشد. مقدمه های کتاب هایش هم بسیار شیرین و خواندنی اند و این مقدمه ها در یک کتاب با نام «جامع المقدمات» گردآمده اند و چاپ شدند.
او علاوه بر اینکه تاریخ نگار یگانه ای بود و از سراپای قلم و قدم و قدحش تاریخ این سرزمین فرومی ریخت. شاید هم مجسمه تاریخ و فرهنگ و ادب این مرز و بوم بود و یا اصلاً خود تاریخ مجسم بود اما بیش از آن کویری منشی آزاده بود و سعۀ صدر و رواداری زیادی داشت و به زادگاهش پاریز و کرمان عشق می ورزید مصداق اتم و اکمل محب الوطن بود در جایی گفته بود من هرچه بنویسم، بالاخره سر از پاریز در می آورد و باید یک جوری آن را به کرمان ربط دهم و ربط هم می داد. این علاقمندی به موطنش برای کرمان هم برکات فراوانی داشت. بسیاری را عشق به شهر آباء و اجدادیشان آموخت و تاریخ و فرهنگ کرمان در سایۀ این توجه تبویب و نشر یافت و کرمان شناسی بعنوان یک بخشی از ایرانشناسی نضج و رشد پیدا کرد. روانش شاد
علیاکبر جعفری ندوشن