ميراث مكتوب- دكتر فتح الله مجتبايي، در چهل و نهمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: آن پختگي و سختي و عظمتي را كه كلام بهار داشت، مطلقاً در شعراي ديگري كه هم عصر بهار بودند، ديده نميشد.
در اين نشست كه با عنوان «رونمايي ارج نامه ملك الشعراء بهار» روز دوشنبه 8 آبانماه ماه 85 در تهران برگزار شد، وي ابتدا تشكر كرد از اين تشكيلات نشر آثار مكتوب، ميراث مكتوب كه سنت بسيار شايسته و خوبي در اين مملكت بنياد گذاشته است. هم آثار بسيار بسيار مهمي را منتشر كردند و هم از اين گونه برنامهها دارند براي بزرگداشت و زنده نگه داشتن ياد بزرگان و مفاخر فرهنگ مان كه عمري را در تجليل و تكريم فرهنگ مملكت صرف كردهاند. كاري است قابل ستايش و قابل تقدير…و ادامه داد: مرحوم بهار در زمان خودش منحصر به فرد بود و ما در تاريخ مان از اينگونه اشخاص به تعداد انگشتان يك دست بيشتر نداشتيم كه آينه تمام نماي زمان خودشان باشند. شايد بشود فردوسي را از اين لحاظ يك نمونه گذاشت كه شاهنامهاش واقعاً آينهايي است كه اوضاع احوال سياسي و فكري و اعتقادي و جريانهاي جاري در آن زمان را در اثر خودش منعكس كرده، حافظ را ميتوانيم مثال بزنيم كه با وجود اينكه غزل ميگفته، ولي غزلهايش آينهاي است كه حيات روحي و فكري و فرهنگي جامعه آن زمان ما را به درستي و به روشني تمام منعكس ميكند. شايد بشود ابن سينا و خواجه نصير توسي را هم به اعتباري يا از جهتي يك چنين تعريفي دربارهشان داشت. بهار يكي از همين گونه شخصيتها بوده،از تصنيف سازيي تا بلندترين قصائد ادبي را در زمان خودش و در ديوانش ميتوانيم ببينيم. اين طيف بسيار وسيع را در شاعري ايشان داشت، تصنيفهايش هنوز زنده است، «مرغ سحر» هنوز زنده است و هيچ وقت نخواهد مرد. آهنگش از مرتضي خان ميداوود و هم شعر، هر دو از آثار ماندني است. الان نزديك 80 سال است كه اين تصنيف همين جور سينه به سينه و زبان به زبان نقل ميشود و تصنيفهاي ديگرشان. از تصنيف سازي تا آن منظومه بسيار بسيار مهم «دماوند» كه واقعاً شاهكار عظيمي است و «جغد جنگ»اش و غزلها و قصيدههايي كه در تمام ديوانش در سرتاسر ديوان هست. روزگاري كه ما جوان بوديم سالهاي بين 1327 تا 32 كه من در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران بودم، آن روزگار، جريانهاي سياسي و فكري مختلف در مملكت بود، كساني كه هم سن من باشند اينجا كم ميبينم. در آن روزگار جريانهاي سياسي و فكري مختلف وجود داشت و اين منظومه «جغد جنگ» مرحوم بهار در حقيقت انتصاب داشت به يكي از اين جريانها، به يك جريان خاصي انتصاب داشت كه نه درست هم نبود. مرحوم بهار بالاتر از همه اين جريانها بود، اما چه موافقين اين جريان و چه مخالفين اين جريان، جغد جنگ را به عنوان عاليترين منظومه سياسي و فكري آن زمان پذيرفته بودند و همه ما كه در اين جريانهاي مختلف سياسي آن روزگار، به هر حال جوان بوديم و چنان كه افتد و داني در اين جريانها وارد ميشديم و حس كنجكاوي بود يا به هر حال اقتضاي سن، ولي همه كساني كه چه با اين جريانها مخالف بودند، چه موافق بودند، اين منظومه را به عنوان عاليترين اثر ادبي زمان پذيرفته بودند و خوانده ميشد. شعر مرحوم بهار، قالب و شكل و فرم، خب فرم كلاسيك است، اما ديد نو، ادراك نو، ادراك نوي شاعرانه در شعر بهار از همان آغاز بوده است. ادراك شاعرانه در پيش از معاصرين بهار يا پيش از بهار هم گاهي ديده ميشد، اما آن پختگي و سختي و عظمتي را كه كلام بهار داشت، مطلقاً در شعراي ديگري كه هم عصر بهار بودند، ديده نميشد. جنبه شاعري بهار را مسلماً دوستانمان در اينجا اشاره خواهند كرد. در زمينههاي ديگر، زمينههاي تحقيقي، زمينههاي سياسي، ايشان مدتي مجله يا يك انتشارات سياسي داشت، مقالات سياسي هم داشت و در آنجا هم، بينش سياسي بسيار بسيار روشن و خيلي خيلي قابل ستايشي داشت و در سياست و در ادب و در تحقيق. مرحوم بهار، هر چيزي را كه بايستي، در متن و بستر زمان خودش ديد.
دكتر مجتبايي همچنين گفت: سبك شناسي بهار كتابي است كه در زمان خودش شاهكار بود و امروز هم هنوز كتابي است كه به نظر من يكي از مفيدترين كتابهايي است كه هر دانشجويي بايستي كه اين كتاب را بخواند. شك نيست كه طي اين 80-70 سال تحقيقات جديدتري صورت گرفته و بسياري از نكاتي كه مرحوم بهار در آنجا اشاره كرده مخصوصاً در جلد اول، به هر حال تغييراتي كرده، نظرهاي تازهاي آمده است. آقاي دكتر صادقي در همين ارج نامه مقالهي بسيار بسيار خوبي در اين زمينه دارند كه ان شاا… بعد از انتشار خواهيد خواند، ولي بايستي كه هر اثر ادبي را در آن زمان خودش سنجيد و در زمان خودش و نسبت به زمان خودش، بايستي نقد كرد. به نظر من كتاب سبك شناسي بهار، سرمشق و نمونه و الگوي بسيار خوبي از كتابهايي است كه بايستي جاويدان بماند و جاويدان خواهد ماند، كما اينكه شعر بهار جاويدان خواهد ماند. زمينه ديگر كارهاي تحقيقاتياش در مجله مهر است و مقالات بسيار بسيار خوب و مقالات مهمي كه دارد. ذهن نقاد ايشان از همان آغاز كه در مجلات مقاله مينوشت، نشان داده ميشد كه ذهن، ذهن نقاديي است، ذهن روشني است و نكته سنج و اين نكته سنجي در شعر ايشان هم هست، در مقالات ايشان هم هست، حتي در تحقيقات ادبي ايشان هم هست، در تصحيح متون هم باز ايشان -خب چند كتابي كه ايشان تصحيح كرده- نسخهها، نسخههاي منحصر به فرد بوده، روشهاي علمي نقد متون در آن زمان. خب تازه به ايران آمده بود و مرحوم قزويني اين روش را آورده بود. بنده معتقدم كه اين روش تصحيح متون را بايستي مديون مرحوم قزويني باشيم. اين روشهايي كه ما سابقاً داشتيم به هر حال روشهايي بوده كه به جاي خودش قابل احترام و مهم بوده، ولي روش علمي نقادي متون را مرحوم قزويني به ايران آورد و مرحوم بهار آشنا بود با روش جديد از طريق كارهاي مرحوم قزويني. همان نسخههايي كه ايشان تصحيح كرده، غالباً نسخههاي منحصر به فرد بوده و در اينجا نسخه ديگري نبوده كه آن روشهاي انتقادي جديد را بشود بر آن اعمال كرد. ايشان به ذوق و تشخيص خودش متكي بود و در عين حال نشان داده ميشود كه ذوق او چقدر سليم و درست بوده است. بهتر از همه جا، اين دقت ذوق ايشان در يادداشتها و حواشي و تصحيحهايي كه بر شاهنامه كرده و آقاي مير انصاري اينها را در چاپ بمبئي چاپ كردهاند. ايشان روزگاري كه در زندان بوده، ميخوانده و حواشي و يادداشتها و اصلاحاتي را ميكرده كه من مقداري از اين اصلاحاتي را كه مرحوم بهار در حواشي اين كتاب شاهنامه چاپ بمبئي نوشته با چاپ هاي انتقادي يا انتقادي جديدي كه منتشر شده، مقايسه كردم و غالباً در حدود 70-80 درصد اصلاحات و تصحيحاتي كه مرحوم بهار كرده با اين نسخههاي جديد سازگاري و توافق دارد و اين نشان ميدهد كه ذهن و ذوق او چقدر سالم و درست بوده و علتش هم فقط توق�’ل و تبحر ايشان در ادب دوران اسلاميه زبان فارسي بوده است.