میراث مکتوب- مراسم بزرگداشت هزار و پنجاهمین زادروز «ابوریحان بیرونی»، شانزدهم شهریورماه 1401 به همت بنیاد ایرانشناسی برگزار شد.
این رویداد با مشارکت و همکاری دانشگاه شهید بهشتی، وزارت امور خارجه، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، کمیسیون ملی یونسکو- ایران، فرهنگستان علوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، فرهنگستان علوم پزشکی و انجمنهای مرتبط با مشاهیر و مفاخر کشور و حضور و همراهی سفارت تاجیکستان و سفارت ازبکستان و سخنرانی نمایندگان این نهادهای علمی و فرهنگی، بهصورت حضوری و مجازی در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد.
متن سخنرانی دکتر احمد پاکتچی، نمایندۀ ایران در سازمان یونسکو، در گرامیداشت هزار و پنجاهمین زادروز ابوریحان بیرونی را در ادامه میخوانید.
ابتدا از دو کشور دوست یعنی تاجیکستان و ازبکستان در رابطه با پرونده بزرگداشت ابوریحان بیرونی تجلیل تشکر میکنم. ابو ریحان بیرونی نه تنها در قرون گذشته مایه افتخار ما و تمدن شرق اسلامی بود بلکه امروز هم ظرفیت های بزرگی دارد که موجب استحکام رابطه برادری و دوستی ما با کشورهای منطقه، از جمله دو کشور تاجیکستان و ازبکستان میشود.
ابوریحان بیرونی همانطور که در زمان خودش، چهرهای از خويش ارائه نمود، در زمان معاصر نیز چهرهای از خود نشان داده است. از منظر یونسکویی، وی شخصیتی است که میتواند از جنبههای مختلف برای کسی که در عرصههای علم، فرهنگ و آموزش فعالیت میکند، ارزش و اهمیت داشته باشد.
در شرح حالهایی که برای ابوریحان بیرونی نگاشته شده، به جنبههای مهمی از برجستگی این شخصیت پرداخته شده است. برخی ویژگیهای بیرونی، موجب اهمیت او برای محققان عصر حاضر گردیده است. یکی از ویژگیهایی که میتوان در شخصیت بیرونی جستوجو کرد آن است که او بحق یکی از چهرههای برجسته در دوره طلايی تمدن اسلامی است.
یکی از سؤالاتی که همواره مطرح میشود آن است که دوره تمدن اسلامی با چه ویژگیهایی به اوج خود رسیده است و درخششی طلایی در آن رخ داده است؟! به عقیده بنده اگر این دوره و شخصیت ابوریحان بیرونی بازشناسی شود، این امکان وجود خواهد داشت که بتوان در بازدرخشش علمی عصر حاضر از او و آنان الهام گرفته شود.
یکی از ویژگی های ابوریحان بیرونی که در عموم شرح حالها، یا به آن پرداخته نشده، یا به سرعت از آن عبور شده است، مسئله «صریح سخن گفتن و مسئولیت سخن را بر عهده گرفتن» است.
یکی از نمونههای جالب این مسئله آنجا ست که او در مورد زیست مردمان در نیم کره جنوبی سخن میگوید. وی در کتاب «تحدید نهايات الأماکن» اشاره میکند که معتقد است در نیم کره جنوبی مردمی زندگی میکنند، در حالی که ارسطو بدون اشاره روشن و صریحی از این مسئله عبور کرده است. عبارت وی با عنوان «وما أحسن تخلص أرسطاطالیس عن عوارض هذا الوضع …» نشان میدهد که چگونه میتوان رندانه و بدون اظهار نظر صریح از یک گزاره گریخت، بدون اینکه کسی بتواند نقدی به هر شکل بر او وارد کند.
متأسفانه یکی از عاداتی که هنوز هم وجود دارد، عدم ذکر نام قائلان نظریات و سخنان در تحقیقها و بیانات است. ممکن است گوینده و ناقل آن نظریه، در فهم مطلب دچار اشتباه شده باشد؛ اما این شکل از بیان، جلوی اصلاح و ارجاع به منبع و مأخذ را میگیرد. یکی از درسهایی که بیرونی به محققان و سخنوران میدهد، صریح سخن گفتن و مسئولیت سخن را برعهده گرفتن است. ابوریحان بیرونی بزرگترین پایهگذار سخن گفتن صریح در حوزه علمی است، تا جایی که بارها به همین جهت مورد نقد قرار گرفت.
یکی دیگر از ویژگیهایی که در شخصیت بیرونی وجود دارد رویکرد تحققگرا (پراگماتیک/Pragmatic) اوست. بیرونی فارغ از فضای ذهنی، استدلال و مباحث فلسفی و نظری درگیر خود اشیاء میشود و بجای آن که با دنیای ذهنش زندگی کند، با اشیاء زندگی میکند. برخی از این حالت به تجربه گرایی (Empiricism) یاد کردهاند؛ ولی الزاما نمیشود زندگی کردن با اشیاء و عینیات متعیّنه که غیر قابل لمس هستند و بسنده نکردن به ذهنيات را آن گرايشی دانست که امروز در تاريخ فلسفه به تجربهگرايی شناخته میشود. اشکالات تجربهگرايی امروز بر بيرونی وارد نيست و شاید بتوان نگاه تحققی او را در عصر کنونی احیا نمود.
بیرونی راجع به فسیل موجودات دریایی مانند صدف در شبه جزیره عربستان صحبت میکند و بر این اساس میگوید که این منطقه، زمانی دریا بوده و بعد به خشکی تبدیل شده است.
وی هنگامی که در باره گزارش ابوالفرج زنجانی و پیرامون مجموعه آتشهای شهر کِلواذا (شهرکی در یک فرسخی شرق دجله) سخن میگوید -مجموعه آتشهایی که گفته میشد در این شهر از کشور عراق، به هنگام نوروز به طرز معجزه آسایی برافروخته و بعد از نوروز خاموش میشدهاند- به نقد ابوالفرج میپردازد. او اين سخن وی را که گفته بود خود با چشمان خویش این آتشها را مشاهده کرده بود، نقد میکند و ضمن اشاره به اهمالهای صورت گرفته در محاسبه کبیسه، زمان نوروز در آن عصر را غیر دقیق میداند و از این طریق، اين شبه تجربه و واقعيتنما از سوی ابوالفرج را مورد نقد قرار میدهد.
رویکرد تطبیقی از دیگر ویژگیهای شخصیت بیرونی است. بیرونی در این عرصه از درخشش بالایی برخوردار است. برخی از جنبههایی که بیرونی به طور تبطیقی در آن کار کرده ـ همچون بررسی تطبیقی ادیان ـ مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.
بیرونی در مقدمه کتاب «ما للهند» میگوید: «کلام هندوان را میآورم و سپس سخنانِ هم پایه با آن را از یونانیان میآورم تا معنای آنها روشن شود»؛ این بیان نشان میدهد مقایسه دو عقیده صرفا جنبه تفننی ندارد، بلکه یک متد و مسیر برای بازشناسی پدیدهها از باب «تُعْرَفُ الاَْشْيَاءُ بِأَشْباهِها وأَضْدَادِها» است. چنین مقایسههایی در باب آداب و رسوم، اصطلاحات علوم و واژههای زبانها نيز از بیرونی قابل مشاهده است و به طور کلی میتوان گفت این یک فن و روش عمومی است که بیرونی را در مطالعات خودش موفق نموده است و باعث شده که بیرونی به بیرونی تبدیل شود.
کاش بیش از آنکه به مدح و ستایش بزرگانمان بپردازیم، از آنان درس بیاموزیم و ببینیم آنان چگونه اندیشیدند، چگونه عمل کردند و چه روشهایی را به کار گرفتند که آن عصر به دوره طلایی مبدل شد و بتوانیم برای رقم زدن یک عصر طلایی دیگر در ایران و در منطقه خودمان و کشورهای مجاورمان در حوزه علم و فناوری از آنان درس بگیریم.