میراث مکتوب – بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران، در مجتمع نمایشگاهی شهر آفتاب که به همت شهرداری تهران ساخته شده، امسال با شکوهی متفاوتتر از قبل برگزار شد.
حضور خوب ناشران داخلی و خارجی و مردم علاقهمند به کتاب یادآور این موضوع است که به رغم ضعفها و کاستیها و مشکلات اقتصادی، همچنان اقبال به کتاب زیاد است و یکی از دلایل این مطلب هم شرکت کمسابقه در نمایشگاه کتاب بود که بسیار به بازارنشر رونق بخشید. به نظر میرسد امسال به دلایل عدیده شرکت و حضور مردم معنادار و قابل بررسی بود. البته شکوه و عظمت بنای جدید، راهاندازی مترو، توزیع کارت خرید کتاب بین اهل قلم و دانشگاهیها، تخفیف قابل توجه به دانشآموزان و تسهیلات رفاهی دیگر، در این اقبال عمومی تأثیر بسزایی داشت.
بنده هم که سالی یکی دو روز بیشتر در نمایشگاه تاب ماندن نمیآوردم، امسال تقریباً هر روز مشتاق بودم که در غرفه حضور یابم و از دیدار علاقهمندان به کتاب و دوستداران میراث مکتوب محروم نمانم. گرچه امسال هم – مثل هر سال – 45 متر فضا درخواست کردیم، اما باز همان 15 متر را به میراث مکتوب دادند. امروز که روز ماقبل آخر نمایشگاه است با خود لپتاپم را آوردم تا یادداشتهایی که در ذهن تلنبار کرده بودم با حروف بچینم و دفتر یادبود نمایشگاه امسال را تورقی بکنم.
علاقهمندان از اصناف گوناگون به غرفه میراث مکتوب میآمدند و صحنههای زیبایی را رقم میزدند؛ از رئیس آموزش و پرورش شهر جهرم که برای تجهیز کتابخانهای درخواست کمک داشت گرفته تا خارجیها و علاقهمندان به آثار میراث مکتوب که با لیستی در دست از شهرستانها پرسانپرسان به غرفه می آمدند؛ و از مدیر شرکت انتشاراتی بریل با 330 سال سابقه در کار نشر کتب دانشگاهی گرفته تا زن و شوهر جوان ترکیهای که فهرستی از آثار تاریخی در دست داشتند و وقتی از آنان پرسیدم این کتابها را برای کجا خریداری میکنید، گفتند ما از علاقهمندان آثار میراث مکتوب هستیم، سایت شما را میبینیم و نمایشگاه کتاب را بهانهای میکنیم برای آمدن به ایران و خرید کتاب برای کتابخانه شخصی خودمان. همچنین کتابفروشی از ژاپن که کتابهای میراث را در توکیو به فروش میرساند، از توجه دانشگاهیهای ژاپن به کتب میراث سخن میگفت.
کارت خرید
امسال کارتهای خرید کتاب پای عدهای از اهل قلم و اصحاب تألیف و تحقیق را به نمایشگاه باز کرد که به دلایل مالی و معنوی تاکنون نمایشگاه توفیق زیارت آنها را نداشت. طبعاً این اقدامِ امسالِ مسئولان فرهنگی قرین توفیق بود و لازم است برای سالهای آینده نیز به این شیوهها برای جلب و جذب اصحاب واقعی کتاب ادامه دهند. ناشران هم از این کار بهرهها بردند و به گمانم تشویقی هم برای ناشران خوشنام بود که کتاب را به اهلش تحویل دادند. البته باید سازوکاری فراهم شود که برخی نتوانند کارتها را بفروشند تا از رستوران هانی بیش از یک پرس غذا بخرند!
غرفۀ متناسب با شأن ناشر
من بشخصه دلم میخواست که میتوانستم هر روز در غرفۀ میراث فضایی برای گفتوگوهای علمی ده بیست نفره میان پژوهشگران ترتیب میدادم که متأسفانه میسر نبود؛ اما به تعبیر دوستی که میگفت میراث همیشه بزرگِ مرکز کوچک، مقام خود را دارد و به ما دلداری میداد که مبادا برای گرفتن غرفهای بزرگ، تن به کمیت در عناوین بدهید و مانند برخی ناشرانی که سالانه 300 کتاب 50 تا100 صفحهای از هر بیربط و یابسی چاپ می کنند و در کنارههای نمایشگاه غرفههای 50 تا 100 متری میگیرند، تشبه جویید، به همین کیفیت آثار و عناوین دلخوش بودیم. دوستی دیگر کتاب چهار جلدی جامع التواریخ مغول را مثال میزد و میگفت این اثر به اندازۀ 30 عنوان کتاب فلان ناشر است، اما از دید مجریان امر و مطابق آییننامه، یک عنوان حساب میشود و البته اشاره نکرد که تنها استخراج و ویرایش نمایههای مغولی این اثر، که فونتی از آن تاکنون هم طراحی نشده، سه سال طول کشیده و ده سال هم استاد روشن زحمت تحقیق این اثر گرانسنگ را متحمل شده است. یا کتاب هشت جلدی و حدود چهارهزار صفحهای عرفات العاشقین که آن هم تنها یک عنوان حساب میشود. طبعاً ناشران دیگری مثل فرهنگ معاصر و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و… هیچ وقت ناشر برگزیده انتخاب نمیشوند و غرفه با متراژ بالا هم دریافت نمیکنند.
کتاب خوب و فروشنده خوب
ضعفها و اشکالات نمایشگاه کم نبود، اما اجمالاً برای امسال قابل اغماض بود و به گمانم این مشکلات برای سال آینده هم قابل رفع باشد. تا روز ماقبل آخر که امروز باشد سردرگمی مردم و اینکه نمیدانند کجا باید بروند و ناشر مورد نظر خود را چگونه باید بیابند، تا اینکه اصلاً نمیدانند چه کتابی برای خرید خوب است، ادامه دارد. یکی از ناشران خوشفکر که کارش را باید ستود، برای حل این مشکل، راهکارعاقلانهای پیشبینی کرده بود که معمولاًً این کارها از دید جایزهدهندگان هم مغفول واقع میشود. این ناشر یکی دو ماه قبل از شروع نمایشگاه اعلان کرد که به فروشندۀ آشنا به فلسفه و عرفان و ادبیات و… نیاز دارد تا هرکس به غرفهاش میآید او را راهنمایی کند و حتی به او کمک کند که به ناشر دیگری که کتب مشابه را دارد، مراجعه کند. امسال بنده تقریباً از نزدیک تمام غرفهها را بازدید کردم و فروش آنها و قیمت کتابها و نحوه تعامل فروشندهها را با دقت از نظر گذراندم و متوجه شدم که یکی دیگر از ضعفهای صنعت نشر، ناآشنایی فروشندگان و کتابفروشها با موضوع و محتوای کتابهاست. نقش فروشنده در تشویق خریدار و آگاه کردن مراجعهکننده قابل انکار نیست. در غرفهای فروشنده فقط بلد بود کارت بکشد و وقتی خواست اهمیت کتاب را بگوید گفت این دیوان کفشالابیات هم دارد!
بهای کتاب
بهای کتاب از جمله موضوعاتی است که بالاخره روزی باید سامان یابد و از حالت چشم و همچشمی و بیحساب و کتابی درآید. از چندین ناشر ملاک قیمتگذاری آنها بر روی کتابهایشان را پرسیدم. هرکس از نظر خودش حرفی برای گفتن داشت که این وضعیت حکایت از باری به هر جهت بودن اوضاع صنعت نشر دارد. ناشری 25 تابلو تبلیغاتی در راهروهای نمایشگاه زده، برای اینکه مخاطبانش گمراه نشوند. پرسیدم گفتند پول خوبی بابت اجاره این تابلوها داده است. از نزدیک سری به کتابهای جدیدش زدم و دوجلد کتاب شعر یکی 90 صفحهای و دیگری 100 صفحهای خریدم؛ قطع رقعی با جلد معمولی شومیز، اولی را 10 هزار تومان و دومی را 11 هزار تومان با ده درصد تخفیف خریداری کردم؛ یعنی هر کدام را صفحهای 120 تومان قیمتگذاری کرده بود. همین ناشردولتی، بعضاً قیمت درج نمیکند و مینویسد قیمت کتاب را بر اساس هولوگرام، یعنی هر سه ماه یکبار و بر اساس تورم، بالا میبریم. بعد به کتابفروشی زوار رفتم و کتاب دوجلدی کلیات سنایی را که دکتر برزگر خالقی تصحیح و تحقیق کرده تورقی کردم. قیمت کتاب دوجلدی با جلد سلفون سخت 110 هزار تومان و با تخفیف 90 هزار تومان فروخته میشد. با خود گفتم کار دکتر برزگر لااقل ده سال وقت برده و سرودن هر قطعه و غزل هم حداکثر دو دقیقه. چون شعر حاصل تراوش ذهن و خیال شاعر است و او کوششی برای سرودن نمیکند و زحمت و درد مخاض نمیکشد… . با این توضیح، ضرورت سامان دادن قیمت کتاب و نظارت بر آن امری اجتنابناپذیر است و مسئولان دستکم میتوانند اهدای جوایز را به تناسب کوشش و زحمت پژوهشگر مدیریت کنند و نه جوشش و تراوش خیال شاعر.
رتبهبندی ناشران
یکی از معضلات این نمایشگاه همیشه این بوده که تعریف درستی از ناشر نداشتهایم. گویا هرکس مجوز نشر بگیرد و در سال حداقل پنج عنوان منتشر کند و در سه سال 36 عنوان منتشر کند، میتواند برای شرکت در نمایشگاه هم ثبتنام کند. طبعاً این ناشر تازهکار در کنار ناشر معتبری، مثلاً با سابقه 50 ساله، کنارهم قرار میگیرند و بر طبق الفبا هم طبقهبندی میشوند که آن هم درست رعایت نمیشود. بنابراین مراجعهکننده اگر موفق نشود از غرفه اطلاعرسانی سؤال خود را بپرسد – که معمولاً به خاطر هجوم جمعیت منصرف میشود – مجبور است از طریق تابلوها مگر ناشر مورد نظر خود را پیدا کند که آن هم مستلزم صرف وقت و اتلاف زمان است. من شخصاً دوسه روز طول کشید تا غرفه انتشارات عرفان را که در سالن ملل بود بیابم! با این توضیح لازم است سازوکاری طراحی شود که ناشران بر اساس اعتبار و کیفیت کار و سابقه و حسن شهرت در یک سالن جمع شوند و برای ناشران دیگر فکر دیگری بکنند. امسال حال و حوصله این را داشتم تا این بررسی را انجام دهم. شاید برگزارکنندگان پس از جمع نظرات و انتقادات و پیشنهادها به فکر چاره بیفتند و برای بهین شدن نمایشگاه کتاب راههای اصلح را پیش بگیرند. این امیدواری امسال زیادتر شده و البته اگر گوش شنوایی نیافتیم، دیگر زحمت نوشتن یادداشت جدید را بر خود هموار نخواهیم کرد و همین یادداشت را هر سال بیدخل و تصرف در سایت خود میگذاریم شاید روزی تبدیل به نسخه خطی شد و مثل فرش پاخورده ارزشش دوچندان گردید.
ناشران دواسمه
در حوزۀ مقالات علمی پژوهشی مدتی است که بوق فضاحت مقالات دواسمی و چنداسمی به عنوان یکی از آسیبهای مقالهنویسی به گوش همگان رسیده و تصویب قانونی مبنی بر اجبار دانشجو بر درج نام استاد در کنار نام خود، از مقولههای تلخ ترویج کتابسازی در دانشگاههاست. اما در حوزه نشر هم امسال با مقوله جدیدی روبرو شدم. یکی از آسیبهای توزیع و فروش کتاب در نمایشگاه امسال این بود که برخی ناشران کتابهای یکدیگر را میفروختند. البته مدیران اجرایی هم سخت با این ناشران برخورد میکردند و پس از دادن یکی دوبار اخطار نهایتاً غرفه را تعطیل میکردند. من چندین مورد را خودم از یکی دو ناشر نفیسکار معتبر دیدم و تعجب کردم. برخی ناشران هم دوسه تا مجوز نشر دارند و در هر غرفه، کتب خود را مشترکاً عرضه میکنند. این رفتارها حکایت از آسیب جدی در صنعت و اقتصاد نشر کشور دارد. اگر سالهای قبل هم بوده که وانفسا، ولی امسال مجال بررسی برای من فراهم شد و تا با چشم خود ندیده بودم، باور نمیکردم.
مشکل جا حل شد
خوشبختانه پس از گذشت 29سال از تأسیس نمایشگاه کتاب و وعدههای پیاپی رؤسای جمهور گذشته، بالاخره مشکل مکان مناسب و درخور برای برپایی نمایشگاه کتاب، به همت شهردار تهران، با وجود تمام کاستیها و شتابزدگیها و بی تجربگیهایش حل شد. بنابراین مسئولان فرهنگی کشور برای سال آینده وقت کافی دارند که از این فرصت کمال استفاده را بکنند و به رفع مشکلات نشر بکوشند و با ایجاد تسهیلات و تمهیدات کافی امکان حضور حداکثری علاقهمندان را فراهم کنند. طراحی حسابشده غرفهها، رتبهبندی آنها، امکان جستجوی آسان و سریع غرفهها و ناشران، مدیریت بهینه کارتهای خرید کتاب و توزیع گسترده آن بین اهل قلم، نصب تابلوهای اطلاعرسانی در اماکن مناسب، دادن تخفیفهای بیشتر به کتاب، مجوز ندادن به ناشران کتابساز و… از جمله مسائلی است که باید برای سالهای آینده مورد توجه قرار گیرد.
رونق بازار کتابسازان
در تعریف کتابساز و صنعت کتابسازی و بیان مناقب «بچاپ و بفروش»ها سخنها میتوان گفت. یکی از مصادیقش همین پختهخواری است. کتابی را بزرگان فرهنگی کشور تحقیق و تصحیح کردهاند و از قضا 50 سال هم از زمان فوتشان گذشته، و امروز ناشران پرکار دست به کار شده و با شکل و شمایل جدید و ارتکاب حروفچینی مغلوط و البته با کاغذ و جلدهای شکیل، کتابهای این بزرگان را بازچاپ میکنند؛ اولاً با حروفچینی جدید اغلاط فراوانی را در آنها وارد میکنند و ثانیاً اسم خودشان را با عنوان «به اهتمام» یا «به کوشش» روی جلد میافزایند. طبعاً روح مؤلف یا مصحح مرحوم را که برای غلطگیری خون دلها خورده، دچار عذاب میکنند. ناشری دیگر هم که به بازچاپ همین متون کلاسیک ادبی دست زده، صفحات آخر کتاب را مزین به تستهای کنکور کرده تا بر فروش کتاب خود بیفزاید. ناشرانی هم آموختهاند که با تغلیب سیطرۀ کمیت بر کیفیت و افزودن تعداد منشورات خود، هم امید ناشر سال شدن را میتوان داشت، هم میتوان غرفه بزرگتری را تصاحب کرد، و هم فروش بالاتری را تضمین نمود. با ناشری که زمانی ناشر سال هم شد، صحبت میکردم که چرا بهای این کتاب را صفحهای 100 تومان گذاشتهای؟ تازه کتاب را که باز میکنی میبینی کتاب سنگی را بازچاپ کرده و بدون مقدمه و نمایهای جدید که نشان دهد این ناشر غیر از طبع و چاپ هنر دیگری هم داشته، یک مجموعۀ 20 جلدی را درست کرده و جز افزودن بر عناوین هدف دیگری به ذهن علیل حقیر نرسیده است. حال همین ناشر با آن قیمتگذاری و تکثرگرایی، یک وقتی ناشر برگزیده هم شده است؛ اینجا این نکته به ذهن میرسد که چرا در بحث ممیزی به این مسائل توجه نمیشود و چرا هر ناشری به خود اجازه میدهد هر کتابی را بازچاپ کند؟ آیا نقش مقررات فعلی نشر، در موضوع کتابسازی و ناشرسازی قابل توجه نیست؟
تصاویر غرفۀ مرکز پژوهشی میراث مکتوب در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را اینجا مشاهده کنید.