میراث مکتوب – روشن است که امروزه رشتهای دانشگاهی یا آکادمیک به نام «نسخهشناسی و کتابشناسی فلسفی» نداریم و چنین تخصصی تنها بهعنوان یکی از تخصصهای مقدماتی لازم برای پژوهشگران حوزه فلسفه شناختهمیشود.
در واقع هر محققی که در باب فلسفه به پژوهش میپردازد باید کتابشناسی خبره نیز باشد و تا حد توان هم از منابع و مآخذ فلسفی آگاه باشد؛ یعنی بداند فیلسوفان مسلمان هر یک صاحب چه آثاری هستند و چه میراثی از خود بر جاگذاشتهاند و هم به قدر ضرور از نسخههای خطی آثار فلسفی اطلاع داشته باشد. اهلفن آگاهند که بسیاری از مطالب و نکات درخور توجه نه در متون چاپ شده، بلکه در رسالهها و متونی که هنوز منتشر نشدهاند و به صورت مخطوط باقی ماندهاند یافت میشود. به همین دلیل پژوهشگران کوشا، در تحقیقات خود نهتنها هیچ به متون چاپی اکتفا نکرده بل به قدر میسور، دستنوشتهای فلسفی تصحیح نشده را هم برمیرسند.
رجوع به نسخ خطی در کنار استفاده از متون چاپی شیوهای معمول و محمود در میان محققان غربی است و در بین پیشینیان سختکوش ما نیز مرسوم بوده است. دانشوران برجسته و بیهمتایی نظیر مجتبی مینوی و علامه محمدحسین رفیعی قزوینی همواره با نسخ خطی مانوس بوده و به آنها به چشم منابع غنی معرفتی مینگریسته و میکوشیدهاند بیشینه استفاده را از آنها ببرند. بنابراین محققان فلسفه نیز باید در زمینه مطالعاتی خود کتابشناسانی بصیر و نسخهپژوهانی خبیر باشند.
وضعیت تصحیح متون فلسفی و کلامی در ایران
اگرچه از حیث کمیت تصحیح آثار فلسفی و کلامی ممکن است در وضعیت بهنسبت قابل قبولی بهسر ببریم، اما از لحاظ کیفیت تصحیح متون اصلا در حال و روز مناسبی قرار نداریم. درواقع بیشتر آثار فلسفی و کلامی که بهخصوص در سالیان اخیر منتشر شده فاقد ویژگیهای لازم برای یک تصحیح انتقادی است و از اینرو اگر با کمی دقت و به دور از مسامحات رایج به ویراستهای عرضه شده از متون فلسفی و کلامی بنگریم آنها را متونی قابل اعتماد نمییابیم. برخی از این آثار چنان بد تصحیح شدهاند که آثار پریشانی و آشفتگی از ظاهر آنها هویداست؛ ولی برخی دیگر، که گاه ممکن است ظاهری منظم و صورت یک تصحیح انتقادی را هم از خود نشان دهند، ویراستهایی فریبنده هستند که تنها با رجوع به اصل نسخ خطی اغلاط و کاستیهای آنها آشکار میشود. در حقیقت به دلیل همین ویراستهای شتابزده و غیرقابل اطمینان است که محققان تیزبین ترجیح میدهند در بسیاری از موارد به جای رجوع به متون چاپی نامعتمد، به اصل نسخ خطی رجوع کنند و از آنها در مطالعات خود بهره جویند. میدانیم که تصحیح یک متن فلسفی یا کلامی به نحو دقیق نیازمند تخصص و صرف وقت بسیار است، یعنی اولا مصحح باید تخصص لازم را در فلسفه و کلام دارا باشد تا بتواند آن متن فلسفی یا کلامی را بفهمد و ثانیا با صرف وقت و دقت کافی و بهدور از شتابزدگی و سهلانگاری به تصحیح آن متن دست یازد. حال اگر در تصحیح یک متن فلسفی و کلامی یکی از این دو امر بهخوبی رعایت نشود حاصل کار، ویراستی نامطمئن از اثر خواهد بود که خوانندگان در مطالعات خود نمیتوانند به آن اعتماد کافی کنند و بنای تحقیقات خود را بر آن متون استوار کنند.
زیان و آسیب تصحیحهای غیردقیق از متون فلسفی و کلامی
بدیهی است که اگر فلسفهورزان و کلامپژوهان در تحقیقات خود به متونی استناد کنند که از ویراستهای دقیقی برخوردار نباشند، آنگاه ثمره پژوهشهای آنها نیز به نوبه خود قابل اطمینان و استناد نخواهد بود. متون فلسفی و کلامی از سنخ کتابهای قصه و داستان نیستند که اگر عبارتی یا کلمهای از آنها به غلط تغییر کرد آسیب چندانی به اصل داستان یا قصه وارد نشود. متون کهن ما توسط حکیمانی به نگارش درآمدهاند که از سر دقت و با توجه تام و تمام تک تک عبارات و کلمات مناسب برای ادای مقصود خود را انتخاب کرده و به رشته تحریر درآوردهاند. بنابراین طبیعی است که هرگونه سهلانگاری و آسانگیری در تصحیح اینگونه متون موجب فهم نادرست خوانندگان از آنها شده و راهزن و گمراهگر آنان در تحقیقاتشان میشود.
به این ترتیب، مصححی که از سر شتابزدگی متنی را آکنده از اغلاط به محضر خوانندگان عرضه میکند گرچه به زعم خود خدمتی به تراث فلسفی و کلامی کرده اما به واقع، خیانتی بیش نکرده است. این خیانت از آن روست که وقتی رساله یا کتابی بهطور نابسامان و عیبناک تصحیح و منتشر میشود اولا فرصت تصحیح و انتشار دقیق آن از سوی مصححی کاردان تا مدتها از دست میرود و ثانیا همان ویراست معیوب برای سالیان مدید، مرجع و مستند پژوهشگران قرار گرفته و دیگر محققان هم براساس همان متون مغلوط تحقیق کرده و نتایج نادرست گرفته و به اینسان حاصل زحماتشان یکسره از میان خواهد رفت. به همین دلیل، در تصحیح متون فلسفی و کلامی و بهطور کلی هر متن کهنی، بیش از کمیت و سرعت، دقت و جدیت مصحح در امر تصحیح اهمیت دارد تا نتیجه کار مصحح ویراسته شایسته و قابل اعتماد باشد.
حمید عطایی نظری
منبع: روزنامه فرهیختگان