کد خبر:13612
پ
n00282399-r-b-013

ملاک‌های یک تحقیق معیار و پژوهشی برتر و ماندگار

ابوالفضل حافظیان بابلی در مراسم بزرگداشت حسین واثقی به تشریح ملاک‌های یک تحقیق معیار و ماندگار پرداخت.

میراث مکتوب- بیستمین نشست عصر کتاب به بزرگداشت حجت‌الاسلام حسین واثقی، احیاگر آثار امامیه در سرزمین وحی اختصاص داشت. این نشست عصر روز سه‌شنبه 30 مهر در سرای کتاب به کوشش مؤسسۀ خانۀ کتاب و همکاری چند نهاد پژوهشی و فرهنگی از جمله میراث مکتوب برگزار شد.

در این نشست دکتر اکبر ایرانی به پاس خدمات حجت‌الاسلام واثقی به میراث مکتوبِ امامیه یک لوح تقدیر و نرم‌افزار «کتابخانۀ جامع میراث مکتوب» را به ایشان اهدا کرد.

 

 

در بخشی از این جلسه حجت‌الاسلام ابوالفضل حافظیان بابلی، کتابشناس و نسخه‌شناس ضمن تشریح ویژگی‌های آثار حجت‌الاسلام واثقی به تشریح ملاک‌های یک تحقیق معیار و ماندگار پرداخت که مشروح سخنان ایشان را در ادامه می‌خوانید.

بسم الله الرحمن الرحیم

در این ایام که فضای کشور به قدوم زائران اربعین حسینی(ع) عطرآگین می‌شود طلیعۀ سخن را کلامی از اسوۀ صبر و حماسه حضرت زینب بنت امیرالمؤمنین (علیهما السلام) قرار می‌دهم که در اوج مظلومیت در برابر طاغوت سفّاک قد علم نموده و فریاد برآورد: «یا یزید کد کیدک واسع سعیک و الله لاتمحو ذکرنا و لاتمیت شرفنا؛ ای یزید ریسمان‌های مکر و نیرنگ خود را تا می‌توانی فرا چنگ بیاور و همۀ توان خود را به کار گیر. اما سوگند به آفریدگار که هرگز نخواهی توانست یاد ما را محو سازی و یا رایت شرف و عزت ما را از اهتزاز فرو نشانی».

امروز به همت دوستان خانۀ کتاب در این مجلس باشکوه گرد هم آمدیم تا مقام دانش و تحقیق را پاس بداریم، از آثار درخشان و ماندگار محققی نستوه و بلندهمت گفتگو کنیم. فرصت را غنیمت شمرده و در حضور اساتید معظم و دوستان پژوهشگرم به ذکر چند نکته اندر باب ملاک‌های یک تحقیق معیار و پژوهشی برتر و ماندگار بسنده می‌کنم؛ امتیازاتی که در آثار استاد واثقی به خوبی قابل مشاهده است.

انتخاب موضوع پژوهش

گام نخست انتخاب موضوع پژوهش است. بازار کتاب پر است از کتاب‌های تکراری و گاهی در یک زمینه صدها عنوان کتاب نوشته می‌شود که غالباً از روی هم رونویسی شده و فاقد هرگونه تحقیق و مطلب نو و ابتکاری است.

ابوولید حمیری (متوفای ۴۴۰ ه) در مقدمۀ کتابش «البدیع فی وصف الربیع» (صفحه 1) می‌نویسد: «فإن احق الاشیاء بالتألیف، و اولاها بالتصنیف، ما غفل عنه المؤلفون، و لم یعن به المصنفون، مما تأنس النفس الیه و تلقاه بالحرص علیه؛ شایسته‌ترین و برترین موضوع برای تألیف و تصنیف، موضوعی است که مؤلفان دیگر از آن غفلت کرده‌اند و در راه آن تلاشی ننموده‌اند، در حالی که منفعت و ضرورت آن انکارناپذیر و اشتیاق نفوس بدان بسیار است. و البته پیمودن این وادی دشوار مقدور هر کسی نیست. کاروان شتران هنگامی که در بیابان و در فصل زمستان به جایی که از شدت بارش برف و تگرگ راه رفتن مسدود شده می‌رسند، شتری فحل و قدر که دست و پایی پر قدرت و تنومند دارد و دلی نترس پیش می‌افتد و راه را می‌شکافد و شتران دیگر در پی او حرکت می‌کنند و از راهی که او گشوده می‌روند تا به مقصد برسند.

اهمیت منابع و مصادر

امتیاز دیگر پژوهش‌های برتر، منابع و مصادر مورد مراجعۀ محقق است. تألیفی که تمام محتوای آن مبتنی بر مطالب مندرج در منابع چاپی و مصادر دم‌دستی ولو معتبر باشد، گردآوری اطلاعات حول موضوعی خاص به شمار می‌آید و تقلید است، نه تحقیق. آنگاه تحقیقی درخور و مانا خواهد شد که پای منابعی معتبر و قابل استناد به میان آید که دیگران از دستیابی بدان محروم بوده‌اند و یا در پی بهره‌وری از آن نرفته باشند. ماحصل این پژوهش، تألیفی جامع الاطراف خواهد شد که اطلاعات بکر و ناب در آن موج می‌زند. و اصلی‌ترین منبعی که متأسفانه در تحقیقات حوزوی و دانشگاهی ما مغفول می‌ماند نسخه‌های خطی و اسناد غیرچاپی است. و چه بسیار سفرهای آفاقی به بلاد مختلف و سفر به درون فهرست‌ها و لابلای نسخه‌ها و سندها در پی بازیابی نکته‌های ناگفته و ناشنیده، استاد واثقی نمود و اندکی از بسیار را ما خبر داریم.  

پالایش و سنجش

مرحلۀ بعدی بررسی دقیق و پالایش اطلاعات و سنجش عیار صحت یافته‌هاست. گاهی برخی داده‌ها در ظاهر با هم متفاوت و یا متضاد و متناقض‌اند. اینجا نوبت استنباط و قدرت تحلیل و تصحیح خطاهای راه یافته به منابع است. نباید پنداشت آنچه در منابع آمده کاملاً قابل اعتماد است و نیاز به مراجعه به مصادر اصیل‌تر و قدیمی‌تر ندارد. فهرست‌های نسخ خطی یکدست و هماهنگ نیستند و اطلاعات مندرج در آنها نیاز به بازبینی جدی دارد. در اینجا فرصت نیست نمونه‌هایی را نقل کنم. مقالات پراکنده‌ای در این باب نوشته‌ام که برخی از آنها چاپ شده و بسیاری دیگر در آستانۀ آماده‌سازی برای چاپ است. فقط نکته‌هایی از هزاران را بگویم: یکی پنداشتن چند تن و تبدیل اسامی چند نفر به یک نفر که در کتاب‌های تراجم و رجال و فهارس مخطوطات بسیار رخ می‌دهد.

 

نسخه‌ای از کافی مرحوم کلینی در کتابخانه‌ای بزرگ موجود است که بر آن اجازات و انهائاتی به خط یکی از دانشمندان برجستۀ شیعی درج شده است. کاتب نسخه خوشنویسی از شهمیرزاد سمنان است به نام محمدرضا بن حاج درویش شهمیرزادی که در سال 1071 هجری نسخه را نوشته است. در آخر کتاب العقل، انهائی است که آن عالم جلیل القدر برای شاگرد خود نوشته است. در فهرست کلمۀ انهاء به صورت مطلق درج شده در حالی که در نسخه آمده: انهاء سماع و تصحیح و ضبط همراه با اجازۀ روایت کتاب کافی و سایر کتب اربعۀ حدیثی شیعه است. نام مجاز محمدرضا است، ولی ادامۀ نام وی را کسی پاک کرده و به جایش کلمۀ «کهدمی» را نوشته و این دستکاری به وضوح قابل رؤیت است. در جای دیگر همین نسخه به تعبیر فهرست‌نگار انهاء دیگری از همان عالم برای محمدرضا اردبیلی دیده می‌شود. با مراجعه به نسخه معلوم شد این انهاء هم همراه با اجازه است. پس تا اینجا سه نفر هستند که یکی کاتب است و دو مجاز. از بد روزگار نتیجه این شد که در منابع چنین آمده که فلان عالم به شاگرد خود، که شخصی به نام محمدرضا بن حاج درویش شهمیرزادی کهدمی اردبیلی است، اجازه داده و این مطلب به چند کتاب مهم راه یافته است.

در حالی که محمدرضا شهمیرزادی فقط کاتب نسخه بوده است، انهائات همراه با اجازه بوده و انهاء نخست انهاء سماع و تصحیح و ضبط هم بوده که هر یک جداگانه برای نسخه و برای شاگردی که چنین تاییدیه‌ای از استاد گرفته حائز اهمیت است. اجازه یکم برای محمدرضا صادر شده؛ کدام محمدرضا؟ شهمیرزادی؟ نه؛ کهدمی؟ نه؛ چون در اجازه دست بردند و به قرینۀ اجازۀ دوم که نام مجاز محمدرضا اردبیلی است اجازۀ نخست هم برای محمدرضا اردبیلی خواهد بود و نمونۀ همین تصرف را در نسخۀ دیگر در نجف اشرف دیدم.

نمونۀ دیگر از جاهای نیازمند به دقت: جاحظ، ادیب سرشناس متوفای ۲۵۵ ه، کتاب بسیار مشهوری دارد که به نام «البیان و التبیین» با تحقیق و تصحیح مصحح پیشکسوت جهان عرب، دکتر عبدالسلام هارون، به چاپ رسیده است. ایشان کتاب را به نام مشهوری که ذکر شد به چاپ رساند ولی در مقدمه متذکر شد این عنوان در صیاغ و مضمون تناسب با کتاب ندارد و در شأن ادیبی همچون جاحظ نیست که چنین خطایی را در نامگذاری کتاب مرتکب شود. نام کتاب درگاه و پیشانی کار مؤلف است و باید با کمال سلیقه و دقت و ظرافت انتخاب شود.

عبدالسلام هارون در توضیح کلامش می‌گوید: کلمه البیان به عینه همان التبیین است در حالی که کتاب جاحظ دارای دو مدخل کلی است؛ در شق نخست گزیده‌ای از اخبار، نصوص، احادیث، خطب، وصایا، کلام اعراب و زهاد است که جاحظ از جاهای مختلف انتخاب کرده و در این کتاب آورده است و در شق ثانی نقد ادبی و ابتکارآمیزی است که جاحظ با نگاه تیزبین خود بر نصوص منتخب وارد دانسته است. لذا باید نام کتاب را «البیان و التبیّن» می‌نهاد. این مطلب را عبدالسلام از روی استنباط شخصی خود به صورت احتمال مطرح می‌کند. دکتر شاهد بوشیخی در مقام اثبات این عنوان به سه نسخه کهن از کتاب که به تعبیر وی «هن اصح النسخ و اوثقها و اقدمها»ست استناد می‌نماید که در هر سه، عنوان کتاب «البیان و التبیّن» ضبط گردیده است.

عالمی بزرگوار اندر اثبات اهتمام دانشمندان به علم منطق در نطق خود می‌فرمود «در صدها سال قبل شخصیتی همچون ابن‌سِکّیت داشتیم که اصلاح المنطق را نوشت!» در حالی که اصلاح المنطق کتابی در لغت است.

امداد و عنایت الهی

امتیاز دیگر تحقیقات حوزه علوم اسلامی استمداد از امدادها و عنایات الهی است. «ما کان لله ینمو؛ آنچه برای خدا باشد رشد می‌کند». در حین کار گسترده و وسیع مراحلی سخت پیش می‌آید که بدون توکل به خدا و توسل به اهل بیت (ع) پیشبرد کار از روی عادت محال می‌نماید و ممکن است محقق را از دستیابی به کتاب‌های مفقود و نایاب و اسناد و مدارکی که لازم دارد ناامید کند. نمونه‌های فرج و گشایش درهای بسته برای محققان سخت‌کوش و صاحبان آثار ماندگار، بسیار پیش آمده و شما گرامیان قضایای متعددی در این باره شنیده‌اید. بسیاری از مؤلفان عنوان کتابشان را طوری انتخاب می‌کنند که بیانگر شمول حمایت‌ها و عنایت‌های الهی در امر تألیف به آنان است. عناوینی مانند: فتح الباری، فتح الجلیل، فتح الرحمان، فتح القدیر، فتح المغیث، فتح الودود، فتح المنّان، مواهب الرحمان و … .

ابن اثیر (متوفای 637 ه) در المثل السائر فی أدب الکاتب و الشاعر می‌نویسد: «و هدانی الله لابتداع اشیاء لم‌تکن من قبلی مبتدعة، و منحنی درجة الاجتهاد التی لاتکون أقوالها تابعة، و انما هی متبعة، کل هذا یظهر عند الوقوف علی کتابی هذا المثل الظاهر».

در خاتمه نکته‌ای لطیف بگویم برای حصول نشاط و آن این که عده‌ای از نویسندگان عنوان کتاب‌شان را از اقسام جواهرات و یا انواع گلها و باغ و بوستان و نظائر آن انتخاب می‌کردند: بستان العارفین، حدیقة المتقین، جواهر الادب، مروج الذهب، الدرر الکامنة و … . این عناوین علاوه بر این که دلالت بر نافع و مفید بودن اثر می‌کند، دلالت بر دقت و ظرافت و زحمت مؤلف می‌نماید. یک باغبان چقدر باید زحمت بکشد تا بوستانی دل‌آرا و روح‌نواز به بار آورد و یک جواهرساز چقدر باید دقت و ظرافت داشته باشد که سنگ‌های گرانبها را درست و فنی بتراشد و به آن شکلی چشم‌نواز ببخشد.

نویسنده‌ای موفق خواهد بود که نویسندگی سخت‌ترین کار برای او باشد.

ترا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت!

امید که استاد واثقی همچنان در عرصه تحقیق خوش بدرخشد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612