میراث مکتوب- فاعل مطلق یقین بیصورت است / صورت اندر دست او چون آلت است
گه گه آن بیصورت از کتم عـدم / مر صــور را رو نمـــاید از کــــرم
تا مـدد گیــرد از او هر صـورتی / از کمــال و از جمـــال و قـــدرتی
مثنوی مولوی
با آنکه به استناد برخی آیات قرآن[۱] و روایاتی از پیامیر اکرم (ص)[۲]، قول مشهوری در بین برخی اسلامشناسان مبنی بر منع و تحریم تصویرگری جانداران وجود دارد، و دلیل چنین منع شدیدی را در آن میدانند که ساختن صورت موجودات جاندار تشبّه به خداوند خالق است. با این حال تاریخ هنر اسلامی بهویژه در ایران حاکی از خلق بهترین نمونههای تصویری از انسان و سایر جانداران بوده است. بسیاری از هنرپژوهان غربی همچون سر تامس واکر آرنولد[۳] و لارنس بینیون[۴] بر این اعتقادند که شریعت اسلامی تصویرگری جانداران را از اساس تحریم کرده و نگارگران و نقاشان ایرانی در سایه حمایت مالی و سیاسی حاکمان این حکم دینی را نادیده انگاشتند[۵]. عدهای نیز همچون بورکهارت[۶] و کوماراسوآمی[۷] گذار هنرمندان مسلمان از خط قرمزهای تحریم صورتگری را با خیالی خواندن تصاویر خلق شده توجیه کرده و عقاب مورد نظر در آیات و روایات را معطوف به تصویرگریهایی از نوع بازنماییهای طبیعتگرایانه و زندهنمایانه دانستهاند.[۸]
جمعی از فقها نظیر محقق خویی و امام خمینی(ره) نیز در سند و دلالت روایات «نفخ» مبنی بر حرمت تصویرگری تردید و تشکیک کردهاند و مراد از صورتگری در این روایتها را صورتگری تمثالهایی دانستهاند که پرستش شوند.[۹] بسیاری از مفسران نیز دلالت واژههای انصاب و تماثیل را در آیات قرآنی که تحریم تصویرگری از آنها استنباط شده است، بُتسازی و بُتپرستی دانستهاند و نه مجسمهسازی و تصویرگری. لذا در اسلام ساخت تمثال جانداران بدون شائبه بُتپرستی همچون ادیان مجاز بوده است. لذا در هنر ایران پس از اسلام نیز نقوش انسانی و حیوانی به وفور دیده میشود و تمثالهای مثالی ریشه در نگرش خیالی و شرقی و عرفانی هنرمندان دارد و نه در ممنوعیت تصویرگری. از قضا موضوع بسیاری از نقاشیها و نگارگریهای ایرانی موضوعات دینی و روایت وقایع مذهبی است که در آنها تمثال و شمایل اولیاء الهی، پیامبران و ائمه نیز تصویر شده است.
هنرشناسان غربی متأخر نظیر باربارا برند و اُلگ گرابار نیز نظر پیشینیان خود درخصوص دلایل تحریم صورتگری در اسلام را اصلاح کرده و اجتناب از تصویرگری موجودات زنده را به دوره بعد از قرن دوم هجری نسبت دادهاند. لذا در این دیدگاه فقیهان و دانشمندان دوره آغازین اسلام مخالفتی با تصویرگری نداشتند ولی به مرور زمان فقهای دورههای بعد، با بازنمایی جانداران به مخالفت برخواستند و لذا بازنمایی نقوش تزئینی و گیاهی بین هنرمندان غلبه یافت.[۱۰]
اما مصوّرسازی کتابهایی با موضوعات دینی و مذهبی به دلیل موضوع خاص آنها، ویژگیها، جذابیتها و محدودیتهای خاص خود را دارد و هنرمند باید علاوه بر خلاقیت هنری و رعایت قواعد و قراردادهای تصویرسازی، با مبانی و سیاق روایتهای مذهبی و آموزهها و بایستههای بیانگری مذهبی آشنا باشد. تعلق خاطر و حساسیتهای مؤمنانه و دیندارانه هنرمند و مخاطبین به موضوعات و مباحث دینی و مذهبی و توقّعات آرمانگرایانه مخاطبانِ اثر، سبب میشود تا هنرمند تمام تلاش خود را در خلق اثر در بهترین شکل ممکن به کار گیرد.
هنرمندان مذهبی تا مدتها از به تصویر کشیدن چهره پیامبران و ائمه معصومین به دلیل شأن و منزلت ایشان خودداری میکردند و یا عناصر دیگری را جایگزین تمثال آنان مینمودند، چنانکه در بعضی از تصاویر مذهبی به دست آمده از جمله در بعضی از نقاشیهای قهوهخانهای و چاپسنگی چهره پیامبر عظیمالشان اسلام و ائمه اطهار (ع) با پارچهای سفید و نورانی پوشانیده شده است و از تصویرکردن چهره ایشان خودداری شده است.
در دوره قاجار، دو صنعت، چاپ و عکاسی موجب تحوّل در هنر تصویرسازی در ایران شد. ویژگیهای چاپ سنگی، نظیر قابلیت تکثیر و امکان ایجاد بافت با سواد و بیاض باعث شد، ویژگیهای خاصی در تصویرسازیهای چاپ سنگی بهوجود آید. شمایلنگاری و نگارههای مذهبی به پیش از دوره صفویه برمیگردد. نهادن روبنده یا پوشش روی چهره معصومین هم در آثار دوره صفویه آغاز شد. در معراجنامه دوره شاهرخ چهره پیامبر آشکارا تصویر شده است؛ ولی اساساً خصلت نگارگری، ترسیم صورتهای نوعی بوده است؛ پیکرهها با اینکه جسم دارند، وزن، ثقل و تجسّد ندارند ولی از دوره صفویه حرمتی برای کشیدن چهره معصومین گذاشته شد که معروفترین اثر این دوره نگاره معراج سلطان محمد است که در آن شمایل پیامبر (ص) پوشیده شده است.
کتبی که به روش چاپ سنگی در دوره قاجار تولید و تکثیر شدهاند موضوعات مختلفی نظیر ادبیات و داستانهای عامیانه، روایتهای مذهبی، حماسی و تاریخی را در بر میگیرند. به اعتبار مستندات تاریخ هنر ایران، بیشترین روایتهای تصویری از رخدادهای مذهبی شیعی از دوره قاجار بهجای مانده است. اقبال چشمگیر هنرمندان برای تصویرگری و خوشنویسی چنین متونی، موجب خلق آثار مهم و چشمگیری در کتب مذهبی نظیر طوفانالبکاء و اسرارالشهدا، تحفهالذاکرین، و … شده است.
ارادت شیعیان به امام حسین(ع) و یادآوری رشادتهای ایشان و یارانش در پاسداری از اسلام، باعث شد که ادبیات پرباری در حول رویدادهای زندگی ایشان، خاصه در توصیف دلاوریها و مظلومیتها در نبرد با سپاهیان عمر سعد، شکل گیرد. در این میان، کتاب طوفانالبکاء که بخش اعظم آن به زندگی امام حسین (ع) و واقعه کربلا میپردازد، از همه محبوبتر بود و در طی دوره قاجار بیش از شصت بار به شکل مصور به چاپ رسید. تصاویر کتب چاپ سنگی اولیه بهسرعت تبدیل به مرجعی برای تصویرگریهای بعدی کتابهای چاپ سنگی و گونههای دیگر هنری مانند کاشینگاری، نقاشی قهوهخانه، نقاشی دیواری در امامزادهها و نقاشی پشت شیشه، شد.
همچنین به دلیل ارتباط چاپ سنگی با خوشنویسی، طراحی، تصویرسازی، صفحهبندی و صحافی، این نوع چاپ از همان ابتدا بهعنوان کاری هنری شناخته شد، که این تلقی تا امروز نیز نزد محققان و مجموعهداران تداوم یافته است. همچنین، خلق این آثار همزمان با برگزاری مجالس بزرگ تعزیه و روضه، جریان فرهنگی فراگیری را در این دوره ایجاد کرده است که تا کنون به اندازهای کافی بررسی و واکاوی نشده است. در سالهای اخیر کتب چاپ سنگی مورد توجه محققان قرار گرفته و کتابها و مقالاتی منتشر شده است.
کتابهای چاپسنگی تأثیرگذاری زیادی بر فرهنگ بصری حاکم بر دوره قاجار داشته و باعث ایجاد قراردادهای فرمی، تکنیک، سبک و نظام جدیدی در نقاشی و تصویرسازی ایرانی دوره مذکور شده است. از سوی دیگر هماهنگی نگارههای چاپسنگی با متون، روایتها و سازگاری با خطوط به کار گرفته شده در خوشنویسی متن کتابها تحوّل شگرفی در هنرهای مربوط به کتابت و کتابآرایی ایجاد کرد.
نقاشان نگارههای کتابهای چاپسنگی با استفاده از سبکها و تکنیکهای نقشبرجستههای ایرانی و نیز ترکیببندیهای دقیق نگارگری و با افزودن برخی قواعد و قراردادهای جدید، به دلیل محدودیتهایی در حرکت و رنگ، روایتهای مذهبی را به گونهای هنرمندانه به تصویر کشیدند. برخی از ویژگیهای برجسته نگارههای نسخههای چاپسنگی را میتوان به شرح زیر برشمرد:
– تمام عناصر محتوایی نگارهها صرفاً بر اساس تضاد (کنتراست) بین سیاهی چاپ و سپیدی کاغذ بیان میشود و در بسیاری از نگارهها یا مجالس هنرمند با ایجاد بافتهای دقیق تقابل بین نور و ظلمت را به خوبی نشان داده است.
– علیرغم محدودیت در به کارگیری رنگ و برخی خطوط و اشکال ظریف، نگارههای چاپسنگی از پویایی، استواری، حرکت و تأثیرگذاری چشمگیری برخوردارند.
– در این نگارهها شمایل پیامبران و معصومان علیهمالسلام را با گذاردن روبند به تصویر کشیدهاند، اما شمایل سایر بزرگان دینی و مذهبی، همچون حضرت عباس (ع) و حضرت علی اکبر (ع) را با رعایت ویژگیهای عمومی، بهصورت کامل کار شده است.
– در نگارههای چاپسنگی ضمن، گروه اشقیا با تیرگی بیشتر و اغراق در بیان پلیدی و خباثت نمایش داده میشود که گاهی جنبه طنز و فکاهی نیز به خود میگیرد؛ نظیر زبانهایی که از دهان بیرون مانده، سرهایی که دو شقه شده و چشمهایی که از حدقه بیرون زدهاند. این نقشها تا مرز کاریکاتور پیش میرود؛ ولی بیش از آنکه مخاطب را به خنده وا دارد باطن پلید دشمنان اولیای خدا را برایش تداعی میکند.
– یکی از ویژگیهای برجسته کتابهای چاپسنگی مصوّر به کار بردن کتیبهها و سرلوحها، آرایههای تزئینی، کادربندیهای دقیق و زیبا است که نظم و هماهنگی و یکپارچگی مطلوبی بین تصاویر و متون ایجاد میکند.
امروزه با ظهور سبکهای گرافیکی و تصویرسازیهای جدید، گرچه تصویرسازی مذهبی برای مخاطب بزرگسال به پوسترها و آگهینماها (بیلبوردها) محدود شده است اما اینگونه ادبی ـ تصویری یکی از گونههای شاخص و مهم در ادبیات کودکان باقی مانده و هنوز ناشران معتبری به نشر کتابهایی با مضامین و تصاویر مذهبی الهام گرفته که از نگارههای چاپسنگی، میپردازند.
______________________________________________________________________________
[۱] یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (آیه ۹۰ سوره تحریم) و یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ (آیه ۱۳ سوره سبأ)
[۲] من صوّر صوره کلّفهاللّه یوم القیامه ان ینفخ فیها ولیس بنافخ، هر کس تصویری بکشد خداوند اورا در روز قیامت مکلف میسازد که روح در آن بدمد و او از انجام این کار ناتوان است. (خصال، ج ۲، ص ۶۱۰ و۶۳۵)
[۳] Sir Thomas Walker Arnold (1864-1930)
[۴] Laurence Binyon (1869-1943)
[۵] طباطبایی، صالح. «نقدی بر آثار هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری در اسلام»، فصلنامه خیال، ش ۲۱ و ۲۲، بهار و تابستان ۱۳۸۶: صص ۴۲- ۷۱
[۶] Titus Burckhardt (1908-1984)
[۷] Ananda K. Coomaraswamy (1877-1947)
[۸] کوماراسوآمی، آناندا. استحاله طبیعت در هنر، صالح طباطبایی، تهران: فرهنگستان هنر، ۱۳۸۶: ص ۱۷
[۹] برای مطالعه بیشتر ر. ک. به طباطبایی، صالح. «نقدی بر آثار هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری در اسلام»، فصلنامه خیال، ش ۲۱ و ۲۲، بهار و تابستان ۱۳۸۶: صص ۴۲- ۷۱
[۱۰] طباطبایی، همان: ص ۶۲
اسماعیل پناهی
منبع: فرهنگستان هنر