میراث مکتوب- کتاب «از روزگار خسروان» نوشته زاگرس زند از سوی نشر نگاه معاصر منتشر شده است. این کتاب دربرگیرنده دوازده جستار در زمینه شاهنامهشناسی و اسطورهشناسی ایرانی است که در این کتاب با بازنگری، ویرایش تازه، بهروزرسانی و گاه با افزودن مطالب، توضیحیات یا بخشهایی، همچنین بهرهبردن از مقالات و کتابهای بیشتر و تازهتر به چاپ رسیده است.
جستارهای دوازدهگانه کتاب به شرح زیر است. جستار یکم: سبک تاریخنویسی شاهنامه فردوسی، جستار دوم: تنوع جهانبینی در شاهنامه، جستار سوم: زنستایی و زنستیزی در شاهنامه، جستار چهارم: بازنمایی تصویر فرهنگی هند در شاهنامه، جستار پنجم: ارزش شاهنامه برای پژوهشهای علمی، جستار ششم: علل ورود خطاهای سهوی و عمدی به دستنویسهای شاهنامه، جستار هفتم: جایگاه ویرایش استاد خالقی مطلق در میان چاپهای شاهنامه، جستار هشتم: ویژگیها و روش ویرایش «نامه باستان» و معرفی آثار استاد کزازی در زمینه شاهنامه، اسطوره و زبان فارسی، جستار نهم: خویشکاری سیمرغ از متون اوستایی تا شاهنامه و فرامرزنامه، جستار دهم: درباره پیشنهاد «گاوه» به جای «کاوه»، جستار یازدهم: آسیبشناسی اسطورهشناسی در ایران و جستار دوازدهم: مهمترین ابهامات و مسائل شاهنامهشناسی.
نویسنده با نگاهی تحلیلی و مبنایی، به ارزش علمی شاهنامه و جایگاه آن در مطالعات آکادمیک جهانی میپردازد. این اثر تنها به توصیف بسنده نمیکند، بلکه مسائل کلان و ابهامات بنیادین شاهنامهشناسی را طرح و مورد بحث قرار میدهد. این رویکرد انتقادی و پژوهشمحور، نهتنها به غنای ادبیات شاهنامهپژوهی خواهد افزود، بلکه برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات فارسی، اسطورهشناسی و تاریخ ایران منبعی ارزشمند به شمار میرود. نویسنده با تأکید بر تحلیلهای عمیق و طرح پرسشهای نو، به فهمی جامعتر و پیچیدهتر از شاهنامه فردوسی یاری میرساند.
نخستین جستار کتاب در پی بررسی ویژگیهای «تاریخنگارانه» شاهنامه است و اینکه چه میزان با سبک تاریخنگاری ایران باستان همراستا هستند و نیز اینکه تصویر تاریخ و گذشته در شاهنامه و اندیشه فردوسی چه و چگونه بوده و دلایل تاریخیبودن متن شاهنامه و ارزش ارجاع به آن برای پژوهشهای تاریخ ایران چیست؟
دومین جستار کتاب به موضوع تنوع و چندلایگی جهانبینی در شاهنامه پرداخته است. در شاهنامه با تنوع نسبتاً زیادی از جهانبینیها روبهرو هستیم که شاید نتوانیم همه را بشناسیم یا با برخی همرأی نباشیم، اما نمیتوانیم هیچیک را نادیده بگیریم یا کوچک بشماریم.
چگونگی تصویر و جایگاه زن در تاریخ و فرهنگ ایرانی همواره مورد توجه و کنجکاوی پژوهشگران بوده است. در شاهنامه هم بیتها، موارد، شخصیتها و داوریهایی در ستایش و بزرگداشت زنان و هم در نکوهش و تحقیر زنان وجود دارد. در سومین جستار این کتاب در دو بخش مجزا زنستایی و زنستیزی شاهنامه بررسی شده است.
پرسش اصلی جستار چهارم این است که شاهنامه چه تصویری از فرهنگ هند و سرزمین هندوستان ارائه داده است. این تصویر میتواند نشاندهنده فهم و درک ایرانیان از هویت هندی باشد. نمادها و نشانهای موجود در شاهنامه که برگرفته از اسطوره و حماسه ایرانی است، چکیده شناخت و فهم یک ملت در درازای هزارههاست؛ ازاینرو یافتن و تفسیر این تصویر در شاهنامه در درک رابطه فرهنگی میان هند و ایران بسیار بایسته است.
در پنجمین جستار این کتاب، نویسنده کوشیده است به طرح و بیان پیشدرآمدی کلی درباره پرسشهایی درباره شاهنامه بسنده کند؛ ازاینرو نخست جایگاه شاهنامه در میان منابع و سپس دلایل و چرایی اهمیت این جایگاه را بررسی کرده است.
در ششمین جستار این کتاب در نگاهی کلی و اشارهوار، عمده خطاهای واردشده به شاهنامه در دستنویسها پی گرفته شده و علل مهم ورود خطاها، تصحیفها و تحریفها در دوره روزگار فردوسی و پس از فردوسی برشمرده شده است.
هفتمین جستار کتاب ضمن اشارهای به نخستین چاپها از شاهنامه در دوره قاجار تا ویرایش جلال خالقیمطلق، برخی مشکلات و ویژگیهای هر کدام را بیان کرده است. در هشتمین جستار کوشیده شده تمامی نوشتهها، پژوهشها، ویرایشها و ترجمههای استاد کزازی درباره شاهنامه و پیرامون دانشها و شاخههای در پیوند با آن بررسی و دستهبندی شوند.
نویسنده در نهمین جستار این کتاب در پی بررسی تفاوتها و همانندیهای ویژگیها و خویشکاری سیمرغ در متون اوستایی، فارسی میانه و شاهنامه است و در پی پاسخ به این پرسشهایی درباره شاهنامه است.
جستار دهم درباره پیشنهاد «گاوه» به جای «کاوه» در شاهنامه است. یازدهمین جستار به آسیبشناسی اسطورهشناسی در ایران پرداخته است. در نهایت در آخرین جستار این کتاب، نویسنده به مهمترین ابهامات و مسائل شاهنامهشناسی پاسخ گفته است که از سوی قطب علمی شاهنامه طرح شده بودند.
تاریخنویسی شاهنامه فردوسی
زاگرس زند در جستار یکم کتاب به سبک تاریخنویسی شاهنامه فردوسی اشاره میکند و میگوید: «در پژوهشهای تاریخ ایران باستان بخش مهمی از منابع را متون ایرانی تشکیل میدهند که تاریخ و فرهنگ ایرانی را با «نگاهی ایرانی» دیده و با شیوه «تاریخنگاری ایرانی» نگاشتهاند. این گونه تاریخنگری و تاریخنگاری میتواند ویژه ایران و دارای مختصات و ویژگیهای خود باشد که لزوماً با تعریفهای امروزی یا علمی و غربی از تاریخ و تاریخنگاری هماهنگ نیست از این رو این نگرش امروزی میتواند شاهنامه را به دلیل بهانه شعر یا حماسی بودن و یا داشتن بخشهای اسطورهای منبعی غیر تاریخی بنامد یا دست کم از ارزش و اعتبار تاریخی آن بکاهد.»
او در ادامه به مفهوم تاریخ میپردازد و بر این باور است که در گذشته از ارسطو به این سو «داستان» و «قصه» هم معنای «تاریخ» دانسته شده است؛ نیز در قرآن تاریخ پیامبران و اقوام با نام «قصص» آورده شده است. در جهان باستان مرزی روشن میان اسطوره و تاریخ نبوده و کم و بیش تمام اقوام ملتها تاریخ خود را با سنت شفاهی از اسطوره آغاز کردهاند. در شاهنامه هم آنچه «داستان» گفته شده از دید فردوسی بیشتر «تاریخ» بوده است.
مفهوم و ظرفیت تاریخ در گذشته فراتر از امروز بوده و تاریخ بسیاری از دانشها و رشتههای علمی و حوزههای اندیشه را دربرداشته است. زاگرس زند به این نکته اشاره میکند و در ادامه میگوید: «تاریخنگار میبایست از فلسفه هنر ادبیات اسطوره موسیقی ادیان عرفان و اخلاق و زوایای هر یک آگاهی میداشته و به موقع و به نیاز مداخله میکرده است. به هیچ روی «تاریخ» تنها به مثابه گزارش رخدادها یا ثبت جزییات رویدادها و افراد نبوده است.»
در شاهنامه فردوسی نیز به همه این جنبهها برمیخوریم. اگرچه رسالت و خویشکاری فردوسی فراتر از تاریخنویسی صرف بوده اما فاقد یا دور از تاریخنویسی هم نبوده است. حکیم تاریخ را فراگیر و در همه شاخههایش چون فرهنگ ادیان اقوام و ملتها، اخلاق، هنرها، زبان، جنگها، شهریاری و… میدیده و در کار خود بیان کرده است و این رویکرد نباید باعث شود که شاهنامه را متنی غیر تاریخی قلمداد کنیم.
پافشاری شاهنامهپژوهان بر جنبه تاریخی شاهنامه
برخی شاهنامهپژوهان بر جنبه تاریخی شاهنامه پافشاری کردهاند. شاپور شهبازی شاهنامه را بیش از هر چیز تاریخ ایران و مبتنی بر خاطرات جمعی ایرانیان دانسته است. برخی نیز این اعتبار را بیشتر برای بخش ساسانی قائل هستند. زند چنین مینویسد: «شاید جنبهای که باعث شده برخی شاهنامه را غیر تاریخی بدانند زبان و روایت داستانوار و افسانهآمیز آن باشد. شاهنامه با روایت و با تاریخ «اسطورهای» آغاز میشود و در ادامه موجودات و پهلوانان فرا انسانی بسیاری آشکار میشوند. داستانهای شاهنامه شگفتیها و بزرگ نماییهای فراوان دارند. اما این نکته هم نمیتواند منافاتی با تاریخی بودن متن داشته باشد چه سنت تاریخنویسی بسیاری از اقوام و ملتهای کهن این گونه بوده و شاید بتوان آن را سنتی جهانگیر دانست. رخدادهای تاریخی به صورت داستانها با شاخ و برگهای شگفتانگیز و افسانهای زاده و پرداخته میشده است و گویا مهمترین رمز ماندگاری و قابلیت به خاطر سپردنشان نیز همین بوده است. در نتیجه میتوان آموخت و در نظر داشت که متنهای کهن را با معیارها و سنجههای امروزی و قالببندیها تعریفها و چارچوبهای امروز از دانشها نمیتوان و نباید سنجید که راه به جایی نخواهد برد.»
او در بخشی از کتاب به سبک تاریخنویسی پیش از شاهنامه اشاره کرده و به پیشینه حماسهسرایی در میان آریاییها (هند و ایرانی) پرداخته است. در این باره میگوید: «اسطورهها و روایات حماسی هندو ایرانیان که ریشه در اسطورههای مشترک هندواروپاییان دارد در دو شاخه مهاجر هندی و ایرانی تکوین یافت و خاطرات مهاجرت و جنگهای آنها به آن راه یافت و در پایان با افزودن روایات دینی و ملی به حماسه ملی ایران تبدیل شد. با بررسی و سنجش برخی شاهان و پهلوانان اوستا و و داها نیز به آشکاری میتوان وجود سنت حماسه سرایی در تبار آریایی را دریافت.
وداها متنی مفصل به سانسکریت است و شامل ریگ و دا، یاجور و دا، سامه ودا، اثروه و دا است. به عنوان کهنترین متن نوشتاری هندواروپاییان شناخته شده و خبر از دین و فرهنگ آنها میدهد برخی پهلوانها و شاهان شاهنامه و نیز شاهان و ایزدان اوستا را میتوان در وداها یافت مانند (جمشید، کیکاوس، منوچهر گرشاسب، فریدون و ضحاک) کردارهای پهلوانی و نبردهای خدایان نیک و بد و زبان و روایت حماسی در بخشهایی از وداها نمودار است. دست کم سدهها پیش از به نوشتار در آمدن و داها این روایتها شفاهی و با شعر و موسیقی بیان میشده است که میتواند پیشینه کار گوسانها و نقالان باشد.
نبرد نیکی و بدی مبارزه همیشگی آدمی در این رویارویی جهانبینی ثنوی – دوآلیستی و نگرش حماسی و پهلوانی به تاریخ در این مرحله نقش گوسانها بسیار کلیدی است. آنها راویان و نقالان تاریخی در ایران با نقل و روایت شاعرانه تاریخ همراه با موسیقی و نواختن و آواز بودند. گرچه این نام با سلسله اشکانی پیوند خورده اما نیاکان آنها داستانهای پیشدادیان را به صورت شفاهی و یا با ساز و آواز نگهداری و منتقل میکردهاند.»
تاریخنگاری در دربار شاهان ماد و هخامنشی
زند در بخشی از کتاب به تاریخنگاری در دربار شاهان ماد و هخامنشی میپردازد. در این باره چنین میخوانیم: «دست کم دو بار در کتاب استر آمده است که در زمان خشایارشای هخامنشی، رویدادها را در دفتری به نام تواریخ ایام (پادشاهان ماد و پارس) مینوشتهاند. نیز دو بار در کتاب عِزرا به این کتاب -تواریخ ایام- در زمان اردشیر هخامنشی اشاره شده است. این بخش از متنهای تورات حدود پنجاه سال پس از فرمانروایی اردشیر نوشته شده است. همچنین میتوان به روایت کهن داستان «گشتاسپ و کتایون» که خارس موتیلنهای از آن با نام «رمانس مادی» «زریادِرس و اوداتیس» نام برده است، اشاره کرد. کِتسِیاس پزشک دربار اردشیر دوم هخامنشی، کتابی با نام پرسیکا داشته که اصل کتاب از میان رفته اما پارههایی از آن به جا مانده است.
ظاهراً یکی از منابع مورد استفاده او «دفتر شاهی» (خداینامه / شاهنامه) بوده است. او ادعا کرده که همه پوستهای سلطنتی در بایگانی دربار را خوانده است. اگرچه نه به اندازه شرق ایران اما در میان مادها و پارسها هم روایتهای شعرگونه و پهلوانی از تاریخ نیاکان وجود داشته است-شاید از زمان پیش از مهاجرت- اما این روایات در حماسه ملی که بعدها تدوین یافت دیده نمیشوند. داستانهای شاهان پیشین در دوره ماد و هخامنشی با آواز خوانده میشده و گوسانهای پارتی روایتهای این پادشاهان را به دوران ساسانی رساندند. از دوره ماد گوسانی به نام انگارِس را میشناسیم که در دربار آستیاگ بوده است.»
کتاب «از روزگار خسروان» نوشته زاگرس زند در ۳۲۶ صفحه و قیمت ۴۰۰ هزار تومان از سوی نشر نگاه معاصر منتشر شده است.
منبع: ایبنا