کد خبر:15872
پ
D8A7D8B3D985D8A7D8B9DB8CD98420D8B3D8B9D8A7D8AFD8AA202

مراسم بزرگداشت مرحوم اسماعیل سعادت برگزار شد

مراسم بزرگداشت مرحوم استاد اسماعیل سعادت، نویسنده و مترجم فقید، به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.‌

میراث مکتوب- مراسم بزرگداشت مرحوم استاد اسماعیل سعادت، نویسنده و مترجم فقید، دوشنبه 11 اسفندماه به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.‌

در این مراسم، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی طی سخنانی گفت: مرحوم سعادت را بیشتر به عنوان یک زبان‌شانس برجسته و مسلط بر زبان فارسی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان فارسی و همچنین مترجم آثار بسیار برجسته می‌شناسیم. وی هم در زمینه زبان‌شناسی جزو ارکان ۵۰ سال اخیر ادبیات فارسی ما بود و هم آثاری را به زبان شیوا ترجمه کرده‌‌‌ که امکان گفتگوی ما با دیگر فرهنگ‌ها را فراهم کرده است. ایشان بر زبان فرانسه مسلط بود و به سراغ کتاب‌هایی از این زبان رفت و به تبع آن، افق ذهنی و اطلاعات ما در قلمروی اندیشه‌ها و علوم دیگر توسعه پیدا کرد.‌

وی افزود: یکی از ترجمه‌های خوب ایشان، ترجمه کتاب «تفسیر قرآنی و زبان عرفانی» اثر پل نویا است که از زبان فرانسه به فارسی برگردانده شد. گرچه این متن مملو از اصطلاحات عرفانی و قرآنی و تأویلی است، ولی مسلط و کاملا استادانه و عالمانه به فارسی برگردانده شده است و بیانگر عمق اطلاعات اسماعیل سعادت در باب مسائل قرآنی و عرفانی است.‌

بلخاری ادامه داد: دغدغه پل نویا در این کتاب آن است که آیا ظهور زبان خاص عرفا و صوفیان که زبان اشارت است نه عبارت، و اصولا شکل‌گیری ادبیات خاص عرفانی در فرهنگ ما، متأثر از قرآن است یا متأثر فرهنگ‌ها و متون دیگر؟ پل نویا مسأله را در تفاسیر قرآن جستجو می‌کند و می‌گوید شما نمی‌توانید مستقیم به متن قرآن مراجعه کنید و از آن اصطلاحات قرآنی را استخراج کرده و بگویید زبان اشارات و فرهنگ عرفانی متأثر از این اصطلاحات هستند. وی معتقد است باید به تفاسیر قرآنی مراجعه کرد.‌

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تأکید کرد: ما از طریق این تفاسیر بهتر و عمیق‌تر به ریشه‌یابی ظهور اصطلاحات صوفیانه در تمدن اسلامی نزدیک می‌شویم. از دیدگاه پل نویا، رجوع به تفاسیر اولیه بهتر می‌تواند به ما کمک کند؛ زیرا در تفاسیر اولیه، تلفیقی از ادراک معانی در قرائت قرآن و تجربه زیست مفسر داریم. شما در قرآن تفسیر بلاواسطه یک معنا را دارید اما مثلا در تفسیر کبیر مقاتل‌بن سلیمان، با یک رویکرد تفسیری جدیدی مواجه می‌شویم که عبارت است از تفسیر به وجوه. یعنی مقاتل‌بن سلیمان برای یک کلمه اخذ شده از قرآن، وجوهات معنایی متعددی استخراج می‌کند. مثلا برای نور، ده وجه برمی‌شمارد که همه را از قرآن می‌گیرد. مفسر، فهم شخصی خود را از زمینه‌ای که در آن زندگی می‌کند، در بیان وجوهات مختلف یک معنا در قرآن به کار گرفته است. این یعنی مفسر آرام آرام وارد متن می‌شود و مفاهیمی را در راستای شفاف کردن معنای آن مفهوم، از بیرون وارد می‌کند. این همان تلفیق تجربه زیسته با معانی است و می‌تواند با وسعت یافتن، به یک تفسیر رمزی از قرآن ختم شود که کار عرفاست.‌

بلخاری خاطرنشان کرد: نویا سراغ نویسنده‌ای به اسم حکیم ترمذی می‌رود و می‌گوید او تعدد معنا را به تعدد احوال برمی‌گرداند؛ یعنی تنوع در احوال است که موجب بیان وجوهات مختلف برای یک کلمه در قرآن شده است. به این ترتیب، آرام آرام ادبیات خاص صوفیانه متأثر از قرآن پدید آمد. یعنی مواجهات درونی مفسران، در تفسیر آنها از قرآن مؤثر واقع شد و ادبیات ویژه‌ای شکل گرفت که این ادبیات، اصطلاحات خاص صوفیانه را شکل داد.‌

در ادامه، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره خصوصیات اخلاقی اسماعیل سعادت گفت: سعادت مردی به‌غایت نجیب و محترم بود؛ آرام و بی هیاهو، بی‌تکبر و بی‌افاده، پر فایده و مؤدب و متین و کم‌گوی و گزیده‌گوی. در جلسات شورای فرهنگستان جز به ضرورت سخن نمی‌گفت. خیرخواه و مهربان بود چنان‌که همگان از دست و زبانش آسوده بودند. هیچ‌گاه سخنی دال بر خودستایی از او شنیده نشد. با آنکه صاحب فضل و فضیلت بود، به هیچ‌وجه اهل اظهار فضل و خودنمایی نبود. در داوری‌ها و اظهارنظرها سعی می‌کرد منصف باشد.‌

وی درباره مقام علمی سعادت تصریح کرد: سعادت، دانشمندی ادیب و سخن‌شناس بود، بر زبان و ادب فارسی تسلط داشت و از معدود کسانی بود که هم با ادب قدیم و هم با ادبیات معاصر انس و آشنایی داشتند. متون اصلی نظم و نثر فارسی را به خوبی خوانده بود و چون در جوانی محیط اجتماعی و سیاسی و پرتلاطم دهه‌های بیست به بعد را تجربه کرده و با مجلات مهمی چون مجله «سخن» همکاری کرده بود، با ادبیات معاصر و شعر نو به‌خوبی آشنا بود. در یک کلام، او هم آگاه از گذشته بود و هم آشنا با جریان ادبی معاصر. وی از فرهنگ و فلسفه غربی هم آگاه بود و گواه این سخن،ترجمه‌های اوست که محدود به ادبیات نشده‌اند. ترجمه‌های او از آثار ارسطو، میراث ارجمندی هستند که برای اهل فلسفه به جا گذاشته است. او در کلام و عرفان اسلامی و ادبیات نیز آثار ارجمندی ترجمه کرده است.‌

حداد ‌عادل، مقام ادبی سعادت را چنین تشریح کرد: زبان و ادبیات، کمال اول سعادت بود. او صاحب قلمی در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. نثر فارسی او ساده و دلنشین و روان است. مطالعه ترجمه‌های او خواننده را خسته نمی‌‌کند. نثر فارسی سعادت را باید گواه روشن رشد نثر فارسی و تحول آن در یکصد سال اخیر از پیچیده به ساده دانست. او نه باستان‌گرایی می‌کند و نه به ابتذال نثر عوامانه می‌افتد. هنر سعادت در عالم زبان و ادبیات به ترجمه‌ محدود نیست. خدمت بزرگ دیگر او، ویراستاری است و او را باید از استادان بزرگ ویراستاری دانست.‌

حسین معصومی همدانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم اظهار کرد: آشنایی من با مرحوم سعادت به قبل از انقلاب برمی‌گردد. وی از هر دقیقه وقتش استفاده می‌کرد و زندگی‌اش نظم فوق‌العاده‌ای داشت. کار او قبل از انقلاب ترجمه ادبی بود اما بعد از انقلاب بیشتر به ترجمه متون تاریخ فلسفه، فرهنگ اسلامی و آثار ارسطو تمایل پیدا کرد. شیوه او در ترجمه، پایبندی‌ به متن و هنرش در ترجمه جملات دراز منحصر به‌فرد بود.‌

وی افزود: سعادت از بزرگ‌ترین ویراستاران بود. ویرایش ترجمه کتاب «حیات مردان نامی» کار اوست. اگر ترجمه این کتاب را با آثار دیگر همان مترجم مقایسه کنیم، به مهارت سعادت در ویراستاری پی می‌بریم. همچنین او در بیست سال عمر، عمده وقت فراغت را به ترجمه متون فلسفی گذراند. محصول این کارها ترجمه چند کتاب از ارسطوست. از آنجا که او یونانی نمی‌دانست، بر ترجمه‌های فرانسه و انگلیسی متکی بود. او در ترجمه کتاب تاریخ فلسفه امیل برهیه، از شیوه دکتر مهدوی پیروی کرد. کار بزرگ دیگر او، کار دانشنامه ادب فارسی است که در ۶ جلد منتشر شد.‌

در ادامه، اصغر دادبه، عضو هیأت‌مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی طی سخنانی گفت: درباره هر کسی می‌توان دو پرسش مطرح کرد: کیست؟ چه می‌داند؟ درباره کیستی سعادت باید گفت وی دانشمندی کوشا، باشرف، صادق و صمیمی و یک جهت بود. در پاسخ چه می‌داند؟ باید گفت: در حوزه‌های علوم انسانی بسیار چیزها می‌دانست و خوب می‌دانست. او فلسفه، ادبیات، شعر، حکمت، ویراستاری می‌دانست. اما در این میان، یک ویژگی بسیار مهم داشت که در بعضی از فرنگ‌رفتگان و زبان‌دانان ما نیست. او زبان انگلیسی و فرانسه را به‌خوبی می‌دانست و با عربی آشنایی خوبی داشت؛ اما یک ویژگی دیگر هم داشت که پاسخ به دو سؤال بالا را روشن‌تر می‌کند و عبارت است از فارسی‌دانی و ادبیات‌دانی. بسیاری وقتی می‌نویسند یا ترجمه می‌کنند به سختی می‌توان فهمید که سخن از چیست و بعد گناه را به گردن زبان می‌اندازند.‌ وی افزود: سعادت می‌گفت وقتی می‌خواهم بنویسم، جملاتی از گلستان، ابیاتی از بوستان و ابیاتی از غزل‌های سعدی می‌خوانم و آماده نوشتن می‌شوم. این سخن به‌آن معنا نیست که او مانند سعدی شعر می‌گوید، بلکه سخن سعدی، پشتوانه سخن اوست. وقتی شما متون درجه اول را خواندید و خوب یاد گرفتید، ناخودآگاه به شما کمک می‌کند و پشت‌سر شما می‌ایستد تا خوب بنویسید. سعادت فارسی را خوب می‌دانست و ادب فارسی را خوب خوانده بود. ادب فارسی یک بعد هنری دارد که بسیار در تربیت مهم است. این نوع تربیت است که شخصیت را با لطافت و درایت می‌سازد و چنین شخصیتی، آمادگی پذیرش نعمت عقل را خواهد داشت. سعادت هم، چنین تربیت شده بود؛ فارسی را خوب می‌دانست. به آثار ترجمه شده او بنگرید؛ با نثر زیبا و مفهوم درجه یک مواجه می‌شوید.‌

سیدعلی آل‌داوود، عضو شورای عالی علمی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی در این مراسم گفت: نخستین تلاش‌های علمی سعادت، انتشار و تدوین نشریه‌هایی برای دانش‌آموزان بود و سپس احسان یارشاطر او را به بنگاه ترجمه و نشر کتاب دعوت کرد. در همان اوقات مؤسسه انتشارات فرانکلین آغاز به‌کار کرد و سعادت با این مؤسسه همکاری کرد. بعد از انقلاب و با تشکیل مرکز نشر دانشگاهی توسط دکتر پورجوادی، از استاد سعادت برای همکاری دعوت به عمل آمد و او کارهای مختلفی در آنجا انجام داد، از جمله ویراستاری مجله نشر دانش و انتشار مجله علمی معارف.‌

وی افزود: زمانی که در مجله نشر دانش مقاله می‌نوشتم، خیلی با مرحوم سعادت مراوده داشتم. او آدم کم‌صحبتی بود و تا از نزدیک با او رابطه نداشتید، متوجه نمی‌شدید چه فرد متواضع و بزرگی است. او هرگز حتی در نقد مقالات، لحن نامناسب به‌کار نمی‌برد. در اواخر دهه هفتاد به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی دعوت شد و همکاری‌اش با مرکز نشر دانشگاهی کمتر شد. استاد عبدالمحمد آیتی در این زمان از مدیریت دانشنامه زبان و ادب فارسی کنار رفت و سعادت، مسؤولیت دانشنامه را به عهده گرفت. او بر کیفیت مقالات دانشنامه، تأکید داشت و توصیه می‌کرد مقالات بی‌عیب باشند. به همین دلیل بخش عمده مقالات پیشین، کنار گذاشته شدند و کار دانشنامه از نو آغاز شد. شش جلد دانشنامه در زمان حیات سعادت منتشر شد و از حسن تصادف، این تنها دانشنامه‌ جدی است که از حرف «الف» تا «ی» آن تمام شده است.‌

منبع: روزنامه اطلاعات

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612