میراث مکتوب – مثنوی ازهر و مزهر بزرگترین اثر حماسی نزاری در سال 700 هجری قمری سروده شده و دربردارندۀ ده هزار و ششصد و دوازده بیت است.
حکیم سعدالدین بن شمسالدین نزاری بیرجندی قهستانی از سرایندگان بزرگ نیمۀ دوم سده هفتم و آغاز قرن هشتم است. نزاری را نخستین نویسنده دورۀ بعد از الموت دانستهاند، چون زبان شعر و تعبیرات و اصطلاحات صوفیان را برای پنهان کردن عقاید اسلامی برگزید. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی خود در بیرجند و قائن، به مطالعه ادبیات و علوم متداول زمان خود در قهستان پرداخت. در سال ۶۷۸ هجری قمری به آذربایجان، اران، گرجستان، ارمنستان و باکو رفت و پس از دو سال به قهستان بازگشت و به خدمت امرای خاندان کرت در آمد. اما معاندان وی، ملوک کرت را بر وی برانگیختند تا جایی که معزول و اموالش مصادره گشت. نزاری سالهای پایان عمر خود را به انزوا گذراند و به شغل کشاورزی پرداخت. بسیاری از شعرا و نویسندگان از آن جمله جامی، شاعر و عارف نامدار سده نهم برخی اشعار حافظ را متأثر از اشعار حکیم نزاری میدانند. در کتاب تاریخ آل یاسر مشهور به حسامی واعظ، ضمن بیان همعصری حکیم نزاری با سعدی آمده این دو با هم در شیراز و بیرجند صحبت داشتهاند و سعدی یکی دو نوبت به عشق صحبت با او از شیراز به بیرجند آمده و ذکر او را در منظومات خود آورده است.
تألیفات مهم حکیم نزاری عبارتند از دیوان نزاری، سفرنامه، ادبنامه، ماجرای شب و روز، مثنوی ازهر و مزهر، دستورنامه که مشهورترین مثنوی نزاری است.
مثنوی ازهر و مزهر اگرچه بیشتر گزارش جنگهای ناگزیر در جهت رسیدن به معشوق است، با این حال به دلیل موضوع کلی و درونمایۀ اصلی بلندترین منظومۀ غنایی نزاری قهستانی است که برابر سراینده بر وزن خسرونامۀ عطار سروده شده است. خلوی نسخهپرداز منظومه که آن را رونویسی کرده است، این داستان را بدینترتیب رمزی و کنایی میداند: «مزهر عاشق» نفس ناطقۀ انسانی و «ازهر، معشوق صاحبجمال» مطلوب حقیقی اوست. «هلیل» نفس اماره به بدی است که هم اصرار در فرماندهی دارد و هم راهزن اصلی عاشق است. «اصبع» حیلهگری طبیعت بشری است که برای گمراه کردن مزهر، او را به هواپرستی میخواند تا در این گرداب جانستان عمر تلف کند. «مالک بتپرست» دنیا است که با عقابین هوا و هوس، مزهر و یاران او را آزار میدهد. «سلطان داوود» عنایت ازلیه و کفایت ابدیه است که مددکار و نگهبان عاشق است و از «مسر» بیمی ندارد.
داستان در این منظومه بدین منوال است: در خانوادۀ مقتحم بزرگ قبیلۀ بنی اوس، پس از مدتها انتظار فرزندی به دنیا میآید که او را مزهر مینامند. مزهر پس از تربیت و رشد اکنون انسانی عدالتدوست، عاشق حقیقت، سرداری لایق و شاعری شایسته شده است:
چو شد مرد از جوانمردی درآمد چو نور چشم مردم بر سر آمد
چنان دردانه در علم و ادب شد که در هر شیوه مشهور عرب شد
مزهر دخترعمویی به نام ازهر دارد که دختری ثابتقدم و دشمن بیعدالتی است:
پدر هر دم به مهرش گرمتر بود به جان دلبسته در کار پسر بود
برادرزادهای خورشیدفش داشت که حسنش ماه را در زیرکش داشت
هنوز آلوده لبها از لبن داشت که نام اندر زبان مرد و زن داشت
هنوزش غنچۀ گل ناشکفته مه نو نامزد شد در دو هفته
ازهر که از دو هفتگی نامزد مزهر شده، اکنون دوران کودکی را پشت سر گذاشته و دختری بالغ و زیبا شده است. مزهر شیفتۀ اوست و تمایل دارد هرچه زودتر مراسم ازدواج سر بگیرد:
چو سرو قامتش شد گردنفراز خدنگ غمزگانش ناوکانداز
مشام جان مزهر زان خبر یافت وزان نشو و نما جانی دگر یافت
پدر کاشفته مزهر را چنان دید صواب از رای روشن دیده آن دید
که در عقد آورد آن ماه را زود بگیرد بر بلا آن راه را زود
اندک مدتی پس از مراسم ازدواج، پدر مزهر فوت میکند. سخاوت و ولخرجی مزهر عاشقپیشه و دستاندازی برادران ازهر اندکمدتی موجب اتلاف ثروت مزهر میشود.
«اصبع» برادر بزرگ ازهر و دو برادر دیگرش چون تمایلی برای ادامۀ ازدواج خواهرشان با مزهر فقیر ندارند، به نزد هلیل بزرگ قبیلۀ بنی غسان میروند. هلیل وصف زیبایی خواهرشان را شنیده است و همین که از قصد سه برادر، یعنی شوهردادن خواهرشان به هلیل آگاه میشود، خرسند میگردد. اصبع پس از قول و قرار و گرفتن هدایا از هلیل به خانه بازمیگردد؛ اما خواهرش زیر بار وعده و وعید نمیرود و او را به نداشتن اخلاق و بیشرافتی متهم میکند. اصبع به هلیل خبر میدهد که ازهر موافق است ولی افراد قبیله مخالفت میکنند. هلیل که مردی ثروتمند و بزرگ قبیلۀ بنی غسان است، خشمگین میشود و به قبیلۀ بنی اوس حمله میبرد و جنگی طولانی آغاز میگردد. شقاوت و بیرحمی هلیل در این جنگ بسیار شبیه بیدادگریها و کشتارهای مغولان است.
ازهر را به اردوگاه هلیل میبرند، مزهر که هلیل، ازهر را با زور از او گرفته است، مردم را به همبستگی و پایداری و نبرد با هلیل ترغیب میکند:
خروجی کرد و خلقی جمع گشتند چو پروانه به گرد شمع گشتند
بر او خلقی شد از هر گونه انبوه چو کوه و او به زیر کوه اندوه
خروشی برکشید از جان پردرد زد آتش در جهانی در جهانی از دم سرد
که گر باید در آتش رفت رفتیم وگر در خار باید باید خفت خفتیم
اگر از میغ بر ما تیغ بارد سرو تیغ است میغ اینچا چه باشد
ازهر که در دستان کنیزان هلیل گرفتار است، خود را رها کرده و در این جنگ شرکت میجوید. در یکی از نبردها مزهر شکست میخورد. او را با دستهای بسته به دریا میاندازند. مزهر با استفاده از تخته پارهای به صورتی معجزهآسا نجات مییابد و به جزیرهای میرسد و در آنجا گرفتار دزدان میشود. آنان تصمیم میگیرند که در مراسم جشن خود او را قربانی کنند. «باس» که ماهیگیر فقیری است بر مزهر رحم میآورد و او را نجات میدهد. مدتی بعد مزهر بر فرمانروای آن جزیره که نیروی دریایی قوی به سرکردگی مَسِر دارد، چیره میشود و پس از آن به جزیرهای دیگر میرود و با دیوان در آن جزیره میجنگد و پس از رویارویی با پیشامدهای بسیار به قبیلۀ خود بازمیگردد تا جنگ با هلیل را ادامه دهد. در این جنگ مَلک یمن به کمک مزهر میشتابد و مزهر بر هلیل پیروز میشود و هلیل به کیفر میرسد. مزهر که اکنون بر اریکۀ پادشاهی تکیه زده است، با عدالت حکومت میکند.
مزهر هم از جهت استواری در تصمیمات سودمند دنیوی، مقابله با ستم و رعایت انصاف و عدالت در رفتار با مردم و لشکریان و ایستادگی در برابر هلیل ستمکار که خواهان نیستی اوست تا شاید بتواند از این طریق ازهر را به دست آورد، با خسرو قهرمان عطار صوفیمسلک مقایسهشدنی نیست؛ قهرمانی که پس از رسیدن به آرزوی خویش از جانشینی پدرش قیصر امتناع میکند و میگوید پادشاهی همانا دستیابی به آرزوهاست.
منظومۀ ازهر و مزهر در ضمن دو مجموعه (کلیات) وجود دارد. یکی در سن پترزبورگ لنینگراد (نسخه A در این کتاب) و دیگری در مخزن نسخ خطی انستیتوی زبان و ادبیات فرهنگستان علوم شهر دوشنبه تاجیکستان (نسخه B در این کتاب). کلیات سن پترزبورگ را عبدالرشید خلوی در سال 837 (117 سال پس از فوت نزاری) کتابت کرده است. هر صفحه این نسخه دربردارندۀ چهار ستون و هر ستون دارای 21 سطر است. نسخه با خطی خوش و پخته کتابت شده و کاتب آن محل عنوانها را خالی گذاشته است. نسخۀ دوشنبه در سال 972 قمری رونویسی شده و کاتب آن معلوم نیست. مصراعهای ابیات در چهار ستون در قابهای خطکشی شده قرار دارد و هر ستون دارای 25 سطر است و عناوین هم در سرتاسر منظومه درج شده است.
نزاری قهستانی، مثنوی ازهر و مزهر، تصحیح: محمود رفیعی، تهران، هیرمند، 548 صفحه، شمارگان: 1000 نسخه، بها: 350000 ریال، 1394.
منبع: کتابخانه تخصصی ادبیات