ميراث مكتوب- جمشيد كيانفر در شصت و دومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: استاد شادروان دكتر نوايي به صراحت بيان و رك بودن شهره بود.
وي در نشستي با عنوان«رونمايي و نقد و بررسي كتاب مرآت الوقايع مظفري و سه ويژه نامه تاريخ علم» كه روز دوشنبه 19 آذر ماه 86 در اين مركز برگزار شد، در بزرگداشت استاد عبدالحسين نوايي، گفت: چه سخت است بر من كه درباره استاد فرزانه اي سخن بگويم كه بالغ بر هشتاد سال زيست و بيش از شصت سال فعاليت علمي داشت و بالغ بر يكصدوسي مقاله تاليف كردند و بيش از شصت جلد كتاب در سه حوزه تاليف، تصحيح متون كهن و تصحيح اسناد پديد آوردند، بر چند كتاب تاليف ديگران، مقدمه نوشتند و بر چند اثر چون روزنامه اختر نيز قلم فرسايي مي كردند. دكتر نوايي مردي پركار، تيز بين و منتقدي منصف بود و نسبت به استادانش متواضع و در باره دانشجويانش گشاده دست. آثار دكتر عبدالحسين نوايي چه در قبل از انقلاب اسلامي و يا چه بعد از انقلاب، به عنوان كتاب سال برگزيده شد و حتي در دو تصحيح، ايشان مورد توجه حاميان نسخ خطي قرار گرفت و نخستين بار در دور سوم برگزاري حاميان و دومين بار در دوره پنجم حاميان، آثار ايشان برگزيده شد.
وي ادامه داد: آنچه در مقام دفاع از محمد حسن خان اعتماد السلطنه در مقدمه مرات الوردان نوشتند، گروهي آن را خرده بر علامه قزويني قلمداد كردند كه چنين نبود. در دفاع از حقيقت، طبيعي است گروهي آزرده خاطر شوند، اما حقيقت، مهمتر و والاتر از آزرده خاطر شدن تني چند است. هنوز تعدادي از آثار حضرتشان به چاپ نرسيده و يكي از مهمترين آثار ايشان كه منتظر چاپ است كتاب القاب و عناوين در عصر قاجار است كه سال ها، زحمت تهيه و تدوين آن را كشيدند، اثري كه براي بسياري از محققان، پژوهشگران و دانشجويان تاريخ مي تواند گره گشا باشد. از ديگر آثار تصحيح ايشان هم يكي همين مرات الوقايع مظفري است كه سالها رنج در تصحيح آن بردند.
كيانفر افزود: سال هزار و سيصد و شصت و هفت، ايامي كه براي چاپ كتاب تاريخ امپراطوري عثماني، در انتشارات زرين رفت و آمد داشتم، اثري وزين از دكتر نوايي به عنوان حديقه الشعرا به چاپ درآمده بود و اثر ديگري از حضرتشان به عنوان يادداشت هاي ملك المورخين، آخرين مراحل چاپ را مي گذراند كه نسخه خطي آن متعلق به شادروان دكتر حسام الدين فروغي بود كه با اجازه ايشان اجازه چاپ يافته بود. وقتي اثر را در انتشارات زرين ديدم بي اختيار ياد نسخه ديگري از ملك المورخين افتادم كه در گنجينه كتابخانه ملي با عنوان مرات الوقايع و با همان شيوه و سبك يادداشت ها، نگارش يافته بود. حدود نسخه را با دكتر در ميان گذاشتم و ايشان خواستار كپي يا پرينت از آن نسخه شدند و اين دو به صورت دو جلد مستقل در سال هزار سيصد و شصت و هشت منتشر شد.
وي در مورد بخسي از قسمت هاي كتاب مرات الوقايع مظفري، گفت: تيترهايي كه در بخشي از قسمت ها به خصوص حد فاصل بين سال هاي هزار و سيصد و سيزده تا هزار و سيصد و شانزده آمده، مربوط به خود نسخه است و استاد هيچ تيتري را اضافه نكرده، حتي آن بخش را كه به عنوان مرات الوقايع نسخه اصلي اش در كتابخانه ملي بود، آن تيترها بصورت فهرست در آغاز نسخه هم آمده، بنابراين هيچ تيتري را دكتر نوايي اضافه نكردن و اين بخش از نسخه مرات الوقايع و يا يادداشت هاي ملك المورخين، اهدا شده بوده به خود شخص شاه يعني مظفرالدين شاه. به همين دليل اين نسخه از كيفيتي و كاغذي بهتر برخوردار بود، اما اگر دو حادثه مهم در دوره مظفري رخ نمي داد، عصر مظفري واقعا عصر عياشي و خوش گذراني بود. دو حادثه مهم را كه همه مي دانند، طبيعتا مشروطه است، اما يك واقعه هم چند سال جلو تر از واقعه انقلاب مشروطه رخ داد كه خود زمينه ساز انقلاب مشروطه بود و به نوعي مي توانيم به جرات بگوييم زمينه ساز جسارت خيلي از مردم ايران از جمله ملك المورخين شد و آن تاسيس انجمن معارف است كه به اصطلاح تاسيس مدارس و نشر بعضي از روزنامه هاي خوب از همت اين انجمن بود.
كيانفر با اشاره به اين موضوع كه يادداشت هاي ملك المورخين در حقيقت به سه بخش تقسيم مي شود، افزود: يك بخش عصر مظفري است كه منتشر شده، بخش دوم عصر محمد علي شاهي است و بخش سوم عصر كودتا و رضاشاهي است. مرحوم دبير سپهري پسر ملك المورخين به دكتر نوايي قول مساعد داده بودند كه در صورت انتشار اين بخش، بخش هاي دوم و سوم را هم در اختيار خواهند گذاشت، اما متاسفانه در اين ايام هم مرحوم محب علي دبير سپهري به رحمت ايزدي پيوستند و هم مصحح فاضل و ارزشمند استاد دكتر نوايي. من فكر مي كنم در اين جا مسئوليت آقاي دكتر ايراني به عنوان رييس مركز پژوهشي ميراث مكتوب سنگين تر مي شود كه به نوعي بتوانند با اين خانواده و با ديگر مصححين ارتباط برقرار كنند، براي تصحيح بقيه اين يادداشت ها.