میراث مکتوب: نخستین آشنایی شخصی من با مرحوم محمد قهرمان در سال ۱۳۴۳ در تربت حیدریه و در منزل خواهرزادۀ ایشان، که هم دورۀ دبیرستان من بود، صورت گرفت. اولین شعری که از ایشان شنیدم را هنوز به خاطر دارم:
شب از آغوش گل بالین و بستر می کند شبنم
سحرگاهان سفر با دیدۀ تر می کند شبنم
نمی کاهد اگر از عمر عاشق وصف گلرویان
چرا از خندۀ گل، عمر کمتر می کند شبنم
البته بعد ها که به مشهد رفت و آمد داشتم و سپس تر که در آن جا مستقر شدم در انجمن شعر مرحوم سرگرد نگارنده، استاد محمود فرخ و بعد ها در انجمن خود محمد قهرمان، که بیش از ۵۰ سال در منزلش برگزار می شد، شرکت می کردم. آخرین بار در زمستان ۱۳۹۱، که در خانۀ ایشان بود و در آن جلسه مرحوم حسن لاهوتی هم شرکت داشت، او را دیدم. پس از عید بود که برای شرکت در جلسۀ سه شنبه ها به منزل او مراجعه کردم و دیدم که این جلسات به دلیل بیماری استاد از مدتی پیش تعطیل شده بود.
محمد قهرمان گذشته از توانمندیاش در سبک هندی در سرودن شعرهای محلی به زبان تربت حیدری بی نظیر بود و بسیاری از واژگان و فرهنگ این منطقه را در شعر خودش زنده کرد. قهرمان کامیابی های درخشانی در تصحیح به ویژه متون نظمی و شعری داشت که شاهکار آن ها تصحیح دیوان صائب و انتشارش در ۶ جلد، دیوان کلیم، قدسی مشهدی، شهاب ترشیزی، و… است که هر کدام کاری سخت بود؛ با آن که یک تنه انجام داد بسیار دقیق و خوب بود. در انجمن شعر او، شاعران جوان هم شرکت می کردند. قهرمان تا همین اواخر با دقت تمام هر کسی که شعری می خواند ابیات نخست آن را یادداشت کرده و به نقد و بررسی آن می پرداخت. همواره تصحیح اشعار به ویژه شعر جوان ترها در منزل او صورت می گرفت. از هر طیف نوسرا و نیمایی سرا و کلاسیک به این انجمن می آمدند و آزاد بودند که شعر خود را بخوانند. به تعبیر استاد یوسفی در کتاب «چشمۀ روشن»: «محمد قهرمان شاعری است توانا، نازک خیال، خوش بیان و چیره دست.» که حال باید گفت شاعری بود…
در واقع به گفتۀ استاد شفیعی جلسۀ ادبی محمد قهرمان یک دانشکدۀ واقعی ادبیات بود. عمدۀ اشعار او با نام «حاصل عمر» چاپ شد. دو مجموعه برای بزرگداشت او چاپ شد: یکی «پردگیان خیال» به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدرضا شفیعی کدکنی؛ و یکی هم شناختنامهٔ محمد قهرمان به کوشش رضا افضلی.
بی شک درگذشت او ضایعۀ بزرگ شعر معاصر ایران است.تهیه و تنظیم از سهیلا یوسفی
شب از آغوش گل بالین و بستر می کند شبنم
سحرگاهان سفر با دیدۀ تر می کند شبنم
نمی کاهد اگر از عمر عاشق وصف گلرویان
چرا از خندۀ گل، عمر کمتر می کند شبنم
البته بعد ها که به مشهد رفت و آمد داشتم و سپس تر که در آن جا مستقر شدم در انجمن شعر مرحوم سرگرد نگارنده، استاد محمود فرخ و بعد ها در انجمن خود محمد قهرمان، که بیش از ۵۰ سال در منزلش برگزار می شد، شرکت می کردم. آخرین بار در زمستان ۱۳۹۱، که در خانۀ ایشان بود و در آن جلسه مرحوم حسن لاهوتی هم شرکت داشت، او را دیدم. پس از عید بود که برای شرکت در جلسۀ سه شنبه ها به منزل او مراجعه کردم و دیدم که این جلسات به دلیل بیماری استاد از مدتی پیش تعطیل شده بود.
محمد قهرمان گذشته از توانمندیاش در سبک هندی در سرودن شعرهای محلی به زبان تربت حیدری بی نظیر بود و بسیاری از واژگان و فرهنگ این منطقه را در شعر خودش زنده کرد. قهرمان کامیابی های درخشانی در تصحیح به ویژه متون نظمی و شعری داشت که شاهکار آن ها تصحیح دیوان صائب و انتشارش در ۶ جلد، دیوان کلیم، قدسی مشهدی، شهاب ترشیزی، و… است که هر کدام کاری سخت بود؛ با آن که یک تنه انجام داد بسیار دقیق و خوب بود. در انجمن شعر او، شاعران جوان هم شرکت می کردند. قهرمان تا همین اواخر با دقت تمام هر کسی که شعری می خواند ابیات نخست آن را یادداشت کرده و به نقد و بررسی آن می پرداخت. همواره تصحیح اشعار به ویژه شعر جوان ترها در منزل او صورت می گرفت. از هر طیف نوسرا و نیمایی سرا و کلاسیک به این انجمن می آمدند و آزاد بودند که شعر خود را بخوانند. به تعبیر استاد یوسفی در کتاب «چشمۀ روشن»: «محمد قهرمان شاعری است توانا، نازک خیال، خوش بیان و چیره دست.» که حال باید گفت شاعری بود…
در واقع به گفتۀ استاد شفیعی جلسۀ ادبی محمد قهرمان یک دانشکدۀ واقعی ادبیات بود. عمدۀ اشعار او با نام «حاصل عمر» چاپ شد. دو مجموعه برای بزرگداشت او چاپ شد: یکی «پردگیان خیال» به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدرضا شفیعی کدکنی؛ و یکی هم شناختنامهٔ محمد قهرمان به کوشش رضا افضلی.
بی شک درگذشت او ضایعۀ بزرگ شعر معاصر ایران است.تهیه و تنظیم از سهیلا یوسفی
پردگیان خیالتربت حیدریهچشمۀ روشنحاصل عمردیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدیدیوان صائب تبریزیدیوان کلیم همدانیرضا افضلیشعرشعر معاصر ایرانشناختنامهٔ محمد قهرمانشهاب ترشیزیغزلقدسی مشهدیقهرمان غزل معاصر غزل خداحافظی را خواندمحمد قهرمانمحمد قهرمان شاعری است توانا، نازک خیال، خوش بیان و چیره دستمحمدجعفر یاحقیمحمدحسين ساکتمحمدرضا شفیعی کدکنیمشهد