میراث مکتوب – سعادت برگشاد، اقبال را دست قِران مشتری و زهره، پیوست
در آغاز سخن لازم می دانم از تمام برگزارکنندگان و متولیان امور فرهنگی برای برپایی آیین شکوهمند نکوداشت دو کوکب درخشان دانش و فرزانگی آسمان همدان، استادان اذکایی و ذکاوتی – که خداوند سایه شان را بلند جای تر گرداند – سپاسگزاری کنم.
بدون تردید سخن گفتن در باره هریک از این دو دانشی مرد، برای این ناچیز کاریست دشوار، حال چه رسد به اینکه دوستان تکلیف شاق فرمودند تا درباره هردو بزرگوار آن هم در یک مجلس مطلبی بگویم که تکلیفی است مالایطاق و به ادای حق آن عاجزم. از این روی می کوشم تنها به بیان احساسم اکتفا کنم و اندکی درباره کارهای این دوعزیز و همکاریهای بی دریغشان با میراث مکتوب از باب این که:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
سخنی بگویم.
زیرا:
یارم همه دانی و خودم هیچ ندانی یارب چه کند، هیچ ندان با همه دانی؟
نام اذکایی و ذکاوتی در فرهنگ و تاریخ معاصر این کشور، همواره تعابیر زیبایی چون: دو یار غار، قران سعدین، و به قول حافظ: حریف حجره و گرمابه و گلستان را تداعی می کند.
تعبیرلطیفی هم از دوست مشترک دور از وطن جناب دکتر ابوالقاسم امامی در خاطره دارم که همیشه این دو گرامی را “اذکاوتی” خطاب می کرد و می گفت: نمی شود اذکایی بنویسی و ذکاوتی نخوانی و ذکاوتی را ببینی و سراغ اذکایی را نگیری. به همین نسبت شاید هر یک از این دو یار همدل و همزبان شیدای کتاب، وقتی حقیر را می بینند، شاید بجای احوال پرسی، اول سراغ کتاب جدید از انتشارات میراث مکتوب را از می گیرند.
از این مقدمۀ اخوان الصفائی که بگذریم، شایسته است از زمان آشنایی خود با استاد اذکایی سخن بگویم و از آن وجهی که با حوزه میراث مکتوب و کتابشناسی و معرفی نسخ خطی و فهرست نویسی اومربوط می شود آغاز کنم.
سال 72 که مأمور به راه اندازی طرح بازشناسی و احیای میراث مکتوب در وزارت ارشاد شدم، با کتابشناسان بزرگی چون زنده یادان دانش پژوه، ایرج افشار، عبدالعزیز طباطبایی و نورانی و گرامیانی چون استاد احمد منزوی و اشکوری و اذکایی –حفظهم الله- دیدار_ و یا به خاطر بعد منزل _ با آنان مکاتبه داشتم. هریک از این بزرگان آثار مورد نظر خود را برایم ارسال کردند. آن زمان دکتر اذکایی فهرستی از 2000 اثر مهم چاپ شده و خطی از آثار بزرگ تمدن اسلامی را برای-گویا- دانشنامه جهان اسلام تهیه کرده بودند و نسخه ای را هم برای من فرستادند. شاید بزرگترین خدمت را، ایشان به بنده کردند چون دانستم چه کتابهای ارزشمندی تاکنون چاپ و چه کتبی همچنان خطی مانده و باید گرد فراموشی را از سیمای آنها زدود.
نظر به کارهای سترگ و کوششهای بزرگی که استاد در زمینه کتابشناسی و معرفی نسخ خطی کرده اند، اگر در این دوران لقب ابن الندیم ثانی را به ایشان بدهیم، به بیراهه نرفته ایم. ابن ندیم در قرن چهارم هجری 7000 نسخه را شناساند و تابلویی از میراث مکتوب در عصر شکوفایی تمدن اسلامی را از خود به یادگار گذاشت. بخش عظیمی از این آثار، بدست ایرانیان نوشته شده است. اذکایی با تألیف دو جلد فهرست ماقبل الفهرست، نواقص کار ابن ندیم را هم تکمیل کرد و نشان داد که چه کتابهای مهمی از چشم ابن ندیم دورمانده است. وی همین آرزو را در سر می پروراند و به بنده یادآورمی شد که آقای فؤاد سزگین در مجموعه نگارشهای عربی بخصوص در حوزه تاریخ علم دچار خطاها و کاستیهایی، خاصه درباره نقل آثار علمی ایرانیان شده که ایشان می توانند آنها را تکمیل کنند. همین روحیه ایران دوستی و مسئولیت پذیری و دلبستگی او به معرفی بهتر آثار ایرانی بوده که همواره به کشف ستار و رفع حجاب از آثار مهجور و مغفول دست یازیده است. ای کاش ده سال پیش که نسخ خطی الفهرست ابن ندیم را برای ایشان تهیه کردیم، اشتغالات فکری و ضعف جسمانی اجازه می داد که نسخه ای شسته رفته از الفهرست منتشر می کردیم، کاری که اخیراً محقق مصری ایمن فؤاد سید بخوبی از عهده آن برآمد، هرچند ایرانیات آن را درست نخواند و این مطلب، موضوع مقاله ای شد که بنده به تفصیل به خطاهای او اشاره کردم و برایش فرستادم و او هم با فروتنی درجشن نامه خود منتشر کرد و سال گذشته هم فارسی آن در جشن نامه استاد موحد منتشر شد.
همکاری استاد اذکایی در دهۀ 40 با دانش پژوه و افشار و استاد احمد منزوی در فهرست نویسی نسخ خطی کتابخانه مجلس شروع شد و ایشان 203 نسخه را شناساندند. پس از آن فهرست نویسی نسخ خطی آرامگاه بوعلی و چند کتابخانه خصوصی در همدان و کتابخانه های رشت و کتابخانه مرکزی بوعلی همدان ادامه یافت. تألیف کتابشناسی همدان و ترجمه کتابشناسی ابوریحان بیرونی اثر بوآلو از جمله فعالیتهای ایشان بوده است.
در دهه 60 طرح انتشار نسخ خطی به صورت نسخه برگردان با یاری و همراهی استاد اذکایی در بنیاد دایرة المعارف اسلامی به سرپرستی جمال شیرازیان و همکاری روانشادان زریاب خویی و هوشنگ اعلم و دیگران شکل گرفت. مقدمه عالمانه و محققانه استاد اذکایی برچاپ عکسی تفسیر مفاتیح الاسرار کمک خوبی به چاپ حروفیی که بعدها میراث مکتوب از متن آن ارئه کرد، نمود.
استاد اذکایی با تصحیح کتاب الآثارالباقیه ابوریحان بیرونی همراه با افزودن ساقطات از چاپ زاخائو و نگارش تعلیقات محققانه برآن، یکی از افتخارات میراث مکتوب را آفرید. وی نشان داد مستشرقانی چون زاخائو می توانند رهین کوششهای علمی امثال اذکایی باشند. البته این اثر فاخر در بیستمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. این کتاب و تک نگاری وی در باره ابو ریحان، در کنار شاهکار دیگر استاد یعنی کتاب حکیم رازی، از تک نگاشته های بی بدیل در حوزه ابوریحان شناسی و رازی شناسی است.
پرکاری، تتبع و ژرف اندیشی، کتاب دوستی، جامع الاطراف بودن، نگاه تاریخی به جریانهای فکری داشتن، ایرانشناسی از درون، اهتمام به فارسی نویسی و گزینش برابرنهاده های مناسب فارسی و آشنایی با زبانهای مختلف از جمله ویژگیهای استاد اذکایی است که معمولا ایران شناسان بنام غربی از چنین اوصافی برخوردارند. جدای از آثار ایشان در قلمرو علوم دیگر نظیر نجوم و موسیقی و پزشکی و گزیده ای از آثار ایرانشناسی، نشان می دهد که این ایرانشناس بی بدیل تا چه پایه ای دل در گرو این آب و خاک دارد.
خطه زرپرور همدان از این دست شیفتگان دانش و فرزانگی بسیار داشته است چنانکه در وصف رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر سه حاکم مغول نقل می کنند که در حضر علاوه برتصدی امور وزارت، جامع التواریخ و مجموعه رشیدی را نوشت و در سفرنیز، سوار براسب به املاء کتب اهتمام داشت.
و اما استاد ذکاوتی را از خلال مقالات خواندنی ایشان در نشریاتی چون نشردانش و آینه پژوهش توفیق آشنایی یافتم. به طور خلاصه به چند نکته از ویژگیهای علمی و اخلاقی ایشان می پردازم.
احاطه به حوزه های متنوع اندیشگی و فکری، تأمل در آثار بزرگان متفکر جهان اسلام مانند جاحظ و ابوحیان توحیدی وغیرهما، آشنایی با متون ادب عربی و ترجمه بسیاری از این آثار که نمونه درخشان آن را در ترجمه مقامات بدیع الزمان همدانی می توان مشاهده کرد. اهتمام به نقد آثار تألیفی و تصحیحی با این رویکرد که حیات العلم بالنقد و الرد، که خوشبختانه نشریات آینه و گزارش میراث از موسسه میراث مکتوب، تاکنون بیش از 20 مقاله را از ایشان منتشرکرده است. منتخبی از رسائل صفاءالحق و تصحیح اسکندرنامه ازآثاریست که به لطف خدا، توفیق نشر آنها را در میراث مکتوب داشته ایم
از محسنات اخلاقی استاد ذکاوتی، رعایت انصاف و اعتدال در داوری، فروتنی و تواضع در پذیرش حرف مخالف و درعین حال پافشاری برعقیده خود، و از همه مهمتر شیفتگی و شیدایی به کتاب و کتابخوانی است.
استاد ذکاوتی در سال 1383 به لحاظ داشتن کارنامه ای درخشان به رتبه دانشیاری پژوهش ارتقاء یافتند. کثرت و تنوع کارهای پژوهشی ایشان می بایست بیش ازین مورد توجه قرار می گرفت. اگر قرار است به نخبگان بدون مدرک، مدرکی داده شود، لازم است جانب حق و انصاف رعایت گردد. همانگونه که زمانی استادانی چون علامه فروزانفر، همایی، محیط طباطبایی، مینوی و دهها دانشمند دیگر، در دانشگاه تهران تدریس می فرمودند و به مدارج و مدارک دانشگاهی، اعتلا و ارتقاء می بخشیدند، حضور استاد ذکاوتی در دانشگاههای همدان چنین افتخاری برای دانشگاهیان محسوب می شده است.
مع الاسف بسیار شنیده می شود که فلانی که نه او راست از دانش و فضل نشانی و نه کسی دیده ازو آثار مهم آن چنانی، برمسند دانشگاه نشانده اند وبه رتبه استادی ارتقایش داده اند.
یکی از مباحث مهم دیگر در خصوص نحوه امرار معاش و ارتزاق و کسب درآمد اهل قلم و فرهنگ و هنر است. طه حسین حدود 50 سال قبل در مقاله ای در این باره سخن گفت و استاد اسماعیل سعادت آن را ترجمه و منتشر کرد. طه حسین معتقد است، نویسنده باید یک شغل یدی و فیزیکی و کلا متفاوت از حرفه نویسندگی داشته باشد استقلال فکری داشته باشد و قلمش متأثر از سفارش اثر نباشد. وی سپس آنگاه فهرستی از نویسندگان غربی را نام می برد که یا مهندس یا پزشک یا کارمند بوده و آثار ارزشمندی از خود بجای گذاشته اند.
در تمدن اسلامی و نیز دهه های اخیر با نمونه های فراوانی از این دست بر می خوریم که نویسندگی کار جنبی اهل فرهنگ و هنر بوده است.
استاد ذکاوتی یکی از نمونه های شاخص و بارز این دسته از معدود فرزانگانی است که با دوبال علم و عمل به خدمت فرهنگی مشغول بوده است. وی برغم کارمند بانک بودن به خلق آثار علمی پرداختند و باید که تندیس این دو دانشمند را به سیم و زر بسازند و بر دانشگاه نصب کنند.
در پایان ضمن آرزوی توفیق برای استادان عزیز خطاب به استاد ذکاوتی عرض می کنم که هر چند مدتی است که از شکنج بیماری دیالیز در رنجی ولی دعا گوییم که:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
و با این دو بیت عربی سخن خود را به پایان می برم که:
نسجت من الرضا، اثواب صبری تدثرنی اذا حکم القضاء
ایخذل صابراً؟ حاشاه ربی یوفی الصابرین بلاانتهاء