میراث مکتوب- دکتر نجفقلی حبیبی، پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی و نسخهشناس در همایش ملی «حکمت اشراقی در پرتو آراء و آثار شهابالدین سهروردی» که به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همکاری کمیسیون ملی یونسکو – ایران و دانشگاه آزاد اسلامی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، به ارائۀ مقالۀ خود با عنوان «الواردات و التقدیسات شیخ اشراق شهابالدین یحیی سهروردی» پرداخت.
دکتر حبیبی ضمن بیان این مطلب که متأسفانه تاکنون فقط یک نسخه از رسالۀ الواردات و التقدیسات به دست آمده که از ترکیه تهیه شده است، اظهار کرد: این اثر کتابی است که قطعا از سهروردی است؛ چون مفاهیمی که در کتابهای سهروردی وجود دارد در این اثر هم مطرح میشود. قدری از این کتاب در باب نصیحت و اندرز و … است و قدری هم توضیحاتی است دربارۀ مباحث اشراقی سهروردی که رنگ و بوی ایرانی آن بیشتر از کتابهای دیگر اوست.
وی افزود: یک نسخه این کتاب بیشتر پیدا نشده است. بعضی از جاهای این رساله ریخته و قابل خواندن نیست و بخشهایی را هم من نتوانستم بخوانم. تا آنجایی که امکان خواندن داشت آماده شد و در کتاب مجموعه مقالات همایش منتشر شده است.
دکتر حبیبی در ادامه سخنانش گفت: یک موضوع اختصاصی که در این کتاب وجود دارد این است که گفتوگوها یا دعاهایی را بین انسان یا خورشید، ستارگان، زحل، مشتری و … طرح کرده است. سهروردی برای هر کدام از اینها بابی گذاشته و هر روز از ایام هفته را به گفتگو با یکی از اجرام آسمانی اختصاص داده است. مثلا شنبه روز دعا با خورشید است. او همچنین آداب و رسوم خاصی را برای این گفتگو بیان میکند. مثلا میگوید وقتی میخواهید با خورشید صحبت کنید چگونه لباسی بپوشید و چه تزئیناتی را همراه خود داشته باشید و حتی به نوع مواد معطر و خوشبوکننده و نحوه آراستن ظاهر نیز پرداخته است. ما فقط در این رساله چنین آداب و رسومی را میبینیم و در رسالههای دیگر سهروردی این مباحث نیامده است.
وی اضافه کرد: سهروردی میگوید: هورخش(خورشید) را تعظیم کنید، چون خورشید خیلی بزرگ است و تاریکی را از بین میبرد. (به خاطر اینکه خورشید تاریکی را از بین میبرد، باید او را تعظیم کنیم.) و او شاه ملکوت عالم است. در این عالم آشکار رئیس آسمان است و روز به امر او درست میشود که خداوند فرموده است خورشید مثال شکوه من است و شعاع شهریر (فرشته مدبر خورشید) است و شهریر نوری است که پیش من گرامی است. در باب هیچ امری بزرگتر و گرامیتر از بهمن من قضاوت (حکمی) ندادهام. بهمن اولین نوری است که من آن را ابداع کردم و ذات خویش را در آن نهادم. کمال خود را در ذات او قرار دادم، من به وسیلۀ بهمن این نظام استوار عالم را سازمان دادم و ابداع کردم».
وی با اشاره به نمونهای از مباحث مطرح شده در بخش نصایح این رساله گفت: در این بخش، برای مثال، آمده است که هیچ تنی دو تا دل و هیچ بدنی دو تا جان و هیچ آسمانی دو تا خورشید ندارد. او نتیجه میگیرد که این یکیبودنها نشاندهندۀ این است که جهان نیز یک خدا بیشتر ندارد. این استدلالی بسیار ساده و روان، اما عمیق، برای اثبات خداوند است.
این محقق و نویسنده اظهار کرد: سهروردی میگوید اگر دو تا خورشید بودند ارکان از هم میپاشید و نظام عالم ابا دارد از اینکه خورشید دیگری وجود داشته باشد و بنابراین این نظام چگونه ابا ندارد که یک خدا بیشتر نداشته باشد. اگر قیوم (خداوندی که برپا کننده این عالم است) شبیهی مثل خود داشت، خورشید او کجاست؟ هر کسی که به دو خدا قائل است این برهان او را قناعت میکند و نمی تواند برهانی اقامه کند. بنابراین تو خدا را یکتا بدان که جهان پر است از نور او.
وی با اشاره به مطلب دیگری از این بخش گفت: سهروردی میفرماید که شاطح از یک پشه میترسد پس چگونه بر رب الارباب جرأت میکند و جسارت میورزد. آن که طعنه میزند بر مسائل خداوند، وقتی از پشه میترسد چگونه از خدا نمی ترسد.
دکتر حبیبی با اشاره به زیبایی عبارتهای سهروردی در این کتاب، ادامه داد: او میگوید «نوشیدن شربتهای معنوی و قدسی شادی جاودانگی میآورد، اما کسی که دچار شطحیات است چیزی از این شرابها به او نرسیده و اگر هم در شطح خویش صادق باشد چیزی جز بوی مستی عابدش نشده و در واقع حقیقت هستی را درک نکرده است. چنین فردی بو را شنیده و مدهوش شده است اما افرادی که حقیقت شراب معنوی را چشیدهاند بیدار و آگاه هستند.» سهروردی در اواخر این رساله میگوید: نور خداوند جانها را روشنی میبخشد اما آتش خداوند پلیدیها را میسوزاند، خداوند شوق را نردبانی قرار داده است به سوی نور و نور را معراجی برای قوس».
دکتر حبیبی در پایان اظهار امیدواری کرد که بتوان با همکاری کارشناسان تصحیح بهتری از این اثر ارائه کرد و گفت: این رساله برای کسانی که در مورد آداب و رسوم ایرانیان باستان تحقیق میکنند بسیار جالب توجه و مفید است و اگر نسخۀ دیگری پیدا میشد که امکان انتشار این اثر به صورت کاملتر را فراهم میکرد، بسیاری از جنبههای فلسفۀ ایرانی که در فلسفۀ سهروردی انعکاس یافته روشنتر میشد.