میراث مکتوب- شب شاهنامه بایسنقری به همراه رونمایی از مجموعه کارتپستالهای شاهنامه بایسنقری به همت پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری برگزار شد. در این نشست آیدین آغداشلو، محمدابراهیم زارعی، مصطفی دهپهلوان و محیط طباطبایی سخنرانی کردند و دبیری نشست نیز بر عهده علی دهباشی بود.
تصاویر شاهنامه بایسنقری حاوی نکات ارزشمند معماری است
هفتصد و نودمین شب از شبهای بخارا با عنوان شب بایسنقری با سخنرانی محمدابراهیم زارعی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی آغاز شد، او در ابتدا گفت: آرزو داشتم روزی خدمت علی دهباشی برسم زیرا پیگیر مجله بخارا هستم و همیشه یک جلد از مجله را روی میز کار یا در خانه دارم. ابتدا قصد دارم از علی دهباشی بابت زحماتش در حوزه فرهنگ ایران تشکر کنم، همچنین از مصطفی دهپهلوان که تا سه روز پیش مسئولیت پژوهشگاه را داشتند تشکر میکنم.
او ادامه داد: میخواهم جملهای از جلال خالقی بگویم که ۳۰ سال برای تصحیح شاهنامه تلاش کرد، او معتقد بود شاهنامه همانند یک جنگل است، چرا که با نگاهی گذرا در آن نمیتوان به راحتی همه ابعاد را درک کرد و همانند یک جنگل برای پی بردن به همه ابعاد آن کار سختی در پیش است، همین حالا یونانیان شاید نتوانند متن اصلی ایلیاد و ادیسه را بخوانند اما ما میبالیم که با همین زبان فردوسی بزرگ به راحتی میتوانیم آن را بفهمیم، ما ایرانیها بایدبهخود بابت چنین کتاب و شاعری افتخار کنیم.
زارعی درباره تصاویر شاهنامه بایسنقری گفت: اما در خصوص نسخه بایسنقری که با توجه تصاویر و خطش یک مجموعه خاص است باید بگویم که سه تابلو توجه من را بسیار جلب کرد، تصاویری خاص که حاوی نکاتی بی نظیر از معماری و تزئینات، حیات، کهن دژ و کتیبههایی که به دقت در نما دیده میشود، اگر بخواهم از اهمیت این موضوع بگویم بد نیست به خاطرهای در همین خصوص اشاره داشته باشم. به خاطر دارم در دوران دانشگاه درسی به نام مرمت بناهای تاریخی داشتیم، در یکی از کتابها اثری از کمالالدین بهزاد درباره خدایخانه شیراز و طبقه دوم آن بود که کسی از آن آگاهی نداشت، اما بعدها با توجه به این اثر به نکات خاصی از تزئینات و معماری صورت گرفته پی بردند.
او ادامه داد: بد نیست اشاره داشته باشم که شخص کمالالدین بهزاد یکی از معدود نفراتی بود که شاه اسماعیل صفوی هنگام هجوم عثمانیان و شکست در جنگ چالدران او را مخفی کرد، چرا که عثمانیها پس از این نبرد ۹۲۰ معمار، نقاش و… را از ایران به استانبول بردند، این مسئله نشان از اهمیت مکتب هرات و شخص کمالالدین بهزاد دارد، فراموش نکنیم که هرات در حقیقت آتن ایران محسوب میشده است و مکتب آن هم طبعاً جایگاه خاصی دارد. باید اضافه کنم که شاهنامه بایسنقری که در دربار شاهرخ، نوه تیمور آماده شد، تاثیر زیادی در آثار بعدی از جمله کمالالدین بهزاد و شاگردش شاه طهماسب، داشته است، تاثیر این مکتب و مکتب هرات و کاری که در دربار بایسنقر صورت گرفت از اهمیت بالا در اثر سرشناس بعدی یعنی شاهنامه طهماسبی در دربار صفوی حکایت دارد.
برای نوزایی بیشتر باید اسناد و آثار موجود را منتشر کنیم
مصطفی دهپهلوان، رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری دیگر سخنران این برنامه بود، او درباره اهمیت شاهنامه بایسنقری بیان کرد: همانطور که میدانید ما شاهنامههای زیادی داریم که تنها شاهنامه بایسنقری امروز از میان آنها به طور کامل به ما رسیده است، بسیاری از منابع شاهنامه از جمله شاهنامه شاه طهماسبی را داریم که سرنوشت خوبی پیدا نکرد، گسسته شد و در اختیار موزههای جهان قرار گرفت. به خاطر دارم ۸ سال پیش در موزه متروپولیتن خدمت شخصی بودم که شاهنامه طهماسبی را داشت، متاسفانه پدر او کسی بود که این شاهنامه را قسمت قسمت کرد و به فروش رساند.
او ادامه داد: موضوع مهمی که میخواهم به آن اشاره کنم آن است که چاپ گسترده و انتشار آثاری همچون شاهنامه بایسنقری و قراردادن آن در اختیار جامعه علمی باعث نوزاییها میشود، اما اگر این آثار تنها در آرشیو اسناد باشد ممکن است این زایش علمی شکل نگیرد، ما تا حد امکان باید بتوانیم گزارشها، اسناد و گواهیها را در اختیار جامعه علمی قرار دهیم و انتشار زیاد مدارک تصویری و نوشتاری باعث سیراب شدن جامعه میشود اما ما متاسفانه بسیاری از این اطلاعات را منتشر نمیکنیم، از بسیاری اسناد در همین پژوهشگاه میراث فرهنگی گرفته تا آرشیوهای دیگر، بنده معتقدم باید این منابع را در اختیار جامعه قرار دهیم، استادان من میدانند که در کشورهای توسعه یافته دسترسی به منابع آسانتر است، به خاطر دارم برای یک کتاب سکهشناسی ۶ ماه معطل شدم اما در کشورهای توسعه یافته دسترسی و آماده کردن مقاله تنها در دو هفته صورت میگیرد.
رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ادامه داد: دوران دیجیتال و هوش مصنوعی است و باید دادههای مناسبی ارائه دهیم، ایران منابع گستردهای داشته و دارد و اگرچه بخش زیادی از آنها در حملات اسکندر و اعراب مسلمان از میان رفته و در دست نیست اما هنوز هم مدارک و آثار ارزشمندی وجود دارد که چاپ و هدیه آن میتواند تاثیر زیادی برای گسترش فرهنگ ایرانی داشته باشد.
در ادامه این برنامه کلیپی درباره تاریخچه شاهنامه بایسنقری، تصاویر آن و توضیحات فنی آن پخش شد و به ابعاد فنی و … در آن اشاره شد، از جمله نکات جالبی که در این ویدئو به آن اشاره شد این بود که شاهنامه بایسنقری یکی از سه اثر برتر همراه با تصاویر تاریخ ایران است و در آن شاهد کاری منحصر به فرد و رو به جلو هستیم، در این کتاب تصاویر و متن با سبکی خاص منتشر شده است و ما شاهد نگارگری خاص ایرانی هستیم، همچنین عنوان شد که نوه تیمور برای نشان دادن یکدل بودن آنان با ایرانیان و نبود نگاه بیگانه به آنها دستور داد تا تمام آثار ادبی مرمت شوند و کتابهایی چون شاهنامه، لیلی و مجنون و بوستان و گلستان تصویرگری شدند، با هجوم ازبکها مکتب هرات برای مدتی متوقت اما دوباره از سر گرفته شد.
شاهنامه بایسنقری میتواند به تنهایی یک موزه تعریف شود
احمد محیط طباطبایی هم دیگر سخنران بود، او در ابتدا گفت: قرار نبود در این جلسه صحبتی داشته باشم اما دیدار با دوست و هم درس قدیمی (زارعی) باعث شد به دلیل غیبت آقای بهشتی صحبتی داشته باشم. ابتدا جا دارد از مدیران قبلی و فعلی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین کاخ گلستان تشکر کنم.
او ادامه داد: قصد دارم به دو نکته اشاره داشته باشم، امروزه وقتی به موزههای مختلف دنیا نگاه میکنیم میبینیم که در حقیقت تمام کتابخانه و آرشیوهایشان موزه محسوب میشوند و نسخ خطی ارزش ویژهای دارند، شاهنامه بایسنقری به تنهایی موزهای جامع در نقاشی است که تغییر و تحول جایگاه نقاشی دوره تیموری و حرکت به آینده را نشان میدهد، شاهنامه بایسنقری میتواند به تنهایی یک موزه تعریف شود که همه زوایا در آن معلوم است، وقتی در تصویرگریها چهرههای تاتار و ترکان را میبنیم نشان از حاکمان وقت دارد.
طباطبایی افزود: در زمان کار بر روی این کتاب هنوز زمان چندانی از تسلط خاندان تاتار تیمور لنگ نگذشته بود اما ما در دوره نوه او یعنی شاهرخ شاهد چنین اثری هستیم. همواره در طول تاریخ ایران شاهد ورود پدیدههای مختلفی از شرق و غرب بوده است، پدیدههایی که خود صادر شدند، بنابراین ایران مکتب شرقی و غربی را هر دو در دل خود داشته است و در دوره شاهرخ میتوانیم پویایی فرهنگ ایران را ببینیم که چنین اثری خلق شد همه اینها نشان از این دارد که بایسنقر و پدرش شاهرخ درک هنری داشتند و میدانستد بیش از شمشیر تیمور، قلم و هنر است که میتواند در ایران و آینده آن تاثیر داشته باشد، همین باعث شده که بایسنقر میرزا جایگاه بالاتری از بسیاری از شاهان داشته باشد.
او ادامه داد: شاهنامه خداینامهای است که دوباره جمعآوری شد، اگرچه در دوره فردوسی همواره میان او و سلطان محمود درگیریهای وجود داشت با این حال ما میبینیم که فضا به گونهای بود که باز هم چنین اثری خلق شد، فردوسی افکار و عقایدش را در دل نوشتهها به یادگار گذاشته است شاهنامه بیش از آنکه کتاب داستان باشد در آن نکات محتلف از جمله اخلاق جامعه وجود دارد، در این اثر بینظیر میتوان دید آیا این فرهنگ محافظهکار است یا نوگرا؟ جا دارد بگوییم در این کتاب تور، ایرج و فریدون همه برادرند و پایان همه این خونریزیها کیخسرویی است که مادرش ترک و تورانی است و پدرش به ایرج میرسد، حتی رستم هم از طرف مادرش به ضحاک برمیگردد، در حقیقت همین هاست که فرهنگ ایرانی را تعریف میکند.
محیط طباطبایی در پایان و درباره اهمیت کتابخانهها گفت: خوشبختانه اثری چون شاهنامه بایسنقری حفظ میشود و در دوره قاجار خوشبختانه به کتابخانه سلطنتی داده میشود، کتابخانه سلطنتی در دوره قاجار و پهلوی اول هم وجود داشت اما در ادامه پاره پاره شد و بخشی از آثار آن به موزه ایران باستان، بخشی به کتابخانه پارس، بخشی به کتابخانه کاخ گلستان و بخشی هم به کتابخانه ملی داده شد، امیدوارم حداقل فهرستی از این کتب فراهم شود تا در اختیار همگان قرار بگیرد.
شاهنامه بایسنقری جایگاه ویژهای دارد
آیدین آغداشلو دیگر سخنران بود، او در ابتدا گفت: دوستداشتم استاد یعقوب آژند و مهدی حسینی هم حضور داشتند و در کنارمان بودند، متاسفانه پیش از حضور در تالار زمین خوردم و دندهام دچار ضرب دیدگی شده است و شاید نتوانم خیلی خوب همه چیز را بگویم، اما برای من افتخار بزرگی است که درباره یکی از مهمترین کتب تاریخ ایران صحبت کنم.
او ادامه داد: از نوجوانی چند مورد بد چاپ از صفحات شاهنامه بایسنقری را دیده بودم و شیفته آن بودم، تا اینکه در ۲۰ سالگی روزی به سمت کاخ گلستان رفتم و تقاضای دیدن کتاب را کردم، وقتی حضور خانم آتابای رسیدم او عنایت کرد و گفت کتاب در حال انبار گردانی است، بارها رفتم و هر بار همین جمله را شنیدم تا اینکه شغل دولتی گرفتم که میتوانستم این کتاب را ببینم اما باز هم همین پاسخ را گرفتم، در حقیقت معلوم شد جایگاهم تاثیری برای دیدن این کتاب نداشت و ظاهراً باید میان اغیار میبودم، به هر صورت سالها گذشت و بعد از خلع از شغل دولتی باز به کاخ رفتم و این بار موفق شدم و خانم ثقهالاسلام محبت داشت کتاب را آورد و من توانستم آن را ببینم، برای همین هیچگاه لطف این خانم را فراموش نمیکنم.
آغداشلو افزود: بعدها با نگاه تازهتری توانستم این صفحات را ببینم، هر بار نکات تازهای دریافتم، حتی پیش از حضور در این نشست هم تورقی از شاهنامه بایسنقری داشتم، البته باید بگویم نسخه موجود برای چاپ ابتدای دهه ۵۰ است و علاوه بر تمیز کاریهای صورت گرفته تفکیکهای آن در بخش طلایی رنگ باعث شده تا خیلی از بخشها قابل دیدن نباشد.
او درباره اهمیت این اثر بیان کرد: مهمترین کتاب پیش از شاهنامه بایسنقری، شاهنامه ایلخانی است که ابوالعلای سودآور نامش را به ایلخانی یا ابوسعید تغییر داد. باید اشاره کنم که یکی از شخصیتهایی که دلال نسخ خطی بود این شاهنامه را ورق ورق کرد و در جاهای مختلف چسباند و فروخت، متاسفانه او متن را از میان برد، متنی پرحجم و خوش خط را از میان برد و اصلاً نمیفهمم چرا این کار را کرد؟ برخی از صفحات را روی اوراق دیگر چسباند، این یکی از بزرگترین فاجعههای فرهنگ ایران است که در حق این کتاب انجام شد. بنده معتقدم حتی زمانی که لسانالملک بسیاری از کتب را در آب انداخت یا همسر سلطان ابراهیم میرزای صفوی که همسرش این آثار را به آب انداخت باز هم ظلمشان به فرهنگ به اندازه شخصیت دوره ایلخانی نبود.
او درباره جایگاه شاهنامههایی که در طول تاریخ فراهم شده بیان کرد: نمونههای دیگری از شاهنامه وجود دارد ولی اولین شاهنامه جامع شاهنامه ایلخانی، سپس شاهنامه بایسنقری است و اگر بخواهیم در مجموع بگوییم میتوانیم شاهنامههای بایسنقری، ایلخانی و طهماسبی را در جایگاه اول تا سوم قرار دهیم و بگویم که دیگر آثار جمعبندی یا نمونهای از اینهاست. به طور مثال در همان زمان شاهنامه بایسنقر شاهنامههای دیگری چون جوکی یا سلطان ابراهیم که آثاری از دیگر برادران بایسنقر میرزا بودند تهیه شد اما در نهایت الگو همان کتاب بایسنقر میرزا شد.
تاریخچه کتابآرایی به دوره شاهرخ بازمیگردد
آیدین آغداشلو درباره تاریخچه کتابآرایی در ایران گفت: تیمور لنگ که به ایران آمد هم جهانگشاست و هم فرهنگدوست، درست برخلاف دیگر جهانگشایان همچون چنگیز و جانشینانش، تیمور قدر و حرمت کتاب و هنر را میدانست اما به نحو دیوانهواری میخواست همه چیز را در سمرقند جمع کند و آنجا را پایتخت جهان کند، سمرقند پایتخت جهان شد ولی تیمور در ۸۰۷ هجری قمری درگذشت، جنگهای جانشینانش مفصل است اما سرانجام شاهرخ آمد و الگو و تاریخچه کتابآرایی ایران هم به همین دوره باز میگردد، در حقیقت پدرانی مثل شاهرخ فرزندانی تربیت کردند که برای هنر احترام قائل شوند، بایسنقر میرزا خود خوشنویس بزرگی بود و نمونههایی که از او در مسجد گوهرشاد در دسترس است نشان از جایگاه ویژهاش دارد. وقتی به آن دوره دقیقتر نگاه میکنیم متوجه دوره شگفتانگیزی میشویم چرا که پدری همانند شاهرخ رقابت هنردوستی و فرهنگ دوستی را میان ۷ فرزندش به وجود میآورد.
او ادامه داد: بایسنقرمیرزا شاه نشد اما در ابتدای همین شاهنامه از او با عنوان سلطان یاد شده است، او زندگی عجیب و خاصی داشت و عمرش هم کوتاه بود بایسنقر در سال ۸۳۷ هجری قمری در حالی که تنها ۳۸ سال داشت فوت میکند، او تمام جوانیاش را صرف جنگ؛ هنردوستی و گردآوری آثار هنرمندان و خود آنها کرد، به واقع جای تعجب دارد که چگونه چنین انسانی فرصت میکرده در کنار جنگ و دیگر امور دست به چنین اقداماتی بزند. اغلب به غلط مینویسند که بایسنقر به خاطر شرابخواری میمیرد اما روایت درستتر آن است که سکته میکند، جماعتی که او جمع میکند درجه یک هستند، متاسفانه همه آنها را نمیشناسیم اما جعفر تبریزی یکی از آنها بوده که خود خوشنویس بزرگی است.
آغداشلو درباره نکات فنی تصاویر شاهنامه بایسنقری افزود: این کتاب وقتی فراهم میآید به کتاب کتابها تبدیل میشود، همه کتاب ها را ریشه اش را در این کتاب میابیم نه شاهنامه ایلخانی که تصاویرش بزرگ و تذهیب خاصی ندارد، همچنین هرچه در کتاب آرایی ایرانی می شناسیم همه در شاهنامه بایسنقری وجود دارد، از صفحه نخست با تذهیبش که بیشتر هندسی است تا دیگر تصاویر، چیزی که در شاهنامه بایسنقری مشخص است در شکل عمودی تصاویر تثبیت میشود و دیگر از تصاویر مثلث و… خبری نیست و اندازه انسان با حیوانات و گیاهان به اندازه مطلوب میرسد بدین ترتیب ارتباط انسان و جهان اطرافش زیباست، صورتها همچنان به شکل ایلخانی است و با تصاویر شاهنامه شاه طهماسبی فاصله دارد اما طبیعی است، به هر صورت خاستگاه کتابآرایی ایرانی از شاهنامه بایسنقری است.
او ادامه داد: جلد و طرح آن باشکوه و فوقالعاده است، فکر میکنم خیلی از حواشی سفیدش کمشده اما این را برای صاحبنظران مطرح میکنم، ادامه کار شاهنامه بایسنقری در تذهیب است، شاهکارهایی محض و مطلق، هنر تیموری قطعاً به خود شاهرخ دین دارد اما بیشتر از آن به پسرانش، من فکر میکنم برای اهل معنا و تحقیق زمینه زیبا و جذابی است در این کتاب وجود دارد، از آسمان طلایی و زمین سفید است و اینکه چطور شکل میگیرند، تماشای زندگی شاهزادگان تیموری با پوشش خاص و شمشیرهایشان تا آثاری را که جمع میکنند تصاویر خاصی است که در هیچ جا نمیتوان دید، ما شاهد آنیم که این مسیر آرام است و روند استاد شاگردی در آن طی میشود تا به دوره قاجار میرسد، نقاشی تک چهره در دوره تیمور هم بود اما در دوره شاه عباس به اوج میرسد، هر کدام میدان یک جستوجو و تالیف است و هر که مشتاق باشد میتواند تحولات بزرگی را ببیند.
آیدین آغداشلو در پایان سخنانش گفت: بعد از شاهنامه شاه طهماسب دیگر آثاری این چنین دیده نمیشود اگر چه تلاشهایی شکل میگیرد، اما به طور قطع دوران طلایی از قرن ۸ تا ۱۱ قمری بوده است، یعنی در چهارصد سال هنرمندان ایرانی آثاری خلق میکنند که سابقه ندارد و دیگر تکرار نمیشود.
سپس در ادامه این مراسم رونمایی از مجموعه نفیس کارتپستالهای بایسنقری صورت گرفت که برگرفته از شاهکار هنری شاهنامه بایسنقری از مجموعه کاخ گلستان و گنجینهای از هنر و فرهنگ ایرانی را به نمایش میگذارد.
شاهنامه بایسنقری، نسخه کهن نگارهدار شاهنامه فردوسی از سده نهم هجری است که از دید کتاب آرایی و ارزشهای هنری از اهمیت فراوانی برخوردار است. این کتاب ارزشمند و نفیس، ۲۲ نگارگری به سبک هرات دارد و در سال ۸۳۳ قمری (۸۰۹ خورشیدی) به سفارش شاهزاده بایسنقرمیرزا (فرزند شاهرخ و نوه تیمور گورکانی) تهیه شده است.
این اثر که در کتابخانه کاخ موزه گلستان نگهداری میشود، در سال ۱۳۸۶ در برنامه حافظه جهانی یونسکو به عنوان اثری از سوی ایران ثبت شد. نسخه کنونی شاهنامه بایسنقری را امیر نظام گروسی، به کتابخانه کاخ موزه گلستان هدیه کرده و این شاهنامه بیش از ۱۱۰ سال است که در کتابخانه نگهداری میشود. این نسخه با ارزش و نفیس در برخی ازنمایشگاههای مهم جهانی نمایش داده شده است.
منبع: ایبنا