ميراث مكتوب- سيزدهمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان« منابع فكري صدرالمتألهين شيرازي » و با سخنراني دكتر اكبر ثبوت و قرائت مقاله دكتر عليرضا ذكاوتي قراگزلو توسط دكتر محمد كريمي زنجاني اصل، روز دوشنبه 8 تير 83 در اين مركز برگزار شد.
در ابتداي اين نشست، دكتر ايراني مدير عامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: اخلاق حرفه اي مولف، بحث ذكر منابع و اشراف مولف بر منابع و رعايت اصول و معيارهاي مولف، جزء انتظاراتي است كه از يك مولف مي رود و همين طور در مورد مترجم و مصحح كه ما با آن سر و كار داريم.
وي نثر انديشه هاي بزرگان و اهتمام به انتشار آنها را از جمله وظايف، متوليان نثر دانست و درباره منابع فكري ملاصدرا گفت: بسياري از آثاري كه از گذشته به جاي مانده، در كتاب هاي ديگران هم منعكس شده است. چه بسيار كتاب هايي كه مفقود شده و بجر نامي اثري از آنها در دسترس نيست، ولي بخشي يا قسمت اعظمي از آثار آنها، در منابع ديگر منتقل شده اند.
در ادامه، دكتر عليرضا ذكاوتي قراگزلو در مقاله خود با عنوان «پيجويي منابع ملاصدرا»، گفت: ملاصدرا مردي بوده عميقاً درس خوانده و كتاب خوانده و آدم هاي دانشمند بسيار ديده و عمرش هم كوتاه نبوده است، پس فرصت و امكان و انگيزه داشته كه آنچه را گذشتگان نداشته اند، ببيند و بعضي را چندين بار مرور كند.
وي در اين مقاله كه توسط آقاي كريمي زنجاني، قرائت شد، افزود: مسئله منابع فكري صدرالمتالهين شيرازي با مسئله انتحال يا عدم انتحال ملاصدرا دو مطلب است، با دوقصه و البته دو روش و دو بيان، ولي به هرحال در مواردي به هم نزديك مي شود و گاه منطبق مي گردد.
دكتر ذكاوتي قراگزلو در مقاله خود به نقل از مرحوم استاد محمد تقي دانش پژوه، آورده است: ملاصدرا عبارت و فقرات و حتي، گاه صفتي از كتب مشهور قديم مثلاً المباحث المشرقيه فخررازي را حفظ بوده كه بعضاً بدون ذكر ماخذ بر قلمش جاري مي شده است. شروحي كه ملاصدرا بر متون حكمت قديم نوشته و مثلاً در شرح حكمت مشاد به روش مشائيان رفته و در شرح حكمت اشراق به طريق اشراقيان راه پيموده، استادي و مهارت كامل او را نشان مي دهد.
دكتر اكبر ثبوت نيز در اين نشست گفت: من حداقل در تاريخ فكر و فرهنگ اسلامي هرچه جستجو كردم، كسي را به اندازه ملاصدرا نيافتم كه تعصب و تقليد را تخطئه كرده باشد.
وي افزود: وقتي تورقي اجمالي در بعضي آثار ملاصدرا مي كردم، بي اغراق بيشتر از چهل پنجاه صفحه عليه تقليد و عليه تعصب، عليه اهل تقليد و اهل تعصب، مطلب پيدا كردم و اين چيزي است كه در تمام تاريخ فكر اسلامي بي نظير است و اگر ملاصدرا جز همين كه اين همه عليه تقليد و تعصب، فرياد كشيده بود، هيچ نداشت، خود براي اينكه او را در يك مرتبه بالايي جاي بدهد، كافي بود.
دكتر اكبر ثبوت، ادامه داد: با توجه به آنچه ملاصدرا، در تخطئه تقليد و تعصب گفته، بايد گفت كه اين آدم، بمبي را منفجر كرد كه به دنبال خودش صداهاي متعددي را به وجود آورد.
در پايان اين نشست، حاضران به بحث و تبادل نظر پرداختند.
دكتر كريمي زنجاني با اشاره به حيات ظاهري صدرالمتالهين، گفت: يكي از گرفتاري هاي به حقي كه اهل تحقيق در حوزه معارف ايراني اسلامي دارند، برمي گردد به در دسترس نبودن بسياري از متون و به ويژه نسخ خطي و حتي پراكندگي اطلاعاتي كه در اين نسخ وجود دارد. جالب است كه بدانيم ما بايد از مكتب سومي هم به عنوان مكتب تاثير گذار بر انديشه صدرايي ياد كنيم و آن هم، مكتب حديثي و تفسيري كاشان است. به واسطه يك جنگ خطي كه هم اكنون در كتابخانه ملي موجود است و چند سال پيش پيدا شد و به خط غلم الهدي فرزند فيض كاشاني است، دريافتيم كه صدرالمتالهين شيرازي بخشي از عمرش را هم در كاشان به سر برده و در آنجا، چنان كه اطلاعات اين جنگ نشان مي دهند از محضر ملا فتح الله كاشاني، صاحب تفسير عظيم منهج الصادقين كه گرانقدر ترين تفسير هاي فارسي است، بهره گرفته و همين طور از درس آقا ضياءالدين محمدبن محمود رازي، ضياءالعرفا استفاده مي كرده كه در نهايت به دامادي او هم مي انجامد.
در ادامه، دكتر ذاكري به صفحه اسفار مرحوم ملاصدرا اشاره مي كند كه حكمت همان است كه در قرآن مي فرمايد : « من يوتي الحكمه فقد اوتي خيراً كثيراً » و تاكيد مي كند: پس في الواقع ايشان مي خواهد بگويد كه من حكمتي كه در اسفار بيان مي كنم، همان حكمتي است كه در قرآن گفته شده، اما من مي خواهم بگويم كه در درجه اول اين نيست. در حكمتي كه در قرآن هست، طبق تعريفي كه مفسرين عرفان نزده و فلسفه نزده، يعني مفسرين اوليه آورده اند، حكمت به معناي علم و ادب است و به معنايي كه در اسفار شفاء و كتب فلسفي ابن رشد، آمده نيست. منظورم اين است كه در اسفار از علوم ديگر خبري نيست و فقط الهيات است و حتي به اخلاق كه علم عملي است، به ندرت مي پردازد.
آقاي سيد عرب هم معتقد بود: در اسفار مشاهده نمي كنيم كه ملاصدرا اساس اثبات يك مطلب را به مكاشفه اي و كشفي استناد داده باشد، بلكه در تمامي موارد ابتدا برهان خود مطلب را آورده و بعد به عنوان مويد و شاهد، به مسائل كشفي اشاره كرده است.