کد خبر:42679
پ
-5791851007855157820_121-2
سفرنامه تاجیکستان / بخش دوم

سفر به خجند، دیار ادب، علم و عرفان

میراث مکتوب- حضور دکتر علی‌اشرف مجتهد شبستری به عنوان اولین سفیر ایران در تاجیکستان برایمان سودمند و بسیار خاطره‌انگیز بود. هرجا می‌رفتیم خرد و کلان از نیک‌مردی‌های ایشان و خدمات فرهنگی و یاری‌رسانی‌های مردمی‌ و روابط صمیمانه‌اش با اهل فرهنگ و ادب یاد می‌کردند. او نیز بخوبی زبان فارسی‌تاجیکی را گپ می‌زد و ترجمان گروه […]

میراث مکتوب- حضور دکتر علی‌اشرف مجتهد شبستری به عنوان اولین سفیر ایران در تاجیکستان برایمان سودمند و بسیار خاطره‌انگیز بود. هرجا می‌رفتیم خرد و کلان از نیک‌مردی‌های ایشان و خدمات فرهنگی و یاری‌رسانی‌های مردمی‌ و روابط صمیمانه‌اش با اهل فرهنگ و ادب یاد می‌کردند. او نیز بخوبی زبان فارسی‌تاجیکی را گپ می‌زد و ترجمان گروه بود. بانو فرزانه خجندی و همسرش دکتر آذرخش نیز یاد ایام سفارت ایشان را می‌کردند. حس غرور دست می‌دهد که از خدمات سفیری فرهنگ‌دوست، فروتن و مردمدار چنین ذکر خیر می‌شود. من که دیگر یاد ندارم پس از ایشان دیگر سفرا چنین حسن شهرتی پیدا کرده باشند.

بانو فرزانه از فرزند تازه‌گذشته‌اش با لحنی آرام و ادبیاتی تأثر برانگیز سخن گفت و گاهی به اشعار حافظ و مولانا استناد می‌کرد. وقتی سخن می‌گفت اشک حاضران جاری شده بود. دکتر آموزگار که خود سخت متأثر شده و به زحمت بر عواطفشان غلبه می‌کرند، بانو فرزانه را با بیانی مشفقانه دلداری و تسلی می‌داد و با او همدردی می‌کرد. عکس گرفتیم و دیدار به وقتی دیگر گذاشتیم.

فردا صبح هنگام خروج از خجند و حرکت به‌سوی پنجرود(آرامگاه رودکی)، به دیدن بنای یادمان کمال خجندی رفتیم. چند سال پیش هیأتی از خجند به تبریز رفته و طیّ تشریفاتی، مشتی خاک از آرامگاه کمال برگرفته و در صندوقی در میان این بنای زیبا قرار دادند.

کمال خجندی در قرن هشتم می‌زیست و میانۀ عمر برای کسب دانش و  پیوستن به حلقۀ عارفان به تبریز رفت. وی در ابیات بسیاری ارادت خود را به تبریز بیان کرده است.
تبریز مرا راحت جان خواهد بود
پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا در نکشم آب چرنداب و گجَل
سرخاب ز دیده‌ام روان خواهد بود
اجازه فرمایید در اینجا داخل پرانتز به نکته‌ای مهم اشاره کنم. گپ زدن با تاجیکان برای ما بسیار لذت‌بخش و خاطره‌انگیز است.‌ ما را به زبان مادری قدیم و ژرفنای تاریخ می‌برد. کلمات زیبا یکی پس از دیگر گوش را نوازش می‌دهد. صبح را پگاه می‌گویند و عصر را بیگاه و شب را شام و کفش را پای‌افزار و…

انس مدام تاجیکان به شاهنامه، باعث شده که گپ تاجیک را زبان عصر فردوسی بدانیم و به گوش جان بشنویم. البته واژگان و کلماتی را ما درک نمی‌کنیم مثل قتب یعنی طبقه و متقابلاٌ آنها متوجه برخی واژگان فارسی نمی‌شوند. نیز کلمات و واژگانی است که ما می‌فهمیم، اما معنای دیگر دارد. مثل آشیانه یعنی طبقه. در واقع طبقه دو کلمه و معنای متفاوت دارد. برای فهم متقابل مردم دو کشور، لازم است فرهنگ فارسی تاجیکی دوزبانه تألیف شود و ما با خط سیریلیک آشنا شویم. خطی که گویش تاجیکی را بخوبی بازتاب می‌دهد و خط فارسی از آن عاجز است و این نقص خط فارسی است. مثلاّ شیر خوردنی را sheir و شیر درنده را shir گویند. چندسال پیش حسن قریبی که ده‌سالی رئیس پژوهشگاه تحقیقات فارسی از طرف فرهنگستان در تاجیکستان به خدمت مشغول بود، فرهنگ واژگان و اصطلاحات تاجیکی را با عنوان “فرهنگ فریبکار”! تألیف کرد، اما متقابلاً فرهنگ فارسی تاجیکی یا “فرهنگ تاجیکی در سفر” را تاکنون کسی تألیف نکرده است که جای تعجب و هم جای تأسف دارد. ما و تاجیکان برای شناخت متقابل، هنوز کارهای بسیاری باید انجام دهیم.
ایران برای توسعۀ روابط فرهنگی و فهم مشترک و ترویج زبان معیار و آموزش خط فارسی و معرفی فرهنگ ایرانی، باید از طریق موسیقی‌های پاپ و سنتی، فیلم‌های آشپزی، سریال‌های خانوادگی مثل سریال “آرایشگاه زیبا یا خانۀ سبز” یا … و فیلم‌های سینمایی که البته هیچ رنگ و بوی تبلیغ مذهبی و ایدئولوژیک نداشته باشد تا حساسیت برنیانگیزد و اجازه پخش بگیرد، ارتباط خود را با کشور همدل و همزبان بشدت تقویت کند و فیلم‌ها را با زیرنویس سیریلیک و خط فارسی ارائه کند تا بیننده با زبان معیار و قابل درک آشنا شود. یکی از دوستان می‌گفت همسرش با دیدن فیلم‌های ترکیه‌ای با زیرنویس فارسی، تکلم و محاورۀ ترکی استانبولی را آموخته. ببینید ترک‌ها با سریال‌های چهارصد قسمتی خانوادگی، چقدر در ترویج فرهنگ و زبان خود موفق بوده‌اند. در تاجیکستان و سمرقند و بخارا موسیقی پاپ ایرانی بخصوص با صدای گوگوش و هایده و خوانندگان پاپ جدید ایرانی، توانسته تاحدودی جلوی رواج موسیقی‌های وارداتی غربی را بگیرد و زبان تاجیکی را از زوال نجات دهد و به فارسی ایرانی نزدیک کند. هرجا که قدم می‌نهی ازین نوع موسیقی‌ها به‌گوش می‌رسد‌. تاجیکستان کشور ادب، شعر و‌ موسیقی و جشن و پایکوبی است. با زبان هر ملتی باید هرآن‌طور که برآنند سخن گفت و رفتار کرد تا دوستی و رفاقت به‌غایت رسد.

اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612