میراث مکتوب – از یاد نمی رود یاد دکتر محسن جعفری مذهب که با اخلاص کامل و احساس مسئولیت و دردمندی به مسائل علمی و فرهنگی برخورد می کرد.
به یاد دارم هربار که دیداری تازه می کردیم طرحی تازه مطرح می کرد آن هم با شوقی فراوان که ناشی از روحیه دانش دوستی او بود. ذهنی پویا و پرمطلب داشت و موتور اندیشه او پر سرعت و متحرک بود. هیچوقت در چهره او یأس و نومیدی ندیدم. بی پروا سخن می گفت و این صراحت او گاه ناآشنایان در مجلس را متعجب می کرد. در آخرین دیدار در بیمارستان کسری سخن از پروژه ای درباره رشیدالدین فضل الله همدانی با شور و اشتیاق به زبان آورد که برود و با فلانی مطرح کند. با اینکه بی قرار بود اما نهاد ناآرام او در پی کشف حقایق تاریخی و یافتن مطالبی جدید بود.
آخرین باری که یکی دوماه قبل از فوتش در مجلس آبگوشتخوران ماهانه شرکت کرد، دفترچه ای کوچک همراهش بود در جمع استادانی چون دکتر ابوالقاسمی و …. یک سوال فلسفی مطرح کرد که بی ربط به تخصص و دغدغه های او بود، ولی معلوم بود قبلا یادداشت کرده و منتظر بود پاسخ مناسب را در دفترچه خود بنویسد. حاصل عمری پژوهش، موجب شده بود که در لحظات درد و بیماری هیچگاه دست از پرسش و بیان طرحهای خود برندارد. اما اکنون دیگر در بین دوستان خود مانند چنین انسان جویای علم و محقق بی قرار و پرکار سراغ ندارم. نمونه بود در کشف امور علمی و حل مسائل تاریخی. کاش در میان جوانان امروز مانندش را ببینیم و یاد دکترجعفری مذهب زنده شود. کاش می شد تقدیر الهی از این گونه انسانهای زحمت کش و دردمند در سنین پویایی و کار و کوشش، گلچین نمی کرد تا بتوانند آرزوهای خود را محقق سازند. و …
امروز دلمان برای ایشان تنگ شده و جای وجود پرخرارتش را خالی می بینیم. روحش در بهشت جاوید سرشار از شادی و آرامش باد و صبر و شکیبایی خانواده محترم و دختران گل ایشان همواره مزید باد.