میراث مکتوب – خبر درگذشت شادروان محمد زهرایی همۀ علاقه مندان به حوزۀ کتاب و نشر ایران را شگفت زده و اندوهناک کرد. او ستون خیمۀ نشر ایران بود. هر وقت با او می نشستی، به یاد ورّاقان بزرگ تمدن اسلامی می افتادی که تمام کارهای تولید کتاب را اعم از استنساخ، کتاب آرایی، تجلید و فروش را خود انجام می دادند. او نیز در کار نشر کتاب ایران، خلاق، مبدع و مبتکر بود. از جلد کتاب و طرح آن درمی یافتی که باز آقای زهرایی کاری جدید و طرحی نو درانداخته است. او چشم نوازی در جلد کتاب را نهادینه کرد. طراح فونت و قلم بود و با این کار عرصۀ رقابت در نشر را رقم زد. برخی ابتکارات او را تقلید می کردند و منشورات خود را مزیّن به ایده های او می کردند بی آن که نامی از او ببرند. وقتی در روز روشن مقاله و پایان نامه و کتاب مردم را انتحال می کنند و به سیاهۀ رزومۀ خود انتقال می دهند، جای تعجب نیست که طرح جلد و نوع کاغذ درست شده و امثال ذلک از ابداعات مرد دانا و خوش ذوقی چون زهرایی را به نام خود زنند و وجوه حاصل از آن را به کام خود کنند.
زهرایی عمری را در کار ترویج فرهنگ نوشتاری کشور و کتابفروشی گذراند از کتابفروشی «نیل» گرفته تا «کارنامه». او بحق به صنعت نشر ایران هویتی تازه بخشید و مایه عزت و آبروی نشر کشور بود. او هنر کتاب آرایی را با نشر کتاب درآمیخت و به آن هویت بخشید چیزی که پیش آن سابقه چندانی نداشت. گاهی توفیق زیارتش را در شهر کتاب نیاوران و انتشارات کارنامه داشتم. شاید به لطف همین توانمندی و سلایق خدادی او بود که همیشه کتابفروشیش مملوّ از مشتاقان کتاب بود. از این رو می توان گفت که وی در رونق بخشیدن به کتابخوانی سهم بسزایی داشت.
او علاقه خاصی به کتابهای میراث مکتوب داشت. همیشه سراغ کارهای جدید را می گرفت. تنها کتابفروشیی در تهران بود که کتابهای میراث را در قفسه ها پخش نکرده بود. دو قفسه بزرگ را به آثار مرکز اختصاص داده بود و معتقد بود که علاقه مندان به منشورات میراث مایلند همه آثار را یکجا ببینند و البته این کار را نسبت به مجموعه آثار دو سه مؤسسۀ دیگر نیز کرده بود.
او در کار نشر، از تابعان و والیان مکتب دقت و وسواس بود. وسواسی که برخی از بزرگان برنمی تافتند و کارخود را پس می گرفتند و به دست ناشر مکتب سرعت می دادند. تقریباً اکثر کتابهایش برنده جایزه کتاب شد. دقت بیش از حد او مانع از نشر آثار بسیار دیگر شد. گاه کتابی را 60-70 بار پرینت می گرفت تا خوب به دلش بچسبد و راهی چاپخانه اش کند. مرحوم زهرایی کارهای بزرگی از جمله تصحیح دیوان حافظ به سعی سایه، ترجمه فصوص الحکم، کتاب مستطاب آشپزی و کتب دیگر را به چاپ رساند که هر یک چون نگینی در عرصۀ کم فروغ نشر کشور می درخشد. اگر او می توانست اندکی از این وسواس درگذرد، بی شک آثار ارزشمند بسیاری به جامعۀ فرهنگی کشور عرضه می کرد.
فقدان زهرایی و خلاء وجودی او بیش از آن که تصور شود، محسوس است و امید واریم خانوادۀ داغدار او بتوانند آرزوهای او را محقق سازند و تجربیات گرانقدرش را به علاقه مندان صنعت نشر کشور منتقل نمایند. زهرایی عاشق و شیدای نشر کتاب بود. هنرمندی که در ساخت و پرداخت و نشر و فروش کتاب صاحب سبک و اندیشه و مهارت بود، چیزی که ناشران دیگر از آن کم بهره اند و برای رونق آن کمتر کوشش می کنند. کاش زهرایی می ماند و کارهای ماندگار دیگر می کرد و ایده ها و سلایق ذاتی خود را به نسل جدید منتقل می نمود.
بنده به عنوان مدیر مؤسسه میراث مکتوب، درگذشت جانکاه این عالم متخصص و صاحبنظر حوزۀ نشر کتاب ایران را به خانوادۀ این عزیز از دست رفته و همه دوستدارانش و اهالی فرهنگ کشور تسلیت می گویم و برای ایشان از درگاه حضرت رحمان الرحیم، غفران و رحمت الهی آرزومندم.
زهرایی عمری را در کار ترویج فرهنگ نوشتاری کشور و کتابفروشی گذراند از کتابفروشی «نیل» گرفته تا «کارنامه». او بحق به صنعت نشر ایران هویتی تازه بخشید و مایه عزت و آبروی نشر کشور بود. او هنر کتاب آرایی را با نشر کتاب درآمیخت و به آن هویت بخشید چیزی که پیش آن سابقه چندانی نداشت. گاهی توفیق زیارتش را در شهر کتاب نیاوران و انتشارات کارنامه داشتم. شاید به لطف همین توانمندی و سلایق خدادی او بود که همیشه کتابفروشیش مملوّ از مشتاقان کتاب بود. از این رو می توان گفت که وی در رونق بخشیدن به کتابخوانی سهم بسزایی داشت.
او علاقه خاصی به کتابهای میراث مکتوب داشت. همیشه سراغ کارهای جدید را می گرفت. تنها کتابفروشیی در تهران بود که کتابهای میراث را در قفسه ها پخش نکرده بود. دو قفسه بزرگ را به آثار مرکز اختصاص داده بود و معتقد بود که علاقه مندان به منشورات میراث مایلند همه آثار را یکجا ببینند و البته این کار را نسبت به مجموعه آثار دو سه مؤسسۀ دیگر نیز کرده بود.
او در کار نشر، از تابعان و والیان مکتب دقت و وسواس بود. وسواسی که برخی از بزرگان برنمی تافتند و کارخود را پس می گرفتند و به دست ناشر مکتب سرعت می دادند. تقریباً اکثر کتابهایش برنده جایزه کتاب شد. دقت بیش از حد او مانع از نشر آثار بسیار دیگر شد. گاه کتابی را 60-70 بار پرینت می گرفت تا خوب به دلش بچسبد و راهی چاپخانه اش کند. مرحوم زهرایی کارهای بزرگی از جمله تصحیح دیوان حافظ به سعی سایه، ترجمه فصوص الحکم، کتاب مستطاب آشپزی و کتب دیگر را به چاپ رساند که هر یک چون نگینی در عرصۀ کم فروغ نشر کشور می درخشد. اگر او می توانست اندکی از این وسواس درگذرد، بی شک آثار ارزشمند بسیاری به جامعۀ فرهنگی کشور عرضه می کرد.
فقدان زهرایی و خلاء وجودی او بیش از آن که تصور شود، محسوس است و امید واریم خانوادۀ داغدار او بتوانند آرزوهای او را محقق سازند و تجربیات گرانقدرش را به علاقه مندان صنعت نشر کشور منتقل نمایند. زهرایی عاشق و شیدای نشر کتاب بود. هنرمندی که در ساخت و پرداخت و نشر و فروش کتاب صاحب سبک و اندیشه و مهارت بود، چیزی که ناشران دیگر از آن کم بهره اند و برای رونق آن کمتر کوشش می کنند. کاش زهرایی می ماند و کارهای ماندگار دیگر می کرد و ایده ها و سلایق ذاتی خود را به نسل جدید منتقل می نمود.
بنده به عنوان مدیر مؤسسه میراث مکتوب، درگذشت جانکاه این عالم متخصص و صاحبنظر حوزۀ نشر کتاب ایران را به خانوادۀ این عزیز از دست رفته و همه دوستدارانش و اهالی فرهنگ کشور تسلیت می گویم و برای ایشان از درگاه حضرت رحمان الرحیم، غفران و رحمت الهی آرزومندم.