میراث مکتوب – گذشت زمان و رخدادهای جبری آن که گاه گزیر و گریزی از آنها نیست، موجب تغییر مسیر حرکت سازمانی میشود که در معرض خطرِ هست و نیست قرار گرفته و از لحاظ مالی گرفتار طلبکاران و از نظر مدیریتی هم دچار آسیب روزمرگی شده و دخل و خرجش به هم نمیخورد و ناچار است از هر فکر و طرحی برای خروج از بحران بهره بگیرد.
تعدیل نیرو، حذف اضافهکاریها، عدم پرداخت بهموقع دستمزدها، و صرفهجویی در هر چیز ممکن، از جمله ترفندهایی است که در مدّ نظر مدیران قرار میگیرد؛ چیزی که شاید بتوان به آن اقتصاد مقاومتی گفت که مدیران ناچارند ضریب و توان مقاومت خود را در پرداخت از یک سو و حفظ سازمان از سوی دیگر، دوچندان کنند.
از سه سال پیش که ندای صرفهجویی سر داده شد، ما جزء کسانی بودیم که آن را جدی گرفتیم. هر کار ممکن را بررسی و بعضی را انجام دادیم. یکی از دستاوردهای این تصمیم، تشکیل جلسات ماهانۀ آبگوشتخوران بود به قصد ایجاد راهی برای تجدید دیدارها، تشفی خواطر اهل علم و حلم، در جریان گذاشتن کارها و فعالیتهای ماهانه مرکز، استفاده از نظرات و تجارب اهل دانش و فرزانگی برای مدیریت جمعی، بهبود شرایط روانی پیش آمده و دعوت از نیکوکاران و حامیان کتاب برای تشویق به حمایت از تولید و نشر کتاب. مشکلات بهحدی شد که حتی یکماه از پرداخت بهموقع حقوق کارکنان درماندیم. اندیشۀ حذف نشریات و تعدیل نیرو و امثال ذلک رنجآور شده بود. رفتهرفته به طرق مختلف راهها هموار شد و تصمیمات یکی پس از دیگری راهگشا گردید. انبار میراث که مشحون از کتب چاپ ده سال قبل بود (و مجبور بودیم به ازای آن ماهانه سه میلیون تومان بدهیم) تخلیه شد و… . یکی از دستاوردهای این تصمیمات این بود که در سختترین شرایط مالی، با قرض و جلب مشارکت و…. موفق به خرید دستگاه چاپ دیجیتال و وسایل جانبی آن شدیم. به نظر بنده ـ و بنا به دلایلی که خواهم گفت ـ بدون تردید رویکرد ناشران تخصصی نشر کشور در آینده به سوی نشر دیجیتال است. نشر دیجیتال این فایده را دارد که ناشر به تناسب نیاز بازار و تقاضای مخاطب، هر تعداد که بخواهد، در مرحلۀ اول چاپ میکند.
کتابهای تخصصی میراث مکتوب که فروش کند و لاکپشتگونه دارد و به اصطلاح خواب انبار آن بالاست، بهتر است برای صرفهجویی هزینههای انبار در چند مرحله طبع شود. چند روز پیش یک دانشجوی اویغور که میهمان میراث مکتوب بود میگفت در بخش ایغورنشین چین که حدود 11 میلیون سکونت دارند، حداقل تیراژ کتاب سههزار نسخه است؛ در حالیکه در ایران وضعیت به هیچ وجه مناسب نیست و فیالمثل خود ما که در میراث مکتوب از انتشار 3000 نسخه شروع کردیم البته بیحساب، تا الان که 100 یا 200 نسخه در مرحله اول چاپ میکنیم تا مگر سه ماه دیگر، صد تای دیگر چاپ کنیم و به این دل خوش داشته باشیم که تا چند سال دیگر به 2000 نسخه برسد. در این وضعیت شنیده میشود که مخالفان این روش، یا از سر بیاطلاعی، یا گاهی به قصد تقبیح این رویکرد میراث، و یا به دلایل دیگر، اعلام میکنند که پس حقالتألیف چه میشود؟ میگویند: کتاب به مراکز فروش عرضه نمیشود و کیفیت چاپ هم خوب نیست. طبعاً این موضوع روی مخاطبان میراث مکتوب هم بیتأثیر نبوده و نوشتهها و یادداشتها و مصاحبههای ما هم چندان که باید افاقه نکرده است؛ از این رو وقتی به کسی که چند سال پیش با میراث قرارداد بسته برای بار چندم پیگیر میشویم بهانۀ جدیدی را مطرح میکند که من نمیخواهم کتابم 100 نسخه چاپ شود! برایش توضیح میدهیم که با این روش جدید چاپ کتاب، حقی از مصحح ضایع نمیشود و کتاب هم هر موقع که متقاضی بخواهد عرضه میشود، و نمایندههای فروش هم نسخهای از کتاب را تحویل میگیرند؛ منتهای مراتب ما با این روش میخواهیم باری از دوش میراث برداریم، اجارۀ انبار و هزینههای لیتوگرافی را حذف کنیم که طبعاً این یک صرفهجویی برای حفظ یک مؤسسه است و مسئلهای داخلی و سازمانی است. من ناشرانی سراغ دارم که تیراژ کتاب را 2000 نسخه درج میکنند، ولی بدون اینکه به کسی اعلام کنند همان صدنسخه صدنسخه به مرور چاپ میکنند و صِرف درج شمارگان نمیتواند دلیل بر صحت مدعای کسی باشد.
استادی اخیراً میگفت چند سال است به فلان ناشر بنام میگویم «از کتاب چند نسخه موجود است؟» ناشر میگوید: هنوز موجودی انبار تمام نشده و… آن وقت آن استاد محترم میفرمود دانشجویان مرتباً از این کتاب خریداری میکنند و بوی تازگی از جلد و کاغذ آن میآید و من هم نمیدانم چه کار کنم و ساز و کاری هم برای اثبات مدعای خود ندارم. با این وصف تنها صداقت و درستی در حرفه نشر میتواند کارساز باشد، نه مدعای ناشر که تیراژ را مثلاً 2000 نسخه درج میکند. اخیراً دوستی در نمایشگاه کتاب در دفترچه یادگاری میراث مکتوب نوشته بود که خدا لعنت کند کسی را که چاپ دیجیتال را درست کرد! از این نوشتۀ این دوست فاضلِ صاحبِ تألیفات کثیره میتوان دریافت که رویکرد به این روش نوین چاپی که بیست سالی است در اروپا رواج یافته، چون میوهای نارس است که مذاق اهل فرهنگ با آن سازگار نیست. البته تا حدودی هم حق دارند. بیشک وضع کسانی که کتابهایشان به چاپهای متعدد میرسد با آنانی که به هر دلیل کتابهایشان توفیق بیشتر از یک چاپ را نمییابند، قابل قیاس نیست. طبعاً کتابهای حوزۀ کودک و نوجوان، و رمان مثلاً آثار پائولوکوئلیو را که فروش بالایی دارند، نباید با روش دیجیتال منتشر کرد. کتب درسی و کمکدرسی را که در ماه با شمارگان 5000 و بلکه بیشتر منتشر میشود قاعدتاً باید به شکل افست چاپ کرد. در اینجا به چند مورد از تفاوتهای این روش چاپ با چاپ افست اشاره میکنیم:
- نوع کاغذ مورد استفاده: در چاپ افست بهطور کلی میتوان از هر نوع کاغذی استفاده نمود، هم از نظر نوع، هم از نظر جنس و هم از نظر گرماژ؛ اما در چاپ دیجیتال نمیتوان چنین کرد. بهطور مثال در چاپ دیجیتال از کاغذ تحریر 60 تا 100 گرم میتوان استفاده نمود و بستگی به نوع دستگاه، کاغذهای خاصی را نیز میتوان استفاده کرد (مثلاً پرتغالی لفاف قرمز)؛ به عبارتی هر نوع (مارک) کاغذ 70 گرم در چاپ دیجیتال قابل استفاده نیست.
- هزینه: از نظر هزینه در تیراژهای کم، چاپ دیجیتال بسیار باصرفهتر از چاپ افست است و در چاپ تکرنگ مشکی، مرز بین چاپ افست و دیجیتال بین 1000 تا 1200 نسخه است؛ به عبارتی در بین 1000 تا 1200 نسخه هزینههای چاپ دیجیتال و افست با هم برابر هستند، اما در کمتر از 1000 نسخه چاپ دیجیتال بهصرفهتر است و در بیشتر از 1200 نسخه، چاپ افست. این مرزبندی در چاپ چهار رنگ به 400 تا 500 نسخه کاهش مییابد؛ به عبارتی در چاپ رنگی بیشتر از 500 نسخه را باید به صورت افست چاپ نمود و کمتر از 400 نسخه را به صورت دیجیتال.
- سرعت: گرچه سرعت فرایند چاپ افست بالاتر از دیجیتال است، اما در تیراژهای کمتر از 200 جلد به علت حذف فرایندهای مربوط به لیتوگرافی و خروجی و تنظیمات دستگاهها، در کل زمان چاپ دیجیتال کمتر از چاپ افست خواهد بود که در تیراژهای بالای 1000 نسخه این روند به صورت عکس خواهد شد.
- کیفیت: بهطور کلی کیفیت چاپ تکرنگ مشکی در چاپ دیجیتال بهتر از افست است؛ مگر اینکه چاپ تکرنگ مشکی در چاپخانههای جدیدالاحداث یا دارای دستگاههای جدید چاپ گردد که در این حالت کیفیت چاپ افست بهتر از دیجیتال خواهد بود. بهطور کلی کیفیت چاپ تکرنگ مشکلی دیجیتال از کیفیت چاپ افست 80 درصد چاپخانههای موجود در ایران بهتر است، اما در چاپ چهار رنگ این روند برعکس میباشد.
- دقت: از نظر دقت چاپ تفاوتی بین دیجیتال و افست وجود ندارد. این فرایند مربوط به اپراتور دستگاه و تنظیمات دستگاه در دو نوع چاپ میباشد و ارتباطی به نوع چاپ ندارد.
- در این روش میزان مواد باطله، شامل کاغذ و مواد شیمیایی کمتر است؛ چون نیازی به رسیدن به رنگ و یا تنظیمات حین چاپ وجود ندارد.
- چاپ دیجیتال در هر دور چاپ میتواند تصویر و متن متفاوتی را چاپ کند؛ چون در این روش از پلیت استفاده نمیشود.
متأسفانه صنعت نشر در کشور دچار افتوخیزهای بسیار است. اگر وضعیت توزیع کتاب و نشریات علمی به گونهای بود که ما ناچار نمیشدیم شمارگان کتاب را از 2000 به 200 نسخه تقلیل دهیم، دانشجویان و استادان علاقهمند میشدند از منابع پژوهشی و تخصصی چاپ شده خریداری و استفاده کنند و نیز برای دریافت نشریات علمی مشترک میشدند تا تیراژ مجلاتی چون «آینۀ میراث» هم افول نکند و وضع مطلوبتری در پیش داشتیم و ناچار نبودیم بر اساس سفارش با شمارگان اندک چاپ کنیم.
به نظر بنده وقتی اقبال به خرید کتاب آن هم از مؤسسهای با 22 سال سابقه چنین تنزل میکند، آیا چارهای جز انتشار محدود باقی میماند؟ آیا وظیفۀ اصلی ما با تمام کوششی که برای بهتر عرضه کردن یک اثر انجام میدهیم و اغلب کارهای ارسالی را با حوصله و دقت در چارچوب قواعد علمی و فنّی سامان میبخشیم، همانا تولید یک کار فاخر و درخور میراث مکتوب است یا انتشار با تیراژ بالا و حبس آن در انبار؟ شک ندارم که پس از گشایش تجارت بینالمللی و امکان فروش به کشورهای دیگر، رونق چاپ و شمارگان آثار میراث دوچندان میشود. جای تأسف است که کشور ما هنوز بسیارند کسانی که اسم میراث مکتوب به گوششان نخورده، اما روزی نیست که شاهد نباشیم یک دانشجوی خارجی سری به میراث نزند و سراغ کتابی را نگیرد. به هر روی وقتی کتابفروشها کتابهای پرفروش را در ویترین خود میگذارند و کتابهای تخصصی و پژوهشی را در جایی که کسی اگر با حوصله دنبال کتاب باشد شاید آن را در قفسههای کتابفروشی بیابد و گاه بعد از چند ماه همان را هم عودت میدهد، آیا باز باید کتاب را با تیراژ بالا چاپ کرد؟
البته به اهل مطالعه و تحقیق هم باید حق داد؛ چون هم کتاب گران شده و هم خانهها کوچک. اهل کتاب مرتب در حال وجین کردن و جایگزین نمودن کتب جدید هستند و رویکرد به استفاده از کتابهای دیجیتالی و نرمافزاری هم راهکاری است که کمکم رواج بیشتری مییابد. اگر انتشار کتاب محدود شود، تولید و کیفیت آن نباید تنزل کند و شرایط دسترسی به آن هم باید آسانتر شود. این موضوع وظیفه متولیان امور کتاب و فرهنگ را سنگینتر میکند و آنها کوشش خواهند کرد که به کیفیت جایزه بدهند و نه به کمیت؛ به تولید بهتر ـ ولو با تیراژ کمتر ـ امتیاز بدهند نه به آنکه سبدی دارد و عددی. شاید تصور شود که این حرفها توجیه و بهانهتراشی برای موضوع چاپ دیجیتال است، اما واقعیت نشر در کشور چیز دیگری است. حرفهایی هم هست که نه میتوان نوشت و نه میتوان در جایی از آن سخن گفت.