میراث مکتوب- آنچه در ادامه میخوانید متن سخنرانی دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در آیین نکوداشت نیمقرن خدمات علمی، ادبی و تقریبی استاد «محمدعلی آذرشب» محقق، مترجم و ادیب برجسته معاصر است که روز دوشنبه، ۲۰ آذرماه 1402، در دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد.
دکتر آذرشب یکی از مفاخر برجستهٔ ایران، با اصالتی بوشهری و شدیداً ایراندوست و شیفتهٔ فرهنگ و تمدنِ ایران میباشند که سالها در عراق و بغداد تحصیل کردهاند. وی شاگرد اساتیدی همچون حسینعلی محفوظ بوده و با بزرگانی دیگر از جمله علامه عسگری ارتباط و همکاری داشتند.
وقتی هم که به ایران بازگشتند، در مراکز علمی، فرهنگی و دینی اشتغال یافتند و همکاری کردند. بنده این سعادت را داشتم که در دهۀ 60 که جزء اولین دانشجویانِ دانشگاه امام صادق (ع) بودیم، صرف و نحو را از استاد آذرشب آموختم. همچنین دکتر آذرشب «شرحِ ابن عقیل بر الفیه ابن مالک» را تدریس میکردند.
تسلطِ ایشان به زبان عربی بر کسی پوشیده نیست، هم استادِ زبانِ عربی هستند و هم آشنا با شعرِ عربی؛ چه شعرِ کلاسیک و قدیم و چه شعرِ جدید.
استاد آذرشب که هم در ایران و هم در عراق، در فضایِ فرهنگِ اسلامی رشد یافته، تلاش داشت تحتِ تأثیرِ شهید صدر اندیشهٔ اسلامی و اقتصادِ اسلامی را به زبانِ روز برای نسلِ جوان تبیین کند و به این سمت حرکت کرد که برای ایجاد یک نوع همدلی و همبستگی بینِ همهٔ ادیان و اقوام از زبان عربی و فرهنگِ عربی استفاده کند. در واقع به نوعی ایشان زبان را حلقهٔ اتصالِ بینِ دو فرهنگِ ایرانی و عربی قرار داد و با این انگیزهها وارد مجامعی چون اتحادیه علمای لبنان و مجمع تقریب مذاهب اسلامی و خیلی از مراکز دیگر شد و توانست با آشنایی و ارتباطی که با دانشمندان جهان اسلام برقرار کرد، اندیشه وحدتآفرین خودش را بیان کند.
کسانی که با استاد از نزدیک آشنا هستند معتقدند که ایشان خُلقیاتی استثنائی دارند و شور و شوق و حرارت از گفتار و رفتار ایشان موج میزند و با اولین سلام و علیکی که ایشان میکند، انسان به عمقِ صفا و لطف و محبّتِ ایشان پی میبرد و این از ویژگیهای ایشان است که همچنان در ذهن و دلِ همه دوستدارانشان باقی میماند.
دکتر آذرشب در سال 62 دکتریشان را گرفتند. رسالهٔ دکتریشان «تصحیح تفسیر مفاتيحالأسرار و مصابيحالأبرار شهرستانی» بود. آثار ایشان در حوزۀ ترجمه بسیار است و سعی کردند آثار اندیشمندانِ بزرگی مثلِ علامه طباطبایی، امام خمینی، شهید مطهری، مقام معظم رهبری را به عربی ترجمه کنند.
همچنین مجلاتی را سردبیری کردند و چندین مجله را که به زبان عربی بود در این سالها مدیریت کردند. یک مؤسسه و سازمان را برای مطالعات ایران و عرب راهاندازی کردند و خیلی دوست داشتند که در این زمینه فعالیت کنند و واقعاً فعالیتهای ارزشمندی هم کردند.
سالهایی را هم که در سودان و سوریه رایزنِ فرهنگی بودند، منشأ خدمات ارزشمندی شدند. از جمله یک کنفرانسی ایشان در سوریه برگزار کردند، کنفرانس بسیار خوبی بود و بزرگانی از ایران و کشورهای مختلف عربی حضور داشتند و عامل شناخت متقابل دانشمندان ایرانی و اسلامی شد.
ایشان واقعاً از لحاظ فروتنی، انسانیّت و خلقوخوی، بسیار دوستداشتنی و محبوبِ همه شاگردانشان هستند. چون ایشان بسیار شاگردپرور و علمدوست هستند، روحیهٔ علمی خوبی دارند، و نگاهشان به زبان عربی یک نگاه تمدنی است و معتقد هستند که وحدتِ تمدنیِ جهانِ اسلام نتیجهٔ همزیستی و تعاملِ فرهنگها و زبانهای موجود در بلادِ اسلامی است و زبان عربی به عنوانِ زبانِ قرآن و زبانِ اسلام و سیره و سنتِ پیامبر، در همان ابتدای ورود به ایران، نه به عنوانِ یک زبانِ قومی و زبانِ قومِ عرب، بلکه به عنوانِ زبانِ تمدن اسلامی حضور پیدا کرده است و از این جهت نباید به زبانِ عربی به عنوان زبانِ قومی نگریست و آن را مثلاً تنها زبانِ عرب دانست. خدمات فراوانی که ایرانیها در شکلگیری و تحکیمِ قواعدِ صرف و نحو و معانی بیان و بلاغت و … در زبانِ عربی داشتند، مهمترین شاهد این مدعا است.
ایشان در یکی از مقالاتشان سفرِ شاعرِ بزرگ دورۀ عباسی ابوتمام طائی را مثال زدند که وقتی به ایران سفر کرد و به شهرهای مختلفی در خراسان و فارس و آذربایجان رفت، سفری هم به همدان رفت و آنجا دیوانِ حماسه را نوشت که شاعران بزرگی چون خطیبِ تبریزی و مرزوقی اصفهانی و دیگران از ائمهٔ لغت ادب و فرهنگ، آن را شرح کردند و این هم باز گواهِ دیگری است که زبانِ عربی در یک بسترِ وحدت تمدنی شکل گرفته و اینگونه تعاملات و همزیستیها را میتوان مشاهده کرد که عاملِ وحدتِ تمدنی بوده است. این نگاهِ ایشان به زبانِ عربی خیلی برای علاقهمندان و کسانی که تعمقی دارند در این موضوع دارند، ارزشمند است.