میراث مکتوب- دکتر حسن انصاری، عضو هيئت علمی مؤسسه مطالعات عالی پرينستون و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در یادداشتی به موضوع مفقود شدن بخشی از کتابهای اماميه در طول تاریخ پرداخته است که آن را در ادامه میخوانید.
من قبلا دربارۀ اين موضوع نوشتهام و دلائل و زمينههای آن را کم و بيش کاويدهام. پرسش اين است: در حالی که بسياری از متنهای حديثی و فقهی و تفسيری و کلامی دو سه سده نخست قمری از اهل سنت و غير شيعيان امروز موجود است، چرا آثار اماميه از بين رفته است؟ يکی از مهمترين دلائل آن وضعيت شيعه به عنوان جامعهای در اقليت و تحت ستم در بسياری از ادوار تاريخ اسلام است. فراموش نکنيم که با کتابخانههای شيعی در بغداد و ری در سدههای چهارم و پنجم چه رفت.
در اين ميان اسماعيلیها با وجود آنکه همواره در اقليت بودهاند اما ساختار سازمانی دعوت اسماعيلی و رعايت اصول پنهان کاری و تقيه موجب میشد که بخش قابل توجهی از ميراث آنان و به ويژه آنچه به علوم باطنی مربوط میشود باقی بماند و در چارچوب سازمانی دعوت از آنها نگهداری شود. از لحاظ اجتماعی داعيان اسماعيلی در ايران فعاليت پنهان داشتند و در بيشتر ادوار تاريخی خود به ويژه در دورانهای اوليه فعاليت و حضور اجتماعی نداشتند، بنابراين میتوانستند آثار خود را حفظ کنند و از دستبرد و نابودی نجات دهند.
نصيريه هم باز به همين دليل، چه در بغداد و چه در حلب و شامات، به همين شيوه آثار کهن خود را حفظ کردند. اقليت بودن و در معرض خطرات ناشی از سرکوب اهالی قدرت بودن بدين ترتيب نتوانست آثار کهن آنان را از ميان بردارد.
در مورد اباضيه هم همين را می توان گفت. بسياری از آثار سدههای دوم و سوم اباضيه از خطر نابودی محفوظ مانده و امروزه در دسترس است. در مورد اباضيه البته مسئله تقيه چندان مطرح نبود. بلکه خود اقليت بودن و عدم حضور اجتماعی در سطح عمومی اسلامی و زندگی در بخشهای پيرامونی و حاشيهای موجب شد که آنان بتوانند يک اقليت کم و بيش محافظت شده را برای خود تضمين کنند.
در مورد جامعه شيعه اماميه قضيه فرق میکند. اماميه درست است که در اقليت بودهاند و با فشارها و سرکوبهایی هم مواجه بودهاند و همين هم موجب میشد بسياری از کتابخانهها و آثار آنان دستخوش نابودی عمدی قرار گيرد منتهی به دليل ماهيت اجتماعی اماميه و حضور در سطح فعاليتهای فرهنگی و اجتماعی و سياسی، و خاصتا در بغداد در دورههای مختلف و از جمله در قرن چهارم و بعد در دوران آل بويه و غيره، عالمان امامی نمیتوانستند با سنت پنهانکاری موقعيتهایی شبيه اسماعيليه و يا نصيريه داشته باشند.
اصول فکری علمای اماميه حضور اجتماعی را برای آنان لازم میشمرد. مواجهۀ علمی و حضور در بحثهای نظری و همکاری با دولتها و تلاش برای ارتقای جامعۀ اماميه در ميان جوامع مسلمان و دوری از باطنیگری همه و همه موجب میشد که فعاليتهای علمی علمای اماميه در غالب موارد در فضای باز و گشوده بر ديگران صورت گيرد. در اين فضا گاهی خودسانسوری ضروری مینمود و برخی کتابها رونويسی نمیشد و بدين ترتيب مهجور میماند و به تدريج از بين میرفت. جايگاه فقها و مرجعيت دينی آنان و متکلمانی مانند شيخ مفيد و شريف مرتضی با آن گسترۀ شهرت عام حتی در شهرهایی با اکثريت اهل سنت، خود مانعی بود بر پنهان کاریهای دينی.
اين عوامل خود موجب شد که نوعی مذهب غالب و مورد تأييد بالاترين اتوريتههای دينی در همان سدههای سوم و چهارم قمری در ميان شيعيان شکل بگيرد و نوشتههای آنان جانشين نوشتههای قديم شود که گاهی هم با رويکردهای جديد هماهنگ نبود. در این شرایط طبيعی بود که از کتابهای قديمتر ديگر نسخهبرداری نشود.
از ديگر سو، همين حضور فعال جامعۀ اماميه موجب میشد در زمان فتنههای مذهبی در شهرهایی که آنها در اقليت بودند آنان بيشتر و سادهتر آماج خصومتورزی قرار گیرند و از ميان بردن ميراث اماميه برای مخالفان سهلتر بود. نمونهاش کتابخانه و مدرس شيخ طوسي در بغداد است که در حملۀ سال ۴۴۷ ق طغرل سلجوقی اسير آتش خصومت شد و طبعا بسياری از کتابها و ميراث گرانبهای شيعی از ميان رفت و حتی میدانيم که شماری از تأليفات خود شيخ طوسی هم درست به همين دليل مفقود شد.
نویسنده: حسن انصاری
منبع: کاتبان / بررسیهای تاریخی