میراث مکتوب – پای درد دل دانشگاهیان اگر بنشینید از رواج بیمهار مجلات رتبهبندی شده و مشهور به علمی – پژوهشی روایت خواهند کرد. طبق آییننامههای ارتقای اعضای هیأت علمی دانشگاهها و نیز شرایط دفاع از پایاننامههای دکترا، چاپ مقاله در این دسته مجلات الزامی شده است.
آن آییننامه و این الزامات به خودی خود منشأ برخی ناهنجاریهای علمی در فضای دانشگاهی کشور شده است. آنچه از پی میآید، یک نمونه از نقدهای وارد بر نظام مقالهنویسی در ایران است. «ایران» به اعتبار آنکه دامنه نقدها و اعتراضات جامعه دانشگاهی را نسبت به این نظام، بسیار درازدامن میبیند، مطلب حاضر را به نشر میسپارد و البته صاحبنظران دانشگاهی را – از هر دو اردوی مخالف و موافق – به مشارکت در این مباحثه عمومی فرا میخواند.
نشریات آکادمیک ایران را میتوان به سه دسته اصلی تقسیم کرد: مجلههایی که با تعیین اعتبار از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تحت عناوین «علمی – پژوهشی» و «علمی- ترویجی» منتشر میشوند، مجلههای «علمی- تخصصی» که معاونت فرهنگی دانشگاهها مجوز آنها را صادر میکند و غالباً توسط دانشجویان منتشر میشوند و نشریات علمی که بدون مجوز فعالیت میکنند. در میان نشریات مذکور، به نظر میرسد مجلات «علمی – پژوهشی» در نظام آموزشی و پژوهشی کشور نقشی عمده ایفا میکنند. اما، شیوه تأسیس و روند فعالیت مجلات موسوم به علمی با اعتبار «علمی – پژوهشی» که مبنای استخدام و ارتقای اعضای هیأت علمی دانشگاهها، پذیرش دانشجو در مقطع دکترای تخصصی و صدور مجوز برای دفاع از رسالههای دکترا هستند وسیعاً در معرض نقد استادان و دانشجویان قرار گرفته است. سازمان علمی و مدیریتی این مجلات، دستاندرکاران چاپ، روند داوری و پذیرش مقالات، آییننامههای ناظر بر رتبهبندی آنها، کیفیت و اعتبار علمی مطالب، زمانبندی انتشار، تعداد مجلات و توزیع حمایتهای مالی از جمله مواردی هستند که بررسی آنها ما را به آسیبشناسی چاپ علم در ایران رهنمون میشود.
هدف این مقاله توصیف واقعبینانه و نقد بیتعارف شیوه تأسیس و روند فعالیت مجلات «علمی – پژوهشی» بر اساس تجربیات پژوهشگرانی است که هم در این مجلات و هم در مجلات بینالمللی موفق به چاپ مقاله شدهاند (در این مقاله منظور از نشریات بینالمللی آن دسته از مجلات است که در WOS، ISI یا JCR نمایه شدهاند و مجلات نمایه شده در ISC مورد نظر نیستند). در سطور پیش رو به دنبال تردید در ارزش علمی «برخی» از مقالاتی که بحق در مجلات مورد نقد چاپ شدهاند نیستیم. البته شایان ذکر است که ارزش علمی این مقالات صرفاً محصول تلاش و دقت نویسندگان بوده و مجله هیچ نقشی در بهبود یا ارتقای کیفی آنها نداشته است و این دقیقاً نکتهای است که نقش مجلات «علمی – پژوهشی» را به چاپ ناسنجیده و بیرویه مقالات کاهش میدهد.
خشت اول تا ثریا
مجلات «علمی – پژوهشی» با تشکیل بدنه علمی که همان گرد آمدن افراد تحت عنوان هیأت تحریریه یا گروه دبیران است به سرپرستی مدیرمسئول و با درخواست او یا ارگان صاحب امتیاز برای دریافت مجوز از معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری آغاز به کار میکنند. بر تشکیل این بدنه علمی نقد بسیار وارد است.
نخستین و البته تنها معیار ورود افراد به هیأت تحریریه مجلات «علمی – پژوهشی» نه در دست داشتن کارنامه پژوهشی غنی و باکیفیت که بر دوش کشیدن رتبه دانشیاری یا استادی است. به این ترتیب، استادیار یا دانشجویی که 7 مقاله در نشریات بسیار معتبر بینالمللی با نمایههای درخشان دارد بر اساس آییننامه تعیین اعتبار نشریات وزارت علوم نمیتواند عضو هیأت تحریریه این مجلات باشد (در مورد استادیاران، مگر با استناد به تبصرهای و با منت که آن هم نادر است) اما استاد تمامی که هیچ مقاله خارجی ندارد و البته درعوض 143 مقاله مستخرج از پایاننامه دانشجو در مجلات «علمی – پژوهشی» چاپ کرده است مقبول میشود. جالب آنکه در چنین نظامی ورود اعضای هیأت علمی به هیأت تحریریه و ارتقای آنها از دانشیاری به استادی دور باطلی آشکار است: در «علمی – پژوهشی» چاپ کن، استاد شو. استاد شو، در «علمی – پژوهشی» وارد شو.
بیتردید اصلاح دور باطل ممکن نیست، اما گریز از آن چرا. حذف مقالات «علمی – پژوهشی» از کارنامه افراد پیش از ورود به هیأت تحریریه، اگرچه ارتقای نزولی بسیاری را در پی دارد، گریزی عاقلانه و جوانمردانه از دور باطل است. چه دانشجویان و استادیارانی که به هیأت تحریریه مجلات راه نخواهند یافت!
در مقایسه نشریات «علمی – پژوهشی» با مجلات بینالمللی، که قیاس معالفارقی بیش نیست، شاید چنین مطرح شود که در مجلات بینالمللی نیز شیوه گزینش اعضای هیأت تحریریه همین است، یعنی هر کس موفق به چاپ مقالات بیشتری در مجلات بینالمللی شده باشد برای عضویت در هیأت تحریریه آن مجلات شایستهتر است. ایراد این مقایسه به تفاوت زمین تا آسمان روند داوری و پذیرش مقالات در مجلات «علمی – پژوهشی» و مجلات بینالمللی باز میگردد که در بخش بعدی نگاهی اجمالی به آن میاندازیم.
مورد دیگر در نقد سازمان مجلات «علمی – پژوهشی» درگیری شگفتانگیز کارشناسان این مجلات با مقالات پیش و پس از داوری است. اکثر قریب به اتفاق این به ظاهر کارشناسان در رشتهای بسیار نامرتبط تحصیل کردهاند و از مراحل نشر، ویراستاری علمی و حتی از نحوه مکاتبه صحیح با نویسندگان و داوران آگاهی ندارند و آموزشی هم در این زمینه ندیدهاند. کارمند ارگان صاحب امتیاز بودن همان و صاحب سمت مدیر داخلی یا کارشناس مجله شدن همان! البته کم نیستند کارمندان بااخلاقی که تلاش میکنند با نویسندگان و داوران «کنار بیایند» و «خوب تا کنند» اما از زبان نویسنده یا حتی گاه داور باید نوشت که «ضمن سپاس، کار را درست انجام دهید، روی خوش پیشکش!» در حاشیه این نقد، اشاره میکنیم که برخی از افراد فعال در مجلات دانشگاهها فارغالتحصیل مقطع دکترای تخصصی هستند و انتظار میرود که عضو هیأت علمی گروه مربوط به رشته تحصیلیشان باشند. فعالیت این افراد در بخش نشریات عجیب است و گاه دور از انصاف!
مورد آخر هم به نقش مدیر مسئول مربوط میشود. مدیر مسئول بالاترین شخصیت حقیقی مجله است که تمامی مسئولیتهای حقوقی و اجرایی را بر عهده دارد. دو نکته در اینجا شایان ذکر است: نخست آنکه در مجلات بینالمللی چنین سمتی اصلاً وجود ندارد و سردبیر بالاترین شخصیت حقیقی مجله است که بنابراین به نظر میرسد «مدیرمسئول» حاصل فرآیند نقشتراشی است تا نقشآفرینی. دوم آنکه هر فرد میتواند مدیر مسئول بیشمار مجله «علمی – پژوهشی» باشد. برای مثال، رئیس یک دانشکده مدیر مسئول همه مجلات «علمی – پژوهشی» آن دانشکده است. بدیهی است که مسئولیتهای حقوقی و اجرایی تعداد زیادی مجله در حاشیه مسئولیتهای اجرایی ریاست دانشکده که خود همزمان با تدریس و فعالیتهای پژوهشی است مجالی برای دم و بازدم باقی نمیگذارند چه رسد به نظارت دقیق بر انتشار مجلات.
امان از داوریها
از شکلگیری مجلات «علمی – پژوهشی» که بگذریم و به حرمت آنچه از دانشیاران و استادان فراگرفتیم حضور بیچونوچرای آنها را در هیأت تحریریه بپذیریم، میرسیم به آنجا که اگر قتلگاه علم نباشد، شکنجهگاه اخلاق علمی است.
آنچه در مجلات معتبر بینالمللی از زمان ارسال مقاله به مجله تا چاپ آن واقع میشود به طور خلاصه چنین است:
مرحله ارسال مقاله: نویسندگان از طریق ایمیل یا سامانه حداقل دو فایل برای مجله ارسال میکنند، فایل مقاله که در آن نام و مشخصات نویسنده ذکر نمیشود و فایل مشخصات نویسنده. علاوه بر این دو فایل، بنا بر دستورالعمل مجله، ممکن است نیاز باشد که نویسنده نامهای هم به سردبیر یا یکی از اعضای هیأت تحریریه بنویسد و در آن افرادی را به عنوان داوران پیشنهادی معرفی کند یا اختلاف نظر خود با پژوهشگرانی را مطرح نماید که دبیر را در انتخاب داور مناسب یاری میرساند.
مرحله کارشناسی: پس از ارسال مقاله، کارشناس مجله از سالم بودن فایلها و تطبیق آنها با دستورالعمل مجله مطمئن میشود و آن را در اختیار سردبیر قرار میدهد.
مرحله دبیرگزینی: سردبیر یا خود، مسئول رسیدگی به مقاله میشود یا یکی از اعضای هیأت تحریریه را مسئول مقاله میکند. دبیری که مسئول مقاله میشود، مقاله را میخواند و بر اساس محتوا و ساختار مقاله یا تصمیم بر رد آن بدون ارسال به داور میگیرد یا تصمیم به ارسال مقاله برای دو یا سه داور به صورت ناشناس. منظور از «به صورت ناشناس» آن است که نام نویسندگان و نام داوران محرمانه میماند و در هیچ مرحلهای برای طرف مقابل افشا نمیشود و هیچ تأثیری بر رد یا پذیرش مقاله ندارد. سپس، دبیر مقاله نویسنده را از تصمیم خود، رد بدون داوری یا ارسال به داوری، آگاه میکند. در صورتی که تصمیم بر رد مقاله بدون داوری باشد، دبیر موظف است که دلایل خود را به طور مبسوط برای نویسنده ارسال کند.
مرحله داوری: دبیر مقاله فایل مقاله را به همراه دستورالعمل یا راهنمای داوری و فرم داوری برای داوران میفرستد و از آنها میخواهد که در زمانی معین نظرات و پیشنهادات خود را برای او ارسال نمایند.
مرحله تصمیمگیری: دبیر مقاله بر اساس نظرات داوران و بررسی صحت و تناسب آنها تصمیم نهایی را میگیرد. تصمیم نهایی غالباً یکی از این موارد است: پذیرش بدون اصلاح، پذیرش مشروط (اصلاحات جزئی)، اصلاح و ارسال مجدد، رد. در صورت اصلاح و ارسال مجدد مرحله داوری تکرار میشود. دبیر مقاله یا کارشناس مجله نویسنده را از تصمیم نهایی و نظرات داوران مطلع میسازند. همینطور نظر سایر داوران را برای هر داور ارسال میکنند و تصمیم نهایی دبیر نیز به آنها ابلاغ میشود.
مرحله آمادگی برای چاپ: از نویسنده مقاله پذیرفتهشده خواسته میشود که نسخه نهایی مقاله که نام نویسنده در آن ذکر میشود و نیز در برخی موارد فرم امضاشده اعطای حقوق نشر به مجله را ارسال کند. افراد متخصص نسخه نهایی نویسنده را ویرایش و صفحهبندی میکنند و نسخه پیش از چاپ را به منظور تأیید نهایی برای نویسنده میفرستند. پس از تأیید نویسنده، سردبیر مقاله را برای آخرین بار مرور میکند تا از صحت و سلامت مقاله برای چاپ مطمئن شود.
مرحله چاپ: کارشناس مجله نویسنده و داوران را از چاپ مقاله مطلع میسازد.
مرحله پس از چاپ: درصورتیکه در پژوهشی به مقاله چاپشده ارجاع داده شود، کارشناس مجله نویسنده را مطلع میسازد.
در مجلات «علمی – پژوهشی» این مراحل، اگرچه در نگاه نخست مشابهند، به واقع دیگر گونه پیش میروند. در این مختصر نظر، به مواردی از تجربیات نویسندگانی که با این مجلات سروکار داشتهاند اشاره داریم به ایراداتی که رفع آنها از اصلاح فاصلهای دور دارد.
در مرحله ارسال مقاله، مشاهده میشود که برخی مجلات «علمی – پژوهشی» از دریافت مقالاتی که توسط دانشجویان یا فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد (یا مقاطع پایینتر) نوشته شدهاند سر باز میزنند یا بدون توجه به کیفیت محتوای مقاله و صرفاً به خاطر مقطع تحصیلی نویسنده یا وابستگی سازمانیاش (که مثلاً از دانشگاههای ناآشنا برای سردبیر است) مقاله را برای داوری ارسال نمیکنند. حال اگر نام یکی از استادان در میان نویسندگان باشد، مقاله به مرحله داوری راه مییابد حتی اگر محتوای آن سراسر «غلط» باشد. به یاد آوریم که یکی از اصول در مجلات بینالمللی بررسی مقالات «به صورت ناشناس» است، یعنی اگر نویسنده دانشجوی مقطع فوق دیپلم هم باشد، بررسی مقاله او باید تنها بر اساس کیفیت محتوا و ساختار مقاله انجام پذیرد.
مرحله کارشناسی در مجلات «علمی – پژوهشی» متغیری است وابسته به بخت و اقبال نویسنده. بخت خوش نویسنده کارشناسی وظیفهشناس نصیبش میکند و بخت بد تا گم شدن مقاله در پوشه رایانامهای مجله پیش میرود، آنجا که دفتر مجله تلفنی ندارد یا اگر دارد، پاسخگویی نیست!
پس از آن سر از مرحلهای غریب و تعریفنشده در مجلات «علمی – پژوهشی» در میآوریم: مرحله دبیرگزینی. این مرحله در مجلات مورد نقد اصلاً وجود ندارد. به نظر میرسد، احاطه کامل سردبیر بر تمامی حوزههای مشمول در حیطه بررسی مجله بدیهی فرض میشود و بدینترتیب پیرو مسئولیتهای اجرایی سنگین سردبیر و همزمانی آنها با تدریس و پژوهش مجالی جز برای خوانش چکیده یا حداکثر مقدمه مقاله فراهم نمیآید و همان مبنای انتخاب یک تا سه (تعداد داوران متغیری وابسته به روحیه سردبیر است) داور میشود که در بسیاری موارد هیچ مقاله یا حتی یادداشتی در آن زمینه ننگاشتهاند یا حتی نخواندهاند (استثنائات انگشتشمارند و با اندکی تسامح میتوان از آنها چشم پوشید که خود نیز بر این مایلترند! و تا آنجا که این نگارنده اطلاع دارد غالب پژوهشگرانی که شایسته داوری مقالات هستند خود نه تمایل و نه وقتی برای مجلات مورد نقد دارند). و به این قرار امانات علمی نویسندگان، یعنی مقالات، به آنها سپرده میشوند!
مرحله «داوری» در مجلات «علمی – پژوهشی» یک شبهپدیده است. معیار انتخاب داوران همان معیار عضویت در هیأت تحریریه، یعنی رتبه دانشگاهی و نه سواد علمی، است؛ دانشجویی که چند مقاله در زمینهای خاص در مجلات بینالمللی چاپ کرده است صرفاً به دلیل دانشجو بودن برای داوری مقالهای در همان زمینه انتخاب نمیشود و جالب آنکه همین دانشجو داور یکی از مجلات بسیار معتبر امآیتی پرس است. دستورالعمل یا راهنمای داوران، با اینکه وجودش در وبسایت مجلات پیشبینی شده است و به احتمال قوی این پیشبینی تقلیدی از وبسایتهای مجلههای بینالمللی است، در عمل ناموجود است. بنابراین، مقوله راهنمای داوران در وبسایتهای مجلههای «علمی – پژوهشی» یا از دسترس بازدیدکنندگان خارج شده است یا ورود به آن صفحهای سفید را پیش روی میآورد. نگارش و تدوین راهنمای داوران نیاز به مطالعه موارد مشابه موجود در مجلههای بینالمللی و بومیسازی آنها به فراخور هر مجله و متناسب با ارزیابیهای ملی دارد و این مهم از وظایف هیأت تحریریه است. فرمهای داوری تدوینشده در شوراهای سردبیران مجلههای «علمی – پژوهشی» (که البته برخی از مجلهها چنین فرمی ندارند) نیز معضل دیگری است که نه تنها دست داوران حقیقی را در اظهار نظرهای علمی میبندد که با پیشنهاد معیارهای نادرست و بیپایه برای داوری، ترویج ناداوری و تربیت ناداوران را در پی دارد.
بیایید از باب نمونه نگاهی دقیقتر به یکی از این فرمها بیندازیم: فرم ارزیابی مقالات علمی – پژوهشی دانشکده ادبیات دانشگاه…، همانطور که از عنوان این فرم داوری برمیآید ارزیابی همه مقالات علمی – پژوهشی دانشکده ادبیات آن دانشگاه، فارغ از اینکه آن مقالات با چه موضوعی و در چه رشتهای نگاشته شدهاند، با معیارهایی یکسان صورت میگیرد؛ برای مثال، مقالههای حوزه علوم زبانی و باستانشناسی با معیارهایی یکسان ارزیابی میشوند. در جدول ارزیابی دو اشکال اساسی به چشم میخورد: اول، سنجش کمی موارد کیفی است و دوم آنکه مواردی که در جدول ذکر شدهاند پیش از ارسال به داوری باید مورد بررسی قرار گیرند و نه در مرحله داوری؛ برای مثال، مقالهای که اصول روش تحقیق در آن رعایت نشده است، منابع کافی و معتبر ندارد، انسجام مطالب آن ضعیف است یا نتیجه روشنی در اختیار خواننده نمیگذارد اصلاً و ابداً نباید برای داوران ارسال شود، نه آنکه داور به دنبال نمرهدهی به شیوه نگارش باشد. از جمله دیگر اشکالات جدول نسبت نامتناسب امتیازها، همپوشانی برخی موارد و مغفول ماندن مواردی چون صحت دادههاست. تعیین نوع مقاله (علمی – پژوهشی، علمی- ترویجی و علمی- مروری) نیز بر عهده خود نویسنده یا دبیر مقاله و نه داوران است و باید پیش از ارسال به داوران مشخص شود و البته شایان ذکر است عناوینی که برای انواع مقاله در نظر گرفته شدهاند دقت لازم را ندارند و واژه «علمی» در عنوان نوع مقاله حشو است. در مجلههای بینالمللی مقالات در این انواع دستهبندی میشوند: پژوهش/مقاله اصیل، مقاله مروری، مقاله کوتاه (نقد و نظر) و یادداشت. پیشنهاد داور برای چاپ، اصلاح یا رد مقاله تنها مورد بیایراد این فرم است! بخش توضیحات هم به ذات بسیار مفید است اما در اکثر موارد ناداوران تنها چند سطر و آن هم برای پاک نماندن فضای مربوط مینگارند و این خود ناشی از عدم راهنمایی و درخواست جزئیات نظرات آنان از سوی دبیران است و جالب آنکه آن چند سطر هیچ سازنده نیستند که یا به گمانهای داور اشاره دارند یا پرسشهایی نامفهومند یا استدلالهایی بیمقدمه برای رد یا اصلاح مقاله. این در حالی است که به ازای یک مقاله 20 صفحهای که به مجلات معتبر بینالمللی ارسال میشود گاه هر داور 5 صفحه نظر و پیشنهاد و انتقاد سازنده برای نویسنده مینویسد آنطور که رد مقاله نه تنها رنجشی ایجاد نمیکند که نویسنده از نظرات داوران به اندازه کلاس درسی مطلب میآموزد.
اوج داستان در مرحله تصمیمگیری است، آنجا که سردبیر مقاله را نخوانده امتیازات دو داور را جمع و تقسیم بر دو میکند! مثلاً، میانگین امتیاز 30 داور اول و امتیاز 90 داور دوم میشود 60 که در اکثر مجلات «علمی – پژوهشی» امتیاز قابلقبولی برای پذیرش نیست و ای دل غافل که در چنین شرایطی قطعاً نظر یکی ازداوران به خطاست و باید داور سوم تعیین شود یا سردبیر پس از مطالعه دقیق مقاله و تطبیق آن با نظرات دو داور نظر یکی را بپذیرد و بر آن اساس تصمیم نهایی را بگیرد. از زمان ارسال مقاله تا به اینجا در مجلات بینالمللی به طور متوسط 4 ماه و در مجلات علمی – پژوهشی 10 ماه میگذرد! به هر روی، سردبیر پس از جمع و تقسیم امتیازها تصمیم نهایی را از طریق دفتر مجله به اطلاع نویسنده میرساند. اگر تصمیم بر پذیرش باشد، مقاله وارد مرحله آمادگی برای چاپ میشود که در ادامه درباره آن میخوانیم. اگر تصمیم بر اصلاح باشد، نویسنده باید ذهن داورها را بخواند و البته عدم اصلاح بر اساس نظرات دست و پا شکسته و به جای آن ارسال توضیح دلایل عدم اصلاح به سردبیر اصلاً رایج نیست و ممکن است در صورت ارسال چنین فایلی مجدداً همان نظرات اولیه برای نویسنده فرستاده و از او درخواست اصلاح مجدد شود. اینجاست که رد مقاله برای نویسنده دانشمند بهصرفهتر است که در آن صورت نویسنده دلسرد از مجلات داخلی روی به مجلات بینالمللی میآورد و اگر مقالهاش ارزشمند باشد با پذیرش و چاپ آن در یکی از آن مجلات نه تنها کارنامه پژوهشی خود را غنا میبخشد که تلنگری هر چند ناچیز به رتبه دانشگاه و وطنش در پایگاههای رتبهبندی میزند.
مرحله آمادگی برای چاپ در مجلات «علمی – پژوهشی» ناقص است. ویراستاران حرفهای وجود خارجی ندارند. آموزشی برای کار با نرمافزارهای صفحهبندی نیست. اگر در مقاله از علائم خاصی (برای مثال، علائمی که در زبان منطق به کار میروند) استفاده شده باشد یا جدولها و کردارها از شکل مبتدی کمی (فقط کمی) فراتر رفته باشند، نویسنده نباید امیدی به چاپ صحیح آنها داشته باشد. در بسیاری از این مجلات حتی نسخه پیش از چاپ برای تأیید نهایی به نویسنده فرستاده نمیشود. سردبیر هم که تا این مرحله مقاله را کامل و دقیق نخوانده است، حالا با فهرست مقالات یک شماره روبهروست و روشن است که خواندن کامل و دقیق چند مقاله وقتگیر است. به این ترتیب مقالهای که نام یک عضو هیأت علمی، یک فارغالتحصیل مقطع دکترا یا دستکم یک دانشجوی دکترا و نه یک پژوهشگر (با هر رتبه و مدرک) بر آن است و ناداوری شده است با غلطهای ویرایشی و نگارشی راهی چاپخانه و وبسایت مجله میشود. مراحل چاپ و پس از چاپ که در مجلات بینالمللی مشاهده میشوند، در مجلات «علمی – پژوهشی» واقع نمیشوند؛ نویسنده خود باید پیگیر علاقه خوانندگان و تأثیر پژوهشش باشد. حال که با سازمان و روند فعالیت مجلات «علمی – پژوهشی» آشنا شدیم، دلیل عدم دخالت این مجلات در بهبود و ارتقای کیفی مقالات که در ابتدا به آن اشاره کردیم مشهود میشود و به این ترتیب پرواضح است که کیفیت علمی «برخی» مقالاتی که در این میان ارزش خواندن دارند تنها به دانش نویسندگانشان وابسته است و شایسته است یادآور شویم که هر آنچه از کوتاهی و ناآگاهی و جرایم علمی دیدیم و هر آنچه از کوتاهی و ناآگاهی و جرایم علمی که سانسور کردیم و هر آنچه از کوتاهی و ناآگاهی و جرایم علمی که مسئولان میبینند و ما نمیبینیم باید در کمیسیون ارزیابی نشریات علمی وزارت علوم مطرح شود و طبق آییننامه درمان شود یا با آن برخورد جدی شود و اگر موردی در آییننامه لحاظ نشده است، شایسته است در اسرع وقت منظور گردد.
مو لای درز آییننامه
آییننامه تعیین اعتبار نشریات علمی کشور در بهمنماه 1390 به تصویب کمیسیون بررسی نشریات در معاونت پژوهشی وزارت علوم رسید. فایل این آییننامه در وبسایت وزارت علوم قابل دریافت است. در سطور پیش رو به دو ماده از این آییننامه اشاره میکنیم که تأملبرانگیزند و بررسی حقوقی آن را به متخصصان میسپاریم.
ماده 3-2-4 آییننامه مذکور به درخواست مجلات نمایهشده در پایگاههای معتبر بینالمللی مانند ISI برای دریافت اعتبار «علمی – پژوهشی» مربوط میشود. جالب شرایطی است که برای این مجلات تعیین شده است: الف) سردبیر و اعضای گروه دبیران منطبق با آییننامه داشته باشند و ب) کیفیت و شرایط نشریه توسط کارگروههای مربوط بررسی و توسط کمیسیون تأیید شود. دو مسأله در اینجا مطرح میشود: اول، یک مجله با نمایه ISI واقعاً به چه دلیل باید به دنبال اعتبار «علمی – پژوهشی» باشد که در هیچ کشور خارجی معتبر نیست؟ مجلات نمایهشده در ISI آنقدر اعتبار دارند که میتوانند حامیان بینالمللی داشته باشند و راهی برای ورود ارز به کشور باشند و به نظر نمیرسد محتاج حمایت مالی معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری باشند. دوم، واقعاً منظور از این شرطگذاریها چیست؟ آیا کمیسیون ناظر بر نشریات مدعی است که معیارهای سختگیرانهتری برای رتبهبندی مجلات دارد یا نظارت دقیقتر بر فعالیت آنها میکند؟
مورد دیگر که جای تأمل دارد ماده 9-3 آییننامه است. در این ماده قید شده است که نشریات حق دریافت مبالغی تحت عنوان هزینههای مرتبط با چاپ مقالات پذیرششده ندارند. تبصرهای هم اضافه شده است که در صورت ارائه دلایل کافی که به تأیید کمیسیون نشریات برسد، نشریه مجاز است تا سقف 1000000 (یک میلیون) ریال برای داوری و ویرایش مقالات اخذ نماید. آنچه در واقع مشاهده میشود آن است که بسیاری از مجلات «علمی – پژوهشی» از نویسندگان مبالغی چند برابر مبلغ ذکرشده در آییننامه دریافت میکنند و لابد نرخ تورم را در نظر میگیرند و جالب آنکه مصوبات مجلات در مورد دریافت مبالغ متفاوت رسماً در وبسایت آن مجلات در دسترس همگان است و هیچ نظارتی نیست که نیست!
چه میتوان کرد؟
با خواندن این سطور تا همینجا بسیاری در صدد دفاع از موضع و رتبه و کارنامه پژوهشی خود برآمدهاند، اما نویسنده سطور چند نکته را پیشنهاد میکند که شایسته توجه جامعه علمی و دانشگاهی است:
٭ شایسته است دانشجویان مقطع دکترا بپرسند که چرا مجوز دفاع از رسالههایشان باید در گرو چاپ مقاله در مجلات موسوم به علمی – پژوهشی باشد. رساله دکترا پژوهشی با هویت مستقل است، آنطور که اصالتش به مقاله اعتباری بخشد نه آنکه چاپ مقاله آن هم در مجلاتی که شرح حالشان رفت جوازی بر اختتام آن باشد و نیز شایسته است دانشجویان بپرسند که چرا افزودن نام استاد راهنما (و گاه استاد مشاور) به عنوان یکی از نویسندگان، اجباری است؛ آنگاه که استاد راهنما یا مشاور حداقل یک سوم مقاله را نگاشتهاند یا امکانات آزمایشگاهی و… فراهم کردهاند بحثی نیست. مورد اعتراض جایی است که نام استاد راهنما تنها به واسطه استاد راهنما بودن و به اجبار مصوبات به مقاله افزوده میشود (یادآور میشود که نظر دادن درباره رساله دکترا یا پایاننامه ارشد دلیل کافی برای درج نام استاد راهنما به عنوان یکی از نویسندگان نیست که آن از وظایف استاد راهنماست و البته در این میان هستند استادانی که با حفظ اخلاق ادعایی ندارند و حتی همراه دانشجویان به دنبال رفع این معضلند).
٭ شایسته است پژوهشگران، بویژه اعضای هیأت علمی دانشگاهها، مقالات «علمی – پژوهشی» را از کارنامه پژوهشی خود حذف کنند. ارزش علمی یک مقاله به محتوای آن است و نه به امتیازی که از طریق برچسب «علمی – پژوهشی» نصیب نویسندگان میکند. این کار دو پیامد مفید دارد: نخست آنکه جهت نگاهها از برچسب به محتوا مایل میشود و این مسأله مهمی در علمسنجی است و دوم آنکه تصویر مجلات علمی به عنوان منبع درآمدافزایی برای اعضای هیأت علمی از طریق ارتقا کمرنگ میشود؛ مجلات علمی سکویی برای نوآوری و مباحث علمی هستند و نه بنگاهی برای رسیدگی به وضعیت اقتصادی پژوهشگران.
٭ شایسته است مسئولان جسورانه سایه رتبه «علمی – پژوهشی» را از سر مجلات کشور کم کنند و با حفظ حداقلهای علمی و اخلاقی به طرحی نو بیندیشند. اصلاح آنچه هست بسیار وقتگیر است، گره کوری است که اگر هم با فرض محال باز شود تار و پودی زخمی به جا میگذارد و راه را برای تکرار اشتباه، این بار با برچسبی دیگر، همچنان باز نگاه میدارد.