میراث مکتوب- بیستوچهارمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی جامی به «جنگ و صلح در اندیشهی جامی» اختصاص داشت که با سخنرانی صلاحالدین جامی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه هرات درباره صلح و همزیستی در اندیشه و منش مولانا جامی، دکتر محمد داوود عرفان، دکترای اندیشهی سیاسی و استاد دانشگاه هريوا دربارهی جنگ و صلح در مکتب سیاسی هرات؛ با تاكيد بر منظومه فکری مولانا جامی و دكتر علیاکبر امینی، استاد علوم سیاسی یکشنبه ۱۳ اسفند 1402 در مرکز فرهنگی شهر کتاب با همکاری کمیتهی صلح و ادبیات انجمن علمی مطالعات صلح ایران برگزار شد.
دکتر محمد داوود عرفان گفت: پس از چند سال مطالعه به این نتیجه رسیدم که جامی را باید از نو شناخت. در دوره تیموریان فرقه نقشبندیه و به ویژه شخصیت جامی اهمیت زیادی داشتهاند که باید مورد مطالعه قرار بگیرند. در آسیای میانه و ازبکستان کارهای پژوهشی جدی انجام شده است. در ایران جامی کمتر شناخته شده است. بحثم را در چند عنوان پیش میبرم؛ به زمینه و زمانه زندگی و اندیشه جامی، روش مواجهه ما با جامی، دیدگاه او درباره صلح و اهمیتش و اینکه او چه مواجهه عملیاتی با مسئله صلح داشته است، میپردازم.
فکر میکنم که در حوزه عرفان و ادب و سیاست ایران باستان شخصیت بینالمللی مانند جامی نداشتهایم که در زمان حیاتش اینقدر مورد توجه قرار بگیرد. اکثر شاعران بزرگ پس از پایان عمر به شهرت بینالمللی میرسند. حتی در هند جامی مریدان زیادی داشته است و امروزه نیز پایگاه اندیشه جامی در حوزه شبه قاره است. در ابعاد مختلف اندیشه جامی پژوهشهای زیادی انجام شده است اما بخشی که کمتر به آن پرداخته شده است جامی به عنوان سیاستمدار است. جامی یکی از اندیشهورزان سیاسی ماست که بسیار اهمیت دارد.
چرا جامی به نقشبندیه پیوسته است؟
فردریک استار در کتاب مشهورش دوره تیموریان را با دو کلمه توصیف میکند: صلح و تجارت. وقتی که فضا چنین است باید چتری ارزشی نیز وجود داشته باشد که این وضعیت را حفظ کند. این چتر ارزشی زمانه تیموریان کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است و من در پایاننامه دکتری بر آن متمرکز شدم. متوجه شدم که مکتبی به نام مکتب سیاسی هرات وجود دارد که مولانا جامی نظریهپرداز اصلی آن است. شبکهای در درون مناسبات سیاسی و اجتماعی وجود دارد که حول شخصیت جامی گرفته است.
جامی این شبکه را چرا ایجاد کرده است؟ فرضیه من این است که جامی بر اساس ضرورتهای خانقاهی و عرفانی این کار را نکرده است. یکی از سوالاتی که هنوز پاسخ جدی ندارد این است که چرا جامی به نقشبندیه پیوسته است. خود جامی گفته است که در کودکی همراه با پدرش به حضور بزرگان نقشبندیه رسیده و به این دلیل به این فرقه پیوسته است اما مطالعات جدید این موضوع را تایید نمیکنند. جامی بدون تحقیق وارد این عرصه نشده است. دغدغههای جامی را با روش تحقیق اسکینری میتوانیم درک کنیم. فرضیه من این است که با روی کار آمدن تیموریان و حاکمیت یاسای چنگیزی و آموزههای ترکی، دغدغهای برای جامی ایجاد میشود که چگونه فرهنگ ایرانی را حفظ کند. درباره واعظ کاشفی نیز چنین دیدگاهی مطرح میشود.
به نظر میرسد در آن دوره مثلث قدرت شامل سلطان حسین بایقرا، امیرعلیشیر نوایی و جامی قرار دارد. مایل هروی تاکید میکند که ضلع پررنگ و تاثیرگذار جامی است. مثلث دیگری را نیز جامی ایجاد کرده است؛ دربار، خانقاه و توده مردم. جامی با هر سه ضلع ارتباط دارد. نامههای جامی وضعیت اجتماعی تیموریان را به خوبی بازنمایی میکند. جامی مشاور فرهنگی دربار بوده است. مثلث دیگری را نیز میتوان ترسیم کرد؛ شخص جامی به عنوان نظریهپرداز سیاسی حضور دارد و تاثیرگذار است و مسئله بعدی این است که اندیشه جامی از طریق شاگردانش وارد سامانه سیاسی میشود و از سوی دیگر جامی از طریق واعظ کاشفی، امام جمعه هرات، این اندیشه را وارد سامانه اجتماعی میکند. این سه مثلث درباره فکر، سیاست و اجتماع است.
تعریف جامی از صلح در نامههایش مشخص شده است
دو مفهوم در اندیشه جامی و به طور کلی نقشبندیه اهمیت دارد. یکی انسان کامل است که در عرفان با آن آشناییم. انسان کامل انسانی است که صلح را به عنوان وضعیت اصلی میشناسد. مفهوم دیگر صلح کل است؛ این مفهوم در زمان جامی بحث نشده است و در هند مفهومپردازی شده است. جامی درباره جنگ چندان سخن نگفته است زیرا جنگ همواره وضعیت ثانویه است.
نقش جامی دو وجه دارد؛ یکی تولید اندیشهی صلحآمیز است و دیگری نقش عملی جامی است. مفهوم کانونی صلح از دیدگاه جامی با چند خرده مفهوم مانند عدل، مصلحت، انسانیت و تساهل ترکیب شده است. تعریف جامی از صلح در نامههایش مشخص شده است؛ صلح خیر جمیع مسلمین در دنیا و آخرت است. در نامهها بیش از پنجاه بار مفهوم مصلحت آمده است. جامی درباره مصلحت به دو وجه میاندیشد؛ جامی عارف با مصلحت بیگانه است اما جامی سیاستمدار اینگونه نیست.
مفهوم عدل نیز چنین است؛ جامی به عدل ایرانی باستانی توجه میکند و به حدیث پیامبر(ص) که از نظر برخی چندان معتبر نیست ارجاع میدهد. رویکرد دیگر نیز عدل اسلامی است. عدل ضامن صلح است. مفهوم تساهل نیز اهمیت دارد. جامی هیچ کس را تکفیر نمیکند. او در عمل نیز چنین است؛ جامی مقابل تنبیه فلاسفه و همینطور منازعات میان شیعیان و اهل سنت میایستد و از جنگ جلوگیری میکند. این اندیشهها باید بازتاب داده شوند. خوشحالم که جامی مورد بحث قرار گرفته است.
چرا جامی عشق را انتخاب کرد؟
سپس دکتر علیاکبر امینی گفت: من میخواهم بر بیتالغزل شعر و نثر جامی تکیه کنم. اگر قرار باشد از بحر بیکران آثار چهل و پنج گونه جامی یک ماهی بزرگ صید کنیم، آن عشق است. عشق محور همه اندیشههای مولانا است. قبل از این که وارد بشوم میخواهم نکتهای را درباره سخنان دکتر عرفان بگویم. در بیان ایشان حدیثی از پیامبر(ص) مورد تردید واقع شد که در آن ایشان فرموده بودند که در زمان پادشاهی عادل به دنیا آمده بودند. باید بگویم که چنین نیست و این احادیث کاملا معتبرند. درباره عدالت انوشیروان صرفا به احادیث تکیه نمیکنیم و باید منابع تاریخی را مد نظر قرار بدهیم. اکنون به بحث خود میپردازم که در این دو بیت نشان داده شده است:
کان که با ما ره سودا سپرد / نیست لایق که دگر جا نگرد
هست آیین دوبینی ز هوس / قبله عشق یکی باشد و بس
همانطور که دکتر غلامحسین یوسفی تاکید کرده، بیتالغزل همین نکته است. درباره جامی کار زیاد انجام شده است و شاید بهترین کار اثر دکتر علیاصغر حکمت باشد. چرا جامی عشق را انتخاب کرد؟ عشق حجرالاسود عرفان است. به گمان من جامی را بیشتر اهل تصوف بدانیم تا عرفان. میان تصوف و عرفان فاصلهای هست.
عارف معاصر هند میگوید جایی که عشق وارد شود برای خشونت جایی نمیماند. یکی از دلایلی که جامعه ما به سمت خشونت رفته است این است که از عرفان فاصله گرفته است. راه این است که اندیشههای عرفانی را وارد کنیم اما فقیهان ما چنین نگاهی را قبول ندارند. نسخه عرفان برای جهان امروزی مناسب است. ما نیاز داریم که همدیگر را دوست داشته باشیم و عرفان از این فرض شروع میکند. قطعاتی از آثار جامی را درباره این مسئله نقل میکنم. اولی از لیلی و مجنون است:
آرند که واعظی سخنور / بر مجلس وعظ سایهگستر
از دفتر عشق نکته میراند / و افسانه عاشقان همیخواند
خر گمشدهای بر او گذر کرد / وز گمشدهی خودش خبر کرد
زد بانگ که کیست حاضر امروز / کز عشق نبوده خاطر افروز
نی محنت عشق دیده هرگز / نه داغ بتان کشیده هرگز
برخاست ز جای سادهمردی / هرگز ز دلش نزاده دردی
کان کس منم ای ستوده دهر / کز عشق نبوده هرگزم بهر
خر گمشده را بخواند کای یار / اینک خر تو بیار افسار
جامی با قدرت پیوند عمیقی داشت
مسئله قدرت برای جامی اهمیت دارد. او درباره ذات قدرت میگوید:
خوش نشسته در قبول / زشت باشد بردن نام رسول
جامی با قدرت پیوند عمیقی داشت. من بحثی با مرحوم مصطفی رحیمی داشتم درباره همین نسبت عرفان و قدرت. نزدیک شدن به قدرت مشروط است به اینکه قدرت در دست چه کسانی است. اگر قدرت در دست کسانی باشد که درد توسعه کشور را داشتند شاید همکاری با آنها بد نباشد. نکته مهم دیگر این است که قدرتمندان به دنبال جلب توجه جامی بودند و نه برعکس. به قول استاد زرینکوب، جامی علاقهای نداشت که به دیدار درباریان برود و آنها به دنبال او بودند. بحث را با ذکر شعری به پایان میرسانم:
دید مجنون را یکی صحرا نورد / در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم / میزند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این / مینویسی نامه سوی کیست این
هر چه خواهی در سوادش رنج برد / تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندش / تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی میدهم / خاطر خود را تسلی میدهم
مینویسم نامش اول وز قفا / مینگارم نامهی عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من / زان بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعهای از جام او / عشقبازی میکنم با نام او
مولانا جامی شخصیتی چندبعدی است
سپس صلاحالدین جامی گفت: در مدت اخیر به جامی توجه بیشتری شده است. امروزه وقتی از صلح سخن میگوییم صرفا ناظر بر جنگ نیست بلکه بر مسئله صلح پایدار تاکید میشود و با مفاهیمی مانند عدالت نیز سروکار داریم. این مفهوم با مفهوم سلم در قرآن کریم نسبت دارد. در ادبیات هم به این مفهوم پرداخته شده است. در ادبیات فارسی با میراثی ارزشمند در این زمینه روبهروییم. بسیاری از نابسامانیها را ناشی از گسست ادبی و فرهنگی میدانم. ما صدها عارف و شاعر و فیلسوف داشتهایم و قطعا گسست از این اندیشهها باعث ایجاد گسست میشود. مولانا جامی در بیتی میگوید:
ز هرچه هست به من صلح کن که ملک دو کون / نمیکند بر صاحبدلان کرای نزاع
کرا به معنای ارزش و از واژگان شیرین هراتی است. اگر بخواهیم درباره دوران تیموریان و نقش عملی جامی سخن بگوییم میتوان از دو بعد بر شخصیت او متمرکز شویم. ما باورمندیم که مولانا جامی شخصیتی چندبعدی است. او در قرن نهم هجری نماد فرهنگ است.
نقش عارفان در ایجاد صلح اهمیت دارد و با جامی آغاز نشده است. میخواهم از دودمان کرت هرات یاد کنم. این حکومت با نهادهای عرفانی در ارتباط بودند. به ویژه با پایگاه جام در ارتباط بودند. میدانیم که سلطان سنجر به شیخ احمد جامی ارادت خاصی داشت. در دوره ایلخانان به صورت ویژه شیخ شهابالدین به مجلس مغولان دعوت میشود. این پیوند موجب میشود که استمرار حکومت ممکن شود. جالب است بدانیم که تمدن دوره تیموریان توسط همین آل کرت گذاشته شد. مولانا جامی در قرن نهم نمادی از این نقش است.
دلیل عمده این است که مولانا جامی منتسب به نقشبندیه است؛ این سلسله نقشی بسیار سیاسی برای خودش تعریف کرده بود. به اقتضای مقام و مسلک جامی، میبینیم که ارزشهای اخلاقی برای او مهم است. رکن بنیادین اندیشه عرفا مهرورزی است تا جایی که پیوند موجودات در جهان را ناشی از همین میدانند.
جامی دغدغه ستمدیدگان را دارد
در ادبیات فارسی باید بر این اصل متکی باشیم که ادبیات فارسی یعنی ادبیات اسلامی. شاعران ما ابتدا مسلمان هستند و از آموزههای دینی تاثیر گرفتهاند. عرفان چتری وسیع بر ادبیات ایجاد میکند. وقتی به جامی میپردازیم میبینیم که در آثار او این نگاه وجود دارد. به برخی از مفاهیم جامی درباره صلح اشاره میکنم. او میگوید:
دنیا نه متاعی ست که ارزد به نزاعی / با خصم مدارا کن و با دوست مواسا
یا در جایی دیگر:
شد از صلح ایشان درین کهنه دیر / بسی خیر ظاهر که الصلح خیر
ازان صلح کانها پر از گوهر است / زمین پر درختان بارآور است
جالب است که در راهبرد سیاسی جامی همه جوانب صلح را در نظر میگیرد. میخواهم به دو کلیدواژه اساسی اشاره کنم؛ عدل و خردورزی. در طرف دیگر جامی با کژتابیهای روزگار سازگاری ندارد و با جریانهای حیلهگر سخت برخورد میکند. چند مثال میزنم.
محتسب را که نهد پا ز حد شرع برون / مردم آزار چه گویی که خدا آزار است
مثالی دیگر:
امتیاز سره و قلب جهان دشوار است / خاصه وقتی که به قلاب رسد صرافی
رابطه جامی با دربار رابطه خاصی بود. او رابطهای متوازن داشت. سلسله شاهان هند به او ارادت داشتند. اوزون حسن نیز همینطور. حضور او در دربار منفعت زیادی داشته است. در حوزه داخلی مولانا جامی از همه اعتبار خودش به نفع قشر پایین جامعه عمل میکند. وقتی به نامههای جامی توجه میکنیم به نکات بسیار مهمی برمیخوریم. این نامهها ساده و بیزبان ادبی نگاشته شدهاند. متوجه عملگرایی جامی میشویم. در این نامهها میبینیم که جامی دغدغه ستمدیدگان را دارد. این نامهها بیانگر بخش مهمی از تفکر و نظام فکری جامی است.
منبع: مرکز فرهنگی شهر کتاب