خدا خیر بدهد به بانیان آن جلسه خوب، که قریب چهار ساعت طول کشید و باز هم وقت کم آمد و آخرین سخنران که خود علی آقا بود، به ناچار مجبور شد برای آنکه جلسه بیشتر طول نکشد، صحبتش را کوتاه کند؛ که حتما حیف شد. از مختصری که بیان شد معلوم بود که بسیار چیز برای گفتن دارد.
قصد این یادداشت کوتاه نوشتن در مورد جلسه نیست؛ بنده نیز خبرنگار نیستم که یادداشت برداشته باشم تا روایتی درست و معقول ارائه کنم. الّا آنکه به این اشاره مختصر اکتفا میکنم که بنده و سه نفر دیگر از دوستان و همکاران بازنشسته (که کنار هم نشسته بودیم) از تک تک محتوای سخنرانیها – منجمله توسط دوست و همکار عزیز، جناب بقایی ماهانه (سخنگوی وزارت خارجه، با دستی در قلم و ادب فارسی) – لذت بردیم و به علی آقا و شخصیت خوب و بقاعده و دوستداشتنی و تواناییهای چند وجهی و فهرست بلند خدمات ارزشمندش به جدّ احساس افتخار کردیم. اصلا چیز کمی نیست که کسی هم برای ایرانیان یک ایرانی تمام عیار ایران دوست باشد، هم برای تاجیکان – به پاس آنچه که در دوران سفارت در روزهای دشوار آن کشور در اوان تأسیس انجام داده است و راهبری خوب و تلاشهای ماندگارش برای گسترش و تحکیم روابط بین ایرانیان و تاجیکان و فرهنگ و علایق مشترک این دو پاره از تن پیشین یک مجموعه فارسیزبان از آن زمان تا امروز.
امیدوارم که کسی در میان آن جمع بزرگ از علاقمندان کثیر و متنوع جناب مجتهد روزنامهنگار بوده و گزارشی درخور از آن جلسه خوب و پرمحتوا و با حس و حال در جایی منتشر کند. علی ایحاله، برای سلامتی و طول عمر و توفیق خدمت بیشتر این دوست و همکار عزیز بازنشسته و فرهنگی مرد خستگیناپذیر دعا کنیم.
نشریافته در گروه سفرا