کد خبر:22752
پ
neshast-m1-3

گزارش نشست 91: رونمایی از دوره سه جلدی جامع التواریخ (ایران و اسلام)

مراسم رونمایی از دورۀ سه جلدی جامع التواریخ (تاریخ ایران و اسلام) و نکوداشت استاد محمد روشن، چهارشنبه (چهارم دی) در مجتمع فرهنگی باغ زیبا برگزار شد.

ميراث مكتوب – مراسم رونمایی از دورۀ سه جلدی جامع التواریخ (تاریخ ایران و اسلام) اثر خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی و نکوداشت استاد محمد روشن، مصحح دورۀ 15 جلدی این کتاب ارزشمند با حضور گروهی از پژوهشگران و استادان، چهارشنبه (چهارم دی) در مجتمع فرهنگی باغ زیبا برگزار شد.

پیشینۀ تصحیح متون از زمان علامه قزوینی آغاز شد

دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب در ابتدای این مراسم بیان کرد: بی شک ماندگاری هر جامعه در گروی تحقیق و پژوهش در آن جامعه است. هرچه کارهای علمی پر رونق تر باشد آن جامعه منشأ خدمات بیشتری برای ملت خود است. طبعاً همۀ کسانی که در احیای آثار پیشینیان همت گماردند در رونق فرهنگی جامعه نقش بسزایی داشتند.

وی با بیان اینکه تصحیح متون که از زمان علامه محمد قزوینی کاری علمی و آکادمیک شد، بیان کرد: پیشینۀ تصحیح متون از زمان علامه قزوینی آغاز شد و بزرگانی مانند ملک‌الشعرای بهار، محمدتقی مدرس رضوی، بدیع‌الزمان فروزانفر، سعید نفیسی و نسل پس از آن‌ ها مانند ایرج افشار، محمدتقی دانش‌پژوه و محمد روشن ادامه یافت. روشن که در گروه دوم قرار دارد، به احیای متون کهن دست زد و نخستین اثرش، تصحیح «تفسیر سوره یوسف» را هنگامی که عضو هیئت مدیرۀ کتابخانۀ رشت بود در سال 1345 منتشر کرد. پس از آن به دعوت استاد فروزانفر به تهران آمد و در کتابخانۀ سلطنتی مشغول شد. بنیاد فرهنگ ایران زیر نظر مجتبی مینوی، مقصد بعدی محمد روشن بود.

وی با بیان این‌که در کارنامۀ روشن اهتمام به تصحیح آثار بزرگ و کلان قابل توجه است، گفت: شاهنامه، مثنوی معنوی، منطق‌الطیر عطار، کلیله و دمنه و جامع التواریخ بخشی از تصحیح‌ های ارزشمند و سترگ محمد روشن به‌ شمار می‌روند. او با دقت، حوصله و ‌زحمت بسیار، تعلیقات مهمی بر متون نوشته است. مرکز پژوهشی میراث مکتوب تاکنون 11 جلد از جامع التواریخ را منتشر کرده که بزرگترین اثر رشیدالدین فضل‌الله همدانی است. مجموعه مقاله‌ های «نامه روشن» نیز به کوشش طهمورث ساجدی و احمد اداره ‌چی گیلانی گردآوری شده که در این مراسم رونمایی می شود.

ایرانی دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله همدانی نیز بیان کرد: در وقف ‌نامۀ رشیدی آمده که هر سال یا دو سال یک‌بار به بهترین کتاب‌هایی که در آندولس نوشته می‌شد، جایزه بدهند که این موضوع شبیه جایزۀ کتاب سال بود و به ‌نوعی پیشینۀ آن است. ما امیدوار هستیم در اسفندماه سال آینده کنفرانسی در بزرگداشت شخصیت خواجه فضل الله برگزار کنیم. کتاب جامع التصانیف رشیدالدین با تصحیح هاشم رجب‌زاده منتشر شده است. نسبت‌هایی که در طول تاریخ یا امروزه در مورد انتحال به اشخاصی مانند رشیدالدین داده می‌شود،‌ کاری نادرست است و باید بدانیم که در هر دوره نویسندگان کتاب‌ هایشان را با سبک همان دوره تدوین می‌کردند، بنابراین هر گونه قضاوتی دربارۀ آثار پیشینیان، کاری نادرست به‌شمار می‌رود.

رشیدالدین فضل‌الله همدانی و روایت بغدادی از حمله مغول

در بخش نحست مراسم که مدیریت آن را دکتر منصور صفت گل بر عهده داشت، یوسف الهادی، به عنوان سخنران نخست دربارۀ موضوع «رشیدالدین فضل‌الله همدانی و روایت بغدادی از حمله مغول» سخنرانی کرد. وی گفت: حملۀ مغولان به قلاع اسماعیلیان و از آن‌جا به بغداد در سال‌های 650 هجری‌قمری رخ داد و دو روایت از این ماجرا در تاریخ وجود دارد. روایت نخست مربوط به مورخان بغدادی است که در آن دوران در بغداد ساکن بودند و این روایت ‌های مستند به مدارک و شاهدان عینی به‌شمار می ‌رود و از تعصبات مذهبی و قومی دور هستند. در حالی که دسته دیگری از روایت‌ها را مورخان شامی و مصری، ده‌ها سال پس از فتح بغداد نقل کردند.

این پژوهشگر تاریخ افزود: این روایت‌ها دستخوش تحریف بودند و مسایل جدید به آن ‌ها اضافه و برخی موارد نیز حذف شدند. روایت‌های جعلی چنان که شهرت دارند تاکنون مورد استناد هستند. مورخان این به‌دلیل این‌که در آن دوران زندگی نمی‌کردند، بر پایۀ شایعات مطالبی را نوشتند که دارای ابهام در جزییات است. همچنین آمیختگی روایت‌ ها با تعصبات مذهبی در آن‌ها بسیار دیده می‌شود. تغییراتی در واژه‌ ها باعث شده تا پژوهشگران غربی دچار اشتباه شوند و نویسندگان ایرانی مانند عباس اقبال‌آشتیانی و شیرین بیانی را نیز به اشتباه انداخته است. برخی مورخان سنی متعصب اتفاق‌هایی که در 654 هجری‌قمری در بغداد رخ داد به حمله مغول ربط می‌دهند که این مساله نادرست است.

الهادی تصریح کرد: شیرین بیانی در کتاب «دین و دولت در ایران عهد مغول» نیز دچار همین اشتباه شده و دلیل آن نیز استناد به عباس اقبال و برخی دیگر از پژوهشگران است. در آن دوره، ایرانیان سنی مذهب بودند و شیعیان تعداد اندکی را تشکیل می‌دادند، بنابراین تشیع هیچ تاثیری در سرنگونی اهل بغداد نداشتد و مردم آن شهر همگی دست به دفاع از بغداد زدند که در نوشته‌های رشیدالدین ثبت شده‌اند. از پژوهشگران این حوزه درخواست می‌کنم تا به آثار «سعد الغامدی» استاد تاریخ سعودی مراجعه کنند. این پژوهشگر بهترین کتاب‌ها را درباره این موضوع،‌ اشخاص و وقایع به دور از تعصب تدوین کرده است.

اطلاعات رشيدالدين فضل الله از مغولان شرقي

در ادامه این نشست دکتر عبدالرسول خیراندیش در مقاله ای با عنوان «جامع التواريخ رشيدالدين فضل الله و
فرآيند جهاني ساختن تاريخ مغولان شرقي» اظهار کرد: جامع التواريخ اثر خواجه رشيدالدين فضل الله همداني، تاريخي است به واقع جامع در باب تاريخ جهان. در اين اثر ارزشمند به طور خاص تاريخ عصر غازان خان و در نگاهي وسيع تر مغولان و بويژه مغولان شرقي مورد توجه و تأكيد قرار گرفته است.
وی افزود: مغولان شرقي همان مغولان چنگيزخاني هستند كه در قرن هفتم هجري برابر با سيزده ميلادي به تأسيس دولتي وسيع و قدرتمند به پادشاهي چنگيزخان دست زدند. اگرچه تأسيس چنین دولتي به خودي خود موجب اشتهار و اهميت فراوان براي اين دسته از مغولان شده، اما واردساختن آنها به تاريخ جهاني راهي طولاني تر و دشوارتر از فتوحات آنان را طي كرده است. چنانكه تمامي فتوحات مغولان شرقي يك دورۀ پنجاه ساله كه منطبق با نيمۀ اول قرن هفتم هجري است، طول كشيد. اما جاي گرفتن آنها در طرحي جامع از تاريخ جهاني در دهه¬هاي آغازين قرن هشتم هجري و با جامع التواريخ رشدالدين، یعني يك قرن پس از تشكيل دولت جهان آنان، صورت گرفت.

این استاد تاریخ دانشگاه شیراز گفت: پیمودن چنين دوره ای طولاني، مي توانست كوتاه تر باشد اگر دانش چيني ها از مغولان شرقي در اختيار جهانيان قرار مي گرفت. چيني ها و به طور خاص ختايي ها، در آن زمان دربارۀ مغولان اطلاعات قابل توجهي داشتند. بخش هاي شرقي مغولان در مجاورت مرزهاي آنان قرار داشت و به طور كلي مغول ها تحت تأثير سياست و تمدن چيني ها بودند. اما نه موقعيت جغرافيايي چين كه در گوشۀ شرقي آسيا و در مجاورت اقيانوس آرام قرار دارد و نه شرايط ارتباطي آنها با ملت هاي متمدن ديگر كه به دليل بعد مسافت و فقدان ارتباطات و امنيت بسيار ناكافي بود، امكان نمي داد تا از طريق چيني ها اطلاعات مفيدي درباره مغولان در دسترس مسلمانان و مسيحيان كه سراسر خاورميانه و اروپا را در اختيار داشتند، قرار گيرد.
بدين جهت از نواحي شرقي مغولستان تا ساحل اقيانوس آرام اطلاعي اندك، آنهم دربارۀ تاتارها و بيشتر به خاطر تجارت كم حجم اما با ارزشي كه براي مِشك وجود داشت، به خاورميانه مي رسيد.

وی ادامه داد: براي اكثريتي از مردم مسلمان اين مناطق همین دانش اندك نيز به صورتي مجمل و مبهم¬تر تحت عنوان يأجوج و مأجوج در مي آمد، اين برداشت قديمي كه با باورهاي ديني تأييد و تقويت مي شد نه تنها از چند قرن قبل از فتوحات مغولان چنگيزخاني وجود داشت، بلكه تا ده ها سال بعد كه آنان دولت جهاني خود را تشكيل دادند نيز مطرح بود. چنانكه ابن ابي الحديد در اواسط قرن هفتم و در هنگامه فتح بغداد و حتي در سال هاي بعد و تقريباً همزمان با تأليف جامع التواريخ رشيدالدين، نويسنده و محققي شناخته شده چون ابي الفداء در تقويم البلدان، همچنان سَمت شرقي مغولستان را سرزميني مجهول و مسكون توسط يأجوج و مأجوج مي دانستند.

به گفته دکتر خیراندیش براي ايرانيان نيز هر چند سرانجام با همت رشيدالدين، اطلاعات كامل و كافي درباره مغولان چنگيزخاني حاصل شد، اما بررسي منابع نشان مي دهد كه رسيدن به اين مرحله تا چه اندازه طولاني و توأم با اُفت و خيز بوده است. نخستين گزارش هاي منعكس شده درباره مغولان در منابع ايراني كه در قالب مقدمه شمس قيس رازي بر كتاب المعجم في معاییر اشعار العجم و نجم دايه (مجد الدين بغدادي) در مقدمه بر مقدمۀ كتاب مرصاد العباد است، ابهامات بسيار دارد و چنانچه در ادامه خواهم گفت متكي به اخبار مغولستان غربي است. اينان كه از وابستگان دربار خوارزمشاهي به شمار مي آمدند، خود درگير مصائب و ماجراهاي حمله مغولان بوده اند. حتي ياقوت حموي كه با نگرش يك جغرافي دان شاهد اين اوضاع بوده است، اطلاعاتي قديمي از نواحي داخلي آسيا در حدفاصل چين و ايران، در معجم البلدان ارائه مي نمايد.

وی با اشاره به دو کتاب تاریخی طبقات ناصری و جهانگشای جوینی گفت: دواثر مهم يكي طبقات ناصري و ديگري جهانگشاي جويني كه در ميانه¬ی قرن هفتم به زبان فارسي نوشته شدند، هرچند اطلاعات بسيار مهمي دربارۀ مغولان و تهاجمات آنان ارائه می كنند، اما ورودي به جامعه مغولان شرقي ندارند. جوزجاتي مؤلف طبقات ناصري كه خود از شاهدان جنگ هاي صورت گرفته در خراسان بوده است، حتي اخباري دربارۀ مغولان به واسطه سفرايي كه به ختا رفته بودند نيز نقل مي كند و جويني که خود با مسافرت به مغولستان در قراقروم نيز حضور يافته است، با اين حال از شرايطي كه قبايل مغول به تشكيل دولت خويش توفيق يافتند و اساس آن را همان ساختار قبايلی تشكيل مي داد، سخن نمي گويد.

وی با اشاره به ویژگی جامع التواریخ در ثبت دقیق اطلاعات افزود: سفيران اروپايي كه تقريباً در همين دوران از مغولستان ديدار كرده اند نيز اطلاعاتي از آن گونه كه رشيدالدين ارائه مي كند در دسترس نداشته اند. گزارش هاي پلانو كارپيني و روبروك هرچند دربردارنده، مطالب مهمي از شرايط سياسي و اجتماعي و اعتقادي مغولان است، اما ساز و كارهاي اصلي جامعه و عمل مغولان را نشان نمي دهند.

جامع التواريخ در تاریخ نگاری عمومی طرحی نو درانداخت

سخنران بخش پایان نشست نخست این مراسم علی بهرامیان عضو هیئت علمی مرکز دایرۀ ‌المعارف بزرگ اسلامی بود. وی در مقالۀ خود با عنوان «تاریخ نگاری عمومی و جایگاه جامع التواریخ» بیان کرد: چنانکه پژوهشگران و محققان در باب دانش تاریخ نگاری مسلمانان آگاهی دارند، تاریخ نگاری عمومی، یک تاریخ نویسی است، از زمان آفرینش آدم به بعد و غالباً تا روزگار مؤلف. در این گونۀ تاریخ نویسی، تاریخ و حوادث از پیدایش و افلاک و زمان و ظهور آدم ابوالبشر آغاز می شود و سپس به ظهور و بعثت و دورۀ یک یک پیامبران می پردازد آنگاه به ظهور و بعثت و دورۀ یک یک پیامبران می پردازد آنگاه به ظهور پیامبر خاتم و سیرۀ آن حضرت و اصحاب و خلفا می رسد. مهم ترین نمونۀ این گونه تاریخ نویسی تاریخ الرسل و الملوک اثر محمد بن جریر طبری (متوفی 310 ق) است.

وی افزود: تاریخ نگاری اسلامی تا پیش از آنکه در اواخر قرن سوم قمری و اوایل چهار قمری طبری کتاب مهم خود را تدوین کند بیشتر مبنای تک نگاری داشت. جای خوشبختی است که ابن ندیم در الفهرست خود به شمار بسیاری از تک نگاری از آن ابو مخنف و مدائنی و ابوعبیدالقاسم بن سلام و بسیاری دیگر اشاره کرده است.

بهرامیان بیان کرد: به هر حال آنچه که به محتوای تاریخ نگاری عمومی مربوط می شود باید گفت که تاریخ نگاری مسلمانان به طور کلی تحت تأثیر جهان بینی دینی قرار داشت و جهان و خلقت و آنچه می دیدند تحت تأثیر متون دینی و بیش از همه قرآن کریم ارائه می دادند.

وی سپس به اهمیت جامع التواریخ اشاره کرد و گفت: اهمیت جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضل الله گذشته از ارزشهای تاریخی این کتاب در این نکته است که او به سهم خود و بنابر بینش عمیقی که داشته است کوشید در تاریخ نگاری عمومی طرحی نو دراندازد و به همین سبب با استفاده از مآخذ اصیل و در دسترس خود تاریخ برخی اقوام را نگاشت، مانند تاریخ چین و سند و کشمیر. اهمیت تاریخ نویسی او برای چین بسیار است. زیرا ظاهراً ماخذی که او در این قسمت استفاده می کند اینک در دست نیست و بسیاری تاریخ شناسان چین به اهمیت و جایگاه جامع التواریخ از این حیث تأکید کرده است.

یادآور می شود بخش دوم مراسم رونمایی از دورۀ سه جلدی جامع التواریخ (ایران و اسلام) به بزرگداشت استاد محمد روشن مصحح مجموعۀ پانزده جلدی جامع التواریخ اختصاص داشت.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612