میراث مکتوب- کتاب «کوتاهنبشت پاک: نخستین سخن در ژرفاندیشی» که ترجمۀ جهانشاه ناصر از «رساله قدسیه، الجملة الاولی فی الحکمة القصوی والعلم الاعلی» اثر صدرالمتألهین شیرازی است، از سوی انتشارات مولی، در 229 صفحه، چاپ و منتشر شد.
رسالۀ قدسیه از مؤلفات ارزنده و گمنام ملاصدرا به شمار میرود که موضوع آن حقیقت وجود ذهنی است. این رساله مشتمل بر سه مقاله است؛ «بحث دربارۀ هستی و پیامدهای آن»، «سرشت چگونه با هستی شرح میشود؟» و «نسبت هستی به امور شایدی» از جمله موضوعاتی است که در مقالۀ اول مطرح شده است. «دربارۀ احکام هستی بایدی» و «هستی بایدی یکتا»، موضوعات مقالۀ دوم را تشکیل میدهد و مقالۀ سوم که از دو مقاله قبل مفصلتر و مشروحتر است، مشتمل بر عناوینی چون «در اثبات هستی ذهنی»، «پیدایی سایهایی»، «نفی قوامبخشی حلولی برای امور شایدی»، «نفی قوامبخشی صورت عقلی و خیالی»، «مثال نوری و صور عقلی قائم به نفس خویش»، «عین ثابت یا ماهیت کلی» و «تفاوت بین حصول آینهای و حصول نفسی» است.
از ویژگیهای ترجمۀ این کتاب، شرح و نقد مترجم در دل متن کتاب است که در واقع با این شرح و نقد هم از سختی فهم مطلب کاسته شده و هم خوانندۀ مشتاق بهراحتی میتواند به فهم درست هر پاراگراف نایل آید.
این کتاب تنها ترجمۀ رساله قدسیه نیست، بلکه شامل آرا و نظرات مترجم است که رساله را نقد می کند. از ابداعات مترجم، نقد «درجا» و «بجایی» است که کل رساله را به چالش میکشد و مسلما اصحاب و ارباب علم فلسفه را وارد میدان این بحث دامنهدار میکند. به عنوان مثال، مقالۀ اول که عنوان «بحث دربارۀ هستی و پی آمدهای آن» را یدک میکشد، نزدیک شش پاراگراف از کتاب را در بر میگیرد. پس از آن شرح و نقد مترجم با این مضمون ظاهر میشود: «ملاصدرا به زبان سادهتر میخواهد بگوید «جنس» یا همان «دربردارنده برتر» در سرشت خویش، اشیایی را حمل میکند که از او جداییناپذیرند. جداییناپذیربودن شئ از شئ حکایت از «هستی فرازمانی» آن دارد. نگاه برخی از اهل منطق به اصطلاحات منطق، نگاه ارسطویی است. آنها قواعد منطقی را با تجربه کشف کردهاند. کشف تجربی قواعد منطقی، از یکسو منطقی است و از سوی دیگر «اعتباری» که به معنای «بی اعتباری» است. این قواعد با تجربیات جدید میتوانند تغییر کنند. ملاصدرا نیز از گزند این اعتبارات مصون نیست. همانطور که ابن سینا از این خطا، به دور نبود…».
مترجم به شرح رسالۀ ملاصدرا بسنده نکرده است، بلکه در مقام نقد تکتک گفتههای او بر آمده است. آنجا که ملاصدرا درباره «وجود حقیقت هستی در امور عینی» سخن میگوید، ضمن تصدیق این گزاره، میگوید: «…در اینکه حقیقت «وجود»، «در (عالم) امور عینی» است، شکی وجود ندارد. پرسش اما این است چرا جناب ملاصدرا غیرممکن بودن حقیقت وجود را در «ذهن» مطرح میکند.
در مقدمۀ نویسنده نیز بحثی دربارۀ قواعد سینوی مطرح شده که پژوهشی در تعلیقات ابن سینا میباشد.