میراث مکتوب- هنر نوشتن، مهمترین دستاورد بشر و به واقع بهوجودآورندۀ تمدنهای بشری است. چند دستاورد مهم در گذر زمان تابع اصول، معیارها و فروع و جزئیات بسیاری شده که خود متأثر از نگرش و دانش انسان در هر دوره و حوزۀ جغرافیایی بوده است. مکاتبات و اسناد برخلاف آثار تألیفی، مخاطب و گیرندۀ خاص انسانی دارد؛ پس حالات، روحیات و باورها و جایگاه افراد در نوشتن باید در نظر گرفته شود؛ از اینرو انشاء و کتابت دانشی بلندپایه شد و به تبع آن دبیران و منشیان نمونههای موفق مکتوبات را گرد آوردند، در باب انواع مکتوبات نوشتند و آداب و رسوم و سنتها را یادآوری و سفارش کردند.
بر این اساس کاتب و دبیر جایگاهی والا در نظام دیوانی هر تمدن داشت. رسیدن به جایگاه یک دبیر، مستلزم طی مراحل مختلف آموزشهای عمیق و گسترده بود. دستورالعملها، آداب و سنتهای این فن، نسلبهنسل و سینهبهسینه منتقل میشد. با برآمدن تمدن اسلامی بسیاری از این آداب به عربی ترجمه و با بالندگی زبان فارسی دوباره به این زبان برگردانده شد.
گردآوری مکتوبات و نوشتن دربارۀ انشا و کتابت، گاه به عنوان بخشی از مباحث دیوان (علم استیفا) و گاه به عنوان بخشی از فقه (علم شروط) و زمانی تنها به عنوان نمونههای ارجمند نظم و نثر ادبی مورد توجه بسیاری از دبیران و ادیبان و محضرداران بوده است. فهرست بلندبالایی از این دست از کتب در منابع نقل شده و بسیاری از آنها نیز به دست ما رسیده است؛ نامهایی چون رسائل، مکتوبات، منشآت، ترسل، شروط و وثایق، دستور، آیین و آداب کتابت، تنها برخی از عناوین و تألیفات این حوزه است.
در همین زمینه به تازگی کتاب «تحول در آداب کتابت و ترسل» تألیف عمادالدین شیخالحکمایی و محیا شعیبی عمرانی از سوی بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخن منتشر شده است.
این کتاب بر آن است تا افزون بر جمعبندی و موضوعات و عناوین مرتبط با سنت کتابت انواع مکتوبات، پیوستگی و سیر تحول تاریخی سنتها را نیز به کمک متون اصیل نشان دهد. در واقع این کتاب را میتوان به چشم یک کتاب درسی برای دانشجویان رشتههای نسخهشناسی و سندشناسی دانست که افزون بر آشنایی کلی با مباحث رایج در کتاب انشا، به کمک متن و بهویژه نمایۀ واژگانی انتهای کتاب، سرنخهایی برای پژوهشهای بیشتر در حوزۀ تاریخ کتابت، نسخهشناسی، سندشناسی و کتیبهشناسی به دست آورند.
تولید مجموعههای منشآت با هدف ارائۀ دستورالعملی بهویژه به منشیان دیوانهای حکومتی پیشینهای دراز دارد. این مجموعهها را میتوان در دو گروه کلی جای داد. گروه اول شامل مجموعههایی که دربردارندۀ نمونۀ نامهها و مکاتب یک شخص یا یک دیوان حکومتی هستند. نخستین نمونه از چنین مجموعههایی را میتوان نامههایی دانست که مورخانی همچون عتبی و بیهقی در ضمن تألیف خود درج کردهاند. اما سنت تولید مجموعههای مستقلی از منشآت در دورههای بعد گسترش یافت تا بدینوسیله نمونههای آمادهای از اسناد به عنوان سرمشقی در اختیار منشیان قرار بگیرد. در این گروه از منشآت در بیشتر موارد تنها با نمونۀ مکاتبات مواجهیم و در آنها هیچگونه توضیحی در خصوص آداب و قواعد ترسل و کتابت ذکر نشده است. این گروه نیز خود به دو زیرمجموعۀ دیگر تقسیم میشود:
دستۀ اول شامل مجموعهای عینی از نامههاست؛ به عبارت دیگر این نامهها به قصد درج در مجموعه فراهم نشدهاند، بلکه کارکرد خارجی و عینی داشتهاند و در حقیقت برای مخاطبان ارسال شدهاند؛ مکاتیب غزالی، عتبه الکتبه، التوسل الی الترسل، منشأ الانشا و فرائد غیاثی در این دسته جای میگیرند. دستۀ دوم شامل مجموعههایی است که در آنها، نامهها تنها به قصد آموزش نوشته شدهاند و عموماً در این مجموعهها واژۀ «فلان» در موضوع ذکر نام مخاطب درج گردیده است. این دستۀ دوم عموماً حاوی نمونههایی از نامهها هستند که برای عموم مردم کاربرد داشته و به تعبیری آنها را «اخوانیات» میخوانند. در حالی که نامههای مندرج در گروه اول عموماً در دستۀ سلطانیات و دیوانیات قرار میگیرند و مورد استفادۀ منشیان دیوانی بودهاند.
تفاوت این کتاب با آثاری از این قبیل در آن است که محدود به بررسی آداب ترسل در یک دورۀ خاص یا یک اثر خاص نیست و کل منشآت تولیدشده در زبان فارسی را مطمح نظر قرار داده و از طرف دیگر آداب ترسل را از دستورالعملهای نامهنگاری استخراج کرده است. به عبارت دیگر این کتاب درصدد است تا سیر تطور آداب نگارش را در رسالههای فن ترسل بررسی کند؛ و نه سیر تحول نامهنگاری بر اساس نامههای موجود را. گفتنی است که این مطالعه از جهت شناخت تاریخی اداری نیز بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا در پژوهشهای این حوزه عموماً به این رسالات توجهی نشده است، در حالی که این رسالهها به قصد تعلیم منشیان برای فعالیت در نظام دیوانی فراهم شدهاند و سیر تطور و تحول اصول و قواعد حاکم بر کار منشیان و دبیران را به نمایش میگذارند و چنانچه در یک ترتیب سالشمارانه مورد بررسی قرار گیرند، میتوان تغییر و تحولات فنون و آداب دیوانی را در این زمینه مورد بررسی قرار داد.
در این پژوهش در ابتدا به نخستین مبحث رسالههای آداب ترسل، یعنی شناخت مراتب کاتب و مکتوبالیه پرداخته شده است. علت گنجاندن این بحث در سرآغاز مطالب این است که این مسئله در تمامی ارکان و جزئیات تولید یک سند مهم مورد توجه بوده و تمامی ارکان را تحت تأثیر خود قرار میداده است. افزون بر این، بر اساس تفاوت مراتب میان کاتب و مکتوبالیه، نامهای گوناگونی به اسناد اطلاق شده است و چهبسا سندی با یک محتوای یکسان، با توجه به منزلت و مرتبۀ صادرکنندۀ آن عناوین متفاوتی را کسب کند. در مرحلۀ بعدی پژوهش به بخش ابتدایی نامهها، اعم از قواعد ذکر نام خدا در ابتدای نامه، عنوان، موضع درج نام کاتب و مکتوبالیه، مقدمه و رکن اشتیاق پرداخته شده و پس از آن به قواعد مربوط به نگارش متن نامه همچون اصول مغایبت و مخاطبت، ذکر دعا، تعیین میزان بیاض سر کاغذ و بیاض میان سطور، جواز یا عدم جواز نگارش بر ظهر و حاشیۀ کاغذ، اصول نقطهگذاری و اعرابگذاری در نامهها و قاعدۀ ممتازنویسی توجه شده است. سپس قواعد اختتام یک نامه، یعنی نگارش مقطع و درج تاریخ و نیز آداب جنبی مربوط به آن همچون مرور و اصلاح خطاهای موجود در نامه، خاکپاشی، مقراضکردن، از بین بردن تربیع و انداختن نامه به سوی قاصد مورد بررسی قرار گرفتهاند.
پس از درج این مباحث، آداب صوری و جنبی تولید سند مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور اطلاعاتی دربارۀ ابزار کتابت اعم از کاغذ، قلم، مرکب و دوات و نیز کاربرد آرایهها و صنایع ادبی، مهر، حسن خط، تعیین زمان و مکان مناسب برای کتابت و نیز علوم و آموزههای ضروری برای یک کاتب ارائه شده است. در مرحلۀ پایانی نیز به تعدادی از نکات پراکنده در خصوص اصول نگارش مکاتبات ذیل عنوان «موارد اجنبی» پرداخته شده است.
منبع: کتابخانه تخصصی ادبیات