دکتر حسین معصومی همدانی، در آیین افتتاحیۀ همایش «میراث علمی کوشیار گیلانی» با بررسی مفهوم علم در دورۀ اسلامی بیان کرد: امروز جمع شده ایم که دربارۀ فردی صحبت کنیم که نامش کوشیار گیلانی و اهل گیلان بوده است و اگر فراتر رویم اهل ایران و اگر فراتر هم رویم اسلام و اگر باز هم فراتر رویم به بشریت تعلق داشته است.
وی سپس به مفاهیمی که هم اکنون به آن تاریخ علم دورۀ اسلامی گفته می شود اشاره کرد و گفت: گاهی در کارهای پژوهشی، لغزشگاههایی به وجود می آید که من می خواهم امروز دربارۀ این لغزشگاه ها صحبت کنم. تاریخ علم دورۀ اسلامی تعریف و هویت تاریخی ندارد. منظور از علم دوران اسلامی، علمی است که به سرزمین و تمدن اسلامی تعلق داشته و در اوایل قرن دوم هجری تا پیش از علوم جدید رشد کرده است.
دکتر معصومی همدانی با اشاره به منابعی که علم دورۀ اسلامی را تشکیل داده است، گفت: علم دورۀ اسلامی سرچشمه ها و منابع مختلفی داشته است. این مسلم است که اعراب قبل از اسلام علم زیادی نداشته اند و ظهور اسلام و فتوحات آن سبب شد سنت ها در فضای جدید با هم آمیخته شوند. برای مثال بخشی از سنت علمی ایرانی به آثار ایرانیان در اواخر دورۀ ساسانی باز می گردد و مهمترین منابع آن منابع یونانی است.
اگر علوم دورۀ اسلامی مانند ریاضیات را با فقه مقایسه کنیم، مشاهده میکنیم فقهای دورۀ اسلامی ایرانی بودند، اما با این وجود هیچ کس به آن علم ایرانی نمی گوید و همه از فقه اسلامی صحبت می کنند. اما این موضوع در علم متفاوت است و دعوای شدیدی بر سر علم وجود دارد و اشخاص می خواهند در آن تملک کنند. بخش افراطی این موضوع را در رسانه های امروز شاهد هستیم که می گویند علم جدید چیزی نیست جز همان علم دورۀ اسلامی که اروپائیان آن را مصادره کرده اند.
وی ادامه داد: در عین حال که علم اسلامی دنبالۀ علم یونانی است مسائلی در آن مطرح می شود که در علم دورۀ یونانی دیده نمی شود و به عنوان یک دانش جداگانه در تمدن اسلامی تکامل پیدا کرده است. یک نویسندۀ انگلیسی که کار اصلی اش تخصص در دورۀ باستان است و یک نویسندۀ چینی، هردو یک کتاب نوشته اند و در مقدمۀ کتاب می گویند شاخصه های علمی بسیاری از دانش ها در یونان به وجود نیامده اند و در سال هزار میلادی در حوزۀ مشرق مدیترانه پیدا شده اند.
دکتر معصومی همدانی در ادامه بیان کرد: نکتۀ دیگر به تعبیر من سوء تفاهم مردم شناسانه است. ما در همۀ اقوام مجموعه هایی از معارف و دانش داریم و بسیاری از مجموعه ها که به آن علم می گویند ارتباط ارگانیک با آنچه به عنوان علم امروز می شناسیم ندارد. برای مثال ریاضیات چینی از سنت یونانی و اسلامی جدا بوده و می توان گفت علم غیر غربی است ولی علم دورۀ اسلامی صرفاً دنباله روی علم یونانی نبوده و بسیاری از مسائلی را طرح می کند که در علم جدید مطرح است. نکتۀ دیگر علم اسلامی این است که این علم را بخشی از فلسفۀ اسلامی دانسته اند و فلسفه به عنوان طبقه بندی علوم گره خورده است اما علم اسلامی چه به اعتبار سازمان و چه به اعتبار موضوعات، وابستگی به فلسفه نداشته است.
به گفته این استاد دانشگاه و پژوهشگر، علم اسلامی صرفاً دنباله روی علم یونانی نیست و کار مسلمانان این بوده که بخشی از میراث یونانی را حفظ کنند و آن را به صورت دست نخورده به اروپائیان تحویل دادند؛ در این دوران نقش علم اسلامی مانند پل است. نقطۀ مقابل این دیدگاه این است که علم اسلامی درآمد علم جدید است و گذشته ای نداشته. اقسام برخوردها با علم دورۀ اسلامی دیده می شود و از این نظر به بدفهمی مردم شناسانه نزدیک می شویم. بدفهمی دوم، بدفهمی سنت گرایانه است. بر اساس این بدفهمی علم در دورۀ اسلامی تافته ای جدابافته است.
وی تصریح کرد: آنچه مسلم است علم اسلامی به دین اسلام وابسته است. در دوران اولیه عده ای غیر مسلمان می بیینم که کار علمی می کنند ولی شیوه های آنها با این دوره متفاوت است. علم اسلامی بخش مهمی از علم جهان است به ویژه در ریاضیات. اگر این بخش از تاریخ علم برداشته شود توضیحات بسیاری از مسائل با مشکل مواجه خواهد شد.
علم اسلامی وابسته به جامعه ای بوده که در آن ظهور کرده و در جامعه غیر اسلامی امکان ظهور و بروز نداشته است. علم اسلامی زمانی که هنوز از تاریخ آن نگذشته بود به لحاظ جغرافیایی تجزیه شد. پیدایش این علم در بین النهرین بوده و از زمانی که آل بویه وارد بغداد شدند وحدت جغرافیایی از بین رفت و مراکز متعدد علمی به وجود آمد که انعکاس آن را در زندگی دانشمندان می بینیم . ولی در عین حال ارتباط جامعۀ علمی هنور پابرجا بود و دانشمندی که در خوارزم کار می کرد به سنتی دانشمندی در حلب می زیست تعلق داشت. پس از حملۀ مغول سنت هایی علمی به وجود می آید که می توان به آن سنت های جداگانۀ علمی گفت و در این دوره تضعیف علم اسلامی دیده می شود و کم کم در همین زمان علمی به نام علم عثمانی به وجود می آید.
معصومیهمدانی در پایان سخنانش با اشاره به اینکه نمیتوان مورخ علم دوران اسلامی باشید اما تاریخ را نشناسید، گفت: بسیاری از علوم مهندسی به این حوزه میآیند و بدون آگاهی از تاریخ نگاری بهدنبال تاریخنگاری علم هستند. آگاهی نداشتن از زبان این علم که عربی است، مشکل دیگری بهشمار میآید و از سوی دیگر زبانهای معاصر است که بیشتر پژوهش ها به آن زبانها نوشته شدهاند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که تاریخ علم آماتوری هنگامی وجود دارد که تاریخ علم حرفهای باشد. در حال حاضر در ایران، تاریخ علم بهصورت آماتوری آغاز شده است.