به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، سخنرانی مجدالدین کیوانی، استاد بازنشسته دانشگاه خوارزمی، عضو شورای علمی دائرة المعارف بزرگ اسلامی و سردبیر نشریۀ آینۀ میراث، به مناسبت بزرگداشت روز اسناد ملی و میراث مکتوب، روز یکشنبه 19 اردیبهشتماه 1400، در قالب نخستین بخش از یکصد و پنجاهمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در صفحۀ اینستاگرام این مؤسسه پخش شد.
کیوانی در سخنرانی خود به اهمیت تأثیر احیای متون کهن فارسی در غنابخشی به ادبیات و نقش مؤسسۀ میراث مکتوب پرداخت و در ابتدا در تبریک «روز اسناد و میراث مکتوب»، گفت: سخنانم را با درود و عرض مبارک باد به دوستداران کتاب و حافظان آثار مکتوب، به ویژه به دوستان همکار در مرکز پژوهشی میراث مکتوب و محققان دلسوزی که از بیرونِ مرکز به آن یاری میرسانند، و نیز با یاد کَردِ خیر و ادای احترام به دو نهاد ارجمند و پایمال بی تدبیری، «بنیاد فرهنگ ایران» و «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» که پیش آهنگ و الگوی مراکزی همچون مؤسسۀ میراث مکتوب بودهاند، آغاز میکنم.
وی در ادامه در خصوص اهمیت احیای متون کهن فارسی در اعتلای ادبیات، گفت: از آنجایی که ادبیات، مانند هر رشتۀ دیگر، پیشینهای دارد که ممکن است عمر آن صدها سال به عقبتر برگردد، میتوان گفت که پشتوانۀ هر ادبیاتی گذشتۀ آن است. به تعبیری دیگر، آبشخور ادبیات هر دوره، به نوعی و به درجاتی، ادبیات ما قبل آن است و ادبیاتِ بی ریشه قابل تصور نیست.
کیوانی همچنین با اشاره به این مطلب که ادبیات هر ملتی عموماً به ادبیات در معنای اخصّ آن محدود نمیشود، اظهار کرد: ادبیات معمولاً از معارف دیگری چون فلسفه، دین، نجوم و هنر، نیز بهره میگیرد، پس، هر چه این گذشته روشنتر، بی عیب و علّتتر و پُربارتر باشد، هم شناخت ما از آن آسانتر و مطمئنتر است و هم مبانی استوارتری در اختیار ما میگذارد تا بر اساس آن، ادبیات عصر خود را غنای بیشتری ببخشیم.
استاد بازنشسته دانشگاه خوارزمی افزود: هر چه متون کهن ما، چه ادبی و چه آنهایی که موضوعاتشان، به نحوی در ادب فارسی انعکاس یافته، سالمتر و دست نخوردهتر به دست ما برسد، ادبیات عصر ما و از عصر ما به بعد، در مسیر سالمتر و اصیلتری پیش خواهد رفت.
وی ضمن بیان این مطلب که پیشینۀ معیوب و مبتلا به دستکاریها و تحریفها، ادبیاتی قلب و ناسَره به بار میآورد، گفت: خطاها و تحریفات خُرد گذشته به خطاها و تحریفات کلانی در آینده منجرّ میشود و ادبیاتی که همراه با این تحریفات و نادرستیها به وجود آید، نمیتواند ادبیاتی خالص و اصیل باشد؛ همیشه آمیخته به عناصری غیر اصیل خواهد بود.
خطراتِ متوجه آثار کلاسیک ادب فارسی
سردبیر نشریۀ آینۀ میراث در خصوص خطراتی که متوجه متون ادب فارسی بوده است، گفت: به لحاظ آنکه عمده آثار کلاسیک ادب فارسیْ «مکتوب» به معنای اخص و محدود کلمه، یعنی دستنویس بوده، همیشه به درجات متفاوت دستخوش چند خطر بوده است، که اهل فنّ با آنها نیک آشنا هستند.
وی ادامه داد: بی مبالاتی یا کم سوادیِ بسیاری از کاتبان، محدودیت قدرت تمرکز نسخهنویسان، دستکاریهای عمدی با انگیزههای سیاسی، مذهبی و مسلکی، دخالتهای ناموجّه کاتبانی که «شَغًلتـنا» را «شَدُرستنا» میکردهاند، آبدیدگیِ نُسخ، کندن و سرقت اوراق قیمتی کتابهای نفیس، جعل تاریخ کتابت دستنویسها، و گنجاندن نوشته یا اشعار یکی در رساله یا منظومۀ دیگری، اهمّ خطراتی است که متوجّه نسَخ خطی بوده است.
کیوانی افزود: یکی از آفتها، که به کتابهای خطی منحصر نمیشود، بلکه در آثار چاپی نیز احتمال وقوعش هست، تاریخهای غلط و نقل قولهایی مشکوک یا استنادات نادرست است که، گر چه گناهش بر گردن کاتبان نیست، ولی به هر حال، جزو مشکلاتی است که متنپژوهان با آن رو به رو هستند.
وی خطرِ کاست و افزودها و دخالتهای ذوقی و تصحیحات سلیقهای در آثار ادبی، به ویژه در نوشتههای منظوم را در مقایسه با دیگر آثار، بیشتر و، بنابراین، دارای اهمیتی خطیر و مضاعف دانست و گفت: برای دست اندرکاران متنپژوهی و مصحِّحانْ این تجربۀ نسبتاً رایجی است که ببینند بعض کاتبان، بی اعتنا به وظیفۀ امانتداری، در برخی از ابیات شاعر تصرّف کرده و خواننده را از سخنِ اصلی او دور نمودهاند؛ یا حتی در معتقدات و دیدگاههای شاعر، مطابق با معتقدات خود، دست بردهاند.
عضو شورای علمی دائرة المعارف بزرگ اسلامی افزود: آنان با این دخالتهای بیجا گاه نقض غرضِ شاعر نموده یا گاه با کم و زیاد کردن یا تغییر دادن پارهای از اجزاء ابیات، وزن آنها را دچار اختلال کردهاند.
ملاحظاتی چند در مقولۀ «احیاء میراث مکتوب»
وی ذکر نسخهبدلهای متعدّد در حواشیِ متون مصحَّح (چه منظوم و چه منثور) یا فهرستهای بلند بالا در خاتمه کتاب را عموماً حاکی از دخالتها یا بی مبالاتیهای کاتبان، و گاه غیر کاتبان دانست و گفت: چهار مقالۀ عروضی، به تصحیح محمد قزوینی و محمد معین، مرصاد العباد به اهتمام محمد امینریاحی، بوستان، گلستان و غزلیات سعدی با تصحیح و تنقیح غلامحسین یوسفی، ویرایشهای متعدد شاهنامه، از کار سعید نفیسی در اوایل قرن چهاردهم شمسی گرفته تا ویرایش و پژوهش جلال خالقی مطلق در دهههای پایانیِ همان قرن، و اخیراً دیوان ازرقی هروی، با تصحیح و تعلیقات مفصّل مسعود راستیپور و همکار او محمدتقی خلوصی، نمونههایی از این پدیده است.
استاد بازنشسته دانشگاه خوارزمی پس از طرح این پرسش که انبوه این نسخهبدلها از کجا پیدا شده است؟ پاسخ داد: علی القاعده، از همان تصرفّات و سهلانگاریهایی که به آن اشاره شد.
وی ضمن بیان این مطلب که چنین اضافاتی بر دیوان یک شاعر یا کتاب نویسنده برای خوانندگان عادّیِ متون کهنی که تصحیحِ انتقادی شدهاند، چه بسا که غیر ضرور و زاید بنماید و گاه باعث ملال آنها شود، گفت: به ظنّ قریب به یقین، ناشرانی که آثاری این گونه را با حذف پانویسها و فهرستِ نسخهبدلهای آنها چاپ میکنند، به منظور خوشنود کردن چنین خوانندگان تنگ حوصله است، و الّا این چاپهای غیرمسؤلانه مقبول نظر اهل فنّ و آشنایانِ آفات نسَخِ خطی نیست.
کیوانی افزود: به سبب وجود چنین خطرات و آفاتی است که اهمیتِ احیای متون کهن فارسی در دستیابی به سخن اصلی و اصیل گویندگانِ پیشین معلوم میشود.
وی در ادامه با اشاره به مقولۀ «احیاء میراث مکتوب»، گفت: از نوع کارهایی که این روزها ذیل عنوان «احیاء میراث مکتوب» صورت میگیرد، بر میآید که اصطلاح «احیاء» عموماً به دو فعالیّت به هم مرتبط اطلاق میشود: یکی حفظ و حراست کتابها، رقعهجات، سنگنوشتهها، مسکوکاتِ نوشتهدار، کتیبههای گوناگون و دیگر آثار مکتوبی که از گذشته به ما رسیده است؛ و دو دیگر، باز گرداندن متون منثور و منظومِ ناقص، دستکاری و تحریفشده حتی الامکان به همان شکل اصیل و آغازینِ آنها؛ به بیان دیگر، احیای موجودی کم یا بیش معلول یا مسخ شده.
کیوانی هر تصرّف و دخالتی در متن را به مثابۀ بی جان کردن یا قطع عضوی از اعضای یک پیکر توصیف کرد و گفت: نقش مصحّح متون به کارِ جرّاحی میماند که میکوشد اندامهای جدا شده از پیکری مُثله شده را باز به آن پیوند زند: کاری بس دقیق، حسّاس و ظریف که افزون بر آشنایی با اصول و روشهای متنپژوهی و دانش گسترده در موضوع کُتبی که تصحیح میشود، مقتضیِ دقت، صبر و حوصله، وجدان و انصاف علمی، ذهن جستجوگر و اهل رایزنی و مشورت بودن با دیگران است.
سردبیر نشریۀ آینۀ میراث ادامه داد: به علاوه، از آنجا که متنپژوهان، علی العموم، یا مستقیماً با مخطوطات سر و کار دارند و یا غالباً ناگزیز میشوند به آنها مراجعه کنند، باید با انواع خطّ و اسلوبهای متنوع کتابت که در گذشته معمول بوده است، نیک آشنا باشند.
وی برخورداری از شمّ قویِّ ادبی و شناخت جهات گوناگون شعر را از دیگر شرایط لازم برای اقدام به احیای آثار نظم و نثر ادبی دانست و گفت: شعر ناشناس نمیتواند و نباید به تصحیح و تنقیح دواوین و منظومهها بپردازد و البته باید بیدرنگ اضافه کنم که اگر مصحِّحِ اشعارْ شاعر هم باشد، ولی بدون ارائۀ قرائن و دلایل متقاعدکننده، فقط به حکم سلیقۀ شخصی و شمّ شاعرانۀ خود ابیات مشکوک یا معلول را تصحیح کند، این خطر هست که شکل پیشنهادی و مقبول او، به لحاظ اعتبار و ارزش در ردیف همان نسخهبدلهایِ غالباً نامعتبری قرار گیرد که محصول نسخ خطی رنگارنگ بوده است.
عضو شورای علمی دائرة المعارف بزرگ اسلامی افزود: بنابراین، متنپژوهِ شاعر در فاصلۀ دو نقطۀ مثبت و منفی ایستاده است که چنانچه صفاتی که در بالا برشمردم به فریاد او نرسند، نه تنها خدمتی به احیاء میراث مکتوب نکرده، بلکه مشکلی بر مشکلات متنپژوهان آینده افزوده است.
وی ضمن بیان این مطلب که مراد از غنا بخشیدن در عرصۀ ویراستاری و تنقیح متون یعنی باز یافتنِ از دست رفتههای اجزاء متون پیشین و قرار دادن آنها در جاهایی که باید قرار گیرند، گفت: از دست رفتهها یعنی اجزایی که، واقعاً، پارهای مفقود، محو یا شسته شدهاند یا اینکه چیزهای دیگری به عمد یا به سهو جای آنها را گرفتهاند.
ادبیات مهمترین بخش فرهنگ ایرانی است / نهضت احیاء متون هنوز در آغاز راه است
کیوانی در ادامه با اشاره به اهمیت ادبیات فارسی، گفت: از آنجایی که مهمترین بخش فرهنگ ایرانی را ادبیات آن تشکیل میدهد، پیداست که حراست از سرمایههای ادبی چه اهمیت و ضرورتی دارد و، به تبع آن، چه نقش حسّاس و خطیری بر دوش حافظان این سرمایههاست: چه کتابدارها (در معنای کلّیِ آن) و چه نسخهشناسان، مصحّحان، فهرستنگاران، مرمّتگرانِ مکتوباتِ آسیبدیده، و البته ناشران این سرمایهها.
وی ضمن بیان این که مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب بخشی از این بار سنگین را بر دوش گرفته است، اظهار کرد: این مؤسسه در طول عمر حدوداً سی سالۀ خود گامهای قابل ستایشی برداشته است؛ اما، با عنایت به انبوه باورنکردنی میراث مکتوبی که همچنان دست نخورده روی قفسههای کتابخانه و در گاوصندوقهای مراکز پژوهشی و مجموعهداران، داخل و خارج ایران، خاک میخورد، نهضت احیاء متون، باید گفت، هنوز در آغاز راه است.
سردبیر نشریۀ آینۀ میراث ادامه داد: برای نجات این انبوه دست نخورده، ناگزیر به افزایش شمارِ مراکز پژوهشی و کارشناسان دلسوزی هستیم که نوع خدمات مراکزی چون مرکز میراث مکتوب را پیشۀ خود سازند. چنانچه در انجام این مهم مسامحه و تعلّل شود، میراث مکتوب ایران آسیبها و تلفات زیادتری خواهد دید و داشت. هر چه در این راه بیشتر تأخیر شود، چه بسا که برای جبرانِ مافات خیلی دیر شده باشد.
وی با اشاره به شرایط موجود، گفت: با توجه به محدودیّتهای متعدّد و کمبودهای رنگارنگ شاید به صلاح باشد که اهالی تحقیق از دوباره کاریها، یعنی تصحیحِ تصحیح شدهها موقتاً کناره بگیرند و به کارهای دست نخورده بپردازند. درست است که شماری از متون تصحیح شده نیاز به بازنگری و تجدید نظر دارند، ولی متونی که هنوز به آنها التفاتی نشده، استحقاق بیشتری به مرور و کندوکاو دارند.
اولویت متون و اسناد در شُرف فراموشی و فرسودگی، برای تصحیح
کیوانی افزود: بگذارید متون و اسنادی در اولویت قرار گیرند که در شُرف فراموشی و فرسودگی هستند، یا متونی که پژوهشگران و علاقهمندان کتاب عموماً از وجود آنها بیخبرند. متون نادیده چه بسا که مشتمل بر اطلاعاتی باشند که به حلّ مشکلات و رفع ابهامات متون تصحیح شده کمک کنند.
وی ضمن بیان این که سخن از به کارگیری اصلِ «الاهمّ فالاهمّ» است، گفت: ناکردهها بیش از کردههاست و چه بسا که احیای پارهای از آنها لازمتر از دوباره و سهباره کاریهاست. اجازه دهید که یک بار به تک تکِ موجودی انبار میراث مکتوب برسیم و ببینیم چه داریم و چه نداریم. آنها را از غربت کتابخانهها در آوریم، نسخههایی از چاپ شدۀ آنها را با ویرایشی موقّت و ارزیابیِ مقدّماتی در منظر اهل فنّ قرار دهیم تا بدانند کدام متون ارزش تحقیق و ارزیابی بیشتر دارند و کدامشان میتوانند در اولویّتهای دوم و سوم بمانند یا شاید اصلاً استحقاق زحمت بیشتر را نداشته باشند.
کیوانی در پایان گفت: متأسفانه تجربۀ مستقیم اینجانب در ده سال اخیر نشان میدهد که درصدِ توجه و دلمشغولی به تصحیحهای مجدّد و ضرورت قائل شدن برای دوباره و چندباره کاریها، بسیار بیش از تمایل به پژوهشهای بکر، دست اول و بیسابقه بوده است؛ و ای کاش که عکس این میبود!