میراث مکتوب – حال و مقال آدمی تابع گردش روزگار است و عسر و حرج ایام، کیمیای صبر را در پی دارد و حاصل آن بسان درختی است که به قول سعدی: بر شیرین دارد. میراث مکتوب در نیم سال دوم سال 91 تجربه ای جالب و جدید را مرور کرد. هر سازمان و مؤسسۀ فرهنگی و پژوهشی هم، به فکر چاره سازی و تدبیر امور بر وفق اوضاع و احوال زمانه افتاد. برخی کارها را تعطیل و بعضی تعهدات خود را تعلیق، گروهی هم این سخن حکیمانه را که: «ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود» برای تدبیر امور مرکز خود، محور برنامه ریزیها ساختند تا موانع و مشکلات را پشت سر بگذرانند تا چشمۀ فیاض دانش و تولید علم بر پایۀ احیای مواریث فرهنگ ساز ایران اسلامی خشک نشود و پژوهشگران علاقه مند به دانش گستری، به تحقیق و تکمیل مطالعات خود بپردازند.
تقاضای همکاری
اما به برکت عسر و حرج ناخواسته و تحمیلی این ایام، کوششهای فراوانی برای تشویق و جلب مشارکتهای مردمی، صورت گرفت. در همین زمینه این خادم، از باب جهد عاجز، آنچه در چنته داشت، در طبق اخلاص و شاید هم افلاس گذاشت و از هر دری سخنی گشود، از فتح باب وقف کتاب گرفته تا ترغیب مردم به کمک به میراث برای تولید کتاب. سپس احباب کوشیدند که خبر این همیاریها را از طریق درگاه و پایگاه میراث مکتوب، به سمع اهل نظر و دوستداران میراث علمی و فرهنگی، برسانند تا باشد که باب همکاریها از لونی دیگر گشوده شود.
تغییر شیوۀ چاپ
در آغاز نیم سال دوم سال 91، زمانی که بهای کاغذ داشت سیر صعودی را طی می کرد، کسی یارای جلوی گیری از آن را نداشت. در آن روزگار هنوز ارز به سماء نرفته بود که زمزمۀ گرانی اقلام نشر به مشام جان رسید. همۀ دست اندرکاران حوزۀ نشر اعم از نویسنده و ناشر و پخش کننده و لیتوگراف و صحّاف و چاپچی و ویراستار و کتابفروش و خریدار و غیرهم، نگران شدند که چه خواهد شد؟ اکنون همه برآنند که گرانی کتاب، آثار سوئی بر بقا و دوام صنعت نشر کشور خواهد گذاشت. چه وقتی قیمت کتاب گران می شود، خریدار کم می شود، ناشر ناچار می شود، شمارگان کتاب خود را تقلیل دهد. در این صورت، به نویسنده و کتابفروش نیز آسیب جدی وارد می شود. نویسنده که روی تأمین بخشی از امور معاش خود از محل دسترنج تألیف و ترجمه و تصحیح کتاب، حساب کرده است، دیگر احساس امنیت شغلی نمی کند. حال چه باید کرد؟
دسترنج پژوهشگر
شک نیست که کسی نمی تواند برای حاصل فکر و هنر پدیدآورنده ای مبلغ و تعرفه ای تعیین کند. هرچند سالهاست که طبق عرف و اعتبارات حرفه ای، وجوهی برای موضوع، مواد، محتوا و شکل فیزیکی اثر تعیین می شود و خریدار –البته – با علم به محتوای معنوی اثر، به مقتضای درک و فهم خود قدر و مقام اثر را می فهمد و مبلغی را به عنوان هدیه می پردازد همه به این نکته اذعان دارند که این مبلغ به هیچ وجه با زحمات و کوششهای نویسنده و محقق اثر تطابق ندارد. و البته چنین اعتباری را هم ناشر می بایست نسبت به کتاب داشته باشد. اما چه بد عهد و زمانی است آنگاه که اگر ضرر و زیانی به صنعت نشر وارد می شود، اول متوجه همان پدید آورنده ای می شود که به لحاظ ارج و منزلت اثرش نمی شد برای آن حق الزحمه ای تعیین کرد.
اما میراث مکتوب که خود ادعای پژوهشگر پروری دارد و حمایت از کوشش محققان و پژوهشگران، از یک سو دستش کوتاه شده و خرمای مضافتی بر نخیل خزانه فعلاً در دسترس نیست و طبعاً این حرفها و همدلیهایش برای پژوهشگران سینه چاک از مقولۀ «بی مایه فتیر است»، تلقی می شود، لذا از تقلاً دست برنداشته تا شاید و به لطف حق در این زمینه حقی از صاحب فکر و قلمی ضایع نگردد تا این قطع این عقبه گردد و با همکاری فرهنگ دوستان ایرانی، این گره نیز گشوده شود.
با این حال میراث مکتوب کوشیده است تا همواره در عقد قراردادهای خود، بنا را بر حمایت و حفظ شأن منزلت مصحح و پژوهشگر متون کهن گذارد و در پرداخت حق التصحیح صاحبان اثر، نه طبق زمان قرارداد، بلکه بر وفق نظر و میل طرف قرارداد عمل کند، لیکن اکنون ناچار است، با دشواری و شرمساری اعلام کند که – مع الاسف – فعلاً قادر نیست حق التصحیح کتاب را مطابق قرارداد پرداخت کند بلکه می تواند به میزان تولید و شمارگان کتاب که مثلا 100 یا 200 نسخه است، پرداخت نماید. البته بهای پشت جلد که به تبع گرانیهای جاری، سه برابر شده، طبعاً موجب افزایش حق التصحیح می شود. اما به هر روی، کم شدن درآمدها و حمایتهای دولتی و قطع خرید کتاب، حذف بن کتاب دانشجویی و غیره، کار را برای همه مشکل ساخته است.
ثمرات جلسات دیدار ماهانه
در نیم سال دوم سال 91، ابتکار تشکیل جلسات ماهانه برای تجدید دیدار با دوستان و علاقه مندان به میراث، برکات ارزشمندی در پی داشت. در هر جلسه ضمن گزارشی که از تلاشهای مرکز برای مدیریت بحران مالی جاری و نیز گزارشی از نتایج زحمات همکاران داده می شد، یاری و همدلی دوستان مدد می کرد تا راه حلها و چاره اندیشهای دیگر هم مد نظر قرار گیرد. در یک جلسه به راهنمایی دوستی، چاپ کم هزینه دیجیتال با تیراژ محدود، جایگزین چاپ پرهزینۀ افست شد. در جلسۀ دیگر مشارکت در بخشی از هزینه ها توسط شخصی و در جلسه سوم مشارکت یک شرکت تولیدی در چاپ دو عنوان، و در کل نظرات بزرگانی چون دکتر مجتبایی، علی اشرف صادقی، معصومی همدانی و بسیاری دیگر، برای همه ما بسیار راهگشا و امید بخش بوده است.
اکنون بسیار خوشبین و امیدواریم که شرایط اقتصادی کشور به حالت مطلوب برگردد و ما بتوانیم به طور شایسته ای با همفکری بزرگان، به طرحها و برنامه های مهمتر بیندیشیم و زمینه را برای پرورش استعدادهای جوان و امیدواری همه علاقه مندان فراهم سازیم.
تقاضای همکاری
اما به برکت عسر و حرج ناخواسته و تحمیلی این ایام، کوششهای فراوانی برای تشویق و جلب مشارکتهای مردمی، صورت گرفت. در همین زمینه این خادم، از باب جهد عاجز، آنچه در چنته داشت، در طبق اخلاص و شاید هم افلاس گذاشت و از هر دری سخنی گشود، از فتح باب وقف کتاب گرفته تا ترغیب مردم به کمک به میراث برای تولید کتاب. سپس احباب کوشیدند که خبر این همیاریها را از طریق درگاه و پایگاه میراث مکتوب، به سمع اهل نظر و دوستداران میراث علمی و فرهنگی، برسانند تا باشد که باب همکاریها از لونی دیگر گشوده شود.
تغییر شیوۀ چاپ
در آغاز نیم سال دوم سال 91، زمانی که بهای کاغذ داشت سیر صعودی را طی می کرد، کسی یارای جلوی گیری از آن را نداشت. در آن روزگار هنوز ارز به سماء نرفته بود که زمزمۀ گرانی اقلام نشر به مشام جان رسید. همۀ دست اندرکاران حوزۀ نشر اعم از نویسنده و ناشر و پخش کننده و لیتوگراف و صحّاف و چاپچی و ویراستار و کتابفروش و خریدار و غیرهم، نگران شدند که چه خواهد شد؟ اکنون همه برآنند که گرانی کتاب، آثار سوئی بر بقا و دوام صنعت نشر کشور خواهد گذاشت. چه وقتی قیمت کتاب گران می شود، خریدار کم می شود، ناشر ناچار می شود، شمارگان کتاب خود را تقلیل دهد. در این صورت، به نویسنده و کتابفروش نیز آسیب جدی وارد می شود. نویسنده که روی تأمین بخشی از امور معاش خود از محل دسترنج تألیف و ترجمه و تصحیح کتاب، حساب کرده است، دیگر احساس امنیت شغلی نمی کند. حال چه باید کرد؟
دسترنج پژوهشگر
شک نیست که کسی نمی تواند برای حاصل فکر و هنر پدیدآورنده ای مبلغ و تعرفه ای تعیین کند. هرچند سالهاست که طبق عرف و اعتبارات حرفه ای، وجوهی برای موضوع، مواد، محتوا و شکل فیزیکی اثر تعیین می شود و خریدار –البته – با علم به محتوای معنوی اثر، به مقتضای درک و فهم خود قدر و مقام اثر را می فهمد و مبلغی را به عنوان هدیه می پردازد همه به این نکته اذعان دارند که این مبلغ به هیچ وجه با زحمات و کوششهای نویسنده و محقق اثر تطابق ندارد. و البته چنین اعتباری را هم ناشر می بایست نسبت به کتاب داشته باشد. اما چه بد عهد و زمانی است آنگاه که اگر ضرر و زیانی به صنعت نشر وارد می شود، اول متوجه همان پدید آورنده ای می شود که به لحاظ ارج و منزلت اثرش نمی شد برای آن حق الزحمه ای تعیین کرد.
اما میراث مکتوب که خود ادعای پژوهشگر پروری دارد و حمایت از کوشش محققان و پژوهشگران، از یک سو دستش کوتاه شده و خرمای مضافتی بر نخیل خزانه فعلاً در دسترس نیست و طبعاً این حرفها و همدلیهایش برای پژوهشگران سینه چاک از مقولۀ «بی مایه فتیر است»، تلقی می شود، لذا از تقلاً دست برنداشته تا شاید و به لطف حق در این زمینه حقی از صاحب فکر و قلمی ضایع نگردد تا این قطع این عقبه گردد و با همکاری فرهنگ دوستان ایرانی، این گره نیز گشوده شود.
با این حال میراث مکتوب کوشیده است تا همواره در عقد قراردادهای خود، بنا را بر حمایت و حفظ شأن منزلت مصحح و پژوهشگر متون کهن گذارد و در پرداخت حق التصحیح صاحبان اثر، نه طبق زمان قرارداد، بلکه بر وفق نظر و میل طرف قرارداد عمل کند، لیکن اکنون ناچار است، با دشواری و شرمساری اعلام کند که – مع الاسف – فعلاً قادر نیست حق التصحیح کتاب را مطابق قرارداد پرداخت کند بلکه می تواند به میزان تولید و شمارگان کتاب که مثلا 100 یا 200 نسخه است، پرداخت نماید. البته بهای پشت جلد که به تبع گرانیهای جاری، سه برابر شده، طبعاً موجب افزایش حق التصحیح می شود. اما به هر روی، کم شدن درآمدها و حمایتهای دولتی و قطع خرید کتاب، حذف بن کتاب دانشجویی و غیره، کار را برای همه مشکل ساخته است.
ثمرات جلسات دیدار ماهانه
در نیم سال دوم سال 91، ابتکار تشکیل جلسات ماهانه برای تجدید دیدار با دوستان و علاقه مندان به میراث، برکات ارزشمندی در پی داشت. در هر جلسه ضمن گزارشی که از تلاشهای مرکز برای مدیریت بحران مالی جاری و نیز گزارشی از نتایج زحمات همکاران داده می شد، یاری و همدلی دوستان مدد می کرد تا راه حلها و چاره اندیشهای دیگر هم مد نظر قرار گیرد. در یک جلسه به راهنمایی دوستی، چاپ کم هزینه دیجیتال با تیراژ محدود، جایگزین چاپ پرهزینۀ افست شد. در جلسۀ دیگر مشارکت در بخشی از هزینه ها توسط شخصی و در جلسه سوم مشارکت یک شرکت تولیدی در چاپ دو عنوان، و در کل نظرات بزرگانی چون دکتر مجتبایی، علی اشرف صادقی، معصومی همدانی و بسیاری دیگر، برای همه ما بسیار راهگشا و امید بخش بوده است.
اکنون بسیار خوشبین و امیدواریم که شرایط اقتصادی کشور به حالت مطلوب برگردد و ما بتوانیم به طور شایسته ای با همفکری بزرگان، به طرحها و برنامه های مهمتر بیندیشیم و زمینه را برای پرورش استعدادهای جوان و امیدواری همه علاقه مندان فراهم سازیم.