میراث مکتوب- حسن ذوالفقاری استاد دانشگاه تربیت مدرس در نشست تخصصی «دهخدای پارسی» گزیده ای از مقاله خود با موضوع امثال و حکم دهخدا را ارائه کرد که در آن ضمن بررسی ارزش های فنی این اثر مهم و تأثیرگذار آن را خدمت بزرگی به فرهنگ عامه دانست. متن کامل این مقاله را می خوانید.
امثال و حکم نام کتاب معروف علیاکبر دهخدا (۱۲۸۵-۱۳۳۴) فرهنگنگار، پژوهشگر فرهنگ عامه، شاعر ونویسندهی معاصراست. این کتاب شامل امثال، حکم، زبانزدها، کنایات، امثال عربی، اصطلاحات، اشعار معروف و جملات مشهور از نویسندگان و شاعران فارسی زبان است. دهخدا از جمله نخستین کسانی است که در دورهی اخیر به زبان و ادبیات عامه توجه کرده و برروی هم سه کار در این زمینه انجام داد: گردآوری امثال و حکم؛درج صدها واژهی عامیانه در لغت نامه و انتخاب و رواج زبان عامه در نوشتههای موثر و پرخوانندهاش. این اثر سترگ از همان آغاز انتشار توجه ادیبان، نویسندکان و صاحب نظران را به خود جلب کرد و آنان را به تحسین واداشت: « دهخدا با این تألیف بزرگ و با سلسله مقالات «چرند و پرند» خود خدمت بزرگی به فولکلور و فرهنگ عامهی این سرزمین کرده است. خدمتی که پیش از این جایش خالی بود و اگر او، به جز امثال و حکم، اثر دیگری هم نداشت، کافی بود که در شمار پژوهشگران نامآور ما درآید. (فرشیدورد، ج۱، ص ۲۷۶) با انتشار این اثر، قسمتی از گنجینهی معلومات علی اکبر دهخدا از زبان و فرهنگ ایران به نظر همگان رسید. (یوسفی، ج۲، ص۱۶۲). « امثال و حکم دهخدا، به دلیل غنای مطالب و کثرت موادی که در آن گرد آمده است، نخستین اثر ارزنده در موضوع فولکلور، به ویژه در بخش ضرب المثل های فارسی است. مولف دانشمند برای جمع آوری این اطلاعات میراث عظیم ادبی ملت ما را با دقت مطالعه کرده و آن چه را که کمابیش رابطهای با امثال و حکم ایرانی داشته یا به عنوان مثل ورد ربان مردم بوده، در این اثر نفیس گرد آورده است.»(آرین پور،۴۵۵)
این کتاب برای همگان خاصه نویسندگان بسیار سودمند است و مخزنی از اشعار فصحای ایران به شمار میآید. (رشید یاسمی، ص۵۱).چهار جلد امثال و حکم گنجی است سرشار، و تنها ادیبی وقاد و علامه مانند دهخدا میتوانست این همه سرعت انتقال در پیوند دادن امثال و این همه حسن انتخاب در یافتن سخنان ناب نشان دهد و حتی، گذشته از بررسی صرفاً ادبی و نظری، در این کتاب گاه به حل بسیاری از مسائل عملی زندگی طی یک بیت یا مصرع یا جملهی پرمغز برمیخوریم. (طبری،ج۱، صص۵۴۳-۵۴۸)
دهخدا علاقه به ضبط مَثَلها را از زمان کودکی در خود احساس کرد و از همان ابتدا در جمع آوری امثال کوشید. (دبیر سیاقی، ۲). او هنگام جنگ جهانی اوّل و زمانی که در ده کلاتهی چهار محال بختیاری به انزوا زندگی میکرد، تصمیم گرفت به طور جدی امثال فارسی را جمعآوری کند (همان، ۴۲-۴۳). پس از پایان جنگ و بازگشت به تهران از سیاست کناره گرفت و برای برآوردن آرزوی دیرینهی خود، به جمعآوری امثال و لغات فارسی پرداخت. پس از فراهم شدن امثال و لغات فارسی، اعتمادالدوله قراگوزلو، وزیر معارف وقت، درصدد چاپ آنها برآمد، اما از آنجا که چاپ این مجموعهی عظیم با وسایل آن روز میسر نبود، دهخدا به جداسازی امثال، حکم، اصطلاحات، کلمات قصار، اخبار و احادیث از واژگان و لغات فارسی پرداخت و به پایمردی اعتمادالدوله و مساعدت رعدی آدرخشی، در سالهای ۱۳۰۸-۱۳۱۱ش، آن را با عنوان امثال و حکم در تهران به چاپ رساند (همان، ۲-۳؛ معین، ۳۸۰؛ رعدی،۱۱ (انتشار امثال و حکم حادثهای ادبی به شمارمیرفت و انجمن ادبی ایران به افتخار دهخدا مجلسی ترتیب داد.در این مراسم بدیع الزمان فروزانفر به تجلیل از مقام استاد و معرفی امثال و حکم پرداخت.(ایزدپناه،۱۵۷)
دبیرسیاقی دراین که امثال و حکم از دل یادداشت های لغت نامه بیرون آمده باشد، تردید کرده و معتقد است که دهخدا، هنگام برگه نویسی از متون و نظم و نثر فارسی، یادداشت های امثال و حکم را در برگهای جداگانهای نوشته است. مویّد این نظر خاطره ای است که دهخدا از دوران کودکی خود تعریف کرده و گفته است که از سنین کودکی ذهنش به مَثَل ها معطوف بوده و بدون آن که از ماهیت آن ها باخبر باشد، آنها را برای خود یادداشت می کرده، همچنین، از بعضی نوشته های طنز آمیز دهخدا، که در سال های (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۱ ش)، در روزنامه ی ایران کنونی، با عنوان “مجمع الامثال دخو” به چاپ رسیده است. توجه او را به امثال فارسی نشان می دهد.
کتاب در چهار جلد سامانیافته و احتمالاً دهخدا قصد داشته جلد پنجمی شامل تعریف، فواید امثال و چگونگی آنها به جبران نداشتن مقدمه بر این مجموعه بیفزاید(دبیرسیاقی،۲۰۱) که موفق نشده است. دهخدا، در نامه ای که در ۱۴ آبان ۱۳۱۱ ش به وزارت معارف نوشت، حق التالیف کتاب امثال و حکم را برای صرف در کارهای بهداشتی و فرهنگی واگذار کرد.« وی در این نامه خبر داد که، علاوه بر چهار جلد چاپ شده، “جلد پنجم هم در تحت طبع است”. همچنین در یادداشت هایش تصریح دارد که جلد پنجم امثال و حکم از سواد به بیاض رفته است. ولی چنین جلدی که در بردارنده ی امثال از قلم افتاده بوده است، هرگز به چاپ نرسید. ناشر امثال حکم مدّعی است که اصلاحات مؤلّف، از روی نسخه ای که در اختیار ورّاث دهخدا بوده، در چاپ جدید کتاب اعمال شده است.( دانشنامه ی زبان و ادب فارسی، ذیل امثال و حکم )
این مجموعه نزدیک به ۵٠هزار عنوان مثلی، حِکَمی، زبانزدی، اصطلاحی و کنایهای و کلمات قصار و ابیات متفرقه است. با توجه با تأکید دهخدا بر گردآوری امثال ادبی به ویژه مثلهای منظوم، در کتاب امثال حکم در حدود ۴۵ هزار بیت اشعار فارسی نقل شده است. دبیرسیاقی مدخلهای امثال و حکم را حدود ۳۰ هزار میداند که افزون بر اینها، ذیل بسیاری از عنوانها نزدیک به ۱۰ هزار مثل، حکمت، کنایه و اصطلاح مشابه دیگر و نیز حدود ۱۲ هزار مورد مستند به شعر شاعران و یا نوشتهی نویسندگان مختلف آمده است. (دبیرسیاقی،۲۰۱)
ابریشمی شش هزار مدخل را مثل میداند که سه هزار آن گردآوری خود اوست. (ابریشمی، ۳۰). در خلال این امثال، به داستان ۱۸۱ مَثَل هم اشاره شده است که بعدها این داستانها به عنوان«قند و پند» ویراسته جعفر مؤید شیرازی در سال ۱۳۶۳ چاپ شد. داستان های امثال و حکم شأن نزول و دلالت معنایی مثلهاست که بخش عمدهی آن از متون تاریخی و ادبی فارسی و بخشی نیز داستانهای عامیانه است که از زبان مردم کوچه و بازار گرفته شده است.«برخی ازاین داستانها در منابع قبل هم ذکر شده است اما دهخدا با قلم و سبک ویژه خودآنها را پرداخته و رنگ ادبی داده است.نثر داستانها هم یکدست نیست.«یک دلیل این تنوع سیاق نوشتاری،فاصله افتادن میان نگارش آنهاست.داستانی به سبک مصنوع و مزین نوشته شده و داستانهایی به زبان ساده.دهخدا داستانها را با طنز مخصوص خود شیرین و خواندنی کرده است(ذوالفقاری،۱۳۸۴)
در کتاب امثال حکم، در حدود ۱۷۰۰ مدخل عربی آمده است و در ذیل مدخلهای اصلی، نیز به تعداد دیگری از امثال عربی اشاره شده است.« این مدخل ها شامل امثال فصیح و ادبی، امثال عامیانه، آیات قرآنی و سخنان و احادیث پیامبر اسلام ( ص ) و امامان شیعه، به ویژه حضرت علی (ع) است. بیشتر امثال عربی در جلد نخست کتاب جای گرفته و از امثالی با تعریف “ال” آغاز میشود. این بخش مشتمل بر حدود ۴۵۰ مدخل عربی است که از مجمع الامثال میدانی نیشابوری، قرآن کریم و کتب اخذ شده است. برخلاف مدخل های فارسی، بیشتر به مثلها منظوم اختصاص دارد، در مدخل ها عربی کمتر به اشعار شاعران عرب برمیخوریم. البته در ذیل مدخل های اصلی گاه به اشعار عربی استناد شده و مؤلف در آنها به ذکر نام گوینده اشعار چندان پایبند نبوده است».( دانشنامهی زبان و ادب فارسی، ذیل امثال و حکم )
٩۷ درصدکناب عبارت از ضرب المثلهای مکتوب ادیبانه، کلمات قصار و اشعاری از قدمای شاعران ایران یا شاعران فارسی زبان و تنها سه درصد آن ضرب المثل های عامیانه است.(آرین پور،۴۵۳)
شش هزار مَثَل هم در ذیل لغتنامه دهخدا ضبط شده که اغلب در امثال و حکم آمده است. دهخدا خود در این باره مینویسد:«در لغتنامه، امثال را به حد لازم نیاوردم. برای آنکه در کتاب امثال و حکم نقل کردهام و اگر در اینجا تکرار میشد، دقّت بسیار میخواست و حجم کتاب بیشتر میشد و کار طبع صعبتر میگردید. » (دهخدا، مقدمه لغتنامه ص۴۰۸)
منابعی که در تنظیم کتاب مورد استفادهی مولف بوده عبارت اند از:
١. کتاب مهم مجمع الامثال(به عربی)، تألیف ابوالفضل میدانی نیشابوری (فوت ۵۱۸. ق) که دهخدا از این کتاب نزدیک به هزار ضرب المثل عربی وارد کرده است؛
٢. “مجموعهی مختصر امثال” چاپ هندوستان که در “گجرات” نشر یافته، و از آن با رمز “گج” یاد شده و یک صد ضرب المثل از آن اقتباس کرده است؛
۳. کتاب “قرّه العیون” که یکی از قدیمترینهای فارسی در مثل ها، نوادر و حکایات است و در قرن (ششم یا هفتم ق) تألیف شده است؛
۴. “جامع التمثیل” اثر “محمد علی هبلهرودی” ( تألیف ۱۰۴۹ ق) که در هند نوشته شده و دهخدا نزدیک به سیصد مثل از آن در کتاب خود آورده است. امّا از کتاب دیگر این نویسنده، “مجمع الامثال”، استفاده نکرده است؛
۵.”شاهد صادق” (نوشته ۱۰۵۴ ) محمّدصادق پسر محمّد صالح صادقی اصفهانی (۱۰۱۸-۱۰۶۱) که ایرانی تباروزاده هندوستان است. فصل هشتادم از باب سوم کتاب شاهد صادق شامل۵۶۰ مثل است که دهخدا توجه ویژهای به آن نداشته و به نقل از چند مثال از آن بسنده کرده است؛
۶. “نفائس الفنون” ( تألیف: قرن هشتم ق )، که فنّ دوازدهم آن در امثال است و تعدادی مثل از آن نقل شده است؛
۷.از بعضی فرهنگ های فارسی، مثل برهان قاطع، مجموعه مترادفات و فرهنگ انجمن آرای ناصری هم سود جُسته است.
۸. دهخدا در چند مورد به روزنامهی فکر آزاد استناد جسته است. فکر آزاد روزنامهای بود که “احمد بهمنیار” در سالهای (۱۳۰۱ تا ۱۳۰۴ ش)، در مشهد و تهران، منتشر میکرد و در آن مثلهایی را که از نقات مختلف ایران برای او می فرستادند به چاپ می رساند. او در شماره های ۲۷ تا ۸۰ فکر آزاد در حدود ۲۵۰۰ مثل گرد آورد و بعدها پس از تکمیل در کتاب «داستاننامه بهمنیاری» سامان بخشید و قصد چاپ آن ها را داشت، ولی با انتشار امثال و حکم، از این کار منصرف شد و سرانجام در سال۱۳۶۱ چاپ شد.
جز موارد یاد شده، دهخدا ازدهها دیوان و متن ادبی استفاده کرده است؛ از جمله پنج هزار بیت از فردوسی، چهار هزار بیت از سعدی، دو هزار و پانصد بیت از نظامی، دو هزار و پانصد بیت از اسدی توسی، دو هزار و پانصد بیت از مولوی.
چنانکه معلوم است، اصلی ترین مأخذ دهخدا در تدوین این کتاب متون نظم و نثر کهن فارسی است. بیشترین شواهد شعری از شاهنامه فردوسی است که دهخدا، به گفته خود، در آن استقصای کامل کرده است. بعد از شاعران یاد شده، شاعرانی که شعرشان بیش از همه در امثال و حکم نقل شده، عبارت اند از: ابن یمین، ابوالفرج رونی، ابوشکور بلخی، ادیب صابر، امیر خسرو دهلوی، اثیر اخسیکتی، اثیر اومانی، انوری، اوحدی، ازرقی، جمال الدّین اصفهانی، حافظ، خاقانی، خواجوی کرمانی، دقیقی، رودکی، رشید و طواط، رضی نیشابوری، سلیمان ساوجی، سنایی، سوزنی، صائب، ظهیر فاریابی، عطّار، عبدالواسع جبلی، عمادی شهریاری، عنصری، فخرالدّین اسعد گرگانی، فرّخی، قاآنی، قطران، کمال اسماعیل، لامعی، مختاری، مسعود سعد، مجیر بیلقانی، امیر معزّی، مکتبی، منوچهری ، ناصرخسرو، وحشی بافقی، واعظ قزوینی و هاتف اصفهانی.
از متون نثر فارسی، کتاب اسرارالتّوحید، تاریخ جهانگشای، تاریخ سیستان، مقامات حمیدی، سیاست نامه، تاریخ گزیده، تاریخ سلاجقه کرمان، نفثه المصدور، قابوس نامه، مرزبان نامه، کلیله و دمنه، کیمیای سعادت، تاریخ بیهقی، فیه ما فیه، سفرنامه ناصر خسرو و گلستان سعدی بیش از همه مورد استفاده دهخدا بوده است. در امثال و حکم همچنین عبارتهایی از کتب نثر عربی، مثل التنبیه و الاشراف مسعودی، ادب الدّنیا و الدّین، فتوح البلدان، غرر اخبار ملوک فرس، عیون الاخبار، کامل ابن اثیر و کتاب التّاج دیده میشود.
«دهخدا، در استخراج شواهد شعری، به متون نظم بعد از دورهی مغول بی توجّه بوده و شعرهای معدودی هم که از شاعران دورهی تیموری و بعد از آن نقل کرده است اغلب مأخوذ از فرهنگ های فارسی است؛ این در حالی است که دیوان شعرای دورهی صفوی و افشاری مشحون از مثالها و اصطلاحات مثلی است. او از شاعران معاصر، به اشعار ایرج میرزا، بهار، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی و نصرا… تقوی نظر داشته و مقداری از شعرهای خود را نیز در امثال و حکم نقل کرده است.
یکی از منابع دهخدا در تدوین امثال دوستان وی بودند که چون در جریان کار وی قرار گرفتند به وی کمک میکردند، از جمله صادق هدایت که به گفتهی مجتبی مینویی مجموعهای دویست صفحهای در حدود دو هزار مَثَل را بیمضایقه در اختیار علامه دهخدا میگذارد.
تعداد زیادی از امثال فارسی نیز در امثال و حکم هست که برای اوّلین بار ضبط میشود و همین مَثَلهاست که ارزش کار دهخدا را مضاعف میکند.
ترتیب کتاب الفبایی است پس از ذکر هر مَثَل، مأخذ آن نقل شده است و اگر مدخل جزو مَثَل ها یا حکمت های منظوم بوده، که در اغلب موارد چنین است، مصراع اوّل و دوم آن نیز آمده است؛ در بعضی جاها، ابیات پس و پیش آن و نام گوینده آن و مترادفات و نظایر آن مَثَل یا حکمت در کلام سایر شاعران یا نویسندگان فارسی یا آیات، احادیث و امثال عربی درج شده است. مقابل هر مثل، مآخذ و نظایری از متون نظم و نثر آمده است وی هر جا که از منابع مختلف استفاده کرده نشانی آن را بدون قید صفحه وچاپ، ذکر نموده است. امثال گاه با توضیحی ساده یا مثل مشابه فارسی یا عربی معنی و تفسیر شدهاند. گاهی نیز ریشهی تاریخی مثل آمده است.
«ضبط مدخلها در این کتاب به شکلهای مختلفی آمده است؛ از جمله: صفات مرکب:«بیناخن»،«بزدل» (ص۴۳۲، ۴۹۱)، مصادر مرکب:«پزگرفتن» (ص۴۳)، تعابیر کنایی:«دسته گل، آب دادن» (ص۸۱۲)، اسم مرکب:«سنگ و سبوی» (ص۹۹۳)، جمله:«دود از کنده برخیزد» (ص۸۳۳)، یک مصراع:«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد» (ص۸۸۱) و یک بیت: یارمباد آنکهگدامعتبرشود گر معتبر شود، زخدا بیخبر شود (ص۲۰۲۸)»(مجیدی، ۲۰۰)
دهخدا در یادداشت هایش به این نکته اشاره کرده که در گردآوری امثال، طریقهی میدانی نیشابوری در مجمع الامثال را در نظر داشته است.
مدخلهای امثال و حکم را در چند دسته میتوان جای داد: مثلهای منظوم و ارسال مثلها، مثلهای عامیانه، تعبیرات و اصطلاحات، و تشبیهات و کنایات ادبی، پندها و نصایح، نکات اخلاقی و اجتماعی، مثل های عربی، اشعار تعلیمی، اعتقادات عامیانه، قواعد فقهی و علمی.
برخی نیز به دلیل آمیخته بودن امثال و حکم با اصطلاحات و کنایات بر او خرده گرفتهاند. محمّد معین در این باره مینویسد:«دهخدا به نگارنده اظهار داشت که من خود متوجّه این نکته بودم ولی از انتخاب عنوانی مطول نظیر«امثال و حکم و مصطلحات و کنایات و اخبار و احادیث… » خودداری و به عنوان سادهی«امثال و حکم» اکتفا کردم. راه دیگر هم حذف اصطلاحات و کنایات و غیره بود که اگر استاد به این کار دست میپازید، خوانندگان کتاب خود را از فواید بسیار محروم میکرد. »(معین، ۳۸۰-۳۸۱)معلوم است که را درست آوردن تمامی موارد اما به صورت طبقه بندی شده است. به نظر میرسد تنگنای وقت و ضرورت چاپ سریع این اثر بزرگ، مانع از طبقه بندی و تفکیک آنها شده است.
دهخدا در مورد مفهوم و مصداق مثلها، به ویژه مثلهای منظوم، سخنی به میان نیاورده و به ذکر نظایر و امثال مشابه بسنده کرده است. آنچه موجب غنای امثال و حکم شده است ذکر مترادفات متعدّد، مثلها و حکمتهای مشابه برای هر مدخل است.«دهخدا دارای شمی بسیار قوی برای یافتن ارتباط بین مثلها با مفهوم برابر بوده است. او با تیزبینی خاص خود، گاه رابطهی بین یک مثل عامیانه و یک بیت منظوم عربی رامییابد.»(ابریشمی، ۰ٰ۳)یافتن این نظایر از متون ادب، که اغلب هم چاپ نشده بودند، کاری دشوار بوده است. دهخدا در چند مورد انگشت شمار، در زیرنویس صفحات کتاب، معادلهای فرانسوی یا لاتینی بعضی مثلهای فارسی را هم آورده است. در زیرنویس صفحات، همچنین توضیح معانی بعضی لغات دشوار متن، اشارات قرآنی، اعلام تاریخی، جغرافیایی و نقد انتسابات اشعار و اختلافات نسخهها دیده میشود.
«دهخدا به پیروی از رسم و شیوهی شاعران و نویسندگان قدیم ایران ضرب المثلها را نه به صورتی که در زبان مردم بوده، بلکه به صورتی که در کتابها و دیوان ها آمده نقل کرده است، چنانکه گویی اصلا در صدد گردآوری فولکلور نبوده، بلکه قصد داشته که شعرها و کلمات اخلاقی و پندآموز را در یک جا گرد آورد. از این رو است که ضرب المثل ها در کتاب او مقام دوم را گرفته و اغلب تنها به عنوان مرادف امثال و حکم ادبی ذکر گردیده است.»(آرین پور،۴۵۳)
دهخدا هیچگاه امثال مستهجن را ذکر نمیکند و یا کلمات آنها را اندکی تغییر میدهد؛ نظیر«بوسه به دم خرزنند» یا«چیزی که شد پاره وصله برنمیداره»این مسئله جدای ازآنکه با نفس مطالعات مربوط به فرهنگ عامه در ضبط اصیل مواد فرهنگ عوام از جمله امثال اندکی منافات دارد، خود نشاندهنده خلق و خوی دهخدا و عفت کلام اوست؛ چنانکه ذیل مَثَل«خر از یک سو بز از یک سو» مینویسد:« سوزنی را در این مَثَل تمثیلی زشت و ناستوده هست که رعایت عفت جوانان و زنان خوانندهی این کتاب را از نگاشتن نوع آن همیشه احتراز شده است. » البته«خودداری دهخدا از ضبط اینگونه مَثَلها که به علّت کمال ملاحظهکاری بوده است، دلیل بر این نیست که سایر مؤلفان از متانت و عفت برخوردار نبودهاند. » (ابریشمی، مثل نگاری، ۲۸) ابریشمی با ذکر مَثَل«آدم با یک بار عمل زشت اهل آن عمل نمیشود» و توضیح دهخدا مبنی بر اینکه«مَثَلی زشت است که با عبارتی زشتتر نیز گاهی ادا کنند»، اظهار میدارد همین عبارت نشان میدهد که دهخدا به ضبط اینگونه مَثَلها علاقه داشته ولی نیرویی پنهانی او را از این عمل بازداشته است. » (همان: ۳۰) همچنین کتیرایی با ذکر تعدادی از این نمونهها به نقد و بررسی این خصیصهی امثال و حکم میپردازد. در مجموع تغییر کلمات ناهنجار و رکیک آن ها به واژه های ادیبانه ایراد مهمی است که برای آن توجیهی نمی توان یافت. (کتیرایی، ۱۱)
دهخدا در کنار نقل امثال گاه به نقد و ارزشگذاری مثلها نیز میپردازد، چنانکه ذیل مَثَل:«خواب زن چپ است» مینویسد:«گزارهی رؤیاهای بد زن، نیک و میمون باشد» (ص ۷۴۸) و یا ذیل مَثَل:«حرف راست را از بچّه بپرس» مینویسد:«این مَثَل حاکی است که کودک همیشه دیده گوید، ولی حقیقت چنین نیست. تجارب بشر و قواعد علم النفس غالباً خلاف این معنی را نشان داده است» (ص۶۹۳).
در شرح مثل «آدم با یک بار ک…دادن هیز نمیشود»مینویسد:«مراد تشجیع به عادت سوئ است.البته حقیقت بر خلاف این استٰچه رعب و آزرم در ارتکاب نخستینٰغالبا زایل تواند شد.»(امثال و حکم،۲۲)
یا در نقد مثل« تنبان مرد که دوتا شد به فکر زن نو میافتد»مینویسد:«و البته مسلمانان امروز چون میدانندکه مراد از آیه تعلیق به محال بوده است، ارتکاب این عمل را همه وقت روا نشمارند.(امثال و حکم،۵۵۱)
دهخدا کوشیده است برای امثال عامیانه برابرهایی ادبی بیاورد. کثرت نظایر و متشابهات برای امثال به زعم علامه قزوینی یک فایده غیرمترقبه و مقید هم دارد و آن این که کلید بعضی قوافی شعر را پیدا کرده و به دست ما داده است. (قزوینی، ۱/۱۱۱)
فایدهی دیگر امثال و حکم آن است که خواننده به پیشینه بسیاری از امثال و بازتاب آن در ادب فارسی پی میبرد و صورتهای گوناگون بیان یک اندیشه را مییابد (کتیرایی، ۹)از این حیث امثال و حکم دهخدا از جنبهی مثل شناسی تطبیقی کتابی مهمّ به شمار می رود؛ زیرا میتوان سیر تحول و گردش یک مثل را در شعر فارسی دنبال کرد..
دهخدا به واسطهی احتّیاط و وسواس برای امثال و حکم هیچ مقدمهای ننوشت؛ زیرا در فرانسه برای مَثَل هفده معنی یافته بود که هیچ یک را برای تشخیص درست مَثَل کافی ندانسته بود، حتّی در نامهنگاری به فرهنگستان فرانسه نیز پاسخی قانعکننده نیافته بود،(دهخدا،مقدمه لغتنامه، ص ۳۸ نقل از معین)
معین (همان) همچنین درباره بیمقدمه بودن امثال و حکم ضمن اشاره به وسواس ذاتی علامه از نگاشتن مقدمه بر آثارش، به مکاتبهی او به فرهنگستان فرانسه اشاره و اظهار میدارد که علامه در زبان فرانسه برای مَثَل هفده معنی یافته و ضمن استعلام از فرهنگستان فرانسه اختلاف دقیق معانی آن را خواسته که پاسخی قانعکننده دریافت نکرده و از اینرو از نوشتن مقدمه خودداری کرده است. اما در میان دست نوشته های دهخدا، یادداشت های پراکنده ای در مورد امثال و حکم به چشم می خورد. این یاداشت ها شامل تعریف های مختلف مَثَل و فواید آن و کیفیت کار و تهیه مواد مورد نیاز در تدوین امثال و حکم است.
کوراوغلی در کتاب« درباره مَثَلها و تمثیلهای فارسی» برخی از معایب امثال و حکم را چون آوردن برخی مَثَلهای مربوط به اقوام به قصد برتری دادن به قوم ایرانی، کثرت اشعاری که ارتباطی به مَثَل ندارد، آوردن مَثَلهای غیرمشهور، عدم ترجمه حکمتها و مَثَلهای عربی، نداشتن پیشگفتار و مقدمه برمیشمارد ضمن آنکه به مزایای فراوان آن نیز اشاره دارد. (کوراوغلی، ۱۵-۱۸)
آرین پور نیز پس برشمردن محاسن کار دهخدا درباره معایب امثال و حکم می نویسد:«تعمیم مفهوم ضرب المثل تا بدین میزان هرگز جایز نیست و تنها عباراتی را که مال خاص و بی تردید مردم بوده (خواه فولکلوری و خواه ادبی) می توان در زمره ی ضرب المثل ها به شمار آورد. با دقت و بررسی در این مجموعه به خوبی آشکار می گردد که دهخدا امثال و حکم، آیات و اخبار و کلمات قصار بزرگان را بدون توجه به این که آیا در میان مردم رایج و متداوّل اند یا نه گردآوردی و در کنار هم قرار داده است.
دهخدا در مجموعهی خود به توضیح کلماتی پرداخته که برای مردم فارسی زبان از هر طبقه و صنفی قابل فهماند. و تازه این توضیحات به زبان نویسندگان قدیم نوشته شده، نه به زبان رایج مردم، و مهم تر از همه آن که مولف تعداد زیادی عبارات منشیانه از نثر نویسندگان سدههای نخستین اسلامی یا از کتاب های تاریخ در این کتاب نقل کرده که هیچ گونه ارتباطی با ضرب المثل ها ندارند، مانند این عبارت از تاریخ ابوالفضل بیهقی که «دولت و ملت دو برادرند که با هم بروند و از همدیگر جدا نباشند». ( امثال و حکم، ج ٢،ص ٨٤).
مولف در این کتاب عبارت هایی را به عنوان ضرب المثل آورده که نه تنها ضرب المثل نیستند، بلکه عامه ی مردم از آن ها بی خبراند و ممکن است بازگفتن آن ها در میان مردمی که همه ایرانی اند و در زیر پرچم دولت ایران زندگی می کنند، تحم تفرقه و نفاق بپاشد. به عنوان مثال در عبارت ” اُترُکِ التروکَ وَ لَوکانَ اَبوکُ ” برخی از تیره های ایرانی بر برخی دیگر برتری داده شده است و عجب آن که مولف درباره ی این عبارت که یادگار شوم دوران نادانی و بی خبری است، دو برگ شرح و بسط داده و برای اثبات برتری فارس بر ترک، مثال ها و شواهدی از گذشتگان آن دو و از زبان های دیگر می آورد و در پایان مطلب نیز به نام عذرخواهی (در حقیقت عذر بد تر از گناه) می افزاید که من از ترک ها سخن می گویم و منظورم آذربایجانیها، ترکهای قفقازی نیستند. آن ها از نژاد عالی آریایی هستند، ولی سلجوقیان آنان را ترک زبان کرده اند ( امثال و حکم، ج ١، ص ٨١)
ایراد دیگر اثر دهحدا ابهام مطالب، کثرت مدارک و مآخذ و فراوانی شعرهایی است که گاهی هیچ گونه ارتباطی با خود مثل ها ندارند. وی مانند همه ی کسانی که در ایران یا در خارج از ایران تا آن زمان درباره ی فولکلور ایران مطالبی نوشته اند، ضرب المثل ها را گروه بندی نکرده و مثل های عامیانه و کتابی را از هم جدا ننموده است. وی همچنین مثل ها را به اندازه ی کافی و یا اصلا شرح و تفسیر نکرده و ضرب المثل های عربی را به فارسی ترجمه نکرده است.»( آرین پور،۴۵۵)
«غفلت از اعراب گذاری و ترجمه امثال عربی یکی از خرده هایی است که بر امثال و حکم گرفته اند.»(دانشنامه ادب فارسی، ذیل امثال و حکم) عدم انسجام و فقدان روش علمی در طرح و تنظیم مدخل ه از عیوب دیگر امثال و حکم است.« نیمی از مدخل ها فاقد هر گونه توضیح یا تفسیر و بعضی از آن ها به مثل های مترادف و بعضاً مهجور ارجاع داده شده است که بر ابهام مثل می افزاید. این نقیصه، به خصوص، در جلد چهارم آن بیش از همه به چشم می آید؛ به طوری که بیش تر مدخل های آن فاقد توضیح است و شواهد شعری آن آشکارا از سایر مجلدات کتاب کمتر است.»(همان) اختصاص ۱۷۰ صفحه از کتاب امثال و حکم به مدخل “مزن زشت بیغاره ز ایران زمین” شامل متون مختلف نظم و نثر فارسی و عربی در ستایش و برتری ایرانیان تعادل کتاب را برهم میزند.البته همین نکته مبین تعصب و ایران دوستی دهخدا نیز هست.
احسان طبری نیز باذکر مزایای فراوان امثال و حکم، مینویسد:«علی اکبر دهخدا در این اثر کبیر خود سه کار کرده است که چندان جالب به نظر نمیرسد؛ یکی،آوردن امثال از یک مجموعهی امثال هندی، که نه در ادب کلاسیک ما و نه در تداول ایرانیان، در هیچ کدام پایه و ریشهای ندارد. دیگر، نقل مقدار غیرمناسبی از اشعار ادیب پیشاوری و دیگر، نقل اشعاری از جناب حاج سید نصرالله تقوی که به اطلاعات حکمی و ادبی معروف بود. (طبری،ج۱، صص۵۴۳-۵۴۸)
از امثال و حکم چندین گزیده فراهم آمده است؛ ازجمله “محمد دبیرسیاقی” (۱۳۶۲ ش)، بدون شواهد شعری و گزیدهی”فرج الله شریفی” که در سال (۱۳۷۶ ش)، در دو مجلد،چاپ شده است.
در سال ۱۳۷۸ احمد گلچین معانی کتابی با عنوان« تکمله امثال و حکم» نگاشت که حاوی حدود سه هزار مدخل است. نویسنده با مطالعه امثال و حکم دهخدا هرکجا تحریف، تصحیف، سهو و خطا در ضبط نام سراینده مشاهده کرده و یا مَثَلهایی که در مطالعات بعدی آنها را مناسب دانسته بر این مجموعه افزوده است.همچنین به سال ۱۳۶۶ جامی شکیبی گیلانی به همراه علی محمّد حقشناس و بهرام معزی قاجار کتاب «پندودستانیاب» را براساس امثال و حکم دهخدا به شیوه الفبایی – موضوعی تنظیم کردند.این کتاب شامل۹۰۶۰ مثل از امثال دهخدا میشود.
منابع و مآخذ
آرین پور،یحیی، از نیما تا روزگار ما،تهران، زوار،۱۳۷۴
ابریشمی، احمد، مَثَل شناسی ومَثَل نگاری،انتشارات زیور،۱۳۷۶
اتحاد، هوشنگ،،پژوهشگران معاصر ایران،تهران، فرهنگ معاصر،۱۳۸۲
اجلالی، امین پاشا، مقدمه بر قرة العین، تهران، ۱۳۵۴
بهمنیار، احمد، داستان نامة بهمنیاری، به کوشش فریدون بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱
دانشنامهی زبان و ادب فارسی،زیر نظر اسماعیل سعادت،تهران،فرهنگستان زبان و ادب فارسی،۱۳۸۵
دبیرسیاقی، محمد، امثال و حکم دهخدا ، آینده، سال پنجم، پاییز ۱۳۵۸ – شماره ۷ و ۸ و ۹
دبیرسیاقی، سید محمد، گزیده امثال و حکم، تهران، تیراژه، ۱۳۶۶
دبیرسیاقی، محمد، مقدمه بر گزیدهی امثال و حکم، تهران، ۱۳۵۸
دهخدا، علیاکبر، گزیده امثال و حکم، به کوشش سید محمّد دبیرسیاقی، تیراژه، ۱۳۶۶
دهخدا، علیاکبر، لغتنامه فارسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۵
دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱
ذوالفقاری،حسن،داستانهای امثال،تهران مازیار، ۱۳۸۴
رشید یاسمی غلامرضا، ادبیات معاصر،تهران۱۳۱۶
رعدیآدرخشی، غلامعلی،«شعر معاصرایران»، یغما، تهران، ۱۳۴۸ش، س ۲۲، ش ۱
طبری، احسان، نوشتههای فلسفی –اجتماعی، (۲جلد) تهران، پیک ایران،۱۳۶۲
فرشیدورد، خسرو، درباره ادبیات و نقد ادبی؛،تهران امیر کبیر،۱۳۶۳
قزوینی، محمد، لغات و ضربالمَثَلها، یادداشتهای قزوینی، ص۲۹۳۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، ۱۳۵۸
کتیرایی، محمود، زبان و فرهنگ مردم، تهران، توکا، ۱۳۵۷
کوراغلی، ح، درباره مَثَلها و تمثیلهای فارسی، ترجمه ابوالفضل آزموده،، پیام نوین، ج۶ ش۵، ص۱۷-۳۱، مؤسسه گوتنبرگ، تهران، ۱۳۵۷
کیا، صادق، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلی هبلهرودی، تهران، ۱۳۴۴
گلچین معانی، احمد، تکمله امثال و حکم، مشهد، عاشورا، ۱۳۷۸
محیدی، مریم و علی میرانصاری، مدخل ضربالمَثَل در دایره المعارف بزرگ اسلامی،تهران، ۱۳۷۰
معین، محمد، «دهخدا»، مقدمهی لغتنامه، تهران، ۱۳۳۷
معین، محمّد، مقدمه لغتنامه دهخدا، مؤسسه لغتنامه دهخدا، شمارهی مسلسل ۴۰
یوسفی، غلامحسین،دیداری با اهل قلم، تهران، سخن، ۱۳۶۷
منبع:پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور