به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و یازدهمین نشست علمی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «میراث علمی و ادبی الموت و نویافتههای باستانشناسی» روز دوشنبه، 14 مردادماه 1398، با سخنرانی دکتر سیدجلال حسینی بدخشانی، عضو هیئت علمی مؤسسۀ مطالعات اسماعیلی لندن، خانم دکتر حمیده چوبک، مدیر پایگاه ميراث فرهنگی الموت و دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب و با حضور جمعی از اساتید و علاقهمندان میراث ایران و اسلام در محل این مؤسسه برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر ایرانی ضمن عرض خیر مقدم به شرکتکنندگان، حضور آنان را موجب رونق نشستهای علمی دانست و با اشاره به نشست کتیبههای فارسی در جمهوری آذربایجان که دو هفته پیش با سخنرانی دکتر مرتضی رضوانفر در مؤسسۀ میراث مکتوب برگزار شد، گفت: با توجه به استقبال قابل توجهی که از آن نشست شد و بازتاب خوبی که داشت ما بر آن شدیم جلسات دیگری در زمینۀ کتیبههای فارسی در دیگر کشورها برگزار کنیم و احتمالاً جلسه آیندۀ ما دربارۀ کتیبههای افغانستان و به خصوص هرات خواهد بود.
دکتر ایرانی وجود نسخههای خطی، اسناد، کتیبهها و سنگنوشتههای فارسی و ایرانی در کشورهای مختلف را جلوههای حضور تاریخی و فرهنگی جهان ایرانی در نقاط مختلف جهان خواند و گفت: این آثار که از هزاران سال پیش تا کنون به جای مانده یادگار شکوه و عظمت تمدن و فرهنگ ایران بزرگ است.
وی با اشاره به انتشار 14 اثر با همکاری مؤسسۀ مطالعات اسماعیلیه از سوی مؤسسۀ میراث مکتوب، گفت: جدیدترین اثر دستور المنجمین است که امیدواریم بتوانیم تا دو ماه آینده از این اثر ارزشمند، که کهنترین نسخۀ تألیف شده در الموت و احتمالاً به خط مؤلف است (500 هجری قمری)، رونمایی کنیم.
به گفتۀ وی برخی دیگر از کتابهای منتشرشده طی همکاری مذکور عبارتند از بخش تاریخ اسماعیلیان کتاب جامعالتواریخ، نسخۀ فاکسیمیلۀ علینامه (کهنترین متن حماسی شیعی که در سال 482 توسط شخصی به نام ربیع سروده شده)، برخی آثار خواجه نصیرالدین طوسی شامل حل مشکلات کتاب الاشارات و التنبیهات، رسالة اثبات العقل المجرد و شروح آن، روضة التسلیم، سیر و سلوک، سه رساله از تصنیفات خواجه نصیرالدین طوسی (متن فارسی و ترجمۀ انگلیسی تولا و تبرا، مطلوب المؤمنین و آغاز و انجام)، زاد المسافر ناصر خسرو (ویراست دو)، رسائل اخوان الصفا و المباحث و الشکوک (اثر مسعودی)، ترجمه کتاب الملل و النحل.
دکتر ایرانی با اشاره به شکل گرفتن همکاریهایی فیمابین مؤسسۀ میراث مکتوب و بیش از 20 مؤسسۀ خارجی در طول 26 سالی که از عمر این مؤسسه میگذرد گفت: ما طی این همکاریها آثار مشترکی را به چاپ رساندهایم که از آن جمله میتوان به «الابنیه عن حقایق الادویه» به عنوان کهنترین متن تاریخدار فارسی پزشکی، که تاریخ کتابت آن به خط اسدی طوسی 447 ق است و در کتابخانۀ ملی وین نگهداری میشود اشاره کرد.
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب همچنین با اشاره به همکاری این مؤسسه با انتشارات بریل، گفت: انتشارات بریل با بیش از 330 سال سابقۀ انتشاراتی بزرگترین و معتبرترین مؤسسه علمی انتشاراتی است که دانشنامۀ اسلامیکا و جودیکا هم از گذشته در آنجا چاپ و پخش شده و اولین بار در ایران، ما طی قراردادی با آنها فایل پی دی اف حدود 200 عنوان از آثارمان را برای فروش در اختیار این انتشارات قرار دادهایم.
وی با اشاره به درخواست انتشارات بریل برای دریافت فایل 100 اثر دیگر میراث مکتوب، گفت: این افتخار بزرگی برای میراث مکتوب و برای ایران است که این آثار کهن، آثار زبان فارسی و آثار شیعی و اسلامی، و مواریث ایران در موضوعات مختلف تاریخ، جغرافیا، ادب، حکمت و فلسفه و … دارد در دنیا و در دانشگاههای دنیا عرضه میشود و در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است.
الموت، اسماعیلیه و خواجه نصیرالدین طوسی
در ادامه دکتر سیدجلال حسینی بدخشانی ضمن شرح چگونگی ورود خود به مؤسسۀ مطالعات اسماعیلیه در لندن، از روضة التسلیم اثر خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان نخستین کتابی نام برد که برای تدریس مذهب اسماعیلیه در این مؤسسه مورد استفادۀ وی بوده است.
دکتر حسینی بدخشانی با اشاره به نامناسب بودن ترجمهای که از این اثر توسط ایوانف به انگلیسی صورت گرفته، گفت: ایوانف اگر چه در زمینۀ تاریخ و نسخهشناسی اسماعیلیه بسیار قابل توجه است اما در ترجمه قابل اعتماد نیست.
وی با اشاره به آشناییاش با کتاب سیر و سلوک خواجه نصیر، ضمن تحقیقاتش در مؤسسۀ مطالعات اسماعیلیه و دربارۀ روضة التسلیم، گفت: کتاب سیر و سلوک خواجه نصیر مربوط به خاطرات اوست و در الموت نوشته شده است و من زمانی که آن را به انگلیسی ترجمه کردم هیچ انتظار نداشتم که کسی به آن توجه کند اما در کمال ناباوری این کتاب 50 تا 60 صفحهای پس از مدتی بیش از 20 نقد و بررسی از دانشمندان دانشگاههای مختلف دریافت کرد و تبدیل به کتاب درسی شد.
عضو هیئت علمی مؤسسۀ مطالعات اسماعیلیه افزود: در حال حاضر در دانشگاههای کلمبیا و هاروارد و هر جای دیگری که مذهب اسماعیلیه تدریس میشود یکی از متون اصلی همین کتاب خواجه نصیر است.
دکتر حسینی بدخشانی در ادامه از سه نوع نگاه نسبت به خواجه نصیر در ایران سخن گفت و اظهار کرد: برخی اساتید مانند دانشپژوه و مدرس رضوی و … اصلا قائل به اسماعیلی بودن خواجه نصیر نیستند و معتقدند که او مجبور به نوشتن کتاب بر اساس عقاید اسماعیلی شده، برخی دیگر او را دانشمندی میدانند که در زمان خود وزیری قدرتمند هم بوده و در عین حال که بنا به جایگاهش خود را پیرو یک مذهب خاص معرفی نکرده اما به دلیل اشرافش بر تمام مذاهب و افکار آن زمان نوشتن کتاب از منظرهای مختلف برای او آسان بوده، و برخی نیز معتقدند که حضور او طی سالهای متمادی در الموت نشاندهندۀ اسماعیلی بودن خواجه نصیر است.
وی با اشاره به چهار راه شناخت خدا از نظر غزالی که در المنقذ من الضلال مطرح شده، یعنی فلسفه، کلام، تصوف و گروش به اسماعیلیه، گفت: پروفسور مادلونگ، استاد برجستۀ تاریخ اسلام و فلسفه اسلامی، معتقد است طوسی این راهها را عملاً و یک به یک مورد تحقیق و بررسی قرار داده و در نهایت دیده است که از آنجا که افکار فلاسفه متزلزل است، متکلمان هر جا ناتوان میشوند توجیهات بیپایه میتراشند و صوفیان نیز هر کدام به نحوی خدا را توصیف و معرفی میکنند، برای رسیدن به علم یقینی راهی جز گرایش به اسماعیلیه ندارد.
عضو هیئت علمی مؤسسۀ مطالعات اسماعیلیه افزود: همچنین به اعتقاد خواجه نصیر اگر قرار بر وجود اسلام و امت اسلامی است وجود امام به عنوان عنصر نگهدارندۀ معتقدان در چارچوب دین و معلمی که خداشناسی را به آنان بیاموزد، ضروری است و در این نگاه پیغمبر نخستین معلم بوده است.
دکتر حسینی بدخشانی سپس ضمن تشریح بخشهایی از سرگذشت خواجه نصیرالدین طوسی و با اشاره به حضور 10 سالۀ او در قهستان نزد ناصرالدین محتشم شهاب و سپس دعوت خواجه به الموت و حضور 20 ساله در آنجا، گفت: خواجه در قهستان سیر و سلوک را مینویسد و پس از آن اخلاق ناصری و اخلاق محتشمی را، که آثاری متأثر از مذهب اسماعیلی و با شهرت جهانی هستند، به نگارش در میآورد.
وی ضمن بیان این مطلب که در میان اسماعیلیه رسم است که هر کسی از لحاظ علمی به مرحلهای برسد که بتواند دیگران را راهنمایی یا هدایت کند مجلس حکمت برای او تشکیل میدهند، از کتابهایی همچون مجالس مؤیدیه و مجالس مستنصریه به عنوان نمونههای آثار این رسم نام برد و افزود: روضة التسلیم، شاهکار خواجه نصیر پس از حضور در الموت، به همین نحو و با کتابت حسن محمود کاتب شکل گرفته و در آن 28 مبحث از منظر اسماعیلی طرح شده است.
دکتر حسینی بدخشانی افزود: به گفتۀ دانشمندان برجستۀ امروز روضة التسلیم بهترین کتابی است که دربارۀ مذهب اسماعیلی در شکل نزاری آن، و به خصوص در مبحث امامت، نوشته شده و در تنظیم و دقت مطالب آن مهارت فراوانی دیده میشود.
وی با بیان این که فعالیتهای علمی خواجه نصیر در الموت محدود به مباحث اعتقادی نبوده، اظهار کرد: طوسی در مدت حضورش در الموت از بسیاری از کتابهایی که از زمان قدیم در علوم مختلف باقی مانده بود ویراستی جدید به عنوان کتاب درسی تهیه میکند.
وی همچنین از ترجمۀ کتابهای سیر و سلوک، روضة التسلیم، آغاز و انجام و نیز کتاب حسن محمود کاتب درباره دعوت قیامت به انگلیسی به عنوان برخی از کارهای خود یاد کرد و با اشاره به چاپ دیوان قائمیات از سوی میراث مکتوب به عنوان یکی از میراث به جای مانده از الموت، گفت: این دیوان شامل اشعار حسن محمود کاتب است و در حالی که تصور میشد، به خاطر آتش زدن کتابخانۀ الموت به دستور هلاکو، همه نسخههای آن از بین رفته، یک نسخۀ آن بعد از 300 سال از دل یک دیوار در یک ده پیدا شد.
دکتر حسینی بدخشانی افزود: خوشبختانه دوستان به من اعتماد کردند و آن نسخه را به من دادند و من بعد از بیش از 20 سال که با آن کار میکردم بالاخره آن را به چاپ رساندم.
عضو هیئت علمی مؤسسۀ مطالعات اسماعیلیه گفت: این آثار برای استفاده مردم تاجیکستان به خط سیریلیک نیز منتشر شده است.
وی همچنین با اشاره به وجود رصدخانه در الموت گفت: نخستین کتابی که در الموت تألیف میشود دستورالمنجمین است که 11 سال پیش از فوت حسن صباح نوشته شده و این اثر به خط مؤلف آن خوشبختانه در دانشگاه پاریس محفوظ مانده و به کمک آقای ایرانی و مؤسسۀ مطالعات اسماعیلی و دوستان دیگر، به زودی به شکل فاکسیمیله چاپ و منتشر میشود.
دکتر حسینی بدخشانی با اشاره به این مطلب که بیش از 99 درصد کتابهای تألیف و تدوین شده در الموت سوخته و از بین رفته است، گفت: خوشبختانه آنچه از این آثار باقی مانده به کمک مؤسسۀ مطالعات اسماعیلی و دوستان در میراث مکتوب به چاپ رسیده و همین میزان هم میتواند نشان دهد الموت، که صخرهای بیش به نظر نمیآید، در گذشته تنها یک قلعه نظامی نبوده بلکه مکانی بوده که فعالیتهای علمی در سطح بسیار بالایی در آن جریان داشته است.
یافتههای باستانشناسی در الموت
در ادامه خانم دکتر حمیده چوبک، دانشآموختۀ باستانشناسی دورۀ اسلامی و رئیس سابق پژوهشکدۀ باستانشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ضمن ابراز خرسندی از فعالیتهای مؤسسۀ میراث مکتوب برای پرداختن به بخشی از میراث فرهنگی کشور در الموت به معرفی و توصیف نتایج 14 فصل کاوش خود در این منطقه پرداخت.
وی با اشاره به ثبت منظر فرهنگی الموت بر اساس شاخصهای طبیعی و فرهنگی و تاریخی، گفت: سرزمین الموت یکی از منابع ارزشمند میراث فرهنگی ماست که نشان میدهد در طول تاریخ مردم ما سرزمینشان را چگونه مدیریت می کردهاند.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت گفت: اسماعیلیه اولین بار در سال 260 هجری قمری وارد ری شدند و بعد از آن که حسن صباح در سال 483 به عنوان داعی به الموت گسیل شد مرکز اسماعیلیۀ نزاری را در آنجا بنیان گذاشت و از آن پس این منطقه بستری برای تقویت مذهب شیعه و نضج گرفتن میراث فرهنگی و معنوی آن بوده است.
وی با اشاره به خوانده شدن حسن صباح با عناوین سیدنا و خداوندگار الموت، این القاب را نشانگر نقش او در نظام مدیریتی الموت دانست و گفت: بر اساس منابع موجود حسن صباح دره الموت را بلدة الاقبال نام داد، در آن دژهایی ساخت که شاید برگرفته از دار الهجرههای حضرت رسول(ص) باشد، نظام مالکیتی دره الموت را بر اساس جغرافیای آن پایهگذاری کرد و این منظر فرهنگی تاریخی را شکل داد و این منطقه به مرکزی علمی و فرهنگی تبدیل شد.
دکتر چوبک الموت را سامانهای شامل دژهای مختلف توصیف کرد که مهمترین موارد شناسایی شده آن دژ لمبسر و سامانه نظام مدیریتی بلدة الاقبال یعنی دار الملک (دژ حسن صباح)، نایب الحکومه، دویچهای پشتیبان و دژهای فرامرزی بوده است.
وی با اشاره به نقش طبیعت در شکلدهی به شهر الموت و ضمن شرح جوانب و مختصات آن، در خصوص بنا شدن دار الاماره یا دار الملک الموت بر یک صخره گفت: به نظر میرسد این پدیده را باید یک فرهنگ معماری در ایران کهن تلقی کرد؛ چنان که در شاهنامه نیز آمده است که بر اساس رسم کیومرث، اولین خانهها بر کوهها ساخته میشده است.
مدیر پروژۀ احیای آثار الموت ضمن اشاره به توصیفهای گذشتگان از دژ حسن صباح با تشبیه آن به عرشۀ کشتی و یا شتر خوابیده، گفت: در ساخت استحکامات و سازه نظامی این مجموعه دانش بسیاری به کار گرفته شده و به نظر میرسد سازندگان، به غیر از آن چه ما معماری فارسی مینامیم و سابقۀ آن در فارس و فیروزآباد و جاهای دیگر وجود داشته، نگاهی هم به قلعهها و معماری بیرون از سرزمین، مانند مصر و مناطق دیگر داشتهاند.
وی افزود: این نشان میدهد حسن صباح با یک دانش و بینش علمی کامل و ساختاری مهندسی این قلعه را بنا کرده و آن را از نظر نظامی نیز به نحوی ساخته که کوچکترین جنبدهها در دورترین فاصله زیر پوشش دیدهبانیها بودهاند.
دکتر چوبک ضمن بیان این مطلب که با وجود کاوشهای انجام شده در الموت، به علت محدودیت امکانات، این مطالعات هنوز در آغاز راه است، اظهار کرد: آنچه در خصوص الموت اهمیت دارد و باید به آن توجه شود این است که به طور کلی باستانشناسی دورۀ اسلامی بر اساس متون پیش میرود و اگر متون راهنمای ما نباشند ما جز توصیفاتی کلی به چیزی دست نمییابیم.
وی متون باقیمانده از میراث الموت را که توسط مؤسسۀ میراث مکتوب تحقیق و منتشر شده در شناخت این اثر تاریخی بسیار مؤثر خواند و گفت: این متون ارزشمند به عنوان راهنمای باستانشناسان آنان را قادر به تحلیل یافتهها و رسیدن به نتیجۀ درست دربارۀ آنها میکنند.
دکتر چوبک همچنین با اشاره به مینیاتورهای تصویر شده از الموت که در جامع التواریخ ثبت شده گفت: بسیاری اعتقاد داشتند این مینیاتورها فاقد ارزش باستانشناختی است در حالی که ما در تحقیقاتمان المانهای تصویر شده در مینیایتورها را یافتهایم و این تصویرنگاریها کمک شایانی به رسیدن به یک تصویر درست از قلعۀ الموت میکند و میتواند مبنای ما برای حفاظت، مرمت و حتی بازسازی قلعه باشد.
وی گفت: به عنوان مثال اگر ما اطلاعات به دست آمده از کتابها را در اختیار نداشتیم بخشی از قلعه را ممکن بود گنبدخانه تصور کنیم اما به واسطه اشارهای که حمدالله مستوفی داشته میدانیم که آنجا مولاسرا بوده است.
دکتر چوبک از تاریخ جهانگشای جوینی و عجائب البر و البحر تألیف شمس الدین محمد بن ابیطالب دمشقی به عنوان دو متن مؤثر در کاوشهای الموت نام برد و گفت: ما بر اساس متون، آدرسها و نشانههایی از کوچهها، معماری و اتفاقات و رویدادهایی که در آنجا افتاده است پیدا کردهایم و این بسیار ارزشمند است و کمک قابل توجهی به پیشبرد مطالعات ما میکند.
وی ضمن تشریح جزئیات یافتههای باستانشناسی در الموت، گفت: الموت در ابتدای کاوشها تلی از خاک بود اما الان دیوارها و در و پیکری برای خودش دارد و بخشهای زیادی از آن شناسایی شده؛ هر چند هنوز راهی طولانی است تا بتوانیم بگوییم قلعه الموت را شناختهایم.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت افزود: آنچه مسلم است قلعۀ الموت فقط یک مرکز نظامی نبوده بلکه مرکز علمی ارزشمندی نیز بوده است.
وی با اشاره به سقوط و ویرانی الموت در زمان هلاکو و بازگشت دوبارۀ اسماعیلیان به این قلعه در سال 670 هجری، گفت: در این زمان نودولت اسماعیلی شکل میگیرد که باز با فراز و نشیبها و سرکوبهایی مواجه میشود اما ما اثر این حضور دوباره را در یافتههای باستانشناسی، در معماری و تزیینات معماری، مشاهده میکنیم.
دکتر چوبک این آثار را متعلق به لایههای ایجاد شده بر ویرانههای الموت در دورههای تیموری و صفوی خواند و گفت: بخشهایی از الموت در این دورهها بازسازی شده و مورد استفاده قرار گرفته است و البته بازسازیها موجب شده که لایههای دورههای گذشته در زیر لایههای جدید مدفون شود.
وی گفت: هر چند استفاده از متون و بخشی از کاوشهای ما کالبد قلعه را تا اندازهای روشن می کند، اما لایههای ایجاد شده در دوره صفوی، که ما حتی الامکان خود را ملزم به حفظ آنها کردهایم مانع از این است که ما چهرۀ واقعی قلعه الموت را داشته باشیم.
دکتر چوبک در مجموع معماری الموت را یک معماری جهانی توصیف کرد و گفت: مهمترین بنا در این مجموعه را میتوان اقامتگاه و مسجد فرمانروایی یا دارالامارۀ دژ دانست که مشابهتهایی با گنبدخانۀ مسجد جامع قزوین و مسجد جامع اصفهان و یا گنبد علویان دارد و حتی میتوان گفت که الهامبخش معماری دورۀ ایلخانی و به طور مشخص گنبد سلطانیه بوده است.
وی با اشاره به درج کتیبۀ واقعۀ قیامت بر بالای سردر عالی این دارالاماره، گفت: بر پایۀ متون، این کتیبۀ آجری در سال 559 هجری، یعنی در زمان حسن دوم، نوشته شده و قطعات پراکندۀ حروف آن از آوار به جای مانده به دست آمده است.
در ادامۀ این نشست سخنرانان به پرسشهای شرکتکنندگان پاسخ دادند و در انتها از خانم دکتر حمیده چوبک به پاس زحمات ایشان در کاوشهای باستانشناسی الموت تقدیر شد.