میراث مکتوب- انجمن علمی [استادان] زبان و ادبیات فارسی در بیانیهای به حذف زبان و ادبیات فارسی از آزمون سراسری و مواردی دیگر که «خطاهای مشابه» خوانده، پرداخته و با انتقاد از وضعیت بهوجودآمده نوشته است: «این همه جفا به زبان و فرهنگ و ادب ملی برای چیست؟». متن این بیانیه را در ادامه میخوانید.
چندی پیش بود که خبر از حذف دروس عمومی از کنکور ۱۴۰۲رسید، پس از آن البته برخی اظهارنظرها موجب گمانهزنیهایی دربارۀ بازگشت این درسها به آزمون سراسری شد اما کماکان خبرها حاکی از حذف درس زبان و ادبیات فارسی از این آزمون است. در پی این ماجرا، انجمن علمی [استادان] زبان و ادبیات فارسی در بیانیهای که بهتازگی منتشر کرده، در آغاز نوشته است: «یکی بر سر شاخ و بن میبرید/ خداوند بستان نظر کرد و دید/ بگفتا گر این مرد بد میکند/ نه با من که با نفس خود میکند
این بیانیه با انتقاد از صاحب منصبان در این حوزه میافزاید: سالهاست بیتوجهی به نحوۀ تربیت و استخدام معلمان زبان و ادبیات فارسی و گماردن معلمان غیرمتخصصی که کمبود ساعات موظف تدریس دارند به تدریس درسهای زبان و ادبیات فارسی، و اهمیت ندادن مدیران به کیفیت تدریس این دروس، آسیبهای جبرانناپذیری به زبان، ادبیات و فرهنگ کشور زده است، و اگرچه نتایج اسفناکش در آزمونهای سراسری نیز آشکار شده، تا کنون تدبیر مؤثری برای رفع آن اعمال نشده و اعتراضها هم به جایی نرسیده است. چنانکه برای تدریس درسهای فارسی دورۀ ابتدایی، وزارت آموزش و پرورش اگر چه دانشآموختگان چندین رشته را استخدام میکند، دانشآموختگان زبان و ادبیات فارسی را استخدام نمیکند، و به اعتراض کسی هم گوش نمیدهد. شگفتآورتر اینکه در سالهای اخیر گرهی بر گرههای دیگر زده شده و بر خلاف تمام معیارهای علمی و آموزشی، به دارندگان مدارک حوزوی سطح ۲ و ۳ (که هیچ نوع تخصصی در زمینۀ مواد متنوع زبان و ادبیات فارسی ندارند) اجازه داده شده که به عنوان دبیر زبان و ادبیات فارسی دورۀ متوسطه و برخی درسهای غیرمرتبط دیگر استخدام شوند که این موضوع نیز در سالهای گذشته به شدت با اعتراض معلمان و انجمنهای علمی مرتبط مواجه شد، ولی باز هم گوش شنوایی پیدا نشد و سخنان و اعتراضها و نامهها و بیانیههای معلمان و متخصصان و انجمنهای علمی کشور همچنان به هیچ شمرده شد. چنانکه هنگامی که مدیریت نهادهای تخصصی و امور و اشتغالات مهم زبان و ادبیات فارسی در جایگاههای مختلف به غیرمتخصصان واگذار شد، آب از آب نجنبید. اما این روزها نوبرانه زودرس دیگری رخ نموده و نوبت به تصمیم یکسونگرانه حذف مادۀ زبان و ادبیات فارسی از بخش کتبی آزمون سراسری رسیده است و اعتراض همه را از وکیل و وزیر گرفته تا سیاستمدار و روزنامهنگار و دانشمند و کارگزار برانگیخته، ولی باز هم سردمداران برعادت مألوف، همچنان برطبل خویش میکوبند و به سخنان مشفقانه و اعتراضات بیدارگرانه اعتنایی ندارند و حتی برخی را خاموش کردند. چنانکه در وزارت عتف نیز بدون نظرخواهی از کارگروه تخصصی زبان و ادبیات فارسی این وزارت، و بدون طی مراحل معمول قانونی، و بیرون از حوزه نظارت و مدیریت گروه مذکور، رشتۀ کارشناسی آموزش زبان فارسی تصویب کردند و به اعتراض کارگروه تخصصی وزارتی مذکور و مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای کشور و رؤسای انجمنهای علمی حوزۀ زبان و ادبیات فارسی، وقعی ننهادند و همچنان پنبه در گوش خود نهادند. تا اکنون کار به جایی رسیده است که در فراخوان جذب عضو هیأت علمی یکی از دانشگاهها، نام رشته و گرایش حوزۀ تخصصی شخص سرپرست جدید دانشگاه «آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان» بدون آنکه این رشته در آن دانشگاه وجود داشته باشد در فهرست نیازهای آن دانشگاه برای استخدام در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی ثبت شده است ولی از نام خود رشته زبان و ادبیات فارسی در فهرست واجد شرطهای جذب، اثری به چشم نمیخورد (البته سرپرست دانشگاه در پاسخ پیگیریهای انجمنهای علمی حوزۀ زبان و ادبیات فارسی اخیراً اعلام کردهاند اشتباهی رخ داده و اصلاح میکنند).
در ادامه بیانیه استادان زبان و ادبیات فارسی آمده است: بیانیه نمونههای دستدرازیهای دیگر غیرمتخصصان در امور آموزش و گسترش و اعزام استاد زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در جایگاههای مختلف کم نیست و خسارات آن بسیار است؛ و از مصادیق بارز آن وضعیت اسفبار کرسیهای زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور است که کاهلی غیرمسئولانه وزارت عتف در چگونگی فعال نگه داشتن مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی خارج از کشور، و تعلل غیرقابل قبول برای ثابت نگه داشتن و حتی افزایش دادن تعداد استادان اعزامی صاحب صلاحیت و چگونگی پشتیبانی از آنها واقعا نابخشودنی و غیرقابل چشمپوشی است. چنانکه در دهههای اخیر هیچگاه چنین آشفته و بیسروسامان نبوده است. سخن کوتاه اینکه: این رشته سر دراز دارد. و این حکایت پایان نیافتنی است. مرا دردی است اندر دل که گر گویم زبان سوزد/ وگر پنهانش دارم، مغز استخوان سوزد.
اکنون پرسش ما این است که این همه جفا به زبان و فرهنگ و ادب ملی برای چیست؟ آیا برای این است که سد محکم حفظ هویت ملی ما و یکی از مهمترین رموز وحدت و انسجام ملت، و مؤلفههای قدرت بینالمللی کشور، زبان و ادبیات فارسی است؟ آیا به همین دلیل است که ندانمکاران هر لحظه و هر روز، نیشی بر پیکر زبان و ادبیات دیرپا و حیاتبخش این ملت و کشور میزنند تا از پا در بیاید و بشود آنچه نباید بشود؟ آیا هنگام آن فرا نرسیده است که تبرداران تیشه فرو نهند و خود را از عرقریزان ناشی از کوبیدن تیشه بر ریشه معاف دارند و اجازه دهند خودشان و دیگران نفسی بدون اضطراب بکشند؟ شگفتآور است که این همه چیزدانانِ همهکاره چگونه درک نمیکنند که شاخسار درخت تنومند و پرباری را میبرند که تختگاه و نشیمنگاه آنان است و خود نیز با شاخه فرو میافتند. واقعاً کدام شیپور بلندآوا سرانجام این خوش خیالان را از خواب خوش پندارهای واهی بیدار میکند. آیا هنگام آن نرسیده است که سیاستگذاران و کارگزاران، عملشان را با قولشان هماهنگ نمایند و به تکالیفی که سیاستهای کلی کشور و همۀ اسناد بالادستی در حوزۀ پاسداری، توسعه و تقویت زبان و ادب فارسی برای ایشان تعیین کرده است عمل کنند، و از کجراهۀ بیعملی و بدفهمی به راه راست بیایند و در هر طی طریقی سخن منطقی دلسوزان، متخصصان و راهشناسان آن راه را هم بشنوند؟ آیا وقت آن نرسیده است که به آمارهای رسمی در بیان سقوط کیفیت آموزش عمومی، و هشدارهای دیدهبانان علمی، اجرایی و فرهنگی دربارۀ خطر فروپاشی فرهیختگی فرهنگی در بین کل جامعه اعم از بیسواد و باسواد و دانشمند توجه کنند؟ واقعاً تا کی دردمندان این مرز و بوم باید فریاد بکشند که چشمه باروری و مشعل روشنگری و حصار استوار دفاعی پایدار این کشور، فرهیختگی فرهنگی و ملی است که از بنیانهای استوار آن، زبان و ادب فارسی است؟ اکنون ما وظیفه خود میدانیم مخلصانه و با صراحت به همۀ دست اندرکاران امور علمی و فرهنگی کشور بخصوص به شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، وزارت عتف، وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادها و افراد ذیربط، هشدار بدهیم که اندکی از لاک خود به در آیید، و غیر خود را هم ببینید. دیدن پیش پا تا جایی لازم است که در چاله نیفتید ولی باید آنقدر دوراندیش باشید که در آینده با بنبست مواجه نشوید، زیرا آنگاه نه راه پیش دارید نه راه پس. دردمندانه میگوییم ای بزرگان گمان نکنید این کشور و فرهنگ آن، فقط به شما صاحبمنصبان تعلق دارد، بلکه بدانید سرنوشت هریک از آحاد این ملت ناگزیر به آن گره خورده است و در نتیجه در اداره آن حقی دارند، و روشن است که هیچکس را نمیتوان از مشارکت در ساختن و اداره سرنوشت خویش محروم کرد. پس پیش از آنکه دیر شود سخن اهل هر دانش و حرفه را بشنوید و حقوق و منافع عمومی مردم را حتی اگر مغایر با نظر یا منافع شما باشد بپذیرید و رعایت کنید.
در پایان بیانیه معترضانه انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی آمده است: اکنون مصرانه از تمام مسئولان ذیربط میخواهیم برای شروع اقدامات اصلاحی، نخست تجدیدنظر و اصلاح همۀ مواردی را که ذکر آن گذشت، در دستور کار خویش قرار دهند و با مراجعه به متخصصان و مجامع علمی هر موضوع، اشتباهات گذشته را تصحیح و جبران کنند. مخصوصاً حفظ میزان سهم و نقش زبان و ادبیات فارسی در آزمون سراسری و چه بسا افزایش آن، و حتی تعیین «سهم تاثیر» برای تبحر در زبان و نگارش و ادب فارسی در آزمونهای دورههای کارشناسی ارشد و دکتری، ضرورت جدی و فوری دارد.
همچنین توجه به خواسته مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای کشور و اعضای کارگروه تخصصی زبان و ادبیات فارسی وزارت عتف، دربارۀ لغو مصوبۀ ناشیانه و غیرکارشناسانه و حتی غیرمتعارف وزارت عتف دربارۀ تأسیس دورۀ کارشناسی «آموزش زبان فارسی» که مغایر سیاستهای جاری خود آن وزارتخانه نیز هست، ضروری است و فوریت دارد. اهمیت دمیدن جان تازه و تعهد و دلسوزی مسئولانه به بخش گسترش زبان فارسی وزارت عتف (علوم، تحقیقات و فناوری) که از پایههای مهم و زمینهساز دیپلماسی علمی و فرهنگی، و تقویت ارتباطات و همگراییهای بینالمللی است نیز از اوجب واجبات و وظایف بسیار مهم شخص وزیر عتف و معاونان وی است که نباید بیش از این معطل بماند. همچنین استخدام و به کارگیری معلم متخصص زبان و ادبیات فارسی برای آموزش فارسی دورۀ ابتدایی و دبیر متخصص برای آموزش آن در دورۀ متوسطه یک امر بدیهی است و حتماً باید وزارت آموزش و پرورش آن را اصلاح کند و برای آن چارهای بیندیشد. بهراستی اگر دغدغهای برای تقویت فرهنگ بومی در بین مسئولان آموزشی و فرهنگی وجود داشته باشد، از ضروریات آن افزایش ساعات مواد درسی زبان و ادبیات فارسی و الزامی کردن آموزش آن حتی در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین در دورههای دانشافزایی برای اهل دانش و کارگزاران عرصه اجراست. چنانکه انتظار دارد مسئولان محترم از این پس با دعوت اهل نظر و متخصصان و انجمنهای علمی هر حوزه و شنیدن و ملحوظ کردن آرای ایشان توجه بیشتری مبذول دارند و آنان را در تصمیمگیریهای خود مشارکت دهند تا بیش از این وقت خود و دیگران را هدر ندهند و اگر سرمایهای به سرمایههای ملت نمیافزایند، دستکم بیجهت هزینه نتراشند.»