ميراث مكتوب: دكتر نجفقلي حبيبي در نشست بررسي آثار و آراي قاضي سعيد قمي آرزو كرد كه قاضي سعيد هم مثل فيلسوفان ديگر همچون سهروردي, اين توفيق را بيابد كه همة آثارش در يك مجموعه به چاپ برسد.
مصحح آثار قاضي سعيد قمي در اين نشست كه در تاريخ 29 ديماه 82 در تهران برگزار شد، به معرفي آرا و انديشههاي وي پرداخت و گفت:شرح حديث بساط و يكي دو اثر ديگر قاضي سعيد هم, با آن كه كوچكند و ظاهراً قابل توجه نيستند, بايد چاپ بشوند. اسرار صنايع, هم از اين دسته است و من فكر ميكنم كه اولين اثر قاضي سعيد به فارسي است, هرچند كه اثر فوقالعادهاي نيست، اما اگر قرار باشد كه مجموعة آثار قاضي چاپ بشود ،اين رسالههاي كوچك نبايد از قلم بيفتند. اين را هم بگويم كه برخي از آثاري كه به قاضي سعيد نسبت داده شدهاند, امروزه وجود ندارند. مثلاً گفته ميشود كه حاشيه بر اشارات نوشته, اما در منابع موجود اثري از آن نيست، البته اين هم گفته شده كه نسخة آن در هندوستان ديده شده و لذا ممكن است كه برخي از آثارش در آن جا يافت شوند. به هر حال آرزو ميكنم كه قاضي سعيد هم مثل فيسوفان ديگر همچون سهروردي, اين توفيق را بيابد كه همة آثارش در يك مجموعه به چاپ برسد.
وي ادامه داد:راجع به انديشههاي قاضي سعيد بايد گفت كه او در روزگار خودش با وضعيت فرهنگي خاصي مواجه بوده است. انديشههاي ملاصدرا هنوز خوب جا نيفتاده بودند. از انديشههاي قاضي سعيد هم برمي آيد كه اين ها هم، خيلي خوب جا نيفتاده بودهاند. ملاصدرا بعدها و شايد هفتاد ،هشتاد سال بعد به شهرت رسيد. در هر حال, ملاصدرا رابطة عجيبي با قاضي سعيد داشته است. قاضي گاه از او سخت بدگويي كرده و عبارات تندي درباره او به كار برده , مثل «تعالي الله عما يقول الظالمون» و نظاير آن. وقتي هم كه حرف هاي ملاصدرا را نقل ميكند با نهايت بدگويي همراه است، اما در جاهاي ديگر چنان از او تعريف ميكند كه آدمي حيرت زده ميشود. مثلاً در همان شرح تويد, وقتي كه راجع به آيه نور صحبت ميكند, اقوال مختلف را به تفصيل ميآورد, بعد تفسير غزالي را در مشكوة الانوار تقريباى خلاصه ميكند و در اين كتاب ميآورد و وقتي به اثر ملاصدرا در تفسير همين آيه ميرسد ،ميگويد:” اين نوشته «بحر زخار» است” و خيلي از آن تعريف و تمجيد ميكند. در واقع چندان ارزشمند است كه نه ميتوان خلاصهاش كرد و نه ميتوان همهاش را در اين جا نقل كرد, علي الخصوص كه اين تجليل و تكريم از ته دلش برخاسته است.
دكتر نجفقلي حبيبي همچنين گفت: به هر حال من متولي قاضي سعيدم و لذا نميتوانم خيلي از او بد بگويم. به هر حال او دنبال هدفي بوده است و در اين جهت هر كار ميتوانسته، كرده ،از جمله احاديث اهل بيت. نهايت اين كه در اين جهت مشربي را در پيش گرفته بوده كه در همه جا دقيقاً مشرب استادش فيض كاشاني نيست. فيض يكنواخت حركت كرده ، ولي قاضي سعيد خيلي بالا و پايين دارد و نكاتي را مطرح كرده كه قابل تعمق هستند, مثل همين بحث راجع به خداوند و اين كه اشتراك معنوي را قبول ندارد, اما ميان واجب و ممكن به اشتراك لفظي قائل است. امروز هم بعضي از فيلسوفان معاصر حتي مرحوم علامه طباطبايي, در بعضي جاها از رسالات كوچكي كه از وي منتشر شدهاند, تقريباً همين حرف ها را ميزنند, خلاصهشان اين است كه دربارة خدا هيچ نميتوانيم بگوييم ، وقتي كه دربارة او هيچ نميدانيم.
به هر حال, اين بحث خيلي جدي است كه به سرعت نميشود سر و ته آن را به هم آورد و به اين دليل قاضي سعيد را مورد انتقاد قرار داد, هر چند كه حرف هاي جاي بحث و گفت و گو دارند، اما در عين حال سعي كرده تا انديشههاي ائمه را به طريقي با معارف فلسفي و عرفاني روزگار خودش تطبيق بدهد.
وي افزود: باري, يكي از بحث هاي مهم قاضي سعيد همين بحث «حركت جوهري» است. نهايت اين كه رأي خود را به سبكي ديگر بيان كرده است. درواقع, او نه تنها منكر حركت نيستكه سخت به آن قائل است, منتهي با تعبير ديگر, كه كوشيده است آن را با احاديث تطبيق بدهد. او همچنين بحثي خيلي جدي در باب اسماء و صفات حق تعالي دارد و چون اشتراك معنوي را قبول ندارد, حل اين مسأله خيلي دشوار خواهد بود. يعني بحث عينيت ذات و صفات و ارجاع اين ها به سلب نقايص كه در باب مقام احديت اعتقاد دارد, از نكاتي هستند كه دربارة آنها هيچ نميدانيم و لذا نميتوانيم در باب آنها بحث كنيم، حتي در جايي كه از موجود سخن ميگويد و اصلاً نميدانيم كه چيست.
قاضي سعيد پس از آن كه بحث معرفت به حق تعالي و چگونگي آن را مطرح ميكند، ميگويد معرفت اقراري است، يعني كه عقل در روايات و آيات حركت ميكند و فقط ميتواند همين اندازه آگاهي بدهد كه ما اقرار كنيم كه مُبدعي هست و علت العلل همه چيز است. در عين حال، او با اين كه قائل به توحيديت اسماء الهي است، از بهكار بردن اين اصطلاحات ابا ميكند و معرفت اقراري را در مقابل معرفت احاطي بهكار ميبرد، نكتهاي كه بايد روي آن كار و تحقيق شود.
از اين گونه نكات در بحث هاي قاضي سعيد فراوان هست كه تنظيم و تنسيق آنها كار بسيار شايستهاي است، هم از اين جهت كه ما شيعه هستيم و به روايات اهل بيت اهميت ميدهيم و هم از اين حيث كه اين نكات مسائلي عقلي هستند و قاضي سعيد منكر عقل نيست، اما همه بحث هاي او در مرتبه ذات است كه ميگويد معرفت عقلاني نسبت به ذات حق تعالي اصلاً غيرممكن است .