میراث مکتوب- رجبعلی لبافخانیکی اظهار کرد: برخی زندگی ۵۵ ساله غزالی را به دو دوره «کسب علم و تقلید» و «اجتهاد و استادی» تقسیم کردهاند. او از جمله دانشمندان برجسته و متفکران اسلامی قرن پنجم ه.ق بود که نظرات و آثارش تاثیرات فراوانی بر علوم مختلف داشت، چنانکه شادروان جلال همایی او را از نوابغ ایران دانسته و در«غزالینامه» نوشته است، «تا چند قرن هر چه علما و دانشمندان آمدند، غالبا راویان آثار او بودند و نفوذ علمی و فکری غزالی در آثار و مؤلفات علمای بعد از او به خوبی نمایان و آشکار است».
وی گفت: زندگی پر ماجرا و شخصیت چشمگیر امام محمد غزالی در عرصه فرهنگ، فلسفه و دین موجب شده است که از گذشتههای دور، پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی درصدد برآیند تا او را بیشتر بشناسند و آثار و آرامگاهش را جستوجو کنند. از جمله در سال ۱۹۱۷م/۱۲۹۷ه.ش یک روحانی و مبلغ آمریکایی به نام «زویمر» که مقیم قاهره بود، از یک روحانی دیگر آمریکایی که «دونالدسن» نام داشت و در مشهد ساکن بود درخواست کرد که تحقیقاتی راجع به مدفن غزالی به عمل آورد و نتیجه را به او گزارش دهد.
این پژوهشگر خراسانی تصریح کرد: دونالدسن طی دو گزارش جداگانه مدعی شد که سنگ قبر غزالی را در قبرستانی واقع در جنوب غربی توس یافته است اما گویا ادعای دونالدسن قانعکننده نبوده، زیرا در سال ۱۳۱۱ خ نیز «دکتر عیسی صدیق» درصدد برآمده تا به شواهدی از آرامگاه غزالی دست یابد، اما تا سال ۱۳۳۸ه.ش به این امر توفیق نیافته و در آن سال با استناد به گزارش دونالسن و نظریه «پروفسور پوپ» بقعه هارونیه را همان آرامگاه غزالی دانسته و استاد جلال همائی نیز تلویحا آن فرضیه را پذیرفته است.
لبافخانیکی اضافه کرد: با توجه به بررسی متون موجود به دلیل اینکه هارونیه به لحاظ سبک معماری از جمله بناهای مسلم قرن ۷ و ۸ ه.ق است، در اکثر متون محل آرامگاه غزالی بیرون از تابران نشانی داده شده، توصیف «روزبهان خنجی» از آرامگاه غزالی بنای بسیار کوچکتری از هارونیه را به ذهن میآورد و سنگ قبری که دونالدسن مدعی است در گورستانی در جنوب غربی توس واقع شده، نسبت دادن خانقاه طوس(هارونیه) به آرامگاه غزالی را با ابهام همراه میکند.
وی ادامه داد: با مشاهده عکس سنگ قبر مورد اشاره دونالدسن که شادروان عیسی صدیق در کتابچه «آرامگاه غزالی» آورده میتوان گفت که اصولا آن سنگ قبر هم مانند گنبد هارونیه به دلیل اینکه مدفن غزالی به لحاظ اعتقادی و سنتی احتمالا فاقد سنگ قبر بوده و حتی مانند مدفن بایزید بسطامی، شیخ احمد جامی و ابوبکر تایبادی خارج از فضای مسقف به خاک سپرده شده، سنگ قبر مورد ادعا از نوع صندوقی بوده و اینکه میدانیم این نوع سنگ قبر عمدتا از دوران ایلخانی مورد استفاده بوده است و آخرین دلیل اینکه بر قاعده سنگ قبر کلمه «محمد» دیده میشود که به رسمالخط عصر حاضر آن هم اخیرا نوشته شده و در مجموع ادعای دونالدسن را تایید نمیکند، ارتباطی با غزالی نداشته است.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی خاطرنشان کرد: بنابراین پذیرش این که خانقاه توس(هارونیه) آرامگاه غزالی باشد، بعید بوده و برای نگارنده هم نه تنها معمای آرامگاه غزالی حل نشده باقی مانده، بلکه جایگاه «خانقاه» یا «صومعه غزالی» نیز پرسش دیگری بود، زیرا جلال همائی در «غزالینامه»، عبدالحسین زرینکوب در «فرار از مدرسه» و روزبهان خنجی در «مهماننامه بخارا» به صراحت از خانقاه یا صومعه غزالی در طوس یاد کرده بودند.
لبافخانیکی ادامه داد: در همان گیرودار که ما مشغول گمانهزنی با هدف تعیین بافت مسکونی توس قدیم بودیم مطلع شدیم که در خارج از باره (حصار قلعه) به فاصله حدود ۱۰۰ متری شمال غرب، حفاران قاچاق اقدام به کندوکاو محلی به نام « بجهخشتی» کرده و به درون فضایی معماری راه یافتهاند. همچنین در بازدید از محل با قطعه زمینی مواجه شدیم که پر از قطعات آجر و کاشی و اندکی مرتفعتر از زمینهای اطراف بود و در میانه زمین، حفرهای به قطر حدود ۷۰ سانتیمتر بر سقفی سنگپوش ایجاد شده بود و از یک سازه معماری خبر میداد.
این پژوهشگر خراسانی ادامه داد: یکی از همکاران که ساکن توس بود، به یاد میآورد که جهت تامین مصالح آرامگاه فردوسی سنگهای پراکنده در محل و از جمله بجهخشتی را جمعآوری و به محل آرامگاه منتقل کردهاند، ادعا میکرد که برخی این محل را «آرامگاه غزالی» میدانستند و شاهد گفتار خود را وجود قطعه سنگی در میان سنگهای بجهخشتی میآوردند که بر روی آن به آرامگاه غزالی اشاره شده بود. مدتی هم آن سنگ با سفارش انجمن آثار ملی حفاظت شد، اما به دستور صاحب املاک منطقه شکسته شده و قطعههای آن در کشفرود ریخته شده است.
منبع: ایسنا