کد خبر:49210
پ
مسجدجامعی

آب در اسطوره آرش كمانگیر

در شاهنامه سخنی از آرش نیامده و شناخت مردم این روزگار از وی بیشتر مدیون شعر بلند و استوار سیاوش كسرایی است كه گزیده آن به كتاب‌های درسی مدارس راه یافت و با خط زیبای نستعلیق به چاپ رسید

میراث مکتوب- این روزها، خوشبختانه پای جناب آرش كمانگیر، قهرمان افسانه‌ای ایران كهن، به عرصه‌های سیاسی روز باز شده و ازجمله تصویر و تندیس او زینت‌بخش میدان ونك پایتخت است. در شاهنامه سخنی از آرش نیامده و شناخت مردم این روزگار از وی بیشتر مدیون شعر بلند و استوار سیاوش كسرایی است كه گزیده آن به كتاب‌های درسی مدارس راه یافت و با خط زیبای نستعلیق به چاپ رسید؛ متأسفانه پس از انقلاب، این شعر پراحساس درباره قهرمان ملی ایران از كتاب‌های درسی كنار گذاشته شد. در اسناد اجرایی پس از جنبش مشروطیت، از نكات ضروری برای آموزش عمومی در مدارس «حب وطن» و البته حب دیانت و اخلاق ذكر شده است. قدر آرش را بدانیم. او نماد مرز ایران و انیران است. جالب آنكه بر اساس روایت‌های ملی، تیر او در آن سوی جیحون، بر تنه درخت گردویی تناور نشست. با آنكه محل پرتاب تیر متفاوت گفته شده اما جایی كه فرود آمده یكی است: «آن ‌سوی» فرارود یا ماوراءالنهر یا رود جیحون و به تعبیر قدما، دریای جیحون. در این روایت، مرز نكته اصلی ماجراست؛ اما نكات و ظرایف دیگری هم هست و ازجمله بر اهمیت آب در فلات نیمه‌خشك ایران تأكید می‌كند و آن دریای بزرگ در قلمروی ایران اسطوره‌ای قرار می‌گیرد؛ اما در تاریخ، در كتیبه داریوش هخامنشی، به تاریخ 2500 سال پیش، نگرانی او از خشكسالی و البته دروغ و دشمن در ایران به‌صراحت بیان شده است. ایرانیان قدیم، نه تنها در اسطوره‌ها و كتیبه‌ها و قصه‌ها، بلكه در كار و زندگی، در مناطق مختلف، برای مدیریت و بهره‌برداری از آب برنامه‌ریزی كرده و وسایل و شرایط آن را از هر حیث فراهم آورده بودند. «معجزه قنات» تعبیری است كه برای آب و آبادانی در مناطق لم‌یزرع این آب و خاك به كار رفته است. می‌دانیم كه ساخت‌ و ساز و شهرنشینی در كنار دریاها و رودهای بزرگ شكل گرفته است اما در ایران مناطقی همچون استان یزد در میانه ایران كه هیچ راهی به كوه و كوهپایه و رود و رودخانه ندارد، از نظر تمدنی جایگاهی چنان رفیع یافته كه یزد به عنوان مهم‌ترین شهر خشتی جهان ثبت شده و بسیار كسان در این ‌سو و آن ‌سوی عالم در پی دیدار از آنند.

این تنها یكی از ابتكارات و تدابیر مدیریت بهره‌برداری از منابع آب متناسب با اقلیم ایران است. در همین مرز و بوم، سدهای شوشتر در خوزستان را شاهدیم كه یادگار دوره ساسانی است و به ثبت جهانی نیز رسیده است. چند سال پیش، كتابی با عنوان یخچال‌های ایران انتشار یافت. نویسنده آن دانشمندی از دانمارك است كه بنابر علاقه شخصی این كتاب را با عكس‌ها و توضیحات فراوان گردآورده و تألیف كرده است. او نمونه‌هایی زیاد حتی در شهرها نشان داده كه ایرانیان چگونه برای كنترل گرما، از آب و یخ و یخچال بهره برده‌اند. در همین تهران جاهایی هست كه به آن یخچال می‌گفتند؛ ازجمله در قلهك. پدر مرحوم جهان‌پهلوان تختی صاحب یكی از همین یخچال‌ها بوده كه دیواره آن دست‌كم، تا چندی پیش در بوستانی در خانی‌آباد برجا بود. او یخ تابستان اهالی را تأمین می‌كرد. در آب‌منگول هم یخچالی تا همین نیم قرن پیش وجود داشت كه در اوج گرما، پاسخگوی نیاز مشتریان بود. اكنون بیمارستان سوم شعبان جای آن نشسته است. عنوان آنچه امروزه وسیله سردكننده و تولید یخ در منازل است و یخچال نامیده می‌شود با توجه ‌به همان پیشینه است، هرچند كه در این وسیله نه چاله‌ای است و نه فقط به یخ‌سازی اختصاص دارد. در دوره كودكی ما، سقاخانه یا منبع‌های شخصی آب بود. برای آنكه نه‌تنها تشنه‌لبان سیراب شوند، بلكه احترام‌ آب محفوظ بماند و در كنار بسیاری از آنها تصویری خیالی از حضرت عباس به چشم می‌خورد. ظاهرا سعدی در عین بی‌نیازی، مدتی شغل شریف سقایی یا آبرسانی داشته و نوعی سیر و سلوك را با این خدمت جوانمردانه طی كرده است؛ از این ‌رو، در آثار خود، مكرر به آب اشاره دارد؛ برای نمونه: «سرم از خدای خواهد كه به پایش اندر افتد/ كه در آب مرده بهتر كه در آرزوی آبی…» با همه این احوال، ما در این سال‌ها، شاهد ارائه و اجرای برنامه‌ای جامع برای حفاظت از این سرمایه حیاتی نبوده و نیستیم. خشك ‌شدن هامون، گاوخونی، زاینده‌رود و تهدید كارون و كاهش شدید سطح آب‌های زیرزمینی و فرونشست زمین، نابودی دریاچه اورمیه، پس‌رفت دریای مازندران، آلودگی آب‌های جنوبی ایران و سرانجام به تعبیر محترمانه سازمان‌های ذی‌ربط «افت فشار آب در شهرها» همه ناشی از این بی‌مبالاتی است. این در حالی است كه پیوسته از شیوه‌های مدیریتی خود تعریف و تمجید و چنان خودستایی می‌كنیم كه راه بحث و گفت‌وگو و انتقاد و ایراد و پرسش را می‌بندیم. خود من زمانی در مقام نماینده مردم تهران در شورای شهر، به آلودگی آب شرب و آب مصرفی مزارع جنوب تهران اعتراض كردم و خواستار رسیدگی و اصلاح آن شدم. این اعتراض در پی یك پژوهش میدانی در قالب تهران‌گردی ویژه آب و مدیریت منابع آب در تهران بود. در سخنرانی سال 1395 ش، در مراسم اهدای جایزه تهران، به ابعاد مختلف این فاجعه در پیش رو پرداختم؛ اما به‌ جای توجه به مشكلات و پاسخ ‌دادن به ایرادات، به تشویش اذهان عمومی متهم شدم، هرچند با پیگیری‌های غیررسمی معلوم شد حق با گوینده این سخن بوده است. پس از زلزله 1396 ش. استان تهران، بحث محل ذخیره آب و آب آشامیدنی برای مقابله با حوادث و سوانح طبیعی و غیر آن در مدیریت شهری مطرح شد. اكنون، توجه دگرباره به آن بیش از گذشته ضروری است. باری، آرش فقط برای دفاع از ایران تیر در كمان ننهاد؛ بلكه رویكرد و مقصد تیر را چنان تعریف كرد كه چشم‌اندازی برای آبادانی ایران پیش پای دانایان بگذارد. آنها به درستی نگران آب و آبادانی ایران بودند و در آموزه‌های حكومتی و مردمی به آن وفادار ماندند. گذشته ارزشمند و درخور یادآوری است. از گذشته بیاموزیم و از فردا غافل نمانیم.

احمد مسجدجامعی

منبع: روزنامه اعتماد

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612