میراث مکتوب- کمالالدین ابوالعطاء محمود بن علی بن محمود، معروف به خواجوی کرمانی از شاعران بهنام اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم است. از او دیوان شعری به همراه خمسهای به تقلید از خمسه نظامی برجای مانده است. جدای از آثار متعدد این گوینده بزرگ ادبیات فارسی، بخش اعظم شهرت او در نزد ایرانیان، به علت نظر داشتن حافظ شیرازی به دیوان اوست. چنانکه ردپای بسیاری از اشعار خواجو را میتوان در دیوان حافظ مشاهد کرد. مقبره این شاعر نیز هماکنون در تنگ الله اکبر شیراز قرار دارد. به مناسبت روز بزگداشت این شاعر، گفتوگویی با محمود عابدی، استاد بازنشستۀ دانشگاه خوارزمی، محقق و مؤلف برجسته زبان و ادبیات فارسی و مصحح رسائل خواجوی کرمانی انجام شده است که آن را در ادامه میخوانید.
محمود عابدی صحبتهای خودش را با توضیحی بر شخصیت خواجو بر اساس اشعارش شروع کرد و گفت: «دخواجو در روزگار خودش از بزرگزادگان کرمان بوده است. تحصیلاتش هم در همان کرمان صورت گرفته. تخلصش هم اشاره به خواجهزادگی و بزرگزادگی او دارد. آنچه از شخصیت خواجو در شعرش انعکاس دارد، شخصیتی متفاوت با دیگر شاعران قرن هشتم است. او نتوانسته است در دستگاه ممدوحی برای مدت طولانی اقامت کند. ظاهرا پیوسته در جستوجوی ممدوح بزرگتر و بهاصطلاح در آرزوی پاداش بیشتر بوده و به اینسو و آنسو میرفته است. اینکه در آثار او نوعی چندگونگی مشاهده میشود، نتیجه همین شخصیت است. از این جهت نتوانسته است در شعرش اعتدالی که شاعر بزرگی را به وجود میآورد، ایجاد کند و آثارش را در یک مدار مثبت قرار بدهد.»
سوال بعدی ما از این محقق برجسته ادبیات فارسی صحت انتساب آثار متعدد به خواجو بود. عابدی عقیده داشت: «آثاری که به خواجو نسبت دادهاند، دارای صحت انتساب است. او یکی از معدود شاعرانی است که از مجموعهای آثارش که در زمان حیاتش نوشته شده، دستنوشتههایی داریم. در حدود سال 750 هجری که خواجو هنوز در قید حیات بوده است، به دستور تاجالدین احمد وزیر، از بزرگان کرمان، دیوان و خمسه خواجو کتابت شده و این نسخه امروز در دسترس ماست. بخشی از این نسخه به دست فرهنگدوستان کرمان به چاپ رسیده است. تنها اثری که به خواجو نسبت دادهاند و تالیف خواجو نیست، سامنامه است. امروزه ثابت شده است سامنامه به وسیله گوینده یا گویندگان ناشناختهای سالها بعد از خواجو سروده شده است. این مولفان ابیاتی را به همای و همایون خواجو افزودهاند و سامنامه را در چهاردههزار بیت تدوین کردهاند. این کتاب اکنون به چاپ رسیده است و در مقدمه آن به همین مسئله انتساب نابهجا اشاره کردهاند.»
از این مصحح رسائل خواجوی کرمانی خواستیم کمی درباره یکی از مقالههایشان که درباره ضرورت تصحیح مجدد دیوان خواجوی کرمانی بود برای ما بگوید. او توضیح داد: «اغلب دیوانهای گویندگان و شاعران فارسی بعد از چاپ اول و تصحیح اولشان نیاز به بازبینی مجدد دارند. دیوان خواجو نیز در آن سالی که چاپ شد، ایراداتی داشت و تصحیح و احمد سهیلی خوانساری تصحیح دقیقی از این دیوان نبود. در حال حاضر ما به نسخههای بیشتری هم دسترسی داریم که ضرورت این بازبینی را بیشتر میکند. تصحیح مجدد این آثار در کنار مقدمههای مصحح و فهرستها و شرحهایی که او مینویسد، آثار تحقیقی گذشتگان را تکمیل میکند. یکی از محققان این حوزه، رحمان ذبیحی در پایاننامه خود دیوان خواجو را تصحیح کرده است و قرار است بهزودی آماده چاپ شود. امیدوارم این چاپ بتواند نیاز ما را به متنی متقن از دیوان خواجو رفع کند.»
یکی از مسائلی که درباره آثار خواجو مشهور است، اهمیت ترکیبات و واژگان نوشتههای او است. نظر محمود عابدی را درباره این موضوع پرسیدیم. او صحبتهایش را با پاسخ به این پرسش ما پایان داد و گفت: «خواجو آثار متعدد و متنوعی دارد. در کنار این آثار خمسه او به تقلید ازخمسه نظامی نوشته شده است و در میان پیروان نظامی خواجو شاعر بهنامی است. به غیر از این آثار منظوم رسالههایی نیز به قلم خواجو نوشته شده است که به تصحیح خود بنده منتشر شد. در مقدمه همین رسائل نشان دادم که آثار خواجو سرشار از لغات و ترکیبات تازه است و برای تنظیم فرهنگ لغات و فهم بسیاری از ابیات حافظ نیاز است که این ترکیبات و لغات را بررسی کنیم. البته این تنها به دیوان خواجو محدود نمیشود. برای تالیف یک تاریخ زبان جامع چنین بررسیهایی درباره تمام مولفان ادبیات فارسی نیاز است. اما به طور مشخص، دستنوشتههای پیش از قرن هفت و هشت برای یافتن این ترکیبات و واژگان جدید برای ما مهم است.»
منبع: ایبنا